سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«حصر موسوی» مثل تبعید امام (ره) است و باعث انقلاب میشود!
علی شکوریراد، فعال اصلاحطلب و دبیر کل حزب اتحاد ملت به تازگی طی اظهاراتی در یک میتینگ سیاسی در شهر قم با اشاره به دلایل تحقق انقلاب اسلامی ایران گفته است:
از جمله عوامل تحقق انقلاب تحرکات امام خمینی بود که منجر به تبعید ایشان شد. وقتی هم که رهبر مردم یا بزرگ یک جریان سیاسی از او جدا میشود - که حالا یا با تبعید یا با حصر باشد - آن زمان به ذخیره او تبدیل میشود؛ یعنی هر سالی که از تبعید امام خمینی میگذشت، اشتیاق مردم به ایشان بیشتر میشد، به این معنی که ۱۵ سال تبعید امام خمینی، ۱۵ سال اندوخته سیاسی برای ایشان در پی داشت.
به گزارش کانال امتداد (ارگان حزب اتحاد)، او تصریح میکند:
مردم هم این دوران را ملاکی برای حقانیت امام خمینی میدانستند تا سال ۵۶ بسیاری از مردم ایران بودند که شاید فقط امام خمینی را دوست داشتند و حتی عکس ایشان را هم ندیده بودند؛ یعنی وقتی یک نفر را تبعید یا حصر یا به هر طریقی ارتباط او را با مردم قطع میکنند، باعث افزایش نفوذ کلام او در میان مردم میشود. حتی کسانی که با اندیشه امام خمینی هم مخالف بودند امام را به عنوان یک اسطوره یاد میکردند. [+]
*ما پیش از این در وبلاگ مشرق، گزارشهای متعددی را درباره تقلای اصلاحطلبان برای اینهمانی بین رژیم شاه و نظام جمهوری اسلامی به مخاطبان محترم ارائه کردهایم!
ما همچنین قضاوت درباره اظهارات شکوریراد پیرامون مقایسه تبعید امام راحل با حصر میرحسین موسوی و فرجام آنرا بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم...
گفتنیست، فعالان اصلاحطلبان طی ۹ سال گذشته بارها و بارها تلاش کردهاند تا فتنهگران محصور و منزوی را به هر نحوی از انحاء اما بدون «عذرخواهی رسمی» از حصر و انزوا خارج کنند.
این تقلای مذبوحانه تا حدّی پیش رفت که برخی اصلاحطلبان در سال گذشته وعده دادند که حصر تا نوروز ۹۷ تمام خواهد شد.
در این زمینه حتی یکی از مقامات بلندپایه دولت نیز اخیراً اینطور گفت که از حصر فقط یک پوسته مانده است!
معالوصف اما اصرار نظام اسلامی بر احقاق حقوق مردم و یادآوری آبروی نظام در سال ۸۸ همچنان در جای خود قرار دارد و فتنهگران نیز در حصر و انزوا مشغول سپری کردن روزهای عمر خود هستند و همچنان از عذرخواهی رسمی استنکاف میکنند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند عدم عذرخواهی رسمی فتنهگران محصور و منزوی میتواند فتنه ۸۸ و رفتار غلط طیف اصلاحات در آن سال را تبدیل به ناموس اصلاحات کرده و تا همیشه وزنهای سنگین را بر پای این جریان خاص سیاسی بیاویزد.
وزنهای سنگین که اگر با دست بزرگان فعلی اصلاحات و بوسیله عذرخواهی رسمی باز نشود؛ با هیچ دست دیگری و در هیچ زمان دیگری باز نخواهد شد.
***
کنایههای عماد افروغ به «سینمای فلاکت و ناامیدی» در صبح فردای جشنواره فجر
«عماد افروغ»، استاد جامعهشناسی و از نمایندگان سابق مجلس به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که خبرگزاری ایسنا آنرا بازنشر داد در اشاره به ژانر فلاکت و سیاهنمایی که مختص سینمای این روزهای برخی سینماگران ایرانی محسوب میشود؛ گفته است:
همیشه از این فیلمهای اجتماعی دفاع کردم و هیچگاه آنها را سیاهنمایی ندانستم. بالاخره اینکه واقعیت اجتماعی ما را نشان میدهد باید دیده شود. با این سیاست هم واقعیت اجتماعی تحریف میشود و هم به مردم چیز دیگری القا میشود. منتهی همیشه من گفتم بازتاب دادن خیلی مهم است ولی برای اینکه سینماگر ما نشان بدهد که قصدش تنها بازتاب دادن نیست یک رویکرد ترمیمی هم داشته باشد. یک نگاه دیگر هم داشته باشد نه به صورت مستقیم و رفتارگرایانه. خیلی با لطافت هر چه تمامتر یک امیدی هم نشان دهد. آن هم به طور غیرمستقیم که این دیگر هنر یک هنرمند است که امید نشان بدهد.
او میافزاید: نه اینکه امید کاذب باشد، چون بالاخره هستی جهت مثبت دارد چون خدا دارد و وقتی عالم خدا دارد ناامیدی جایی ندارد و وقتی انسان بزرگ است ناامیدی معنا ندارد. بنابراین اگر سینماگری به امید به عنوان وجه ترمیمی فیلمش نگاه کند بیراهه هم نرفته.
افروغ در ادامه تصریح میکند:
البته ما هم وظیفهمان است که تذکرهایی هم به شوراهای مختلف بدهیم و بگوییم فیلم جدی فیلم سیاسی است و باید هم بازتابنده مشکلات باشد و هم رفتار یا امیدی را شکل دهد. هرگاه جامعهای از مباحث سیاسی دور شد به لودگی گرایش پیدا میکند. قبل از انقلاب ما شاهد این بودیم که چطور شد یک باره سلیقه جوانهای ما عوض شد به گرایشات آنچنانی و فیلمفارسی غلتیده شد و بعد یک باره با یک انفجار روبهرو شد و همه سیاسی شدند. اینطور نباشد که با دستهای خودشان فضا را به سمتی نبرند که خودشان هم نخواهند. [۱]
*قبل از این و چند سال قبل بود که محمدرضا گلزار هم در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه شرق ابراز کرد که این همه سیاهنمایی در برخی از فیلمهای سینمایی ایران ناواقعیت است و او اعتقادی ندارد که این همه اتفاق بد فقط برای یک خانواده در یک فیلم رخ میدهد.
برخی معتقدند مخاطب خاص این سیاهنمایی ویژه و تولد ژانری به نام «ژانر فلاکت» در سینمای ایران که عمدتاً توسط محافل خارجی نیز مورد تقدیر و تشویق قرار میگیرد؛ در خارج از کشور است.
مخاطب خاصی که با برخی جریانات سیاسی خاص در ایران پیوند خورده است و قصد دارد با سیاهنمایی از اوضاع کشور و کثیف و معتاد و خراب نشان دادن جامعه ایرانی؛ منجر به «سابوتاژ ذهنی» در افکار عمومی شود.
امری که در منتهیالیه آن «فتنه اقتصادی» و شکلگیری اعتراض ظالمانه علیه حکومتی است که جامعه و کارنامه ۴۰ ساله آن هرگز سیاه و تاریک و ویرانه نیست و اتفاقاً بصورت عمده قابل دفاع است.
کار سیاهنمایی از اوضاع کشور در برخی فیلمهای ایرانی به حدی رسیده است که برخی کارشناسان رسانه میگویند مادام که فیلمی شرایط ایران را بصورت «خرابه» یا یک «روستای دور افتاده با مردمانی متحجّر» نشان ندهد؛ از دریافت جوایز بینالمللی خبری نیست که نیست.
جالب آنکه برخی سلبریتیها و بازیگران سینما نیز برای سیاهنمایی از اوضاع کشور و نیمه شب نشان دادن روزهای مردم ایران؛ فقط به بازی در فیلمهای سیاه بسنده نمیکنند و بصورت روزانه در صفحات اجتماعی خود؛ اقدام به نقاشی یک تصویر تاریک از ایران میکنند. کار این قضیه به حدی بالا گرفته است که یکی از این سلبریتیها چندی قبل شرایط کشورمان را مشابه «آفریقا» دانست .[۲]
این در حالیستکه هنگامی که به این سلبریتیهای سیاهنما گفته میشود اگر شرایط ایران تا این حد خراب است چرا به کشوری که فکر میکنند شرایط بهتری دارد مهاجرت نمیکنند؟! پاسخ درخوری ندارند. یکی از این چهرهها نیز زمانی در کنایه به سؤال پیشگفته اظهار کرده بود: «گنج در خرابه است»...
***
سیاهنماهایی که نمیتوانند «عفو گسترده زندانیان در چهلسالگی انقلاب» را هضم کنند!
فردی به نام «بهمن کشاورز» که تحت عنوان حقوقدان از وی نام برده شده به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا در اشاره به اقدام رهبری نظام برای عفو کثیری از زندانیان واجد شرایط، به مناسبت ایام چهلسالگی انقلاب اسلامی، گفته است: اگر عفو اخیر زندانیان عمومی میبود یا استثنائات آن جرمهای امنیتی را شامل نمیشد قابل پذیرش بود!
او همچنین اظهار میکند:
آن فقر و بیکاری و سرزنش خانواده و جامعه موجود و موجبات تکرار جرم فراهم است، بنابراین در جرایم عادی صرف عفو شاید وسیلهای باشد برای آنکه بگوییم رأفت اسلامی شامل حال عفو شدگان شده است، اما روی دیگر قضیه این است که شاید رأفت اسلامی در مورد کسی که نان، سرپناه و کار ندارد این باشد که او را در جایی که به او نانی داده میشود و جایش گرم است نگاه داریم.
کشاورز میافزاید: گفته شده است که اعلام عفو با این ابعاد دال بر اقتدار حکومت و نظام است و مردم ایران کشوری ثروتمند و مقتدر دارند. در خصوص ثروت و اقتدار کشور تردیدی نیست اما در اینکه از این ثروت و اقتدار چه سهم و درصدی به مردم کوچه و بازار میرسد جای بحث و تأمل است، ضمناً این سوال نیز قابل طرح خواهد بود که این موارد و مسائل چه ارتباطی با با موضوع عفو دارد؟
او همچنین گفته است: خلاصه اینکه اولاً در جرایم عادی عفو بسیار خوب است مشروط به آنکه به طور موازی و همزمان موجبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ارتکاب جرایم کنترل شود و کاهش یابد تا عفو شدگان دیگر بار به زندان برنگردند، ثانیاً عفوی مفید و دال بر اقتدار نظام و موجب آرامش جامعه است که افرادی را که مرتکب اعمالی شدهاند که از دیدگاه قانون و مسئولان امنیتی محسوب میشود اما به نظر بیشتر مردم سیاسی است را در بر بگیرد. [۳]
*اساساً مشخص نیست نظام جمهوری اسلامی دیگر چه کار باید بکند تا عدهای منورالفکر غیر متعهد و همیشه ناراضی! راضی شوند؟
از میزان فهم عقلانی و حقوقی مسئله «عفو زندانیان واجد شرایط» که بگذریم! آقای کشاورز اگر کمی اهل مطالعه بودند و واقعیتهای اقتصادی ایران حتی به روایت برخی اصلاحطلبان را خوانده بودند؛ قاعدتاً ژست "وجود فقر و گرسنگی منجر به جرم در میان اکثریت ایرانیان" را نمیگرفتند!
ما همچنین برای آقای کشاورز توضیح میدهیم که سهم مردم کوچه بازار از ثروت و اقتدار ملی نیز در سه شاخص امنیت، ضریب جینی و نرخ بیکاری قابل رؤیت است.
سه شاخصی که در اولی جز اولینهای جهان هستیم، در دومی بهبودی مطلوب پیدا کردهایم بطوریکه هماکنون در جایگاهی بهتر از کشورهای آمریکا، چین و روسیه قرار داریم و در سومی نیز موفق به کاهش نرخ بیکاری شدهایم و رقم ۱۲ درصدی فعلی نیز اولاً تنها ۶ درصد از استاندارد جهانی بالاتر است، ثانیاً رو به کاهش است و ثالثاً درصد زیادی از آن شامل پدیده «بیکاری شیک» (عدم قبول هر شغلی بواسطه دسترسی کارجویان به نان و سرپناه) است.
آقای کشاورز همچنین باید از باب مثال بداند که تعیّن بهبود ضریب جینی در ایران به این معنیست که هماکنون و در سالهای پس از انقلاب، درصد بیشتری از مردم صاحب خودرو و شهرنشین شدهاند. درصد بیشتری امکان مسافرت یافتهاند، درصد بیشتری امکان استفاده از اینترنت و سینما را دارند و غیره.
کشاورز در مسئله گرسنگی هم باید بداند که ایران اسلامی امروز ارزانترین کالری جهان را در اختیار مردمش قرار میدهد که این پدیده به معنی عدم شیوع گرسنگی است.
ما در اینجا بخشی از صحبتهای اخیر «سعید لیلاز»، اقتصاددان اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران را در اشاره به دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی بیان میکنیم و قضاوت درباره اظهارات عجیب کشاورز و امثال کشاورز را به مخاطبان محترم وامیگذاریم:
_درآمد سرانه ایرانیها به قیمت ثابت -یعنی ریال- بعد از کسر تورم هنوز به عدد ۱۳۵۵ نرسیده است. اما این به معنای آن نیست که سطح ثروت ما هنوز به آن عدد نرسیده است. معنایش این است که قیمت تمام شده کالاها و خدمات به خصوص قیمت دلار آنقدر پایین آمده که سطح زندگی ما اصلاً با سال ۱۳۵۵ قابل مقایسه نیست.
_جمعیت دو برابر اما تولید خودرو حدود ۱۷ یا ۱۸ برابر شده است. سرانه تقاضای واقعی خودرو در ایران ۸ برابر زمان شاه است. یا مثلاً در سال ۱۳۵۷ میزان تولیدات مواد کشاورزی در ایران به حدود ۲۰ میلیون تن رسید. ما امسال درباره تقریباً ۱۴۰ میلیون تن صحبت میکنیم.
_ اگر شما این ۱۰ سال -جنگ- را کنار بگذارید در ۲۰ سال بعد یعنی از ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۷ متوسط رشد اقتصادی ایران به حدود ۵.۵ نیم تا ۶ درصد در سال رسیده که این عدد حتی از ترکیه اندکی بهتر و کمابیش مشابه کره جنوبی است.
_عمر متوسط ایرانیها به ازای هر یک سال در ۴۰ سال گذشته هفت ماه افزایش پیدا کرد. این یکی از بهترین عملکردهای همه دنیاست.
_الان که با شما صحبت میکنم و نسبت توزیع درآمد به وخامت گراییده، نسبت درآمد دهک اول جامعه به دهک دهم که در سال ۵۶، یک به ۳۶ بود یک به ۱۶ یا ۱۷ است. ضریب جینی هم که عامل بسیار مهمی در توزیع ثروت است در سال پایانی رژیم شاه به ۵۱ صدم رسیده بود. این عدد هرچه به سمت صفر نزدیک باشد بهتر است و هرچه به یک نزدیک باشد بدتر است. ضریب جینی تازه الان نزدیک ۴۰ صدم است.
_شاید بتوانیم بگوییم ایران –به لحاظ اقتصادی- از فرانسه امروز جلوتر است .[۴]
***
۱_ https://www.isna.ir/news/97112311728/