اغلب بازیگران به درستی انتخاب شده‌اند هرچند انتخاب مهدی فخیم‌زاده چنگی به دل نمی زند. انتخاب او با آن صدای کلفت و چهره‌ای پخمه، در راستای همان اهداف فمینیستی فیلم است که بدان اشاره کردیم. راوی توضیح می‌دهد که پرویز چهل سال است که بازیگری می‌کند، و مخاطب با تعجب از خود می‌پرسد: مگر این آدم چه دارد که می‌توانسته چهل سال مداوماً فیلم بازی کند و خانه‌ای به این بزرگی در تهران بخرد و ویلایی با آن وسعت در نیاک؟ در عالم واقع نیز همینطور است. فخیم‌زاده هیچگاه ستاره سینما یا بازیگر مطرحی نبوده. او غالباً در فیلم‌های خودش بازی کرده است.

گروه فرهنگی مشرق ـ فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران به کارگردانی بهروز افخمی از روز چهارشنبه اول مرداد در 15 سینمای تهران اکران شد و در مدت 52 روز، 06ر1 میلیارد تومان فروخت. همچنین این فیلم در 24 سینمای شهرستان‌ها مبلغ 350 میلیون تومان فروش کرده است. فیلم آذر شهدخت پرویز و دیگران، بر مبنای داستانی است به همین نام نوشته مرجان شیرمحمدی.

******

آذر شهدخت پرویز و دیگران، دهمین فیلم بهروز افخمی است. سیدجمال ساداتیان تهیه کنندگی فیلم را بر عهده داشته، و جناب افخمی و کرمان موتورز نیز در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند. فیلمنامه از داستانی به همین نام نوشتۀ مرجان شیرمحمدی (همسر افخمی و بازیگر نقش آذر) اقتباس شده است. این فیلم 114 دقیقه دارد.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


خلاصه داستان

راوی (با صدای داود نماینده) قصۀ زندگی پرویز دیوان‌بیگی (مهدی فخیم‌زاده) و شهدخت فیروزکوهی (گوهر خیراندیش) را حکایت می‌کند. پرویز، چهل سال است که بازیگر سینما است و شهدخت زنی خانه‌دار. روزی شهدخت اتفاقاً به پشت صحنۀ فیلمی می‌رود که پرویز در آن بازی می‌کند. کارگردان (مانی حقیقی) با دیدن شهدخت، او را برای یکی از نقش‌ها انتخاب می‌کند. راوی خبر می‌دهد که فیلم «در تاریکی» موفقیت‌آمیز شد و جوایزی را از جشنواره‌های داخلی و خارجی دریافت کرد. مردم و خبرنگاران بازی شهدخت در این فیلم را بیشتر از بازی پرویز پسندیده‌اند. لذا مکرراً از او می‌پرسند چرا همسرش را در تاریکی نگاه داشته است. پرویز با بازیگری شهدخت در سینما مخالف است و زن به همین سبب منزل را ترک می‌کند.

دختر آنها آذر (مرجان شیرمحمدی) بی‌خبر از لندن بازمی‌گردد. در دست او مجله تایم است که تصویر شهدخت بر روی جلدش دیده می‌شود. او با خواهرش گلی (نعیمه نظامدوست) و برادرش فرهاد (امیرعلی دانایی) مادر را در ویلایشان در نیاک می‌یابند و جمع خانواده به آنجا می‌روند. شهدخت به پرویز زنگ می‌زند و ماجرای طلاق آذر از شوهر انگلیسی‌اش فیلیپ را به او خبر می‌دهد و پرویز را نیز بدانجا می‌کشاند. پرویز از بهرام کیانی (رامبد جوان) که یک سفالگر ساکن نیاک است درخواست می‌کند تا با دخترش ازدواج کند...

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


نقد و نظر

فیلم آذر شهدخت یکی از فیلم‌های متوسط بهروز افخمی است. هنر جناب افخمی در مقام فیلمنامه‌نویس و کارگردان نتوانسته داستان معمولی خانم شیرمحمدی را چندان ارتقاء دهد.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


الف. این فیلم دربارۀ چیست؟

افخمی در برنامه هفت (جمعه 10 مرداد) در معرفی فیلمش گفت که خانواده به شکل سابق آن در دوران جدید، در حال اضمحلال است و فیلم آذر شهدخت، به موضوع «خانواده» می‌پردازد. او توضیح داد که ما یک سال در کانادا اقامت داشتیم و در آنجا زوال خانواده‌های ایرانی را به عینه مشاهده کردیم. این ماجرا بر شکل‌گیری این قصه در همسرم تأثیر گذاشت.

اما به نظر راقم، موضوع اصلی آذر شهدخت، «فمینیسم» است و نویسنده داستان واضحاً در جهت دستیابی حقوق برابر مردان و زنان بوده است. فمینیسم از نظر ما، یک عقیدۀ کفرآمیز و خلاف دین به حساب می‌آید، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. همینجا بگوییم که متأسفانه اصلی‌ترین نقطه ضعف‌های فیلم نیز از همین ناحیه رخ نموده است.

داستان این فیلم دو پاره است. در نیمۀ اول، موضوع بازیگری شهدخت مطرح است و در نیمۀ دوم طلاق آذر. قاعدتاً نیمه دوم فیلم، باید نتیجۀ نیمه اول باشد که اینطور نیست. فقط در سکانس پایانی پرویز جمله‌ای می‌گوید که شهدخت فیروزکوهی، دیگر در تاریکی نخواهد ماند. کنایه از اینکه من او را از بازیگری منع نخواهم کرد. حالا سؤال این است که چه ربطی میان قسمت اول و دوم فیلم وجود دارد؟ به عبارت دیگر چه چیزی پرویز را واداشت تا تصمیمش را تغییر دهد؟

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


ب. چرا مهدی فخیم‌زاده انتخاب شد؟

فیلم جناب افخمی، پربازیگر است. نویسندۀ داستان، موفق شده تا شخصیت‌های زیادش را به خوبی بپرورد و فیلمسازـ‌فیلمنامه‌نویس نیز آنها را به خوبی تصویر کند. اما مشکل در آنجا است که اتفاق خاصی در این فیلم نمی‌افتد. یا بهتر بگویم اتفاقات فیلم در خارج از دوربین رخ می‌دهند و ما فقط خبر آنها را از راوی یا از دیالوگ‌ها می‌شنویم. مخاطب باید موفقیت شهدخت در بازیگری را در نزد خود فرض کند بدون آنکه بازی‌اش در فیلم «در تاریکی» را دیده باشد یا بخشی از فیلم را در سینما تماشا کرده باشد یا حتی از جوایز سینمایی‌اش مطلع باشد، و همچنین است نزاع آذر و فیلیپ و طلاقش از او. مخاطب حتی آذر را به وقت ورودش در فرودگاه نیز نمی‌بیند چه برسد به زندگی‌اش در انگلستان. تنها اتقاق جدی فیلم که مخاطب شاهد آن است، قهر شهدخت و رفتن او از خانه است؛ چیزی که در حاشیۀ طلاق آذر قرار می‌گیرد و در ادامۀ فیلم به کم‌کم فراموش می‌شود.

اغلب بازیگران به درستی انتخاب شده‌اند هرچند بنده از انتخاب مهدی فخیم‌زاده خرسند نیستم. انتخاب او با آن صدای کلفت و چهره‌ای پخمه، در راستای همان اهداف فمینیستی فیلم است که بدان اشاره کردیم. راوی توضیح می‌دهد که پرویز چهل سال است که بازیگری می‌کند، و مخاطب با تعجب از خود می‌پرسد: مگر این آدم چه دارد که می‌توانسته چهل سال مداوماً فیلم بازی کند و خانه‌ای به این بزرگی در تهران بخرد و ویلایی با آن وسعت در نیاک؟ در عالم واقع نیز همینطور است. فخیم‌زاده هیچگاه ستاره سینما یا بازیگر مطرحی نبوده. او غالباً در فیلم‌های خودش بازی کرده است. آخرین نوبتی که او در سینما برای دیگران بازی کرد، یکی از نقش‌های فرعی فیلم «رنو، تهران 29» (1369) به کاگردانی سیامک شایقی بود. به این ترتیب آیا بهتر نبود یک ستارۀ واقعی سینما نقش پرویز را بازی می‌کرد؟ افرادی مانند: مهدی هاشمی، فرامرز قریبیان، جمشید هاشم‌پور، پرویز پورحسینی، محمد متوسلانی، مجید مظفری، اکبر عبدی یا رضا رویگری. یک ستارۀ سینما می‌توانست درام فیلم را قدرتمند کند، در وقتی که او زنش را از ادامۀ بازی در سینما منع می‌کرد.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی  //////آماده انتشار


انتخاب رامبد جوان در نقش بهرام سفالگر نیز باورپذیر نیست. چنین نقشی را بایست یک بازیگر معمولی بازی می‌کرد و نه یک ستاره سینما. به نظر می‌رسد که کارگردان نیز برای این نقش، وقت صرف نکرده است. زیرا ما او را عمدتاً دست در جیب می‌بینیم و نه در حال کار کردن. لذا هنرش را باور نمی‌کنیم.

به نظر راقم مانی حقیقی در نقش کوتاه کارگردان، خوب بازی نکرده است. چنینی نقشی به جای خاطر آسوده، باید لااقل اندکی حرص بخورد و نگران باشد.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


ج. راوی در این فیلم چه می‌کند؟

یکی از مشخصات خاص آذر شهدخت...، استفاده از نریشن (راوی) برای روایت قصه است، چیزی که از موارد ضعف فیلمنامه تلقی می‌شود. زیرا در سینما، اصالت با تصویر است و نه صدا. لذا اگر صدای راوی بر تصویر فیلم غلبه کند واضح است که به فیلم آسیب خواهد رسید.

جناب افخمی برای خلاصه کردن داستان کتاب در قالب یک فیلم سینمایی، چاره‌ای جز این کار نیافته است که بیشترین حجم اطلاعات را از طریق صدای راوی منتقل کند. اما مشکل در این است که مخاطب فیلم، راوی را نمی‌شناسد. آیا او دانای کل است؟ اگر اینطور است چرا او در نزاع این زن و شوهر، جانب شهدخت را می‌گیرد و پرویز را مضحکه می‌کند؟ (برای نمونه به این جملۀ راوی دقت کنید: شهدخت نیز احتمالاً روح دارد!) اما اگر راوی دانای کل نیست پس چرا در ادامۀ فیلم معرفی نمی‌شود.

برای روشن شدن بحث می‌توان از دو فیلم مشهور که در آنها از راویت دانای کل و اول شخص استفاده شده است، یاد کرد. در فیلم باری لیندون (1975) ساختۀ استنلی کوبریک، راوی دانای کل است. این شیوه به کوبریکِ فیلمنامه‌نویس امکان داده تا بتواند یک رمان دویست صفحه‌ای را برای یک فیلم سه ساعته اقتباس کند. باری لیندون حاوی یکی از بهترین نریشن‌های تاریخ سینما است به نحوی که صدای راوی، در متن فیلم تنیده شده و حتی بسیاری از مخاطبان بعد از تماشای فیلم آن را به یاد نمی‌آورند. فیلم دیگر، لبوفسکی بزرگ (1998) ساختۀ برادران کوئن است که راوی یکی از شخصیت‌های فیلم است که خود را در انتها معرفی می‌کند.

نکتۀ جالب توجه این است که کوبریک و برادران کوئن از کارگردانان مورد علاقۀ جناب افخمی هستند. مضافاً که ایشان بر تکنیک‌های مختلف نویسندگی واقفند. فیلمنامۀ پایان خدمت (1392) نوشتۀ افخمی که حمید زرگرنژاد آن را ساخت به خوبی از سواد سناریونویسی ایشان خبر می‌دهد.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


د. «فمینستِ مرد، مانند کچل موفرفری است!»

این جمله‌ای از پرویز (مهدی فخیم‌زاده) است در جواب دخترش آذر، وقتی که از او می‌پرسد آیا در انگلیس «مردان فمینیست» هم وجود دارند و دختر تأیید می‌کند. پرویز ادامه می‌دهد: این مردان، زیادی نازنین شده‌اند. آنها نمی‌خواهند آدم باشند بلکه می‌خواهند فرشته باشند.

اکنون سؤال این است که آیا «آقای» افخمی با این فیلم فمینیستی در زمرۀ همین کچل‌های موفرفری درنیامده است؟ شهدخت به سبب اصرارش بر بازی در سینما، خانه را ترک کرده است. او در ویلا به پسرش فرهاد می‌گوید: «تو دیگر به من نگو چه کار بکن و چه کار نکن. من از دست پدرت که به من امر و نهی می‌کرد به اینجا آمده‌ام.» به هر حال یکی از تلاش‌های فمینیست‌ها این است که برای زنان حق اشتغال مستقل می‌خواهند حتی اگر همسر مخالف باشد.

اما مطابق شرع، زن برای خروج از منزل باید رضایت شوهر را کسب کند. مطابق آنچه که حضرت امام خمینی(ره) در کتاب شریف تحریر الوسیله نوشته است، اگر زنی برای ازدواجش شرط کند که شوهر مانع خروج وی از منزل نشود این شرط باطل است. و همچنین است اگر شرط کند که شوهرش، همسر دوم اختیار نکند.[1] زیرا که اینها از حقوق واجب مرد است که به دیگری واگذار نمی‌شود. لذا حتی اگر زن به وقت ازدواج شرط کرده باشد که شوهر مانع از اشتغال او نشود این شرط شرعاً باطل است. زیرا زن برای هر بار خروج از منزل باید رضایت شوهر را کسب کند.

مرجان، گوهرجان و مردانی که یک پایشان می‌لنگد


فیلمساز در نزاع پرویز و شهدخت، آشکارا جانب زن را می‌گیرد و پرویز را مکرراً تمسخر می‌کند. واضح‌ترین تمسخر فیلم زمین خوردن پرویز و ریختن شله‌زرد بر صورت اوست و یا صحنه‌ای که لقمه در دهانش گیر می‌کند. به این موارد نیز توجه کنید: پرویز صدای حیوان درمی‌آورد، دروغ می‌گوید و برای بازگشت زنش التماس می‌کند، لباس‌های گشادش بر تنش زار می‌زنند، در حضور دیگران دندانش را خلال می‌کند، از فرط عصبانیت بشقاب‌ها را می‌شکند و از بهرام کیانی می‌خواهد تا دخترش را بگیرد. او با آن کیمونو همچون یک سامورایی تداعی می‌شود که دوران حکومتشان گذشته است، و فیلمساز به اشکال مختلف بر این موضوع تأکید می‌کند.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


ﻫ. چرا مردانِ این فیلم، یک پایشان می‌لنگد

در وقتی که زنانی مثل آذر و شهدخت در فیلم بی‌عیب و نقص معرفی می‌شوند لکن مردان فیلم همگی ایراد دارند. مفرّی که فیلمساز برگزیده تا این خطای فیلم، دیده نشود آن است که نظریه‌ای را از زبان پرویز مطرح می‌کند: «مردی که حتی یک پنچری کوچک ندارد شاید پنچری‌های بزرگ داشته باشد!» به این ترتیب مخاطب انتظار دارد که همۀ مردان فیلم دچار آسیب و خطا باشند. مضافاً که این نظریۀ پرویز راه را برای خطاهای انسانی باز می‌کند.

ذیلاً نگاهی می‌اندازیم به شخصیت مردان این فیلم و ایرادهای آنها:

1. پرویز (فخیم‌زاده): حسود، خودخواه، دروغگو، توده‌ای سابق، با صدایی خشن و قیافه‌ای پخمه،

2. فرهاد (امیرعلی دانایی/ پسر): دروغگو

3. فیلیپ (شوهر سابق آذر): همجنس‌باز، گیاهخوار

4. بهرام (رامبد جوان): سگ‌باز، دروغگو

5. محمود (شوهر گلی): زن ذلیل

6. اسکندر (یدالله شادمانی/ سرایدار): خبرچین، زن دوم گرفته است

7. مانی راد (مانی حقیقی/ کارگردان): فریبنده

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


جوایز از جشنوارۀ فیلم فجر

فیلم آذر شهدخت، برندۀ دو سیمرغ از سی‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر شد: بهترین فیلم (سیدجمال ساداتیان و بهروز افخمی) و بهترین فیلمنامه (بهروز افخمی). البته به طور غیرمنتظره‌ای فیلم رستاخیز نیز سیمرغ بهترین فیلم را دریافت کرد.

این فیلم همچنین در چهار بخش، نامزد دریافت سیمرغ بود: بهترین کارگردانی (افخمی)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (مهدی فخیم‌زاده)، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (نعیمه نظامدوست)، بهترین طراحی صحنه و لباس (مرجان شیرمحمدی). این جوایز به ترتیب، نصیب این افراد شد: احمدرضا درویش برای کارگردانی رستاخیز، رضا عطاران برای بازی در طبقۀ حساس، شبنم مقدمی برای بازی در فیلم امروز، مجید میرفخرایی برای طراحی صحنه و لباس رستاخیز و نیز شراره سروش برای طراحی فیلم همه چیز برای فروش.

اما اتفاق جالب توجه این است که هیئت داوران بازی خانم شهین تسلیمی در نقش خاله پری را پسندیده بود. اما هیچ یک از هشت داور نام او را به خاطر نمی‌آورد. آنها به آقای افخمی زنگ می‌زنند تا نام وی را بپرسند ولی تلفن او خارج از دسترس بود. در نتیجه با تهیه کننده تماس می‌گیرند و جناب ساداتیان، خانم تسلیمی را به اشتباه نعیمه نظامدوست معرفی می‌کند. بعد از اعلام اسامی متوجه می‌شوند و ساداتیان بابت اشتباهش عذرخواهی می‌کند. (به نقل از یادداشت هوشنگ گلمکانی ـ یکی از هشت داور جشنواره ـ در مجله 24، شماره فروردین 93، ص 33.)

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی


تحسینات و تمجیدات

فیلم آذر شهدخت، حسّ خوب وطن‌دوستی را در مخاطب زنده می‌کند. خصوصاً آنجا که آذر از مادرش می‌پرسد چرا قرمه ‌سبزی‌های من مثل شما نمی‌شود و مادر می‌گوید به خاطر خاک است. گلی می‌گوید مقداری از خاک ایران را با خودت ببر و در آنجا سبزی‌ها را پرورش بده. یا آنجا که گلی در فرودگاه، دخترش را از مهاجرت منع می‌کند و می‌گوید: همین یک دوری، برای کل خانوادۀ ما بس است.

فیلم در لحظاتی اهمیت حفظ سنت‌ها را یادآور شود. آذر را که تأسف می‌خورد که چرا صدای مادربزرگ مرحومش را به یاد نمی‌آورد، شوخی‌ها و گعده‌های خانواده، بلال پختن، موسیقی سنتی، سفره‌های بزرگ فامیلی و غیره.

پرویز و بهرام سیگاری هستند لکن مخاطب سیگار کشیدن آنها را واضحاً نمی‌بیند. استعمال دخانیات در فیلم، بازی می‌شود و این بسیار مستحسن است. شکار آهو نیز در فیلم بازی می‌شود چنانکه ما هیچگاه سگ بهرام را نیز در فیلم نمی‌بینیم و فقط صدایش را می‌شنویم.

موسیقی فیلم نیز از موارد تحسین‌برانگیز و شنیدنی آن است، کاری از آرمان موسی‌پور که در ضمن آن، تصنیف قدیمی «خوش آمدی» مجدداً با صدای وحید تاج اجرا شده است. شعر این تصنیف سرودۀ ترانه‌سرای مشهور، کریم فکور (1375-1304) است که ده‌ها ترانۀ ماندگار از او به یادگار مانده، از جمله الهه ناز و اوج آسمان. به هر حال در سینمای پس از انقلاب استفاده از شعر و آواز در میانۀ فیلم‌های سینمایی بجز در فیلم‌های رسول ملاقلی‌پور یا سینمای کودک، چندان مرسوم نبود. بعد از نمایش جشنواره، بهروز افخمی بر خلاف نظر آهنگساز، این تصنیف را در سکانس شکار رفتن پرویز استفاده کرده است.

مرجان، گوهرجان، مهدی و الباقی

و اما بعد...

به دلیل زیبایی ترانۀ تیتراژ، شعر تصنیف «خوش آمدی» ذیلاً می‌آید:

به کلبه‌ام از راه دور، ای آشنا خوش آمدی

چون بوی گل به همره باد صبا خوش آمدی

اکنون که پر گیاه و گل، شهر و ده و صحرا بوَد

ای آهوی صحرا تو هم، به شهر ما خوش آمدی

تو مایۀ نوازشِ صدها دلِ شکسته‌ای

ای خوش خبر به سوی دل‌شکستگان خوش آمدی


بر لوحِ خاطر، نقش طرب زن

چون روزگارِ اندوه و محنت دیگر گذشته

منعم مکن از، این عشق سوزان

تا کی دورنگی، دیگر مرا آب از سر گذشته

ای آهوی گریزان، به آشیانم

خوش آمدی، فدای جان تو جانم

ای آن که مقدم تو بوَد گرامی

من جای گل، به پایت گهر فشانم

(شعر از کریم فکور)



[1]. تحریر الوسیله، کتاب نکاح، «در شرط‌های مذکور در عقد ازدواج»:

مسئله 2. اگر در عقد ازدواج چیزی را که مخالف مشروع است شرط نماید مثل اینکه او را از بیرون رفتن از منزل ــ هر وقت و هر جا که بخواهد ــ جلوگیری ننماید یا حق همخوابگی هووی او را نادیده بگیرد و مانند آن، و همچنین اگر شرط کند که روی او زنی نگیرد و سریه انتخاب نکند، شرط باطل است و عقد و مهر هم صحیح است، اگرچه بگوییم که شرط فاسد عقد را فاسد می‌کند. [یعنی به هر حال، عقد صحیح است و این شروط باطل.]

مسئله 2. إذا شرط في عقد النكاح ما يخالف المشروع مثل أن لا يمنعها من الخروج من المنزل، متى شاءت‏ و إلى أين شاءت، أو لايعطي حق ضرتها من المضاجعة و نحوها، و كذا لو شرط أن لايتزوج عليها و أن لايتسرى، بطل الشرط و صحّ العقد و المهر، و إن قلنا بأن الشرط الفاسد يفسد العقد.

(امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، چ 23، 1386، صص. 538 و 539)

*امیر اهوارکی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 20
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • دارانی ۰۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    1 0
    نقد خوبی بود. پنبۀ فیلم را به خوبی زده اید. منظورم این است که فیلم را حلاجی کرده اید.
  • ناشناس ۰۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 1
    سلام. من خیلی دوستانه و صادقانه این حرفها را میگویم، لطفا برداشت بدی نکنید. من نقدهای آقای اهوارکی را بدون اینکه ایشان نام شان را پای کار بگذارند هم میشناسم، مشرق! لطفا نقد فیلم های تان را به ایشان ندهید. شیوه نقد نویسی ایشان در یک جمله در مثال قدیمی تفاوت بین (بشین) و (بتمرگ) خلاصه میشود. اگر به اسلام و احکام آن علاقه مندید و حفظ اسلام برای تان مهم است اجازه ندهید ایشان همه چیز را اینگونه تفسیر به رای کنند. اینکه ایشان حکمی را بدین شکل در بین چنین متنی می آورند من نمی دانم چه منطقی دارد. ما تا پای جان برای این احکام ارزش قائلیم، همه احکام، و نه فقط آنهایی که به مذاق ما خوش می آید، ولی مثلا بیان حکم تعدد زوجات در این میان چه ضرورتی دارد؟ همه می دانیم که رد این حکم، به هیچ وجه جایز نیست ولی آخر چرا ایشان اینگونه نقد می نویسند که شما فقط توهین به اسلام را از آن برداشت می کنید. من بیسواد، من لامذهب، من خائن، ولی شما را به خدا اگر ذره ای حس مسئولیت در شما وجود دارد این نقدهای ایشان را به یک فرد متعهد و باسواد بدهید بخواند و نظراتش را جویا شوید. فقط همین. لطفا این حرف ها را جدی بگیرید.
  • حسین ۰۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 1
    به نظر راقم، موضوع اصلی آذر شهدخت، «فمینیسم» است!!! آقای مثلا منتقد! موضوع اصلی فیلم نشان دادن تحولات در زندگی یک بازیگر باسابقه است و شما می خواهید آنرا از منظر فمینیسم نقد کنید؟!
  • ناشناس ۰۴:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 1
    متاسفانه اطلاعاتتان در عقده های مردسالارانه تان محو شده...
  • 232 ۰۷:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    پس اينهمه داور كه جايزه دادن يعني ....
  • ۰۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    1 0
    از اينكه هم محاسن را گفتيد و هم معايب را سپاسگذارم. شايد اين فيلم تا حدودي سرگذشت خود آقاي افخمي بوده كه با بازيگري همسرشان در گذشته مخالف بودند.. شايد...
  • ۱۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    کارگردان نشون نداده که هدفش از سر هم کردن چنین فیلمی چیه و چه پیامی برای مخاطب داره؟
  • ثابت ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    1 0
    بدا به حال دنیا و آخرتمان، اگر همه زنان مسلمان کشورمان مثل این حاج خانم باشند که از نقل جمله‌ای از کتاب امام خمینی غیرتمند شوند. تفاوت مشرق با دیگر سایت‌ها در این است که نویسندگانش دین‌مدار هستند و نه مثل اغلب اصلاح طلب‌ها «نؤمنُ بِبعضٍ و نکفر ببعض».
  • ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    ائتلاف افخمی و فخیم زاده !
  • rahro ۱۴:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    بهتر است نویسنده به این مطالب هم دقت کنند. استفتائات آیت الله خامنه ای س: اگر زوجه قبل از ازدواج شاغل بوده باشد و در زمان عقد زوج با توجه به شرايط موجود با شاغل بودن وى موافق بوده باشد اگر پس از گذشت مدتى از شروع زندگى مشترک زوج تشخيص دهد شاغل بودن زوجه به زندگيشان لطمه وارد مى‌كند. آيا زوج مى‌تواند با شاغل بودن زوجه مخالفت كند؟ ج) اگر ضمن عقد شرط کرده باشند، بايد به شرط عمل کنند مگر اينکه با هم توافق کنند. بیانات امام خامنه ای در 20 اسفند 1375 مرد فقط در چند مورد - كه من يك مورد را تصريح مى‌كنم و يكى، دو مورد ديگر را تصريح نمى‌كنم - حق دارد به زن دستور بدهد و زن موظّف است كه دستور را عمل كند. آن موردى كه تصريح مى‌كنم، اين است كه مرد مى‌تواند از خروج زن از خانه بدون اجازه‌ى خود جلوگيرى كند؛ به شرط اين‌كه در هنگام عقد ازدواج، شرطى در اين مورد انجام نگرفته باشد. اگر شرطى در بين نباشد، مرد مى‌تواند مانع شود. اين، يكى از آن رازهاى دقيق احكام الهى است و اين، حق فقط به شوهر داده شده و حتّى به پدر هم داده نشده است. پدر نمى‌تواند دختر خود را موظّف كند كه اگر خواست بيرون برود، از او اجازه بگيرد. پدر چنين حقّى ندارد، يا برادر چنين حقّى نسبت به خواهر ندارد؛ اما شوهر اين حق را نسبت به زن دارد. البته در هنگام صيغه‌ى عقد، زنان مى‌توانند شروطى را به عنوان شرط عقد ازدواج ذكر كنند. اين شروط را هم زن و هم مرد موظّفند كه عمل كنند. بنابراين، اگر شرط كردند، آن بحث ديگرى است؛ اما در درجه‌ى اوّل، اين طور است. يكى، دو مورد ديگر هم هست كه زن موظّف است در آن موارد، از مرد اطاعت كند. (البته یکی دو سه سال قبل هم حضرت آقا شبیه به این بیانات داشتند) نظر فقهی امام خمینی ره در جایگاه خود که مرجع عالیقدر تشیع بودند کاملا محترم است. اما بهتر است به نظرات مراجع عالیقدر دیگر و نظرات جدید در این حوزه توجه کنید. و بحث حیطه ی اجازه ی همسر برای زوجه بسیار گسترده است که مسلما نمی توان در این کجال کوتاه به آن پرداخت و اشاره ی فقهی به این موضوع در این مقاله جای تأمل دارد. مثلا طبق نظر بسیاری از مراجع زن در استفاده از مال خود نیازی به اجازه ی همسر ندارد. (در این شکل موارد رجوع به نظر مرجع ضروری است) که باز این خود بحث مفصلی دارد که در اینجا مجال نیست. و همین طور در مورد حج تمتع رفتن خانم بدون اذن همسر که قبلا مفصل با حضرت عالی بحث کرده بودم. البته اغراض فمینیستی چنین فیلم هایی بر کسی پوشیده نیست و بنده اصلا آن را انکار نمی کنم.
  • راقم ۱۶:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    برخی از این به ظاهر مسلمان‌ها، بزرگراه هشت بانده دین را رها کرده و بر جاده مالرو می‌روند. و به عبارت دیگر اصل و قاعده را گذاشته، فرع و استثناء را چسبیده‌اند. آنهایی که به دنبال استثناء می‌گردند بدانند که اگر هم پایشان به بهشت برسد، جایشان در پستوی آن است و نه جایی که پیامبر اکرم و خاندان مطهر او می‌زیند! اختلاف مراجع تقلید ناشی از تفاوت آنها در تفسیر آیات قرآن است. کسی همچون علامه طباطبایی کلمه «قوّام» در نساء/ 34 را صیغه مبالغه از «قیّم» می‌داند، که نتیجه می‌شود مرد نمی‌تواند قیمومت خود را به زن واگذار کند. این روزها حتی مفسرانی پیدا شده‌اند که «قوّام» را به معنی «قیام کننده به خدمت» گرفته‌اند و لذا شوهران را خادمان زوجات کرده‌اند! یکی از علل کم شدن آمار ازدواج، همین تفسیرهای فمینیستی جدید از قرآن و دین است. زیرا مرد برای یافتن رئیس و خدمت کردن به زن، به خواستگاری نمی‌رود بلکه برای یافتن معاون در زندگی. نظر رهبر انقلاب و امام خمینی در خصوص «قاعده» (یعنی اجازه گرفتن زن از شوهر برای خروج از منزل) یکسان است. اما در مورد «استثناء» (شرط زن برای خروج آزادانه از منزل) نظر آنها متفاوت است. طبق نقل شما، رهبر انقلاب معتقدند که چنین شرطی، برای مرد الزام‌آور است ولی امام این شرط را چون مخالف شرع است اصولاً باطل می‌دانند. راقم به حکم رهبر معظم انقلاب، هنوز مقلد امام خمینی هستم و او را اصلح می‌دانم. اما شما به دنبال همان موارد استثناء خود بگردید تا بتوانید احکام دین خدا را دور بزنید. گوئیا شما صلاحتان را بهتر از خداوند متعال می‌شناسید. بعید می‌دانم که در دنیا یا آخرت حتی طعم خوشبختی و بندگی را بتوانید بچشید. «لکم دینکم و لِیَ دین». آیا هیچ فکر کرده‌اید آمار بالای افسردگی زنان در ایران از کجا ناشی می‌شود؟
  • ۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    به قول راقم "کچل‌ مو فرفری" یا سیبل های گوگوری مگوری ی مامانی.
  • rahro ۱۸:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    به جناب راقم این نوع بحث کردن اصلا خوب نیست و شما با چه اطلاعی برچسب به ظاهر مسلمان به بنده می زنید؟! و جای من را در پستوی بهشت می دانید؟ احتمالا جایگاه خود را در اعلی علیین می دانید! «بعید می‌دانم که در دنیا یا آخرت حتی طعم خوشبختی و بندگی را بتوانید بچشید» این حرفتون خیلی بد بود خیلی بد! الحمدلله که خدا این گونه به بندگانش نگاه نمی کند! بنده اصلا به دنبال استثناء نبوده و نیستم! فقط سعی کرده ام تکالیفم را تمام موارد بدانم و به کلیات اکتفا نکنم. بنده مقلد حضرت آقا هستم و به لحاظ سنی اصلا نمی توانم مقلد حضرت امام باشم. و مسلما مبنای عملم نظر مرجع تقلید خودم هست و شما هم ملزم به عمل به نظرات حضرت امام هستید. اما نمی توانید برای همه حکم کلی صادر بفرمایید. و شما در چه جایگاهی از علم تفسیر قرار دارید که نظر مفسرین رو زیر سوال می برید! مفسرینی که ترجمه به قیام کرده اند واژه ی قوّام را از ریشه ی قوم گرفته اند که در اکثر کتب لغت این گونه آمده است در مفردات راغب ج3 ص 268 اول- قيام كردن و برخاستن با جسم و بدن، قهرا و بناچار. دوم- قيام كردن و برخاستن با جسم و بدن، اختيارا. سوم- قيام براى چيزى كه همان عمل مراعات و حفظ و نگهدارى آن است. چهارم- قيام كردن به قصد انجام چيزى و كارى. این معانی ذکر شده و آیه ی فوق (34 سوره نساء) در دسته ی دوم قرار گرفته است. این نوع اختلافات در نظر علمای تفسیر و لغت رایج است و بهتر است شما خود را عالم تر از این بزرگواران نپندارید! حتما نظر امام خامنه ای را در مورد روایت المرأة ریحانه لیست بقهرمانه شنیده اید. ایشان در 30 فروردین همین امسال فرمودند: «تصوّر از زن در خانه، تصوّر یک موجود درجه‌ی دویی [است‌] که موظّف به خدمتگزاری به دیگران است؛ این تصوّر بین خیلی‌ها هست - حالا بعضی‌ها به زبان می‌آورند، به‌رو می‌آورند، بعضی‌ها هم به رو نمی‌آورند، امّا در دلشان این است - این درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که اسلام بیان کرده است. من مکرّر عرض کرده‌ام این حدیث معروف را که «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»؛(۳) قهرمان، در تعبیرات رایج عربی، به آن کارگزار میگویند؛ مثل «اَمَرَ قَهرِمانَهُ بِکَذا»؛ مثلاً فلان صاحب ملک و املاک فراوان به قهرمان خودش، یعنی آن کسی که کارگزار امور این املاک است، گفت؛ به این میگویند «قهرمان». در این حدیث میگوید: خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهای خانه را [انجام دهد]؛ این‌جوری نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلی است که از آن چندین فصل گشوده میشود: مسئله‌ی احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریداری شدن این کار یعنی قابل مبادله‌ی با پول؛ این است. اینها چیزهایی است که خب در اسلام هست، در فقه اسلام هست؛ همان‌طور که اشاره کردند ایشان، واقعاً فقه ما فقه مترقّی و برجسته‌ای است. یک چیزهایی از آن را بعضی میگیرند، یک چیزهایی از آن را فراموش میکنند، یک چیزهایی را هم به‌خاطر هماهنگی با این افکار هوچیگرانه‌ی غربی از این‌رو به آن‌رو میکنند؛ این را هم دیده‌ایم ما.» و در جای دیگر فرمودند قهرمانه یعنی کارگزار محترم. شما وقتی نمی توانید خدمت خود را به زن بپذیرید و نیازهای او را برآورده نسازیدچه طور می توانید از او مطیع بودن انتظار داشته باشید؟! و این که مگر در تفسیر تسنیم ندیده این که حضرت آیت الله جوادی آملی (که گویا شما خود را شاگرد ایشان میدانید) به صراحت می گویند اگر مردی صفات ذکر شده در آیه (بما فضل الله و بما انفقوا) را نداشت و یا از دست داد قوام نیست و ولایتش از خانواده رخت بر می بندد؟ در ادامه ایشان بیان می کنند «اطاعت زن از شوهر در خصوص زناشویی واجب است نه به طور مطلق در شئون زندگی نیز معیار وجوب اطاعت برای زن هماهنگی فرمان شوهر با دین خدا و تنها در مواردی است که دستور شوهر با دین و اوامر الهی موافق باشد وگرنه نباید پیروی کند چون وی (زن) مطیع و قانت برای خداست. گفتنی است که زن می تواند با شرط ضمن عقد دامنه ی وظایف خویش را مقید و محدود و دامنه ی حقوق و اختیارات شوهر را کوتاه سازد. » اگر امثال تفکر شما در ایران نبود چه بسا فمینیست ها نمی توانستند این همه جولان دهند! و در مورد آمار افسردگی زنان هم فکر کرده ام و هم مطالعه اما می ترسم با گفتنش نظرم غیر قابل انتشار شود! فتأمّل! و العاقبة للمتقین
  • ۲۱:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    اصلا از این نقد خوشم نیامد
  • ۲۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    نقد خوش دستی نبود
  • ۲۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
    0 0
    و اما فیلم کاملا مشخص است که فیلم تلاش دارد مردهای ایرانی را افرادی بی شخصیت نشان دهد .
  • ۰۱:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
    0 0
    از کجا فهمیدی حاج خانمه؟ برام سوال شد
  • ۱۷:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
    1 0
    در انتهای نامه 31 نهج البلاغه این حدیثی که شما ناقص نقل کردید آمده است: از مشورت با زنان بپرهيز، كه رأى آنان زود سست مى‏‌شود، و تصميم آنان ناپايدار است. در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سخت‏گيرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است. بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست كه افراد غير صالح را در ميانشان آورى، و اگر بتوانى به گونه‏‌اى زندگى كنى كه غير تو را نشناسند چنين كن! كارى كه برتر از توانايى زن است به او وامگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش، مبادا در گرامى داشتن زن زياده روى كنى كه او را به طمع ورزى كشانده براى ديگران به ناروا شفاعت كند. وَ إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْيَهُنَّ إِلَى أَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْنٍ‏ وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ وَ لَيْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِكَ مَنْ لَا يُوثَقُ بِهِ عَلَيْهِنَّ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ فَافْعَلْ وَ لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ وَ لَا تَعْدُ بِكَرَامَتِهَا نَفْسَهَا وَ لَا تُطْمِعْهَا فِي أَنْ تَشْفَعَ لِغَيْرِهَا.
  • ناصر ۰۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۱
    0 1
    اتفاقا بگذار بنویسه تا همه بدونن اسلام یک دین زد زنه. تا کی می‌خوایم خودمونو گول بزنیم؟
  • موسی ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
    1 0
    به نظرم بهروز افخمی با این فیلم ها دارد وقتش را تلف می کند. او باید به انقلاب بپردازد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس