به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
محمدعلی وکیلی در گفتوگو با روزنامه آفتابیزد اظهار داشت: دولت دفاع مقدس، دولت اصلاحطلب بود. اصلاحطلبان در پروسه زمان به این داشته پشت کردند، ثانیا استکبارستیزی گفتمان مهم اصلاحطلبی به شمار میآمد، تسخیر سفارت آمریکا توسط عناصر اصلاحطلبی اتفاق افتاده بود، اصلاحطلبان به مرور زمان این عنصر گفتمانی خود را نیز از دست دادند. سوم اینکه در گفتمان اصلاحطلبی دفاع از مستضعفان جای داشت اما این موضوع را هم از دستش گرفتند و علمدار جریان دفاع از مستضعفان اصولگرایان شدند. همه اینها اصلاحطلبان را از قدرت انداخت. اما جریان اصلاحطلبی در حال حاضر نمیداند که عناصر گفتمانیاش چیست؟که بداند در بین مردم یا در میان قدرت میتواند بماند یا نه. به همین دلیل هم در بین سران اصلاحطلب تشتت در گفتمان و راهبرد وجود دارد. یکی از مبارزه با استکبار میگوید دیگری از تعامل و صلح و آشتی حرف میزند. دربین اصلاحطلبان امروز هیچ وحدت رویکردی وجود ندارد. معلوم نیست در حال حاضر سخنگوی جریان اصلاحطلبی چه کسی است؟
بیشتر بخوانید:
حضرتی: لاریجانی و روحانی اصلاح طلب هستند
مشاور خاتمی: اصلاحطلبان نخنما و فسیل شدهاند
وی میافزاید: اصلاحطلبی علاوهبراینکه گرفتار فروپاشی در عناصر گفتمانی خود است، گرفتار انقراض نسل هم هست، اصلاحطلبان در درون خود سرمایه انسانی جدیدی ندارند. در طول این سالیان در نتیجه غفلتی که اتفاق افتاد اصلاحطلبان نتوانستند تربیت نیرویانسانی داشته باشند تا امروز با اتکا به آن سرمایه انسانی بتوانند گفتمان را باز تولید کنند. متاسفانه اصلاحطلبان هم دچار تشویش در گفتمان هستند هم دچار فقر در نیروی انسانی.
با نسخه فعلی دیگر نه میتوان مردمداری کرد و نه میتوان زبان تعامل با قدرت داشت. زبان این اصلاحطلبی موجود در تعامل با قدرت زبان الکنی است در تعامل با مردم هم گنگ است. اصلاحطلبان نه برای مردم حرف جدیدی دارند و نه توان تعامل با قدرت را.
وکیلی در ادامه گفته است: اصلاحطلبان بیش از آنکه این جریان بخواهد وارد انتخابات ۱۴۰۰ شود، باید وارد نقد خودش و سازوکار جدید اصلاحطلبی شود. این لشگر شکست خوردهامروز با این شمایل، فقط آبروی خود را در ۱۴۰۰ خواهد برد. بخصوص این جریانی که یاد گرفته است حتما به شرط پیروزی باید در انتخابات حضور داشته باشد. جریانی که در سال ۹۸ حاضر نیست ریسک کند و مسئولیت واحد بپذیرد، در سال ۱۴۰۰ میخواهد هزینه کند؟
وی در پاسخ این سؤال که۱۴۰۰ که ما هیچ نیرویی در قدو قامت اینکه شانس ریاستجمهوری داشته باشد، نداریم.
«چرا جریان اصلاحات به اینجا رسید؟»، گفت: عوامل مختلفی دست به دست هم دادهاند تا به اینجا رسیدهایم، خودخواهی بزرگترین آن است، تعارفات نکته دیگر است، اینکه ما معلوم نکردهایم که آخرش ما اصلاحات حاکمیت محوریم یا اصلاحطلب جامعه محور نکته مهم دیگر است. تکلیف ما را رهبران اصلاحطلب مشخص نکردند که ما اصلاحطلبان حاکم محوریم یا جامعه محور. نتیجه این شد که امروز نه در حاکمیت جایگاهی داریم و کار خاصی صورت دادیم و نه توانستیم مردم و پایگاه اجتماعی خود را حفظ کنیم. هر دو را از دست دادهایم.