فیلترینگ هوشمند ایران سوراخ از آب درآمد
آسوشیتدپرس درباره اقدامات اخیر صورت گرفته در زمینه فیلترینگ هوشمند در ایران مینویسد: طبق مقالهای که در کنفرانس فناوری در برلین ارائه شد، اقدامات صورت گرفته برای سانسور اینترنت در ایران تا کنون موفق نبوده است و نتوانسته است مانع دسترسی کاربران به برخی صفحات اجتماعی شود.
یک کارشناس ایرانی در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که دسترسی به عکسهای برخی خوانندگان خارجی که چندی پیش در ایران میسر نبود حالا از طریق برنامه اینستاگرام امکانپذیر است.
در اینتساگرام تقریباً 983 صفحه مربوط به خوانندگان و بازیگران غربی که قبلاً مسدود شده بودند حالا دوباره در دسترس هستند. علت این مساله این است که اینستاگرام اخیراً شروع به رمزگذاری ارتباط بین گوشیهای هوشمند و سرورهای این شرکت کرده است. این افزایش امنیت بدین معناست که تجهیزات سانسور ایران دقیقاً نمیتوانند ببینند که کاربران دارند در یک زمان مشخص از کجا بازدید میکنند.
دسترسی کاربران به این صفحات ممنوعه مشکلات جدیدی را برای سیاست فیلترینگ هوشمند اینترنت ایجاد کرده است. سال گذشته دولت روحانی دستور افزایش فیلترینگ این صفحات بدون آنکه امکان استفاده از این گونه صفحات مختل شود را صادر نمود.
هادی قائمی یک فعال حقوق بشر در ایران گفت: میتوانیم بگوییم که چیزی به عنوان هوشمند وجود ندارد.
تلاشها برای اعمال سانسور کردن اینترنت در ایران هر روز دشوارتر میشود. در حالیکه هنوز مشخص نیست که چه تعداد کاربر اینستاگرام در ایران وجود دارد، شرکت اینستاگرام گفت که در حال کار برای اجرای رمزگذاری بیشتر تمامی شبکهاش است.
هنوز مشخص نیست که مقامات تهران چگونه به این تغییر واکنش نشان
میدهند. برخلاف دیگر شبکههای اجتماعی، رویکرد عکس محور اینستاگرام نمیتواند چندان
متاثر از اقدامات سیاسی باشد.
کلیه برای فروش: تجارت اعضای بدن در ایران
روزنامه گاردین درباره فروش اعضای بدن در ایران مینویسد: ایران تنها کشوری در دنیا است که فروش کلیه در آن قانونی است. اهدا کلیه در سال 1997 توسط هیات دولت تصویب شد و دو سال بعد فهرست انتظار برای پیوند کلیه تقریباً از بین رفت. دولت پاداشی معادل 300 پوند به علاوه یک سال بیمه پزشکی به هر اهداکننده کلیه میدهد. اما اکثر اهداها با توافقات خصوصی صورت میپذیرد.
روی دیوار بیمارستانها که در آنها عمل پیوند انجام میشود هزاران آگهی فروش کلیه وجود دارد. اطلاعات اصلی این آگهیها شامل گروه خونی، شماره تلفن و سن فروشنده است. هر چه فروشنده بیشتر به سن 35 سالگی یعنی حداکثر سن اهدای کلیه نزدیک میشود، قیمت ارزانتر میشود.
سازمان بهداشت جهانی معتقد است که فروش کلیه باید ممنوع اعلام شود. یک محقق انگلیسی در این باره میگوید: پیوند اعضاء به صورت تجاری بیشتر از جانب اهداکنندگان فقیر و آسیبپذیر صورت میگیرد. این مساله باعث ایجاد بیعدالتی و نابرابری میشود و بنابراین باید ممنوع شود.
این محقق دانشگاه لیدز انگلستان افزود: هیچگونه مطالعه بلندمدتی درباره سلامتی اهداکنندگان ایرانی وجود ندارد. هرچه که اهداکننده فقیرتر باشد، این امکان بیشتر خواهد بود که کارآیی کلیه باقیمانده وی به علت مشاغل سخت یا عدم رعایت اصول بهداشتی از بین رود.
اما دکتر لاریزاده رئیس مرکز پیوند کلیه اهواز با این
اظهارنظر مخالفت کرده و میگوید: یک کلیه
کافی است. کلیهها اعضایی هستند که با فشار کاری بیشتر خود را مطابقت میهند و در
نتیجه حجم و ظرفیت آنها افزایش مییابد.
چقدر طول میکشد که ایران بمب اتمی بسازد؟ هیچکس به طور قطعی پاسخ این سوال را نمیداند
پایگاه هیل درباره برنامه صلحآمیز هستهای ایران مینویسد: کارشناسان مطمئن نیستند که چقدر طول میکشد که ایران تسلیحات اتمی تولید کند. این چارچوب زمانی از مسائل کلیدی مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 5+1 میباشد.
این هفته سنای آمریکا لایحهای را تصویب کرد که طبق آن کنگره میتواند توافق هستهای با ایران را بررسی کند. مساله کلیدی که قانونگزاران مورد توجه قرار خواهند داد خطر دستیابی ایران به تسلیحات اتمی است و آنها میخواهند بدانند که توافق هستهای با ایران زمان دستیابی این کشور به اینگونه تسلیحات را افزایش میدهد یا خیر.
الیوت انگل نماینده نیویورک و عضو ارشد دموکرات کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت: فرآیند زمانی دستیابی ایران به تسلیحات اتمی چقدر طولانی است؟ اگر ایران به اندازه کافی اورانیوم غنیشده در اختیار داشته باشد، چقدر طول میکشد که این کشور کلاهک اتمی بسازد و آن را روی موشک کار بگذارد؟ ما باید برای این سوالات پاسخی داشته باشیم.
دولت اوباما هشدار داده است که زمان بازگشت هستهای ایران دو تا سه ماه است و این زمان برای تولید مقدار کافی مواد غنیشده برای تولید بمب اتمی کافی است. اما هنوز این کشور با تولید بمب اتمی فاصله طولانی دارد.
اوباما در مارس 2013 گفت که ایران بیش از یک سال زمان برای تولید بمب اتمی نیاز دارد.
فرانک ونهیپل استاد دانشگاه پریستون میگوید که مردم بین دو تعریف گیج شدهاند: تولید میزان کافی مواد غنیشده و تولید بمب اتمی.
هانس کریستنسن مدیر پروژه اطلاعات هستهای در فدراسیون دانشمندان آمریکا میگوید که تولید بمب اتمی چندین مرحله دارد و تولید اورانیوم غنیشده تنها نخستین گام آن محسوب میشود. ایران باید کلاهکی بسازد و اورانیوم را وارد آن کند و همچنین روشی برای پرتاب آن بیابد. بعد از طی کردن این مراحل، هنوز مشخص نیست که آیا کلاهک کار میکند یا خیر چرا که ایران هیچگاه آزمایشی درباره تسلیحات اتمی نداشته است.
کارشناسان میگویند که نمیتوانند ارزیابی کنند که ایران
واقعاً چطور میخواهد این مراحل را کامل نماید.
توافق هستهای میتواند به ایران کمک کند تا در زمینه جنگ سایبری سرمایهگذاری کند
پایگاه هیل درباره توان سایبری ایران و تاثیر توافق هستهای بر این توان می نویسد: توافق دیپلماتیک برای محدودسازی برنامه هستهای ایران میتواند ناخواسته به جهش تلاشهای جنگ سایبری این کشور منجر شود.
کارشناسان میگویند که تهران ممکن است از برداشته شدن تحریمها برای تقویت برنامه سایبری در حال رشد خود استفاده نماید.
اگر توافق هستهای ناتمام باقی بماند، انتظار میرود که ایران با حملات سایبری به شرکتهای آمریکایی تلافی کند. همچنین، در حالیکه توافق هستهای میتواند سبب شود که سربازان سایبری ایران از آمریکا چشمپوشی نمایند، اما آنها میتوانند به فناوری و آموزش بهتری دسترسی پیدا کنند و در نتیجه بر سرعت قدرت سایبری این کشور بیفزایند.
فرد کاگان کارشناس مسائل امنیتی در موسسه امریکن اینترپرایز میگوید: ما از این منظر در یک بازی باخت - باخت هستیم. ما باید انتخاب کنیم که میخواهیم به آنها منابع کمتر یا بیشتری بدهیم؟
جمهوریخواهان بسیار به این گفتگوها بدبین هستند. برخی قانونگزاران معتقدند که توافق هستهای میتواند باعث تقویت برنامههای ایران در دیگر زمینهها از جمله فضای سایبر شود.
جان رتکلیف رئیس کمیته فرعی امنیت سایبری گفت: من با این ادعا مخالفم که این توافق میتواند انگیره ایران برای انجام حملات سایبری را کاهش دهد. افزایش درآمدهای ایران میتواند باعث تقویت حالت تخاصمی این کشور شود.
در حالیکه توافق موفق هستهای نخواهد توانست سرعت پیشرفت برنامه سایبری ایران را کند نماید، آن میتواند مانع از افزایش شدت حملات این کشور علیه آمریکا شود. هکرهای ایرانی در ماههای اخیر اقدام خاصی انجام ندادهاند. این مساله میتواند تلاش برای عدم ایجاد اختلال در مذاکرات هستهای ارزیابی کرد.
ایران سالیانه سرمایهگذاری زیادی در بخش سایبر میکند. طی
چند سال اخیر، این کشور در زمینه تاسیس رشتههای آموزشی سایبری و ایجاد تاسیسات
تسلیحات سایبری سرمایهگزاری کرده است. با توجه به هزینههایی که مقامات ایران تا
کنون صرف این برنامه کردهاند، آنها انتظار دارند تا با برداشته شدن تحریمها
سرمایه بیشتری را به این بخش تزریق نمایند.
نشریه «لا رپابلیکا» چاپ ایتالیا نوشته است: «تصور نمیکردم جشنواره، چنین لطف بزرگی را نه تنها به من بلکه به سینمای مهجور ماندۀ ایران بکند». عباس کیارستمی در مقابل جمعیتی که در سالن شمارۀ 2 پردیس سینمایی ملت ازدحام کرده بود، شگفتی خود را پنهان نمی سازد. این کارگردان ایرانی که (در خارج از کشور) بارها موفق به کسب جایزه گردیده، مدت پنج سال بود که دیگر در کشورش فعالیت نمی کرد. اکنون پخش فیلم کپی برابر اصل که در سال 2010 در ایتالیا فیلمبرداری شد و تا به امروز در ایران ممنوع بود، آغازگر جشنوارۀ بین المللی فیلم فجر است. آن هم به صورت نسخۀ کامل: فقط یقۀ باز ژولیت بینوش اندکی مات گردیده است.
کیارستمی ستارۀ این جشنواره است. تصویر او در تمامی نشریات ظاهر می شود. در تصاویر متعددی چون مریلین اثر اندی وارهول. این اولین باری است که یک جشنوارۀ فیلم بین المللی برگزار می شود. سینما سنت دیرینه ای دارد، همواره بسیار محبوبیت داشته اگر چه دقیقاً به همین دلیل هم اغلب خاری در چشم روحانیون به شمار آمده است. در زمان شاه نیز چنین بوده است. [امام] خمینی [ره] که عاشق سینما بود، بعد از پیروزی انقلاب آن را ممنوع نکرد همان کاری که در مورد موسیقی انجام داد و تنها به تعیین خط قرمزهایی بسنده کرد: به عنوان مثال اینکه زنان باید در فیلم ها همواره با حجاب ظاهر شوند یا اینکه نباید هیچ تماس بدنی حتی گذرا بین مرد و زن وجود داشته باشد. مدت 33 سال است که هر ساله در ماه فوریه به مناسبت جشن های سالگرد پیروزی انقلاب جشنواره ای به نام فجر برگزار می شود. زیرا «فجر» به معنای طلوع است و منظور، طلوع انقلاب است. لیکن فیلم های خارجی همواره عملاً در جشنواره غایب بوده اند همین طور در سالن های سینمایی و ایرانی ها همواره در بازار سیاه اقدام به خریداری دی وی دی فیلم هایی می کنند که در غرب تولید می شوند.
کیارستمی در سال 2010 زمانی که سینمای ایران بدترین لحظات خود را طی می کرد، از کشور رفته بود. بعد از اعتراضات سال 2009 به سبب انتخاب مجدد و مورداختلاف احمدی نژاد، هر فیلمی که در خارج از کشور موفقیتی کسب می نمود، در نظر رژیم ارزشی سیاسی کسب می نمود و انعکاس دهندۀ «فتنه» (اعتراضات این گونه خوانده می شدند) بودند. کارگردانان آنها محاکمه می شدند و از ادامۀ حرفه شان منع می شدند. همان گونه که در مورد جعفر پناهی و بسیاری دیگر اتفاق افتاد. [آقای] جنتی، وزیر فرهنگ [و ارشاد اسلامی] گفت: «سینماگرانی دارای شهرت بین المللی هستند که جایشان در این جشنواره خالی ست و ما امیدواریم باز گردند.» ذهن همه دقیقاً به پناهی معطوف گردید. همان کسی که دستگاه قضایی مانع از فعالیت وی گردید اگر چه بدیهی است که همه به یک شکل نمی اندیشند و این کارگردان موفق شد (سوار بر یک تاکسی) فیلمی را با همین عنوان تهیه کند که در برلین موفق به کسب جایزه گردید.
در مراسم اعطای جوایز در تالار وحدت ارکستری خارق العاده متشکل از زنان نوازندۀ اسباب ضربی(حدود سی نفر نوازنده به همراه سه خواننده و یک زن رهبر ارکستر) با نوازندگی یک آهنگ بسیار زیبای سنتی مراسم اختتامیۀ این جشنواره را برگزار نمود. این هم یک نشانه است. هدف این جشنواره به طرز آشکاری آغاز تحقق آن رویکرد به جهان است که از سوی [آقای] روحانی، رئیس جمهور کشور اعلام شده بود. مردم ایران امیدوارند که توافق هسته ای، چنانچه روز 30 ژوئن آینده به مرحلۀ امضا برسد، نه تنها موجبات توسعۀ اقتصادی را فراهم آورد و روابط آزادتر با غرب را امکان پذیر سازد، بلکه منجر به آزادی و گوناگونی بیش تر فرهنگی در داخل کشور گردد. در این انتظار، یک نوع سیاست جدید در ایران در حال گسترش است. این سیاستی است که جبهه نگرفته است و هدفش به چالش کشیدن مقامات مرکزی نیز نیست بر خلاف آنچه اوایل ریاست جمهوری اصلاح طلبانۀ خاتمی یا در خلال اعتراضات سال 2009 رخ داده بود. اگر چیزی مردم ایران را با هر موضع سیاسی متحد می سازد، غرور و افتخار به خاطر فرهنگ خود و ترس از یک ذلت ملی است. هدف آن تغییر تدریجی کیفیت زندگی و گفتگوی تدریجی با مقامات مرکزی در خصوص روش های زندگی کردن و اندیشیدن است. در خصوص جزئیات وجودی به عنوان مثال چه میزان از موهای یک دختر می تواند از روسری بیرون بزند، چه کتاب ها و فیلم هایی را می توان منتشر کرد یا تماشا نمود.
در ایران، از آمریکاییها چه انتظاری میرود؟
نشریه روسی وستی کافکازا مینویسد: در هفته جاری، هیات امریکایی برای بررسی امکانات موجود برای سرمایه گذاری در صنعت نفت ایران، به این کشور سفر خواهد کرد. در چارچوب این دیدار، هیات امریکایی با شخصیت های رسمی ایران، نمایندگان شرکت های نفتی و همچنین، پیمان کاران آنها دیدار خواهند کرد. افزون بر آن، قرار است مساله همکاری با شرکت های ایرانی که در صنعت نفت فعالیت دارند، بررسی شود.
به نوشته نشریه «گازتا رو»، عباس شعری مقدم، معاون وزیر نفت ایران، ضمن تصریح بر این که این دیدار هیات امریکایی شالوده حضور شرکت های نفتی و گازی بین المللی امریکا در ایران، در پی لغو تحریم های اعمالی غرب علیه ایران، قرار خواهد گرفت، دیدار پیش رو را تائید کرد.
آلکسی کوکین، تحلیلگر ارشد شرکت «اورال سیب کاپیتال»، در گفتگو با خبرنگار نشریه «وستی کافکازا» گفت که نباید انتظار داشت که در رابطه با نتایج دیدار هیات امریکایی از ایران، کمترین بیانیه رسمی صادر شود. این کارشناس تصریح کرد: «ایران بعد از لغو تحریم ها، نیاز به ضمانت های مربوط به سرمایه گذاران خارجی دارد، زیرا، در پی تداوم رژیم تحریم ها، به مدت بیش از دو سال، عرصه نفتی این کشور در وضعیت بسیار دشواری قرار گرفته است. در حال حاضر نیز هنوز مشخص نیست که تحریم ها چه زمانی و به چه صورتی لغو خواهند شد – به طور کامل و یا بخشی از آنها. بنابراین، هنوز زود است که از تعهدات و توافق ها با سرمایه گذاران خارجی سخن گفته شود. این چیزی بیش از یک سفر مقدماتی نمی باشد».
وی خاطر نشان کرد که چگونگی پیامدهای همکاری امریکا و ایران برای بازار نفت جهانی، به ابعاد این همکاری بستگی دارد. کوکین اشاره کرد: «در صورتی که از سرمایه گذاری های کلان در عرصه نفتی ایران سخن در میان باشد، در آن صورت، احتمال دارد که میزان استخراج، از میزان مقرر آن تا قبل از اعمال تحریم ها، فراتر رود. و این البته باعث وارد آمدن فشارهای مکمل بر بازار نفت خواهد شد. اما، از آن جایی که تمامی این موارد چندان به سرعت روی نخواهد داد، نه در سال 2016 میلادی و نه 2017 میلادی، نتایج این سرمایه گذاری ها محسوس نخواهند بود. در حال حاضر، بعید به نظر می رسد که این سرمایه گذاری ها، اعضای بازار نفت را نگران کند».
افزون بر آن، کولاگین توجهات را به سوی این موضوع جلب کرده که واشنگتن با این دیدار خود، به دنبال منافع ژئو سیاسی خود است. در پایان، رئیس مرکز مطالعات بازارهای انرژی جهانی در انستیتوی مطالعات انرژی آکادمی علوم روسیه گفت: «امریکایی ها نمی خواهند ایران را از شعاع نفوذ خود خارج کنند. در امریکا به این موضوع پی برده اند که اگر وارد ایران نشوند، در پی کاهش تحریم ها، کشورهای دیگری وارد این کشور خواهند شد. امریکا تلاش می کند، دست پیش بگیرد و به جایگاه های اصلی دست یابد که یارانش از اتحادیه اروپا، روسیه و چین مدعی آن هستند. امریکا تلاش می کند، شعاع نفوذ خود در منطقه، از جمله، در ایران را گسترش دهد. و اگر در این زمینه سودی نیز ببرد، در آن صورت، من فکر می کنم که این باعث خوشحالی اش خواهد شد».
نمایشگاهی به بزرگی تهران
نشریه زوددویچه سایتونگ چاپ آلمان درباره ایده جدید شهرداری تهران در نصب بنرهایی با محتوای هنری در سطح شهر نوشته است: به طرزی شگفت آور، 1500 فضای تبلیغاتی در تهران به نگارخانه هایی در فضای باز تبدیل شد. آیا این اقدام نوعی مبارزه هنری- چریکی است؟ انتقاد از مصرف گرایی؟ یا اقدامی از سوی مخالفان تبلیغات ضد آمریکایی؟
نقاشی "جیغ" اثر ادوار مونک در تقاطعی بزرگ، اثری از رامبراند در اتوبان و تابلویی از دالی بر روی پل بتنی خاکستری: در تهران، پایتخت ایران، منظره شهر تقریبا یک شبه تغییر کرده است. بر روی 1500 تابلو تبلیغاتی متعلق به شهرداری که به طور معمول نمایش دهنده تصاویری از ظروف آشپزخانه کره ای و مواد غذایی با ماندگاری بالا می باشد - و گاهی اوقات حتی پوسترهای "مرگ بر آمریکا" – هم اکنون آثار هنری فراوانی خودنمایی می کنند.
بسیاری از آثار معروف هنرمندان غربی از جمله "جیغ" اثر مونک، "موج بزرگ در کاناگاوا" اثر کاتسوشیکا هوکوسائی و "مرد با کلاه، سیب در مقابل سر (پسر انسان)" اثر رنه ماگریت، طبیعت های بی جان رامبراند و عکس هایی معروف همانند آثار هنری کارتیه برسون وهمچنین برخی از آثار هنرمندان ایرانی به چشم می خورند.
هرج و مرج! اوه نه، نه
این تغییر تصاویر همانند کار هنری-چریکی با نگرش انتقاد از مصرف گرایی ( یا انتقادی از مصرف گرایی با نگرش هنری) جلوه می کند؛ با این حال در نهایت، این اقدام آن طور که به نظر می رسد آشوب گرایانه نیست: "نمایشگاهی به بزرگی یک شهر" پروژه ای است که رسما از سوی شهردار تهران پشتیبانی می شود.
این ایده از "سازمان زیباسازی تهران" سرچشمه گرفته، بر اساس یافته های این سازمان، ساکنان این شهر 12 میلیون نفری به علت مشغله زیاد فرصتی برای رفتن به موزه ها یا گالری ها ندارند، اما زمان زیادی را در خیابان ها برای رفت و برگشت به سر کار صرف می کنند. "بنابر این ما تصمیم گرفتیم تمام شهر را به یک گالری بزرگ تبدیل کنیم." مردم باید در مورد هنر صحبت کنند، این سازمان هدف خود را چنین اعلام کرده است.
درآمد حاصل از اجاره فضاهای تبلیغاتی، عامل بزرگی در ایجاد موازنه بین درآمد و هزینه های این شهر می باشد. بنابراین چنین اقدامی، یعنی پوشاندن تمام این تابلوها با هنرهای زیبا، در نوع خود بیانیه ای قابل توجه می باشد. نیویورک تایمز از یک مقام شهرداری نقل قول می کند که محمد باقر قالیباف شهردار تهران به همه نوع هنر عشق می ورزد، "به خصوص در چند سال گذشته او عشق عمیقی به آثار هنری پیدا کرده است."
شهردار هنر را دوست دارد، و همچنین میخواهد رئیس جمهور شود.
برای این نامزد ریاست جمهوری که هر دو بار شکست خورده، مدیریت شهر بزرگی مانند تهران تنها شامل ارائه خدمات نیست. "فرهنگ و هنر باید بخشی از آن باشد."
البته این اقدام به سیاست نیز مرتبط است: سال 2017 انتخابات ریاست جمهوری بعدی در ایران برگزار خواهد شد. قالیباف می خواهد دوباره به عنوان یکی از نامزدها در این انتخابات شرکت کند و با کمک مونک و ماتیس، آرای طبقه متوسط را به دست بیاورد.
اندکی واقع گرایی در جهان جدید هنرهای رویایی شهری: به گزارش گاردین، یک مجله برجسته هنری ایرانی به تازگی از 100 کارشناس خواسته است تا نام هنرمندان برتر ایرانی را اعلام کنند. از میان ده نفر اول، هشت نفر از آنان هنرمندانی هستند که از کشور خود تبعید شده اند.