سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
رئیسی به قوه قضائیه نرود، تا مشکلات کشور حل شود!
«مصطفی تاجزاده»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه سال ۸۸ به تازگی در بخشی از مصاحبه تفصیلی خود با خبرگزاری ایلنا در پاسخ به این سؤال که «برای بهبود این اوضاع -کشور- چه باید کرد؟» اظهار کرده است:
«گام اساسی اصلاح قانون اساسی است. برای مثال اجازه ایجاد رادیو تلویزیونهای خصوصی داده شود تا انحصار اطلاعرسانی شکسته شود و احزاب و افراد منتقد بتوانند حرف بزنند.
اقدام دیگر این است که نباید از افراد یک جناح برای نهادهای انتصابی همچون قوه قضائیه و شورای نگهبان منصوب شوند بلکه از همه جناحها باشند.
گام بعدی این است که اجازه دهیم مردم آزادانه انتخاب کنند. اگر این اتفاقات بیفتد بسیاری از ایرانیانی که صاحب اندیشه و نظر هستند و توانایی دارند حتی اگر به خارج رفتهاند، بازمیگردند و در بخشهای مختلف اقتصادی و علمی و فنی و مدیریتی به جامعه کمک میکنند.»
تاجزاده همچنین در تشریح شرایط کشور گفته است:
جامعه امروز ما با آن آرمانهایی که مردم به خاطرشان دست به انقلاب زدند، فاصله دارد. هنگامی که انقلاب شد به هیچ عنوان به اینجایی که امروز رسیدهایم، فکر نمیکردیم. پس باید در چهل سالگی انقلاب یک آسیبشناسی در اینباره صورت گیرد که چرا جامعه امروز با آن آرمانهایی که برایشان دست به انقلاب زدیم، همخوانی ندارد ![۱]
* غیر از پیشنهاد تاجزاده درباره راهاندازی تلویزیون خصوصی! اصلاحطلبانی مثل حسین مرعشی و حجتی کرمانیهم پیشنهادات مشعشعی از قبیل «فکّ حصر» و «بازگشت خاتمی به عرصه سیاسی» را برای بهبود اوضاعی که خود پدید آوردهاند، ارائه کردهاند .[۲]
به سخن دیگر اینکه ارائه راهحلهای شگفتانگیز برای بهبود وضع موجود در میان چپهای ستادی مسبوق به سابقه است.
حضور افراد در نهادهای انتصابی هم بر مبنای صلاحیت است نه جناح سیاسی! اما بایستی به آقای تاجزاده خاطرنشان کرد که همطیفان و پدران سیاسی او در دهه شصت در عمده مناصب نظام از جمله قوه قضائیه و یا حتی در شورای مشاوران رهبری هم حضور داشتند.
اما به دلیل مشکلاتی مثل تندروی و یا به دلیل درگیر شدن با سیاستبازیهای منجر به فتنه؛ دیگر بصورت عقلانی صلاحیت حضور در مناصب نظام را ندارند.
تاجزاده حتماً از یاد نبرده است که دوستان چپ او در دهه شصت چگونه یا از دیوار سفارت بالا میرفتند یا پونز به پیشانی دختران مردم فرو میکردند، یا اهل بازجویی با نقاب و ضرب و شتم بودند، یا در اشاره به مخالفان و منتقدان نظام میگفتند زخمی را باید زخمیتر کرد و اسیر را باید کشت! یا به امام راحل دروغ میبستند [۳] و یا مثلاً بر برکناری شهید لاجوردی از سمت دادستانی انقلاب که عرصه را بر منافقین تنگ کرده بود، چه تلاشها که نکردند...
آیا حتی شخص تاجزاده روا میدارد چنین استعدادهای درخشانی دوباره بر مناصب حکومتی قرار بگیرند و روزگار مردم را در قوه قضائیه و نهادهای امنیتی کشور سیاه کنند؟
ما همچنین به تاجزاده یادآوری میکنیم کسانی از اصلاحطلبان نیز که اهل نجابتاند و حاضر به برخی خیانتها نیستند و در برخی مناصب نظام نیز حضور دارند از جانب دوستان تاجزاده «اصلاحطلب بدلی» خطاب میشوند...
منظور تاجزاده از انتخاب آزادانه مردم نیز بر اساس گفتههای قبلی او و تأکیدات همیشگی جریان سیاسی خاص بر دو شقّ حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و برگزاری رفراندوم علیه اصل نظام حمل میشود.
دو گزارهای که هر وقت تاجزاده نمونهای از آن را در سایر ممالکت پیشرفته جهان ارائه کرد؛ آنگاه میشود به پیشنهاد غیر عقلانی او اندیشید!
***
هاشمیطبا: اگر اقتصاد خوبتر میخواهیم باید با آمریکا کار کنیم!
«مصطفی هاشمیطبا»، فعال اصلاحطلب و از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ اخیراً در قسمتی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است:
«اگر میخواهیم کشوری باشیم که اقتصاد بینالمللی داشته باشیم، GNP کشور افزایش پیدا کند و مردم از مواهب مختلف بیشتر بهرهمند شوند، یکی از عوامل اصلی آن سیاست خارجی ماست. یعنی اگر بخواهیم در این جهت گام برداریم باید روابط خود را با کشورهای مختلف از جمله آمریکا بهبود ببخشیم.»
او میافزاید:
اگر ما بر انقلابی بودن خود پا فشاری کنیم و براینکه سیاستهای فعلی ادامه پیدا کند و FATFو اینگونه مسائل نیز تصویب نشود، بدین معنی است که اقتصادی بسته ، درون گرا و غیرقابل ارتباط با کشورهای خارجی خواهیم داشت. بنابراین باید ببینیم چه توقعی از اقتصاد داریم و براساس توقعات، سیاستهای خود را کنترل کنیم. اینکه برخی روی بهتر شدن معیشت مردم تاکید دارند با سیاست خارجی فعلی ما و با موضعگیریهای خارجی نسبت به کشورمان تعارض دارد که همه مردم و مسئولان باید دقیق با این موضوع روبهرو شوند. [۴]
*اظهارات هاشمی و ترسیم شرایط "معیشتاً ضنکا"! برای مردم ایران در حالی است که شخص او در بخش دیگری از همین مصاحبه به حقیقتی جالب درباره فضای معیشتی در ایران اشاره میکند و میگوید:
«در ژاپن اکثر مردم هنوز در خانه ۳۰ متری زندگی میکنند و متوسط تغذیه روزانه و امکان گردش روزانه آنها کمتر از قاطبه مردم کشور ما است.»
قبل از هاشمیطبا، محمدرضا تاجیک، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در یک مصاحبه ویدئویی به رابطه با آمریکا بعنوان راه حل مشکلات اشاره کرده بود.
همچنین پیش از این دو نفر و چند سال قبل بود که حسین مرعشی هم در اظهاراتی از این گفته بود که ایران باید تکلیف خودش را معلوم کند که میخواهد یک کشور انقلابی باشد یا یک کشور اقتصادی ![۵]
درباره اظهارات هاشمیطبا لازم به اشاره است که بصورت کلی اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هرگز بیش از میانگین ۳۰ درصد نبوده است. ضمن اینکه همین اثر ۳۰ درصدی نیز به هیچ وجه شامل ضروریات زندگی مردم نمیشود.
اکثر قریب به اتفاق کارشناسان کشور تصریح دارند که عامل بیش از ۷۰ درصد مشکلات کشور مربوط به نحوه مدیریت دولت است.
امروزه برای همه مردم پر واضح است که اگر گوشت قرمز با قیمت واقعی هر کیلو ۵۰ و چند هزار تومان اما به قیمت حدود ۱۰۰ هزار تومان به دستشان رسیده است؛ این مسئله هیچ دلیلی ندارد جز ضعف نظارت بر قیمتها و کاهلی کردن در پیشبینی وضعیت مایحتاج مردم در بازار.
دو گزارهای که هر دو صراحتاً وظیفه دولت آقای روحانی هستند و به FATF و CFT و پالرمو هیچ ربط و ارتباطی ندارند.
مسئله دیگری که امثال هاشمیطبا در برزخ آن گرفتار آمدهاند بحث سیاهنمایی است.
همانطور که اشاره به وضعیت زندگی مردم ژاپن در صحبتهای هاشمیطبا نیز نشان میدهد؛ ایران امروز بیش از آنکه درگیر مشکلات اقتصادی باشد درگیر القائات اقتصادی و سیاهنمایی است.
مردم عزیز ایران باید بدانند که برخی اقتصاددانان نزدیک به جریان چپ این روزها حتی القائاتی داشتهاند مبنی بر اینکه با تحریمهای جدید ترامپ یک میلیون نفر در ایران بیکار میشوند و یا مثلاً بخش کثیری از مردم بینوا شدهاند ![۶]
بدیهیست که این سیاهنماییها و ناامیدسازیها میتواند بیان واقعیتها و دستاوردهای مثبت اقتصادی کشور که کم هم نیستند (مثلاً شبیه آنچه که هاشمیطبا درباره ژاپن اعتراف کرد) را با چالش مواجه کند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند کشور ایران بعنوان هجدهمین اقتصاد پویای جهان اما به دلیل همین سیاهنماییها، در شرایط «فتنه اقتصادی» و خیزش کفشدارها علیه پابرهنگان انقلابی قرار گرفته است.
***
جلاییپور: دولت مقصر اصلی اعتراضات نیست…
«حمیدرضا جلاییپور»، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی طی اظهاراتی در نشستی موسوم به بررسی چالشهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم مدعی دوپاره بودن نظام سیاسی و اجرایی در ایران شده و گفته است:
به نظر من مهمترین خصیصهای که در جمهوری اسلامی است و من بر اساس این، سنخی تحلیلی را پیشنهاد میکنم؛ این است که نظام سیاسی ایران بعد از گذشت ۴۰ سال، نظامی دوپاره و خودخنثی کننده است. یعنی ما در جمهوری اسلامی دو دولت داریم، یکی دولت رسمی که به آن رای میدهند و تا حدودی هم پاسخگوی مردم است و از طریق سازوکارهای انتخاباتی شکل گرفته و بودجهای روشن دارد و به تعبیری زیرذره بین است.
او با بیان اینکه در موازات دولت رسمی دولت دیگری قرار دارد، میافزاید:
دولت موازی از امکانات عمومی استفاده میکند، ولی جلوی چشم نیست و پشت دولت رسمی قرار دارد و اعلام میکند که مشروعیتش برگرفته از یک تفکر اسلام انقلابی جهانی است و میخواهد این را بگوید که مسائل دیگری برایش اهمیت دارد. بنابراین یک چارچوب جهانی برای خود تعریف کرده و در ۴دهه گذشته ما هرچه جلوتر میرویم، دولت موازی به لحاظ سازمانی گسترده تر میشود و عملکرد دولت رسمی را در چمبره قرار میدهد.
جلاییپور سپس به زعم خود با برشمردن مواردی از فعالیتهای دولت پنهان حتی ریزش ساختمان پلاسکوی تهران را هم از اثرات این دولت ذهنساخته خود معرفی میکند و میگوید:
«این حکومت در مواجهه با مخالفین خود بسیار محکم برخورد میکند و سازماندهی شده بوده و همانند چدن محکم است. اما از طرفی دیگر ژلهای است، به نحوی که میتواند همه استانداردهای موجود در کشور را دور بزند. برای نمونه در همین مسأله فروریختن ساختمان پلاسکو، دولت رسمی ۲۰ بار هشدار داده بود ولی گفته میشد از آنجا که آن ساختمان متعلق به بنیاد مستضعفان است، به دولت مربوط نیست. بنابراین وقتی مشکل هویدا شد که آنسازه جلوی چشم مردم فروریخت. لذانظام دوپاره ما به گونه ای است که به موجب آن میتوان استانداردهای نظارتی را دور زد و اصلاً یکی از مراکز فساد و رانت در ایران نیز دور زدن همین استانداردهاست.»
به گزارش جماران، او تصریح میکند:
دولت موازی خرج بالایی پیدا کرده و درآمدهای اقتصادی کلان کشور حریف این هزینهها نمی شوند و کارایی تا جایی پایین آمده که مردم را ناراضی کرده است. بنابراین ما با یک جامعه جنبشی روبه رو هستیم که علت آن تنها در عملکرد دولت خلاصه نمیشود. بر اساس این تحلیل، مهمترین کار اساسی که در کشور باید انجام شود، هم آوردن این دوپارگی در نظام به نفع دولت رسمی است. بهترین شیوه برای این کار نیز این است که از بالا انجام شود. [۷]
*جریان خاص هرزمان که مردم، بیشتر با ناکارآمدی اجرایی و سیاسی این جریان مواجه میشوند؛ بلافاصله سمت رهبری نظام و نهادهای انتصابی کشور را با دست نشان میدهد و برای رفع تقصیر از خود و فرافکنی تقلّا میکند.
آنها در زمان دولت اصلاحات نیز با کنایههایی مثل «رئیس جمهور تدارکاتچی است» و یا «لوایح دوقلو برای افزایش اختیارات رئیسجمهور» به صحنه آمدند تا ثابت کنند که خاتمی مسلوبالید است و نقشی در اجرائیات کشور ندارد!
امروزِ روز نیز شاهدیم که اصلاحطلبان در پاسخ به وضع موجودی که خود پدید آوردهاند و ناکارآمدیهای دولتی که خود را فدائیان آن مینامیدند؛ انگشت اشاره را به سمت چیزی به نام دولت پنهان یا همان «رهبری نظام» دراز کردهاند و از این میگویند که مشکلات موجود و حتی شکست برجام به دلیل سیاستهای دولت پنهان است!
باید از جلاییپور سؤال کرد که گرانی گوشت، گران شدن کاهو، خراب شدن یکی در میان پلهبرقیهای مترو در تهران، حضور شهردار اصلاحطلب تهران در مجلس رقص، تشکیل دادن صفهای تحقیرآمیز صف دریافت سبد کالا و غیره آیا میتواند علت و عاملی به غیر از ناکارآمدی دولت اصلاحطلبان داشته باشد که او در اشاره به این مشکلات از چیزی به نام دولت پنهان سخن میگوید؟!
اظهارات جلاییپور درباره دولت پنهان همچنین در حالی است که بیش از ۹۵ درصد از بودجه و اجرائیات کشور ایران در اختیار نهاد دولت است.
بدیهیست که هیچ عقل سالمی نمیتواند این حقیقت مهم را نادیده بگیرد و به بحث بیمحتوا و فرافکنانه «دولت پنهان» بپردازد!
بایستی به آقای جلاییپور یادآوری کرد که مشکل مردم، نبود نظارت بر قیمتهاست که علیالاثبات وظیفه دولت است و هیچ ربطی هم به «موشک» و «شعار مرگ بر آمریکا» ندارد...
***
۱_ https://www.ghatreh.com/news/nn46288684