بخشی از رسالت سینما، به تفکر واداشتن کودکان است نه فقط سرگرم کردن آنها. از این نظر، داستان که انتخاب شد، به دلیل رفتن از دل تاریکی به روشنایی بسیار مناسب بود.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - امسال سوئیس چراغ اول را در بخش اسکار بهترین فیلم خارجی زبان روشن و یک انیمیشن تحسین شده را به نمایندگی از خود به آکادمی اسکار معرفی کرد. «زندگی من به عنوان یک کدو سبز» ( My Life as a Courgette) نخستین بار بهار امسال در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن به نمایش در آمد و به شدت مورد استقبال قرار گرفت. این انیمیشن فرانسوی زبان که نخستین تجربه کارگردانی کلود باراس سوئیسی است، پس از کن به جشنواره معتبر «انسی» رفت و جایزه کریستال بهترین فیلم بلند داستانی را برد. فیلم براساس کتاب «خود زندگینامه یک کدو سبز» نوشته «ژیل پاریس» و فیلمنامه‌ای به قلم «سلین شاما» ساخته شده و داستان پسری 9 ساله ملقب به «کدو سبز» را روایت می‌کند که پس از مرگ مادرش به یک یتیم خانه می‌رود. او در آنجا می‌آموزد چگونه با مسائل و مشکلات خود و دیگر ساکنان کنار بیاید. «زندگی من به عنوان یک کدو سبز» از چند روز دیگر در سوئیس و پس از آن در فرانسه، بلژیک، آلمان، ایتالیا و هلند روی پرده می رود.
 
 
یک انیمیشن، نماینده سوئیس در هشتاد و نهمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکار شد! 
 
*چه شد که تصمیم گرفتید رمان «خود زندگینامه یک کدو سبز» را برای تبدیل به فیلم اول خودتان انتخاب کنید؟

من فیلمسازی را با همکاری «سدریک لوییس» آغاز کردم و با یک فیلم کوتاه در 2006 به جشنواره کن رفتم. داستان فیلم درباره دختری جوان و چاق است که از شنیدن حرف‌های دیگران در گرمای تابستان ناراحت می‌شود و ناچار است با آنها کنار بیاید. آن فیلم هم یک نگاه ویژه به دوران کودکی داشت و به همین دلیل،‌ سدریک که رمان «ژیل پاریس» را خوانده بود، به من پیشنهاد کرد روی متن آن کار و برای سینما آماده‌اش کنیم.

*چه حسی شما را وامی دارد مدام به دوران کودکی سرک بکشید؟

موضوع مورد علاقه من تلاش برای به بازی گرفتن احساس مخاطبان است. بازگرداندن تماشاگران به دوران کودکی روشی است برای هیپنوتیزم و باز کردن مسیر احساس آنها همه ما یک ارتباط خاص و منحصر به فرد با کودکی خودمان داریم. همانطور که «سلین شاما» نویسنده فیلمنامه می‌گوید: برای یک کودک مهم‌ترین اتفاق این است که یکی از دوستانش از او رو برگرداند یا حرفی بشنود که مسیر زندگی‌اش را دگرگون کند.
 
 
 
*حرف شاما به میان آمد. چطور شد که او کار با شما را در این پروژه آغاز کرد؟‌ آیا فقط هنگام نوشتن فیلمنامه به گروه تولید پیوست؟

من کار روی فیلمنامه را با سدریک آغاز کرده بودم. ما چند فیلم کوتاه با هم ساخته بودیم و بین هر کدام، روی این پروژه متمرکز می‌شدیم. این روند هفت سال طول کشید و ما حتی تا مرحله خلق شخصیت‌ها هم پیش رفتیم. زمانی رسید که سدریک راه خود را جدا کرد و درگیر تولید مستند شد. پس همه مسئولیت به عهده من افتاد و از آنجا که داستان کتاب، اپیزودیک بود، به فکر افتادم آن را در چند اپیزود بسازم. تهیه‌کنندگان سوئیسی پروژه اصلا مثل من فکر نمی‌کردند و معتقد بودند این بهترین راه برای به تصویر کشیدن داستان نیست. اینجا نام « سلین» مطرح شد و چون من او را می‌شناختم، پذیرفتم با هم کار کنیم. حتی لحظه‌ای هم تردید نکردم و نتیجه کار او را در «زندگی من به عنوان یک کدو سبز» بسیار دوست دارم. یک خط داستانی کلاسیک ساده و شسته رفته خلق کرد که به اندازه کافی برای تعویض شخصیت‌ها و برجسته کردن هر کدام از آنها جا داشت؛ درست همان چیزی که من می‌خواستم! ما دقیقا در یک مدار قرار گرفته بودیم و خیلی زود درباره نوع فیلمی که می‌خواهیم بسازیم، با هم به توافق رسیدیم.

 یک انیمیشن، نماینده سوئیس در هشتاد و نهمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکار شد!
 
*فیلم به برخی مضامین بسیار تیره با نگاهی بسیار دلسوزانه می‌پردازد و روی مسائلی چون بدرفتاری، خانواده‌های سرپرست کودک، فرزندخواندگی و تنهایی متمرکز می‌شود. گرچه در عین حال به شکلی بسیار درخشان به موضوع اتحاد، دوستی و عشق هم اشاره می‌کند.

این نوع نگاه یک انتخاب ویژه اجتماعی نبود و من آن را همانطور که در داستان و کتاب بود، پذیرفتم. من بیشتر به این دلیل برای کودکان فیلم می‌سازم چون فکر می‌کنم گزینه‌هایی که این روزها آنها برای تماشا کردن دارند، چندان متنوع و گسترده نیست. کودکان برای سرگرم شدن چند گزینه بسیار بزرگ و شگفت انگیز در اختیار دارند و تعداد فیلم‌هایی که واقعیت را برایشان تا حدودی درست بازتاب می‌دهد، چندان بزرگ و خارق العاده نیست. من ترجیح می‌دهم بیشتر درباره رویدادهایی که اتفاق افتاده حرف بزنم، چون فکر می‌کنم بخشی از رسالت سینما، به تفکر واداشتن کودکان است نه فقط سرگرم کردن آنها. از این نظر، داستان که انتخاب شد، به دلیل رفتن از دل تاریکی به روشنایی بسیار مناسب بود. ایده اصلی و نهایی این بود که ارزش‌های مثبت و سازنده را با کودکان به اشتراک بگذاریم. فیلم من به آنها نشان می‌دهد چگونه می‌توانیم با عشق، دوستی و مهربانی بهتر در کنار هم زندگی کنیم.

 یک انیمیشن، نماینده سوئیس در هشتاد و نهمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکار شد!
 
*روند ساختن فیلم به ویژه استفاده از شیوه استاپ موشن چگونه پیش رفت؟

به محض اینکه دست به استفاده از این روش زدم، فهمیدم که دیگر نمی‌توانم متوقف شوم. من این نوع فیلمسازی فیزیکی و درگیرانه را که با نور سر و کار دارد، می‌پسندم. هر چند می‌دانم محدودیت‌هایی هم دارد. مثل اینکه وقتی شما تصاویر را پشت سر هم قرار می‌دهید و فیلم گرفتن را آغاز می‌کنید، دیگر نمی‌توانید به عقب برگردید و چیزی را درست کنید. چیزی شبیه کنسرت جاز که دائم باید به سوی بهبودی برود و کسی نمی‌تواند در آن ساز خودش را بزند.
 
یک انیمیشن، نماینده سوئیس در هشتاد و نهمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکار شد! 
 
من این نوع نگاه مستقیم را دوست دارم، حتی اگر وقت گیر و هزینه بر باشد و به شما اجازه ندهد روزی بیش از چند ثانیه پیش بروید. کنار هم گذاشتن تصاویر و به سرانجام رساندن داستان فیلم، سه سال طول کشید! هر چند هزینه تولید فیلم‌هایی شبیه «زندگی من به عنوان یک کدو سبز» خیلی بیشتر از انیمیشن‌های سه بعدی رایانه‌ای نیست و البته سفری که برای پایان یافتن آن انجام شد، برای من و گروه بسیار لذت بخش‌تر بود. ما تقریبا شبیه یک گروه تئاتری بودیم که گرچه همیشه با هم کار نمی‌کنیم اما همیشه سر و کارمان به هم می‌افتد. استاپ موشن دنیایی کوچک است.
 
منبع : مجله دیار

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس