رادیو کتاب در یک سال اخیر توانسته بود در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی تریبون افرادی شود که سالها از صداوسیما دور بودند و در گمنامی به سر می‌بردند. در این مدت صدای نویسندگان و شاعران و اهل فرهنگ که دل در گرو فرهنگ انقلاب داشتند از این شبکه شنیده شد و آنها توانستند درباره حوزه‌های کاری خود با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.

گروه فرهنگی مشرق-  اگر چه این مطلب ممکن است گلایه‌ای باشد از مدیران رسانه ملی ولی می‌تواند تعمیم پیدا کند و در سایر بخش‌های فرهنگی نیز مصداق پیدا کند. اما محور اصلی این مطلب درباره تعطیلی رادیو کتاب است که در زمان انتشار این مطلب بیش از ده روز از تعطیلی آن می‌گذرد و اولین شبکه‌ رادیویی شد که مشمول […]
اگر چه این مطلب ممکن است گلایه‌ای باشد از مدیران رسانه ملی ولی می‌تواند تعمیم پیدا کند و در سایر بخش‌های فرهنگی نیز مصداق پیدا کند. اما محور اصلی این مطلب درباره تعطیلی رادیو کتاب است که در زمان انتشار این مطلب ده روز از تعطیلی آن می‌گذرد و اولین شبکه‌ رادیویی شد که مشمول طرح چابک‌سازی و به اسم ادغام، عملا منحل شد. شبکه‌ای که در پی تاکیدات رهبر انقلاب مبنی بر ترویج کتاب از رسانه ملی و پیگیری‌های فراوان مجمع ناشران انقلاب اسلامی زمینه‌های شکل‌گیری‌ آن فراهم شده و نهایتا از ۲۷ آبان ۹۱ همزمان با هفته کتاب، فعالیت رسمی خود را آغاز کرده بود.
با این حال رادیو کتاب زمان بسیاری را پشت سر گذاشت تا خود را به عنوان شبکه‌ای مستقل نشان بدهد و حتی تا زمان تعطیلی آن نیز این شبهه وجود داشت که آیا این شبکه مخاطبی دارد یا نه؟ آیا گروه‌های برنامه‌ ساز بر اساس نیاز مخاطب اقدام به برنامه‌سازی در این شبکه می‌کنند یا بر اساس ذوق و سلیقه شخصی‌ خود. و نهایتا مشخص نشد که نویسندگان و ناشران چقدر در این رادیو که عنوان کتاب را بر پیشانی داشت سهم داشتند و آیا می‌توانستند به عنوان شبکه تخصصی کتاب مطالبات خود را در آن مطرح کنند؟
اینها سئوالاتی است که مدیران شبکه تعطیل شده کتاب باید پاسخ بدهند و از عملکرد دو ساله خود دفاع کنند و الا همگان می‌توانند بر تصمیم معاون صدای جمهوری اسلامی صحه گذارند و از این کار دفاع کنند. ولی نباید از این نکته گذشت که رادیو کتاب در یک سال اخیر توانسته بود در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی تریبون افرادی شود که سالها از صداوسیما دور بودند و در گمنامی و بایکوت به سر می‌بردند. در این مدت صدای نویسندگان و شاعران و اهل فرهنگ که دل در گرو فرهنگ انقلاب داشتند از این شبکه شنیده شد و آنها توانستند درباره حوزه‌های کاری خود با مخاطبان – که البته دایره این مخاطبان هیچگاه اعلام نشده است- ارتباط برقرار کنند.
بودند بسیاری از شاعران و فعالان ادبی و فرهنگی در شهرستان‌ها که از طریق رادیو کتاب توانستند دغدغه‌ های خود را بیان کنند و امیدوار باشند که صدایشان به گوش کسی می‌رسد و اصولا کسی در ادبیات هست که حرف انقلاب را بزند؛ و این مهم با رادیو کتاب محقق شد. اما حالا رادیو کتاب ادغام شده–البته شما بخوانید منحل چون معلوم نیست با کدام شبکه ادغام شده است!- و دیگر بین امواج رادیویی جایی ندارد.
حالا دیگر حاصل پیگیری های چند ساله افراد و مجامع فعال حوزه کتاب برای جایگاه پیدا کردن کتاب و مطالعه در صدا و سیما دود شده است و رفته است هوا. حالا دوباره همه چیز برگشته است به جای اول خود، یعنی جایی که ناشران و نویسندگان و کتابخوان‌ها باید بین شبکه های رادیویی و تلویزیونی بالا و پایین میرفتند تا شاید یک برنامه درباره کتاب پیدا کنند. نکته قابل توجه اینکه تعطیلی رادیو کتاب در میان اهالی رسانه و کتاب و به قولی فرهیختگان نیز بازتاب نداشته است. یعنی تعطیلی تنها رسانه رادیویی و تلویزیونی کتاب این قشر را چندان نگران نکرده است تا به آن اعتراض کنند یا واکنش نشان دهند. دلیل این بی‌تفاوتی چیست؟
پیش از پرداختن به دلایل این بی تفاوتی، باید توجه داشت که «کم تاثیری»، «کم مخاطبی» و «کم بازخوردی» رادیو کتاب، چیزی است که این واقعیت –یعنی بی‌تفاوتی نسبت به تعطیلی- برای ما آشکار می‌کند. چه آنکه شاید اگر برخی رسانه‌های مکتوب یا مجازی که فقط صفحه ای یا ستونی برای کتاب دارند، این صفحه یا ستون را تعطیل کنند، واکنشهای بیشتری را شاهد باشند!
در بادی امر باید انگشت اتهام را سمت مدیران رده بالای رسانه ملی نشانه رفت. کسانی که دستی بر آتش رادیو کتاب داشتند می‌دانند که در این دو سال هیچگاه این شبکه رادیویی در اولویت مسئولان صدا و سیما قرار نگرفت. مشکلات مالی شدید این شبکه رادیویی و کم بودن بودجه آن یکی از مهمترین شواهد این مدعاست. تغییر موج این شبکه در حالی که بعد از مدتها توانسته بود نیمچه مخاطبی برای خود دست و پا کند هم شاهدی دیگر. در واقع رادیو کتاب برای مسئولان رسانه ملی حکم «زینت المجالس» را داشت تا با آن پز بدهند و از اهتمام خود به کتاب و کتابخوانی بگویند حال آنکه در قیاس با خیلی از شبکه های رادیویی نه پولی خرجش میکردند و نه حتی یک موج ثابت رادیویی در اختیارش قرار می‌دادند. حال آنکه موضوع کتاب چه از نظر اهمیت، و چه از نظر افراط عجیبی که در نپرداختن به آن شده بود، توجهی بیشتر از حد معمول و طبیعی را –لااقل در ابتدای راه- می‌طلبید. یعنی مسئولان رسانه ملی باید به کتاب و کتابخوانی در رادیو رانت می‌دادند؛ کاری که نه تنها انجام ندادند بلکه… بگذریم!
اما نقش برنامه‌سازان و مدیران شبکه رادیو کتاب را هم نباید نادیده گرفت. هرچند که ممکن است گفته شود وقتی پول و اعتبار نیست، این مدیران و برنامه سازان چه می‌توانند بکنند، اما حقیقت آن است که وقتی یک شبکه رادیویی بعد از دو سال یک سایت –حتی یک وبلاگ!- ندارد تا رسانه‌های علاقه‌مند به کتاب بتوانند با پوشش برنامه‌های آن ترویجش کنند، آیا باز هم مقصر پول است؟! در همین مدت و در برخی برنامه‌های رادیو کتاب حرفهای داغ و نکات نابی بعضاً مطرح شد که اصلاً بازتاب رسانه‌ای پیدا نکرد چرا که هیچکس در رادیو کتاب نیاز نمی‌دید که این اتفاق بیفتد.
مرور برنامه‌های رادیو کتاب هم نشان می‌داد که اکثر برنامه‌های این رادیو خنثی و یخ بود! حال آنکه در این یکی دو سال موضوعات داغ بسیاری در حوزه کتاب و نشر در کشور مطرح بوده است و بسیاری از رسانه‌های غیر تخصصی کتاب یعنی روزنامه‌ها یا سایت‌های خبری با پرداختن به آن توانستند سر زبان‌ها بیفتند و مطرح شوند. شاید یکی از دلایل این امر هم این بود که برنامه‌سازان  این شبکه هم چندان دغدغه کتاب نداشتند و برایشان برنامه‌سازی پیرامون کتاب با برنامه‌سازی پیرامون موضوعی دیگر فرقی نداشت.

نقد محتوایی و زیر ذره بین بردن دقیق برنامه‌های رادیو کتاب مجالی موسع می‌طلبد که اینجا وجود ندارد؛ اما تا همین حد باید گفت که رادیو کتاب در این مدت در جذب مخاطب و ایجاد ارتباطی وثیق با بازار نشر –به گونه‌ای که بازار نشر مجبور باشد آن را جدی بگیرد- ناتوان بود. اما ای کاش مسئولان صدا و سیما بجای تعطیل کردن آن آنهم بعنوان اولین شبکه رادیویی، راهی برای حمایت و تقویت آن پیدا میکردند.

* مصطفی وثوق‌کیا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس