کد خبر 542420
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۷

رئيس‌الوزرا دست به دامان انگليسي‌ها شده و به سفارت بريتانيا پناه برد. بريتانيا منكر هرگونه دخالت در اين قضايا شده، اما كاملاً روشن است كه اوضاع فعلي بر وفق مراد آنهاست.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ كالدول (وزیر مختار آمریکا در تهران) اولين گزارش خود را از كودتا در 22 فوريه 1921، ساعت 10 صبح مخابره مي‌كند:‌ «نزديك به 1000 قزاق ايراني روز گذشته از قزوين به سمت تهران حركت كردند و بدون رو‌به‌رو شدن با هيچ مقاومتي، پايتخت را به تصرف خود درآوردند. آنها به غير از رئيس‌الوزرا مابقي اعضاي كابينه را فوراً دستگير كردند. همچنين مقامات بلندپايه پيشين، ثروتمندان ايراني، مشروطه‌خواهان و ناسيوناليست‌ها نيز در امان نماندند. به تعويق افتادن حقوق قزاق‌ها علت اين اقدام قلمداد شده است.

رئيس‌الوزرا دست به دامان انگليسي‌ها شده و به سفارت بريتانيا پناه برد. بريتانيا منكر هرگونه دخالت در اين قضايا شده، اما كاملاً روشن است كه اوضاع فعلي بر وفق مراد آنهاست و شواهد حاكي از آن است كه نيروي نظامي آنها اين حركت را تقويت مي‌كند. سيدضياء‌الدين، سردبير روزنامه رعد و از تحت‌الحمايگان بريتانيا، رهبري اين جريان را بر عهده دارد. وي در زمان وثوق‌الدوله، در مقام مشاور محرمانه رئيس‌الوزرا خدمت مي‌كرد. مردم ايران تقريباً مطمئن شده‌اند كه تمام اين قضايا يك نقشه و توطئه انگليسي است. [با اين حال] نظم و آرامش بر شهر حكمفرماست.» احمد شاه در 23 فوريه 1921سيد ضياء را به سمت رياست وزرا منصوب مي‌كند: «نظر به اعتمادي كه به حسن كفايت و خدمتگزاري جناب ميرزا سيدضياء‌الدين داريم، معزي‌اليه را به مقام رياست وزرا برقرار و منصوب فرموده و اختيارات تامه براي انجام وظايف رياست وزرائي به معزي‌اليه مرحمت فرموديم.»

كالدول تصميم شاه را اينگونه تشريح مي‌كند:

«شاه سيدضياء را با اختيارات تام به رياست وزرا منصوب كرد و او در حال تشكيل كابينه است. حكومت نظامي شدیدی بر شهر حکم فرما گردیده و هیچ کدام از روزنامه‌ها اجازه انتشار ندارند. ارتباط تلگرافي در سراسر ايران ممنوع است و از هر‌گونه اجتماع عمومي حتي در خانه‌ها، جلوگيري به عمل مي‌آيد. درخواست بسياري از مردم كه خواهان بست نشستن در سفارت آمريكا بودند، رد شد؛ روی هم رفته100 نفر دستگير شده‌اند. در ميان آنان چهار تن از رئيس‌الوزرا‌هاي پيشين، شماري ديگر از مقامات دولتي و ثروتمندان شهر نيز به چشم مي‌خورند. توده مردم از اين اوضاع به خشم آمده و مدعي هستند تمام اين قضايا، یک كودتاي انگليسي است. سفارت بريتانيا تمام اين اتهامات را رد مي‌كند اما شكي نيست كه نيروي نظامي انگليس در قزوين از اين حركت حمايت كرده است. رهبران و پيروان اين جريان، همگي تحت‌الحمايه بريتانيا هستند و اگر نبود حمايت همه جانبه ارتش اين كشور، اين حركت به شكست مي‌انجاميد... زندگي شاه در معرض خطر قرار دارد و به نظر بنده وي مترصد است در اولين فرصت ممكن، كناره‌گيري كند. رئيس‌الوزرا اعلام كرد در نظر دارد شماري از بازداشت‌شدگان را اعدام كند.»

كالدول در مورد كودتا چنين مي‌نويسد: «بعد از ظهر يكشنبه بيستم فوريه، خبر رسيد كه 1500 نيروي قزاق از قزوين به سمت تهران حركت كرده و به چند مايلي شهر رسيده‌اند. اين خبر موجب نگراني مردم شد. شواهد حاكي از آن بود كه آنها در صدد تصرف پايتخت هستند اما کسی از غرض اصلي ایشان خبر نداشت. بعد از ظهر همان روز، وزيرمختار بريتانيا به خارج از شهر رفت و ساعت 5 بعد از ظهر بازگشت. چند ساعت پيش از خروج وزيرمختار، سر كنسول سفارت بريتانيا، سرهنگ دوم هيگ، به همراه سيد‌ضياء‌الدين، رئيس‌الوزراي فعلي، براي گفتگو با قزاق‌ها از شهر خارج شدند.

بر اساس شواهد موجود، اين دو نفر به منظور مطمئن شدن از مقصود قزاق‌ها شهر را ترك كردند، اما خود نيرو‌هاي قزاق اعتراف كردند كه دقيقاً پيش از ورود آنها به پايتخت، نفري پنج تومان (تقريباً 5 دلار) از [مقامات] بريتانيا دريافت كرده‌اند. لازم به ذكر است كه اين قزاق‌ها تحت فرمان كلنل اسميت هستند. اين فرمانده انگليسي مدتی است که در استخدام دولت ايران است و چند ماه پيش تصدي اداره اطلاعات در قزوين را بر عهده گرفت و البته پيش از آن نيز فرمانده نيرو‌هاي قزاق در آن منطقه بود. وي مكرراً به تهران سفر مي‌كرد و بر كسي پوشيده نيست كه در اين سفرها بخش عمده وقت خود را در حضور سيد‌ضياءالدين به سر مي‌برد.

 همچنين مشخص شده است كه اندكي پيش از حركت قزاق‌ها به سمت تهران، پولي كه قرار بود ميان اين نيرو‌ها پخش شود به دست كلنل اسميت رسيد. اما به نظر مي‌رسد كلنل ترجيح داد تا رسيدن به تهران صبر كند و بلافاصله پس از رسيدن به پايتخت، مبلغ مذكور در ميان آنها پخش شد. اين وجه به امضاي كلنل اسميت از بانك برداشت شده بود. اما نكته جالب توجه اين است كه به نظر مي‌رسد نه دولت ايران و نه سفارت بريتانيا تا زماني كه قزاق‌ها به چند مايلي شهر نرسيده بودند، هيچ كدام خبر نداشتند كه قزاق‌ها به منظور تصرف پايتخت حركت كرده‌اند و اين در حالي است كه نيروهاي مستقر در قزوين (قرارگاه نيروهاي بريتانيا در شمال ايران) تحت فرماندهي افسران بريتانيايي هستند و شهر را به همراه تجهيزات نظامي اين كشور ترك كردند و پس از گذشت چهار روز و پشت سر گذاشتن صد مايل به دروازه‌هاي تهران رسيدند اين دو شهر با خطوط تلفن و تلگراف با هم در ارتباط هستند و همچنين در هر دو شهر، ايستگاه‌هاي راديويي بي‌سيم در اختيار انگليسي‌ها است). همه اين اتفاقات كاملاً حساب شده و از پيش تعيين شده پيش رفت و كاملاً مشخص است كه بدون تباني و سازش، هرگز چنين امري محقق نمي‌گرديد... اندكي پس از نيمه شب بيستم فوريه، قزاق‌ها وارد تهران شدند. نيرو‌هاي ژاندارمري كه موظف به حفاظت از پايتخت و مناطق داخلي كشور هستند نيز به قزاق‌ها پيوستند. شاه يكي از افسران سوئدي را به منظور متوقف ساختن قزاق‌ها در خارج از پايتخت، متصدي هنگ مركزي سرباز‌ها كرد. اما اين افسر متوجه شد كه سرباز‌ها نيز به قزاق‌ها پيوسته‌اند. سه گلوله توپ و چند گلوله هوايي نیز شليك شد. تنها نيرو‌هاي پليس در مقابل اين عده مقاومت كردند. در اداره مركزي پليس پيش از دستگيري تمام نيرو‌هاي پليس، دو نفر كشته شدند. به هر حال، به نظر مي‌رسد كودتا بدون خونريزي به پايان رسيده است.

به زودي روشن شد كه تمام چهره‌هاي برجسته اين جنبش، ارتباط تنگاتنگي با [سفارت] بريتانيا دارند. سرگرد مسعود‌خان ، كه پيش از اين بر مسند وزارت جنگ نيز تكيه زده، از چند ماه پيش تا كنون به عنوان معاون شخصي كلنل اسميت در قزوين، مشغول به خدمت است. سرهنگ رضاخان، كه به فرماندهي نيرو‌هاي قزاق منصوب شده است، در هنگ نظامي انگليس- ايران خدمت و در عمل براي فرمانده اين هنگ جاسوسي مي‌كرد. وي در چند ماه گذشته همكاري بسيار نزديكي با انگليسي‌ها در قزوين داشته است. سيد‌ضياء‌الدين، رئيس‌الوزرا، مالك روزنامه نيمه‌رسمي رعد است؛ بريتانيا حامي مالي اين روزنامه است. همانطور كه پيش از اين به اطلاع وزارت‌خانه رسيد، روزنامه رعد همان روزنامه‌اي است كه در پاييز 1919 شديداً به آمريكا، ملت و آداب و رسوم اين كشور حمله كرد. سيد‌ضياء‌الدين مردي است که سي و پنج سال از عمر وی می گذرد. «سيد» واژه‌اي است كه به فرزندان پيامبر محمد اطلاق مي‌شود و تا پيش از كودتا سيد‌ضياء‌الدين دستار سياه بر سر مي‌كرد كه نشانه‌ سيد ‌بودن او بود؛ اما پس از آن «كلاه» سياه كه سرپوش معمول مردم ايران است، بر سر مي‌كند. وي يكي از ايرانيان پر توان و استثنايي است. ضياءالدين معاون مورد اعتماد وثوق‌الدوله بود؛ اكنون نيز همه مردم مي‌دانند انگليسي‌ها روزنامه او را تأمين مالي كرده و شخصاً نيز از بريتانيا وجوهي را دريافت مي‌كند؛ اما با اين حال، بعضي از مردم كم و بيش نسبت به تلاش‌هاي سيدضياءالدين خوش بين هستند و گمان مي‌كنند كه وي در صدد تشكيل دولتي شايسته‌تر در اين كشور است.» كالدول اضافه مي‌كند: «يك يا دو روز پس از كودتا شاه رسماً سيد‌ضياءالدين را با اختيارات تام به رياست وزرا منصوب كرد. حكومت نظامي مجدداً با شدت و حدّت هر چه تمام‌‌تر اجرا شد. همچنان قزاق‌ها به نيروي پليس اعتماد نداشته و در هر يك از ايستگاه‌هاي پليس نيرو‌هاي قزاق نيز مستقر شده‌اند. تا چند روز پس از كودتا ارتباطات داخلي توسط پست يا تلگراف ممنوع بود و هيچ روزنامه‌اي اجازه انتشار نداشت. با اين حال، پس از يك هفته اين محدوديت‌ها برداشته و روزنامه ايران به عنوان روزنامه رسمي اجازه انتشار يافت. تجمع مردم حتي در منازل شخصي همچنان ممنوع بوده و انتشار هر‌گونه انتقاد از دولت نيز قدغن مي‌باشد.»

منبع:از قاجار به پهلوي،دكتر محمدقلي مجد،مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 155 تا 159

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    2 0
    مرگ بر روسیه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس