در سال 1919 دولت ایران هیئتی حامل خواسته‌های ایران را به كنفرانس صلح پاریس اعزام داشت، ولی انگلستان مشكلاتی در راه پذیرفته شدن نمایندگان ایران در كنفرانس صلح فراهم كرد.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ با وقوع دو انقلاب پیاپی در روسیه در سال ۱۹۱۷ و روی کار آمدن بلشویک‌ها سیاست خارجی کشور روسیه دچار تحول شگرفی شد و دولت تازه پای لنین تمامی قراردادهای استعماری تزار با ایران را ملغا کرد ( البته به جز آنهایی که به غارت خاک ایران مربوط می‌شدند ) و ارتش روسیه هم از خاک ایران خارج شد.

این رویدادها فضا را برای یکه تازی دیگر قدرت استعمارگر آن روزگار یعنی «انگلستان» باز کرد تا با ترساندن دستگاه حکومتی ایران از نفوذ کمونیسم زمینه را برای سلطه هرچه بیشتر خود فراهم کند.

در سال 1919 دولت ایران هیئتی حامل خواسته‌های ایران (از جمله لغو قرارداد 1907، الغای كاپیتولاسیون و امتیازات خارجی به طور كلی، و...) را به كنفرانس صلح پاریس اعزام داشت، ولی انگلستان مشكلاتی در راه پذیرفته شدن نمایندگان ایران به كنفرانس صلح فراهم كرد، و قرارداد معروف به قرارداد 1919 را با دولت ایران منعقد كرد كه به موجب آن كلیه تشكیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلستان قرار می‌گرفت. پس از امضای این قرارداد بین وثوق‌الدوله و سرپرسی كاكس وزیرمختار انگلیس كه خبر آن محرمانه نگاه داشته شده بود، انگلستان منتظر تصویب قرارداد از طرف مجلس ایران نشده، یك هیئت نظامی به ریاست ژنرال دیكسون و یك هیئت مالی به سرپرستی آرمیتاژ اسمیت برای تشكیل سازمان جدید ارتش و اداره امور مالیه اعزام كردند.

خودکشی

وثوق الدوله

مبلغ دو میلیون لیره به عنوان قرض با ربح صدی هفت برای اجرای برنامه‌های خود در اختیار دولت ایران گذاشتند، اما جامعه ملل این قرارداد خائنانه را كه موجب می‌شد ایران تحت‌الحمایه انگلستان شود به رسمیت نشناخت. چرا كه این قرارداد ایران را عملاَ به صورت تحت‌الحمایه انگلستان در می‌آورد.
در ایران آزادیخواهان بر ضد آن قیام كردند، فرانسه و آمریكا هم انگلستان را به جهت تحمیل كردن چنین قراردادی به ایران مورد اعتراض قرار دادند.

* متن قرارداد 1919 ایران و انگلیس‏


نظر بر وابط محکمه دوستی و مودت که از سابق بین دولتین‏ ایران و انگلیس موجود بوده است و نظر باعتقاد کامل به اینکه‏ مسلما منافع مشترکه و اساسی هر دو دولت در آتیه تحکیم و تثبیت‏ این روابط را برای طرفین الزام می‌نماید و نظر بلزوم تهیه‏ وسایل ترقی و سعادت ایران به حد اعلی بین دولت ایران از یک‏ طرف و وزیر مختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان بنمایند که از دولت خود از طرف دیگر مواد ذیل مقرر می‌شود:

خودکشی

1-  دولت انگلستان با قاطعیت هر چه تمام‌تر تعهداتی را که مکررا در سابق برای احترام مطلق استقلال و تمامیت ایران کرده است، تکرار می‌کند.
2- دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار متخصص را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل شود به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد.
3- دولت انگلیس به خرج دولت ایران صاحب‌منصبان، ذخایر و مهمات جدید را برای تشکیل قوه متحدالشکل که دولت ایران ایجاد آن را برای حفظ نظم در دامنه سرحدات در نظر دارد، تهیه خواهد کرد.
4- برای تهیه وسایل نقدی لازم به جهت اصلاحات مذکور در ماده دو و سه این قرارداد، دولت انگلیس حاضر است یک قرض کافی برای دولت ایران تهیه یا ترتیب آن را دهد.
5- دولت انگلستان با تصدیق کامل احتیاجات فوری دولت ایران به ترقی وسایل حمل‌ونقل که موجب تامین و توسعه می‌باشد حاضر است با دولت ایران موافقت کرده و اقدامات مشترکه ایران و انگلیس راجع به تامین حفظ راه‌آهن یا اقسام دیگر وسایل نقلیه تشویق کند.
6- دولتین توافق می‌کنند در باب تعیین متخصصان برای تشکیل کمیته، که تعرفه گمرکی را مراجعه و تجدیدنظر کرده و با منافع حقه مملکت و تمهید و توسعه وسایل ترقی آن تطبیق نماید. طبق این موارد در نظام آینده ایران وزرای ایرانی در هر وزارتخانه‌ای که بودند مستشاری بالای سر خود داشتند که از اوامر او نمی‌توانستند سرپیچی کنند و در صورت بروز اختلاف میان وزیر و مستشار به نحوی یکی از آنها باید کنار برود.

*ترس و هراس خیانتكاران از خشم ملت


در امضای قرارداد ننگین 1919 سه تن از وزرا كه از رجال باسابقه ایرانی بودند، دست داشتند.

این افراد عبارتند از: نخست وزیر (وثوق‌الدوله)؛ وزیر خارجه (شاهزاده فیروز میرزا نصرت‌الدوله)؛ وزیر دارائی (شاهزاده اكبر میزا صارم الدوله).
 وزرای سه‌گانه كه این قرارداد را از جانب ایران امضا كرده بودند (حتی بی‌آنكه اعضای دیگر كابینه را از جریان مذاكرات مطلع سازند) هر سه از عاقبت خود بیمناك بودند و می‌ترسیدند كه پیش از تصویب قرارداد در مجلس، انقلابی در ایران رخ دهد و زمام حكومت از دستشان خارج شود كه در آن صورت (همچنان كه خودشان می‌دانستند) رهائی از دست چنین حكومتی برای هیچ كدامشان امكان‌پذیر نبود. از این جهت، برای رهایی از كیفری كه احتمال می‌رفت دامن گیرشان شود، دو امتیاز اساسی از دولت بریتانیا می‌خواستند:

1- تضمین نامه‌ی كتبی از طرف دولت برتانیا كه اگر در نتیجه‌ی بسته شدن قرارداد شورشی در ایران برپا خاست و حكومت وثوق‌الدوله سقوط كرد دولت انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یكی از مستملكات خود به عنوان پناهنده‌ی سیاسی بپذیرد.

2- به هر كدام از این پناهندگان سیاسی در طول مدت تبعید ( كه ممكن بود تا آخر عمرشان طول بكشد) حقوقی برابر عایدات شخصی آنها در ایران پرداخت شود كه بتوانند بقیه عمر را در رفاه و آسایش بسر برند.

وزیر مختار بریتانیا در تهران، قسمت اول این تقاضا را قبول و تضمین‌نامه‌ای به شرح زیر تسلیم هریك از وزرای سه گانه كرد:

«عالیجناب برحسب اجازه‌ای كه از طرف حكومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان به دوستدار داده شده است، با كمال خوشوقتی به اطلاع می‌رسانم كه با توجه به قراردادی كه همین امروز - نهم اوت 1919  میان دولتین بریتانیای كبیر و ایران بسته شد، حكومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان آماده است در صورت احتیاج به وسیله‌‌ی مقامات سفارت انگلیس در تهران از شما پشتیبانی كند و اگر لازم شد آن عالیجناب را در یكی از سرزمین‌های متعلق به امپراطوری بریتانیا به عنوان پناهنده‌ سیاسی بپذیرد.
با احترامات: پرسی.ز.كاكس

خودکشی

نسبت به تقاضای دیگر این سه وزیر كه در عرض دوران پناهندگی در خارجه، مواجبی معادل درآمد هنگفت املاكشان در تهران، اصفهان یا همدان دریافت كنند، جواب صریح رد داده شد.

*خودکشی کلنل به خاطر انگیسی‌ها


روی کار آمدن دولت وثوق الدوله که سیاستمداری وابسته به انگلیس بود آغاز مطرح شدن قرارداد ۱۹۱۹ بود. قراردادی که ایران را از یک مستعمره هم بیشتر در اختیار انگلیسی‌ها می‌گذاشت.

یکی از مواد این قرارداد ایجاد یک ارتش فراگیر برای ایران بود ( البته زیر نظر دولت فخیمه انگلیس!). برای این کار هیئتی تشکیل شد با حضور چند افسر ایرانی و چند افسر انگلیسی. کلنل فضل الله آق اولی؛ فرمانده ژاندارمری  نواحی مرکزی ایران هم به عنوان عضو و منشی این هیئت حضور داشت.

خودکشی

کلنل فضل الله خان

فضل الله خان فرزند امان الله خان پزشک بود که در سال ۱۲۶۵ خورشیدی در اصفهان به دنیا آمده و در فرانسه تحصیل کرده بود.

هیئت یاد شده در طی چهارماه فعالیت خود اموری مانند خرید تسلیحات از ارتش هند و ادغام ژاندارمری و قزاقخانه سلطنتی و بحث آموزش افسران ایرانی را بررسی می‌کرد. مورد آخری یعنی آموزش افسران ایرانی با تندروی بیش از حد انگلیسی‌ها به شکلی کاملا توهین آمیز مطرح شد.

قرار شد برای آموزش افسران ایرانی چند نفر گروهبان ! از ارتش هند ( و نه ارتش انگلستان ) به ایران بیایند و افسران ایرانی نهایتا تا درجه سروانی ارتقای درجه یابند و از سروانی به بالا مستقیما از ارتش انگلستان استخدام شوند. اعتراض شدید کلنل فضل الله و یکی از دوستانش به این مورد با برخورد تند وزیر جنگ مواجه شد.

خودکشی


ادامه کار هیئت با این روند تحقیرآمیز و بی نتیجه بودن اعتراضات مخالفان باعث شد که کلنل فضل الله از فرط  درماندگی در روز یکم فروردین سال ۱۲۹۹ به جای رفتن به مراسم سلام نوروزی شاه، ابتدا به مدت یک ساعت نامه‌ای بنویسد و سپس با شلیک گلوله خودکشی کند. شخص وثوق الدوله دست نوشته‌های کلنل را برداشته، دفتر وی را وارسی کرده و سپس اجازه دفن را صادر می‌کند.

خودکشی کلنل در حالی که هنوز ۳۴ ساله هم نشده بود شوک بزرگی به هیئت وارد کرد. به شکلی که تا سقوط دولت وثوق الدوله جلسات آن برگزار نشد و این هیئت همراه با خود قرارداد به برگهای سیاه تارخ ما پیوست. اما نام کلنل به عنوان کسی که شجاعانه مرگ را به ننگ ترجیح می داد برای همیشه باقی ماند.

خودکشی

روزنامه رعد به صاحب امتیازی سیدضیاءالدین در شماره ۱۱ حمل (فروردین ماه) ۱۲۹۹ خبر خودکشی فضل‌الله خان را چنین منعکس کرده‌است:

    کلنل فضل‌الله خان روز یکشنبه اول فروردین ماه در منزل کلنل منوچهرخان دعوت داشتند و پس از صرف ناهار و بازگشت به منزل به اندرون خودشان رفته خانواده خود را ملاقات و مبلغی بعنوان عیدی به آنها داده و آنها را از اتاق خارج می‌نمایند و در این موقع که یک ساعت و نیم از ظهر گذشته بود برونینگ را پشت گوش خود گذارده گلوله را خالی و از طرف چپ صورت خارج شده فوراً دارفانی را وداع می‌گویند.

* تاثیر عزاداری محرم بر لغو قرارداد 1919

در آستانه محرم سال 1338ه. ق که ایران در تب و تاب قرارداد 1919 بود، علما خواستند که مساجد را سیاهپوش کنند و عموم مردم را به قیام علیه قرارداد ترغیب و دعوت کنند. عده‌ای از وعاظ هم در مجالس روضه‌خوانی و عزاداری در مسجد عبدالحسین علیه قرارداد سخنرانی کردند و بالاخره هم این کار‌ها و اقدامات علما و مردم باعث شکست قرار داد 1919 شد.

پس از این کار حکومت که زیر نظر انگلیس بود، با ورود ارتش هند برای برقراری نظم در ایران موافقت کرد. ارتش هند هم برای ایجاد نظم چند پیشنهاد داده بود که یکی از آنها این بود که بساط عزاداری که خود بزرگترین وسیله برای خنثی نمودن سیاست استعماری انگلیس بود، برهم بخورد و جمع شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 9
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 6
  • ۰۸:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    خیلی بی خود و عالی بود ممنون از مشرق عزیز و خوش ذوق و خوش فکر. خدا توفقتان دهد
  • یزدی ۰۸:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    هنوز هم انگلستان با قاطعیت هر چه تمام‌تر تعهداتی را که مکررا در سابق برای احترام مطلق استقلال و تمامیت ایران کرده است، تکرار می‌کند
  • دانشجوي تاريخ ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    1 1
    بنده بر عكس نويسنده قرارداد عقيده دارم كه اين قرارداد به نفع ما بود. در تجزيه متصرفات امپراتوري عثماني بعد از جنگ جهاني اول مقرر شده بود كه ايالت بصره و بغداد به كشور ايران ضميمه شود و براي اين كه بتواند اين انضمام انجام گيرد بريتانيا نيازمند تضمين بود كه اين تضمين توسط قرارداد 1919 انجام مي شد. انقلاب عراق در سال 1920 اتفاق افتاد. موصل در سال 1920 توسط ارتش عثماني تخليه شد و به عراق پيوست. ملك فيصل اول در سال 1920 پادشاه عراق شد. در ثاني اين كه مي گويند قرار شده بود هيچ افسر ايراني تا رتبه سرواني ارتقاء نيابد مگه اشكالي داشت. در بريگارد قزاقي كه توسط روسيه تزاري در ايران و در زمان ناصرالدين شاه شكل گرفته بود هيچ افسر ايراني درجه بالاتر از ستواني نداشت. همه روس بودند. حتي قزاقخانه را در حد يك هنگ در نظر گرفته بودند و زير نظر فرمانده سپاه (نه ارتش) روسيه تزاري در قفقاز. بعد از انقلاب روسيه بود كه افسران ايراني ارتقاء مقام يافتند و انهم به واسطه بريتانيايي ها كه جاي افسران سرخ قزاق روسي را بگيرند و بتوانند در برابر سرخ ها و روياي انقلاب جهاني لنين مقاومت كنند. حالا كه بريتانيايي ها يك پله رتبه نظامي را بالا تر برده بودند آقا ياد خودكشي افتاد؟ به نظر مي رسد اين بخش از تاريخ ايران تا حدي معماگونه و به صورت راز است.
  • ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 1
    قرارداد 1907 و قرارداد 1915 توسط دولت انقلابي روسيه ملغي شده بود و نيازي نبود كه هيأت ايراني به خاطر اين قرارداد ملغي شده به پاريس برود.
  • ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    بي خود و...؟؟؟!!!!!!!!!
  • ۱۰:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    دانشجوی تاریخ ؟؟؟/ سال چندم ؟؟؟؟
  • ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    زگهور تا گور دانش بجوي
  • ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    احسنت
  • ۲۳:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
    0 0
    الانم خیلی فرقی نکرده ....ابرقدرت های صاحب سلاح هسته ای بر جهان حکومت می کنند و بقیه کشورها مستعمرات نانوشته آنها هستند و هرچه آنها خواستند باید انجام دهند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس