کد خبر 440222
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۲

آیا تصور می‌شود با حملات غیرمنصفانه و به کارگیری عبارات دور از شأن ادبیات سیاسی ملت ایران جنابان هاشمی و احمدی‌نژاد قادر خواهند بود کژروی‌‌های عناصر حلقه نزدیک به خود را پنهان دارند؟

به گزارش مشرق، متن یادداشت عباس سلیمی نمین در ارتباط با مواضع اخیر هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد و حملات و متقابل به یکدیگر را در ذیل می خوانید:

آحاد جامعه تجربیات اجتماعی و سیاسی خود را همچون سرمایه‌ای گرانبها و به مثابه بخشی از شأن و منزلتشان پاس می‌دارند، البته این قاعده استثنائاتی نیز دارد و ریشه آن را می‌بایست در کم‌کاری شبکه فرهنگی کشور در امر اطلاع‌رسانی دقیق و به‌موقع درباره برخی رخدادها جست؛ در غیر این صورت حتی در موضوعاتی پیچیده و حیاتی همچون انتخابات شکل‌دهنده قوای مجریه و مقننه، مردم با شناختی نسبی به آن ورود می‌کنند و دستاوردهای ارزشمندی را از آن خود می‌سازند.

همان‌گونه که واقفیم بعد از پایان جنگ تحمیلی، انتخابات ریاست جمهوری در ایران به‌طور جدی رقابتی شد و صف‌بندی‌های انتخاباتی آغاز نسبت اطلاعات به صاحبان رأی را کلید زد. از آن زمان تاکنون خوشبختانه این روند هر دوره نسبت به دوره قبل تقویت شده است؛ به این ترتیب با افزایش چشمگیر آگاهی‌های توده‌ها بسیاری از آفات ناشی از تمایل به در قدرت ماندن با کم هزینه‌ترین شکل مهار گشته است. اما مدتی است برخی ترفندهای سیاسی جدید تلاش دارد تا براین تجربیات سایه افکند.

شناخت دقیق مردم از برخی رؤسای قوه مجریه به عنوان افرادی بی‌توجه به قانون و خودمحور، حاصل مشارکت مؤثر در انتخابات و نظارت مستمر بر عملکردها بود. این امر موجب شد تا برای نمونه آرای جناب آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات چهارساله دوم ریاست جمهوری‌اش به شدت کاهش یابد. باید توجه داشت آنچه موجب شد که دیگر ملت‌ سکان‌داری امور اجرایی کشور را به شخصیت‌هایی که بنیان‌گذار بدعت‌هایی همچون اشرافیت دولتی بودند نسپارد، تضاد اینگونه خصلت‌ها با موازین اولیه انقلاب اسلامی و خیزش سراسری همه آحاد کشور علیه بی‌عدالتی‌ها بود.

در اوج چنین شناختی و رنج بردن جامعه از رواج قبیله‌گرایی و خویشاوندگرایی، فردی آزمون نشده با موضع‌گیری شدیدتر از دیگران در برابر اینگونه ناهنجاری‌ها توانست به موج مطالبات مردم سوار شود، اما به دلایلی که تحلیل و آسیب شناسی آن در این مختصر ممکن نیست - فرد محوری حادتر یا دستکم آشکارتری به ویژه در دولت دهم بروز و ظهور یافت. در سایه چنین خصلت ناپسندی، حلقه‌ای اطراف ریاست دولت شکل گرفت که نه پاک دست بود و نه چندان معتقد به مبانی و موازین مورد احترام مردم، بلکه صرفاً ابزاری مناسب برای فربه ساختن خودمحوری به حساب می‌آمد. آن چه این واقعیت تلخ یعنی تجمع متملقین در حلقه اول را از نگاه تیزبین مردم برای مدتی دور نگاه داشت حملات مداوم و جنجالی به رقیب بدون طرد سازوکارهای معیوب بود. یعنی به جای مقابله با روش‌ها و اقدامات بدعت آمیز، به نحوی غیراصولی در پی تخریب شخصیت افراد برمی‌آمدند و چون راهکارها دست نخورده باقی ماند و صرفاً سکان دار قوه مجریه تغییر یافته بود تازه میدان‌داران به تدریج به همان سازوکارهای معیوب روی آوردند و افرادی چون ملک زاده‌ها و مرتضوی‌ها به مثابه مروجین تملق از خدمت خودمحوری به خدمت خودمحور جدیدی درآمدند.

امروز این واقعیت تلخ بر صاحبان رأی کاملاً روشن شده است، اما چرا برخی سیاستمداران کهنه‌کار همچنان تصور می‌کنند با برخوردهای تخریبی پرهیاهو می‌توانند توجهات جامعه را کانالیزه کنند و به عبارت دیگر، آقای احمدی نژاد با حملات تند به آقای هاشمی رفسنجانی نگاه‌ها را به خود معطوف دارد و متقابلاً رئیس دولت به اصطلاح سازندگی، دوران رقیب را دوران تکثیر ویروس‌ هاری عنوان دارد؟!

آیا تصور می‌شود با حملات غیرمنصفانه و به کارگیری عبارات دور از شأن ادبیات سیاسی ملت ایران جنابان هاشمی و احمدی‌نژاد قادر خواهند بود کژروی‌‌های عناصر حلقه نزدیک به خود را پنهان دارند؟ همانگونه که می‌دانیم در دولت هاشمی وزرایی با کارنامه‌ای درخشان در خدمت‌گذاری به مردم بودند، لذا هرگز منصفانه نیست که خطاهای افرادی مثل مهدی در حلقه اول به حساب چنین افراد خدومی گذاشته شود.

این قاعده در مورد دولتین نهم و دهم نیز صادق است، لذا اگر خدمات بسیاری از وزرای این 8 سال را نادیده بگیریم شرط انصاف و اخلاق نخواهد بود. تاچه رسد به این که این دوران را لجن مال نمائیم. لغزش‌های مالی و فکری افرادی چون رحیمی، مشایی، بقایی، ملک‌زاده، مرتضوی و ... در حلقه اول آقای احمدی نژاد را نباید به افراد تلاشگری تعمیم داد که منشأ خدمات قابل توجهی در دستگاه‌های مختلف اجرایی بودند. حتی بعضاً شخصیت‌هایی چون آقای دکتر صالحی که در دولت‌های نهم و دهم در رأس مصادر مهمی قرار داشتند در دولت یازدهم مورد تأیید آقای هاشمی نیز به کار گرفته شدند.

بنابراین چگونه تصور می‌کنیم که با تمسک به یک تاکتیک سیاسی ناپسند و غیرهمخوان با اخلاق و فرهنگ جامعه می‌توانیم خود را در کانون توجه‌ها قرار دهیم؟ این که در عالم سیاست رقیبمان را خود تعیین کنیم و به کمک بزرگ نمایی ضعف‌هایش منزلت یابیم، روشی نخ‌نما شده است و دیگر از آن نمی‌توان طرفی بست. ضمناً فراموش نکنیم امروز جامعه و افکار عمومی مایل است صاحب‌نظران و دلسوزان سلامت این دیار راهکارهای معیوب را به مردم بشناسانند تا راه سقوط مدیران مسدود گردد. متأسفانه شخصیت‌هایی چون آقایان هاشمی و احمدی نژاد که همچنان در چنبره ساختارهای معیوب اطراف خویش گرفتارند نه تنها حاضر به برداشتن کوچکترین گامی در این مسیر نیستند، بلکه برخی اقدامات قابل تقدیر دستگاه قضا برای اصلاحات اساسی را به شدت تخطئه می‌کنند (دفاع یکی از رشوه‌گیری مهدی و حمایت پررنگ دیگری از مفاسد بقایی مؤید این واقعیت است). گرفتارشدگان در چنبره ساختارهای معیوب بعضاً اظهارنظرهایی می‌کنند که صرفاً دوری آنان از واقعیات را به نمایش می‌گذارد که از آن جمله است اطلاع رسانی آقای احمدی نژادبه جامعه که وی و طرفدارانش هسته‌هایی را در سراسر کشور به منظور بازخوانی خط امام تشکیل داده‌اند!

با توجه به این که قبل از ایشان آقای محمدرضا خاتمی نیز طی مصاحبه مفصلی با سایت جماران سخن از ضرورت بازخوانی خط امام توسط دوستان اصلاح طلبشان به میان آورده بود. ظاهراً همه لغزش‌کنندگان خودخواه بجای پذیرش خطاهای خود به پاک کردن صورت مسئله روی آورده‌اند که البته از آن چندان نتیجه‌ای عایدشان نخواهد شد؛ زیرا خط امام و شاخص‌های آن به‌گونه‌ای جایگاه خود را در میان مردم مومن و دلسوز جامعه ما تثبیت کرده که حتی عوام نیز به سادگی قادرند عملکردها را با این معیارها بسنجند با همین قدرت ارزیابی بود که نه جناب آقای هاشمی رفسنجانی نمره قبولی را در مدیریت اجرایی کشور کسب کرد و نه آقای احمدی نژاد؛ لذا آقایان به جای حاشیه سازی‌های غیرسازنده بهتر است کمی به فکر آخرت خویش باشند؛ اگر چنین بود هرگز در مقام دفاع از لغزش مهدی‌ها و بقایی‌ها برنمی‌آمدند. آقایان به جای بازخوانی خط امام یا روایتگری‌های منحصر به فرد از میراث ایشان به بازخوانی لغزش‌های خود بپردازند.

توصیه حضرت امام به جناب آقای هاشمی رفسنجانی می‌تواند در شرایط کنونی بار دیگر گواه بر صحت تشخیص آن عزیز سفرکرده باشد. حجت الاسلام ناطق نوری در خاطرات خود به محاجه هاشمی با امام(که یادآوری مقابله‌های آقای احمدی نژاد با رهبری است) در مسئله اختلاف حزب جمهوری با آقای بنی صدر می‌پردازد و می‌گوید: آقای هاشمی چند دفعه این اختلاف را با امام در میان گذاشته بود و امام به ایشان فرموده بود بروید به فکر آخرت باشید. ایشان عصبانی شده بود و به امام گفته بود همه‌اش که ما نباید به فکر آخرت باشیم یک خورده شما هم به فکر آخرتتان باشید. (خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

قطعاً همه به خطا رفتگان اگر به توصیه جاودانه این پدر دلسوز سفرکرده تن در دهند اصلاح امر خویش را باکمترین هزینه، ممکن خواهند ساخت. ضمن این که به دیگران نیز خواهند آموخت که خطا را با خطا جبران نمی‌توان کرد. ارزش‌هایی که امام با الهام از اصول اسلامی در جامعه احیا کرد نه قابل تفسیر براساس مصالح گروهی است و نه قابل دورزدن، بنابراین بهتر آن است که به اصول نزدیک شویم زیرا که خیر دنیا و آخرتمان در آن است.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس