کد خبر 962432
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۶
کتاب خاطر اعلی حضرت آسوده - کراپ‌شده

در ماه‌های رمضان ما هفته‌ای یک شب جلسۀ هیئت دولت داشتیم. آن‌جا توی هیئت دولت، مستخدمین آن‌جا به ما محبتی داشتند؛ موقع افطار که می‌شد، نان سنگک و پنیر و چایی آماده می‌کردند و ...

به گزارش مشرق، در ماه‌های رمضان ما هفته‌ای یک شب جلسۀ هیئت دولت داشتیم. آن‌جا توی هیئت دولت، مستخدمین آن‌جا به ما محبتی داشتند؛ موقع افطار که می‌شد، نان سنگک و پنیر و چایی آماده می‌کردند و می‌آمدند در می‌زدند که آقا بفرمایید افطار.

از آن هیئت دولت که پا می‌شدند، یکی من بودم و یکی وزیر علوم بود آقای… که الان هم در تهران است. حالا اسمش یادم می‌آید. دیگر هیچ کدام‌شان با من نبودند؛ نه‌تنها نبودند، ببخشید وقتی که ما می‌رفتیم بیرون و برمی‌گشتیم، این نگاهی که آن‌ها به ما می‌کردند، از آن نگاه‌هایی بود که به حساب تحقیرآمیز، این‌ها را ببین رفتند نشستند با مستخدم افطار می‌کنند!



آنچه خواندید، برشی بود از کتاب خاطر اعلی‌حضرت آسوده!، خاطرات و ناگفته‌های دکتر محمد سام کرمانی (وزیر حکومت پهلوی) که به قلم حمید داودآبادی و به همت نشر نارگل منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۲۰:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۷
    1 1
    دیروز در مزرعه ای مشغول سبزی خریدن بودیم جوانی با تظاهر به به روزه خواری سبزی های گل آلود را می خورد تا مسلمانان را آزار روحی بدهد - یکی از عقلا گفت جوان سبزی مریضت می کنه ببر آب چاه که دارد فوران می کند بشور و بخور - این طوری بخورم چه می شود گفت می گویند دو از جون شما کم عقل است گفت چه چی گفت عزیزم بخور تا می تونی بخور
    • محسن IR ۱۵:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۳
      0 0
      چه بی مزه!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس