سرویس سیاست مشرق – محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید اصلاحطلبان مجلس دهم در گفتگوی اخیر خود با یکی از روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب پرده از یکی دیگر از راهبردهای سیاسی این جریان در مقابله با فرایند دموکراتیک انتخابات و همچنین نظام جمهوری اسلامی ایران برداشت.
وی در این گفتگو با اشاره به راهبرد اصلاحات در سال 90 گفت: « جریان اصلاحات در دهه 80 مسیر رو به رشد خود را طی نکرد. اوج مشکلات اصلاحطلبان را می توان در انتخابات سال 90 دید انتخاباتی که عملا تصمیم به عدم حضور در آن گرفته شد. من با این تصمیم مخالف بودم. منتها از آنجایی که همیشه خرد جمعی پایبند بودم، در آن زمان هم جمع بندی آن بود که در انتخابات کاندیدا اعلام نکنیم.»
رئیس فراکسیون امید با اشاره به تغییر راهبرد اصلاحطلبان بیان کرد: «در سال 90 این رویکرد راهبردی را در دستور کار بنیاد امید قرار داده بودیم، ما دهه 90 را دهه بازگشت جریان اصلاحات به حاکمیت و نقش آفرینی اصلاحطلبان به نظام ترسیم کرده بودیم.»
عارف ادامه میدهد: «در حالی که راهبرد ما تا آخر سال 91 برای حضور در انتخابات تنها اعلام این بود که ما اصلاحطلبان وجود داریم و قهر نکردیم! ولی به دلیل استقبالی که به خصوص جوانان از اصلاحات داشتند ما به باور پیروزی در انتخابات رسیدیم.»[1]
درواقع عارف با این سخنان پرده از ایدئولوژی رادیکالی اصلاحطلبان برداشت که از دوم خرداد سال 76 به تدریج آغاز شد و اوج آن را در سناریو «خروج از حاکمیت» و حرکات رادیکالی در 18 تیرماه سال 78، تحصن در مجلس ششم و فتنه سال 88 مشاهده میکنیم که کمکم به افول جریان اصلاحات انجامید و سپس اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که بایستی برای ماندن در قدرت به ساختارهای سیاسی در جمهوری اسلامی احترام بگذارند و از این رو بود که بنا به سخنان عارف در سال 90 رویکرد خود را تغییر دادند و در انتخابات سال 94 نیز یکی از شعارهای اصلاحطلبان این بود که با صندوقهای رای قهر نکردهاند.
رفتار رادیکالی اصلاحطلبان در سال 90 به گونهای بود که وقتی رئیس دولت اصلاحات به پای صندوق رای رفت بسیاری از تندروهای این جریان بر وی خرده گرفتند که چرا این عمل را انجام داده و به قول آنها به انتخابات در جمهوری اسلامی مشروعیت داده است.
اصلاحطلبان در سال 90 در فضای توهمی که برای خود درست کرده بودند به سر می بردند و تحلیل آنها این بود که فضای نارضایتی جامعه بالا است و ما با تحریم انتخابات میتوانیم این فضای منفی را نمایندگی کنیم، پیشبینی این بود که مشارکت انتخابات مجلس نهم 30 درصد باشد و این تعداد شرکت میکنند و تحلیل میکردند که میتوانیم 70 درصد باقیمانده را نمایندگی کنیم و به حاکمیت فشار بیاوریم و خواستههای خودمان را در این مسیر تعقیب کنیم؛ اما در این انتخابات مشارکت 65 درصدی رقم خورد و خواسته آنها محقق نشد.
این رویکردی بود که تحت تاکتیک « فشار از پایین،
چانه زنی از بالا» همواره مورد استفاده اصلاحطلبان تا سال 90 بود اما همین موضوع
سبب افول سیاسی این جریان شد؛ چراکه مردم با توهمات این جریان پیش نرفتند و
اصلاحات کم کم منزوی شد.درواقع اصلاحطلبان به جای انتخابات خود را تحریم کردند و این خودتحریمی باعث کنار رفتن آنها از صحنه سیاسی کشور شد.
پس از این موضوع بود که اصلاحطلبان مجبور شدند تعریفشان از صحنه سیاست را تغییر دهند، زیرا مسیرهایی که میتوانستند در این پارادایم حرکت کنند به شکست منجر شد. این رویکرد رادیکالی البته در جای دیگر به طور جدی تغییر کرد و شوق قدرت اصلاحطلبان را به سمت استفاده از تاکتیک رحم اجارهای و کاندیدای قرضی پیش برد که حتی در این جهت اصلاحات از کاندیدای اصلاحطلبی همچون عارف که نماد هویت این جریان بود صرفنظر کرد و حتی وی را مجبور کرد تا به نفع کاندیدای جریان راست سنتی کنار برود.