شخصیت کسی که مقرر است مردم به ریش او بخندند از هنرپیشه‌های تلویزیون جمهوری اسلامی و از سیاهی لشگرهای فیلم‌های متعهد مذهبی انتخاب شده است.

گروه فرهنگی مشرق ـ فیلم فرش قرمز (رد کارپت) دومین ساخته رضا عطاران، از روز چهارشنبه 18 تیر در 22 سینمای شهر تهران اکران شد و در مدت 57 روز به فروش 92ر1 میلیارد تومانی رسید. این فیلم همچنین در 60 سینمای شهرستان‌ها مبلغ 1ر1 میلیارد تومان فروخت. فرش قرمز، محصول آژانس تبلیغاتی کانون ایران نوین است و هزینه ساخت آن، 550 میلیون تومان اعلام شده است.

******

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


فرش قرمز، موضوع جسورانه‌ای دارد، ماجرای یک هنرور سینما است که در جشنواره کن به دنبال امضاء ‌گرفتن از سینماگران است. این فیلم در حاشیه جشنواره کن 2013 فیلمبرداری شده و بخشی از آن بداهه‌پردازی رضا عطاران در حین فیلمبرداری است. فرش قرمز 75 دقیقه دارد و با دوربین کانون 5D فیلمبرداری شده است. تهیه کننده و فیلمبردار این فیلم احمد احمدی است.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


خلاصه داستان

رضا (رضا عطاران) هنرور سینما که در قریۀ کن ساکن است به جشنواره کن می‌رود تا اسپیلبرگ و وودی آلن را ببیند و فیلمنامه‌اش را که در مورد شهر تهران است به آنها بدهد. او در مهمانخانه‌ای در شهر ساحلی کن مقیم می‌شود و روزها به کاخ جشنواره می‌رود و تلاش دارد تا اولاً روی فرش قرمز قدم بزند و ثانیاً به هنرپیشه‌ها و فیلمسازان نزدیک شود و با آنها عکس یادگاری بگیرد. جمال (جمال هاشمی) که ایرانی مقیم فرانسه است به او در ارتباطاتش کمک می‌کند ولی او نیز در نهایت از رضا سرقت می‌کند و می‌رود. در نهایت، رضا تنها و وامانده در زیر پرچم ایران شب را در کنار خیابان می‌خوابد.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»

نقد و نظر

بعد از خوابم می‌آد (1390)، فیلم فرش قرمز (1392) دومین ساخته رضا عطاران در سینما است که باز هم نقش اول فیلم را خودش بر عهده گرفته است. عطاران در این فیلم، نقش یک هنرورِ عاشقِ سینما را بازی می‌کند که برای کسب شهرت و بازی در فیلم‌های جهانی به جشنواره کن می‌رود.

الف. یک حزب اللهی در کن

فرش قرمز، فیلم جالب توجهی است. گرچه در موضوع غربت و هنروران عاشق سینما، فیلم‌های زیادی ساخته شده است ولی شیوه پرداخت جدید این فیلم و خصوصاً داخل کردن جشنواره کن به ماجرا، بدیع بوده باعث جذابیت فیلم و جلب مخاطب به سینما شده است.

رضا ریش‌هایش را نمی‌تراشد به بهانه اینکه قرار است در بازگشت به تهران در یک تله‌فیلم بازی کند لکن اشاراتی در فیلم وجود دارد که او به این محاسن وابسته است. رضا تهران را به گونه‌ای ترک می‌کند که گوئیا بازگشتی در کار نیست. او مجرد است و در قریه کن در حاشیه تهران اقامت دارد. به قول خودش سیزده سال تئاتر کار کرده و مهم‌ترین بازی‌اش در سینما، هنروری در فیلم ملک سلیمان است. رضا رفیقی به نام تینوش مستغاثی دارد که از دستیاران فرج سلحشور است و با این حال نتوانسته او را در سریال یوسف بازی دهد لکن امیدوار است در کار بعدی سلحشور حضور داشته باشد.

با این تفاصیل واضح است که جناب فیلمساز در حال تمسخر هنروران مذهبی است، کسانی که در فیلم‌هایی همچون یوسف و سلیمان بازی کرده‌اند. حتی نام «مستغاثی» که دستیار سلحشور عنوان می‌شود در واقع به منتقد متعهد کشورمان «سعید مستغاثی» اشاره دارد.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


دقت در این نکته مهم است که شخصیت رضا که مقرر است مردم به ریش او بخندند از هنرپیشه‌های تلویزیون جمهوری اسلامی و از سیاهی لشگرهای فیلم‌های متعهد مذهبی انتخاب شده است. و عجیب اینکه او در فرانسه مزاحم زنان می‌شود! نخستین مرتبه، رضا در ترن با زنی علی‌رغم میل او سر صحبت را باز می‌کند، و در نوبت دوم مزاحم زنی می‌شود که در مقابل هتل منتظر کسی است، که در نهایت شوهر می‌آید و او را مضروب می‌کند. حتی زنان عبوری در فرانسه نیز از چشم‌های هیز رضا در امان نیستند!

به این ترتیب ملاحظه می‌شود که شخصیت «هوس‌ران» و در عین حال «مسلمان» رضا در فیلم مورد مضحکه واقع می‌شود. او در صحبتش با جمال از حجاب دفاع می‌کند و از آنجلینا جولی به همین سبب، بد می‌گوید و ژولیت بینوش را که در فیلم کپی برابر اصل ساختۀ کیارستمی بازی کرده تحسین می‌کند. رضا از غیرت داشتن مردان دفاع می‌کند و می‌گوید: «غیرت در همه جای دنیا یک جور است. اینکه می‌گویند ما داریم و آنها ندارند، دروغ است.» با این اوصاف معلوم نمی‌شود که او چرا برای زنان مزاحمت ایجاد می‌کند.

رضا مدافع دروغ‌گویی نیز هست و آن را تقدیر ایرانی‌ها می‌خواند و می‌گوید: «دروغ، مشیت ما است و ما نمی‌توانیم از مشیت الهی فرار می‌کنیم.» علاوه بر دروغ‌های لسانی، رضا به دروغ‌های رفتاری نیز مبتلا است. مانند مزاحمت‌‌هایش برای زنان که در تقابل با عقایدش درباره حجاب و غیرت‌ورزی است. و یا وقتی که او بر خلاف تعهدش به مستخدم در خصوص عدم استعمال دخانیات، در مهمانسرا سیگار می‌کشد. موضوع دورویی و نفاق رضا از پوستر فیلم هم معلوم است؛ در پشت رضای پاپیون‌زده با عینک دودی، رضای دیگری وجود دارد.

در فرش قرمز حتی پیشرفت‌های دانشمندان هسته‌ای کشورمان نیز از مضحکه‌های رضا در امان نمی‌ماند. او با انگلیسی ناقصش، خود را «بازیگر ایرانی» معرفی می‌کند و زن داخل ترن با شنیدن نام کشورمان، فوراً می‌گوید: «بمب اتمی». جل الخالق! ما واقعاً نفهمیدیم که در اینجا باید به چه کسی بخندیم. به حماقت کارگردان و فیلمنامه نویس، و یا به ریش خودمان؟

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


ب. یک فیلم، بدون داستان و شخصیت‌پردازی

فیلم فرش قرمز، نه داستان مشخصی دارد و نه شخصیت‌‌پردازی مناسب. ما به درستی نمی‌فهمیم موضوع فیلم کدام است و قهرمان به دنبال چیست. گاهی عنوان می‌شود که رضا دارد برای همیشه ایران را ترک می‌کند تا بتواند در فیلم‌های خارجی بازی کند، و در لحظاتی می‌بینیم که او به دنبال ارتباط گرفتن با اسپیلبرگ است تا پسته و زعفران به او بدهد، و گاهی نیز می‌خواهد فیلمنامه‌ای را که برای وودی آلن نوشته است به دست او برساند (نکته جالب اینکه وودی آلن تاکنون پنجاه فیلم سینمایی ساخته و فیلمنامۀ تمام آنها را نیز خود نوشته و در آنها بازی نیز کرده است).

لذا فیلمساز به هر کدام از این موضوعات ناخنک می‌زند تا فیلمش را به وقت 75 دقیقه برساند (که حداقل زمان نمایش فیلم در سینماها است). به یاد آورید سکانس پنج دقیقه‌ایِ آخر در هتل را که رضا منتظر است پیرزن فرتوت به اتاقش برود تا مخفیانه خارج شود. ما حتی نمی‌فهمیم که آن پیرزن کیست و اگر او رضا را ببیند چه اتفاقی می‌افتد. شخصیت‌های دیگر فیلم نیز پا در هوا هستند. مهم‌ترین آنها شخصیت جمال است که به طور کلیشه‌ای از رضا سرقت می‌کند و می‌رود (و عجیب اینکه رضا نیز قبلاً نردبان همسایه را سرقت کرده بود). ما هیچ چیز مشخصی از جمال نمی‌فهمیم جز اینکه او احتمالاً مقیم فرانسه است و دف می‌نوازد.

به طور خلاصه فیلمنامه فرش قرمز سهل‌انگارانه و سطحی است، مانند یک ساندویچ که به سرعت آماده می‌شود ولی معلوم نیست بر سر امعاء و احشاء خورنده‌اش چه بلایی خواهد آورد. رضا به عنوان قهرمان اصلی فیلم دارای شخصیت دوگانه است. او از سویی همچون یک مسلمان، از حجاب و غیرت مردان حمایت می‌کند ولی در عمل بر خلاف آداب مسلمانی رفتار می‌کند؛ دروغ می‌گوید و مزاحم زنان می‌شود. ظاهراً ما باید به این نتیجه برسیم که در ایران، بازیگران و هنروران فیلم‌های مذهبی همگی اینگونه‌اند. لکن ما نه‌تنها اینطور حکم نمی‌کنیم بلکه این را نشانۀ بارزی از ضعف شخصیت‌پردازی می‌دانیم.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


ج. به کار بردن نام‌های واقعی بازیگران به جای واقع‌گرایی

در این فیلم همۀ بازیگران ــ در نقش‌های کم یا زیاد خود ــ با نام اصلی خود ظاهر شده‌اند: رضا عطاران (رضا)، امیر نوری (امیر نوری)، سوسن پرور (سوسن)، جمال هاشمی (جمال)، ماریلو سینگ لانا (ماریلو) و علی سرتیپی (علی سرتیپی). در فهرست بازیگران انتهایی فیلم، نام سه سینماگر مشهور که تصاویر آنها در فیلم به طور مستند ضبط شده نیز دیده می‌شود: استیون اسپیلبرگ، تیلدا سوئینتون و جیم جارموش. مضافاً که تصویر و نام دو جین بازیگر دیگر را نیز در فیلم می‌بینیم یا می‌شنویم: نیکول کیدمن، جاستین بیبر، کریستوف، آیشواریا، ماریون کوتیار و حتی اصغر فرهادی که فقط تصویر او را به وقت جلسه پرسش و پاسخ فیلم گذشته، در مانیتور می‌بینیم.

این انتخاب‌ها ظاهراً به دلیل آن است که فیلمساز می‌خواسته از جذابیت‌های فیلم مستند بهره بگیرد، که در خیلی از موارد ناموفق است. خصوصاً آنجایی که رضا از جیم جارموش امضاء می‌گیرد و یک نفر از ضابطان مراسم، تصویر جارموش را ماسکه می‌کند و سوژه از دست می‌رود.

نمی‌توانم از استفاده زیاد موسیقی جاز فرانسوی در این فیلم بگذرم، موسیقی‌ای که آن نیز به بهانۀ واقع‌گرایی در فیلم داخل شده است و گاهی حتی گوش‌‌آزار می‌شود.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»

د. سنگ توالت

دیگر حال غثیان به ما دست می‌دهد وقتی فیلم‌های رضا عطاران به موضوعات «بند تنبانی»، بند می‌کنند. در خانۀ رضا، توالت رفتن او را می‌بینیم و در شهر کن نیز دو نوبت به این موضوع پرداخته می‌شود. اول وقتی که او برای توالت شیلنگ می‌کشد و ثانیاً وقتی که او با وقاحت روی توالت فرنگی نشسته و صدای علی سرتیپی را می‌شنود که از اصغر فرهادی صحبت می‌کند. فیلم نخست او ــ خوابم می‌آد (1390) ــ نیز همینطور بود. او حتی در فیلم‌های فیلمسازان دیگر نیز سهم خود را در این خصوص می‌پردازد! آیا فیلم بی‌خود و بی‌جهت (1390) ساخته عبدالرضا کاهانی و صحبت‌های او با احمد مهرانفر در مقابل دستشویی را یادتان می‌آید؟ عطاران در دو فیلم دیگری که امسال از او نمایش یافت نیز به این موضوع می‌پردازد: طبقه حساس و کلاشینکف.

وقاحت عطاران در این خصوص نوبر است. او در جشنواره فیلم فجر در نشست خبری طبقۀ حساس گفت که حاضر است برای خنداندن تماشاگر حتی شلوارش را نیز پایین بکشد! این سخن اعتراض جمشید مشایخی را برانگیخت. عطاران خودش گفته است که به موضوع توالت علاقه خاص دارد. احتمالاً او ساعت‌های زیادی را در بیت الخلاء صرف می‌کند. بنده تعجب نخواهم کرد اگر روزی مکشوف شود که او در آن قسمت منزل یک کتابخانه یا یک سینمای خانگی دایر کرده‌ است. به این ترتیب می‌خواستم به او پبشنهاد بدهم که سنگ قبرش را از سنگ توالت بسازد که شاید بعد از 120 سال زندگی، هویت ذاتی او فراموش نشود.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


ﻫ. فایدۀ فیلم

به نظر راقم تنها فایدۀ فرش قرمز آن است که تماشاگرانش را تا حدودی نسبت به زرق و برق جشنواره‌های خارجی بیمه می‌کند تا فریب آنها را نخورند. البته این فایده، نصیب کسانی خواهد شد که اهل عبرتند. وگرنه همین فیلم می‌تواند عطش برخی تماشاگرانش را نسبت به حضور در جشنواره‌های خارجی و قدم زدن روی فرش قرمز بیشتر کند.

«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»


و. وقایع جشنواره فجر

فیلم فرش قرمز به بخش مسابقۀ سی‌ودومین جشنواره فیلم فجر راه یافت. اما برندۀ هیچ سیمرغی نشد. زیرا اساساً در هیچکدام از بخش‌ها نامزد جایزه نشده بود. در عوض عطاران به سبب بازی در فیلم طبقۀ حساس، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به خانه برد. در جشنواره گذشته فجر فیلم کلاشینکف (سعید سهیلی) نیز با بازی عطاران در بخش مسابقه بود، که آن فیلم نیز اکنون در اکران است.

امیر اهوارکی


«از قریه کن تا جشنواره کن» یا «چگونه به ریش خودمان بخندیم؟»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 58
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 8
  • سید مصطفی ۰۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    گفتید: "به این ترتیب می‌خواستم به او پبشنهاد بدهم که سنگ قبرش را از سنگ توالت بسازد که شاید بعد از 120 سال زندگی هویت ذاتی او فراموش نشود." جدا از داشتن یا نداشتن ارزش هنری این اثر، بالاخره با این جمله نشون دادید واقعا عقده گشایی کردید نه نقد.
  • ۰۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 1
    ایشون همون بهتره شلوارش رو دربیاره مردم بهش بخندن حزب اللهی اون کسی هست که الان واسه امنیت ما تو اینور و اونور دنیا جلوی گلوله ایستاده حزب اللهی اونیه که خوابید روی سیم خاردار و میدان مین تا بقیه رد بشن حزب اللهی اونی هست که امنیت رو تو ایران برقرار کرده تا امثال رضا عطاران جای اینکه مشغول جنگ با داعش باشن بتونن شلوارشون رو دربیارن تا مردم بخندن اگر حزب اللهی نبود الان بعثی های صدام و داعشی ها شلوارش رو درمیاوردن بنده تا چند وقت پیش نسبت به سپاه و بسیج دید خاصی نداشتم و آدم مذهبی هم نیستم، شغل من هم هیچ ربطی به دولت و نیروهای نظامی و..... نداره ولی هر روزی که مسیر خیابون آزادی رو با کمال امنیت تو بی آر تی میرم هزاران بار به نظامیان کشور چه سپاه چه بسیج چه ارتش چه نیروی انتظامی درود میفرستم که امنیت رو برقرار کردن
  • محمد ۰۰:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    جالب بود جز دقیقا همین بخش. یک مقدار شاید این حرف ها بد اند!! نیست؟ مواظب حرف زدنمان باشیم.
  • ۰۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    من این فیلم رو ندیدم ولی اگه فیلم برا مردم ساخته شده و مردم هم ار اون استقبال کردن این دیگه ناراحتی نداره که .حتما خسته شدن از دیدن فیلمها یی که حتی با خوندن نقد های روشن فکرانه اش هم نمی تونن باهاش ارتباط برقرار کنن.
  • موسی ۰۰:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    برخی‌ زنها قسم خورده‌اند که به هر قیمتی هست چارقدشان را بردارند و برخی از این قبیل مردها گویا سوگند خورده‌اند که شلوارشان را پایین بکشند. و هر دو گروه دو لبه یک قیچی هستند تا ما را بی‌هویت کنند.
  • ۰۰:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    کسی به اسافل اعضا بیشترازهمه چیز اهمیت می ده حقش همینه
  • ۰۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    یه خورده چرت نگفتی ...؟! نقد عملکرد بدون مضمون و عقبه پشتش میشه ...؟! داریم مردم؟
  • sareh ۰۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    واقعا ما از این فیلم ها چی یاد میگیریم؟؟اصلا حرف این فیلم چی بود؟بابا فیلم درست درمون بسازید دیگه . خسته شدیم .کلیشه ،طنز بی نمک تکراری،اَه
  • ۰۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    حق با مصطفی ست نویسنده مقاله واقعا حرف زشتی زد
  • ۰۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    فکر کنم عطاران جرات نکرده راست و حسینی بگه داره جماعت منورالفکر عشق جشنواره های خارجی رو نقد میکنه زده به سلحشور و ملک سلیمان و... شما هم سر کار رفتین.
  • نصیر ۰۱:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    عزیزم انسان با چیزی محشور میشه که دوستش داره، حتی اگه یک سنگ باشه! خب عطاران هم سنگ خلاء رو دوست داره و بهش تعلق خاطر داره، اگه کسی گفت سنگ توالت روی مزارش بگذارن که نباید نارحت بشی، خودش که خیلی دوست داره توی هر فیلمش نشون میده با دلیل و بی دلیل!
  • ۰۴:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    سید راست میگه یه مشت عقده ای جمع شدید دور هم سایت زدید
  • پدرام ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    از جمله فیلم های مسخره بود حتی آخرش کس با کسی ازدواج نکرد :(
  • ۰۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    چرا اینقد به این بنده خدا گیر میدین. فک کنم خودتون به ایشون و موضوعات فیلماشون علاقه دارین که با این جزئیات و بارها با آوردن اون کلمه، صحنه هاشو تشریح میکنید چون تو سایتای دیگه ندیدم اینقد به کارها و صحنه های فیلمش بها بدن.
  • حامد ۰۷:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    حتی اگه عقده گشایی هم باشه حقشه چطور با تمسخر ملک سلیمان اون مردک کوتوله عقده گشایی کرده ، بعد این نقد منطقی نکنه؟
  • ابی ۰۷:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    به نظرم رسانه باید جهتش معلوم باشه یا اینوری یا اونوری بی طرف یعنی حزب باد باید رسانه حرفشو رک بگه
  • ۰۷:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    مشرق قرار نیست توهین کنی.نقدت رو بکن وبرو.عقده ای...
  • ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    چیزی که نمیتونید انکار کنید اینه که کشور ما پر از انسانهای دو رو و متظاهره که البته به خاطر اینه که ظاهر آدمها مهمتره و معیار عمله . در مورد رفتارهای ایرانیان در کشورهای خارجی هم قضیه همینه و مذهبی و غیر مذهبی نداره مثل ندیدبدید ها آبروی ایران میبرن .
  • ۰۸:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    راقم عزیز شمارو نمیدونم ولی شک نکن امثال عطاران جاشون توی بهشته چون ملت خسته و داغون از کار و زندگی میخندونن و برای چند دقیقه شاد میکنند حتی به قیمت اینکه از امثال شما تیکه و متلک بشنون .
  • فاطمه ۰۸:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    مشکل ما ایرانی ها اینه که توی فیلم یا توی حرف هامون بر علیه خودمون هستیم در صورتیکه توی سینمای هالییود توی بدترین شرایط باز هم سکانسهایی دارن که از کشور و دولتشون حمایت کنند و همیشه توی فیلم هاشون پرچم کشورشون هست که یک جور دفاع از کشورشون و خیلی جاها انرو قهرمان و منجی دنیا معرفی می کنن برعکس ایرانی ها که خودشون ایران رو خراب کار یا بد معرفی می کنند.
  • علی ۰۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    فیلم و ندیدم ولی چیزایی که نوشتین از ویژگیهای فعلی عموم ماست که ظاهرا بی پرده بیان شده تو فیلم. الان مردمی هستیم که تکلیفمون با خودمون کلا معلوم نیست و هر کی هر چی بگه راحت باور میکنیم و خوشمون بیاد قبول میکنیم و از فرداش میشیم همون تا حرف و ادای جدید. بنظر میرسه کمی جهت دار دست روی نقاظی گذاشته شده و با کنار هم قرار دادنشون سعی شده نتیجه گیری بشه و انتخاب و تشابه چند اسم در لایههای پنهان یک اثر لزوما بار ظاهر اثر رو هدایت نمیکنه. نمیدونم اگه کسی مثل آقای سلحشور هم اینو میساخت حالا با هر نیتی بازم اینطور موشکافانه از لابه لای دیالوگها و اسامی اکتشاف جهت دار صورت میگرفت یا نه؟ در ضمن خیلی فیلم رو پرده سینماها هست که نه تنها فایده نداره بلکه چون کاری به کسی نداره مجوز داره هر مزخرفی رو بخورد مردم بدن!
  • فرهاد قزل ۰۹:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    آفرین
  • علي ۰۹:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    آقا سيد....گاهي وقتا لازمه كه در مورد بعضي افراد اين طوري صحبت كرد...عطاران خودش براي خودش شخصيت قائل نيست...با اسلام كاري ندارم اما شما بگو كجاي فرهنگ ايراني با موضوعات فيلمهاي اين آقا و رفتار و گفتارش همخوني داره؟...مگه يه بازيگر يا يه كارگردان وظيفه به تعالي رسوندن فرهنگ مردمش رو نداره؟...يا اصلا تو كدوم خونه از خونه هاي ايرانيها در توالت باز گذاشته ميشه تا هركي از جلوش رد ميشه تماشا كنه و بهش بپردازه؟!! كسي كه به هنجارها و ارزشها و آداب اخلاقي كشورش اهانت مي كنه به نظر شما سزاي چه نوع رفتاريه؟ اين جور افراد يا از روي جهالت اين كارهارو مي كنن يا از روي قصد و نيت پنهان كه البته اميدوارم اولي باشه اين قصه سر دراز دارد...
  • ۱۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    به نظر تنها فایدۀ فرش قرمز قرمز بودن آن است!
  • ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    آفرین
  • ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    پر بیراه نگفته! یه بار خود عطاران در یکی از برنامه های تلویزیونی در پاسخ به نقدی که چرا در فیلم هاش از دستشویی استفاده میکنه گفت: چارلی چاپلین میگفت من با یه پلیس + یه دختر + خیابان و خودم میتونم یه فیلم طولانی بسازم، منم با پیژامه و دستشویی و پیرمرد میتونم فیلم بسازم! وقتی خودش اینقدر به این علاقه داره دیگه جای صحبت باقی نمیمونه!
  • ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    والا خوله بعضیا با داشتن سیکل فیلم ساز میشن
  • ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    ببخشین نظرا کی از انتظار در میان؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
  • سما ۱۱:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    اسمش نقده! اصلش نظره! نمیدونم مطالب این مدلی رو کی می نویسه! چرا زیر هر خبری نام ارائه دهنده نمیاد!؟ مشرق گاهی تحلیلهای خوبی داری، ولی گاهی هم بچه گانه ست! انگار شانس خواننده ست که متن کدوم تحلیلگرتون رو بخونه!!
  • محمود ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    تئاتر ابزورد (پوچي) يك شيوه تئاتري است كه ريشه در فرانسه اواخر دهه 1940 دارد. اين سبك به شدت بر فلسفه وجودي تكيه دارد و عمدتاً خاص نمايشنامه­هايي است كه نمايشنامه­نويسان اواخر دهه 1940 تا 1960 مي­نوشته­اند . اين شيوه تئاتري بيانگر اين باور است كه در يك جهان بدون وجود خداوند، وجود انسان بي­مفهوم و بي­هدف بوده و همه ارتباطات منجر به شكست مي­شود و نتيجه اجتناب­ناپذير آن «سكوت» است.
  • میثم ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    جناب ناقد از یک طرف برای این که مخاطبان مذهبی مشرق را جذب کند فریاد وا اسلاما سر داده، اما از طرف دیگر ابتدایی‌ترین اصول اخلاقی و ادب را زیر پا گذاشته است.
  • محمد ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    حالا با تعبیر مصطفی مبنی بر عقده گشائی به جای نقد، موافق نیستم، ولی ارزش نقدتون رو پایین آوردید و آشکارا توهینگری کردید با اون حرف. نقد باید محترمانه باشد، و به مخاطب فرصت داد تا خودش قضاوت کند.
  • ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    نمی دونم چرا با این فیلم یاد جدایی نادر از سیمین و کارگردانش می افتم
  • سعید ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    من این فیلم رو از زاویه ای کاملا متفاوت دیدم ... اتفاقا این فیلم به عشق جشنواره ها و کسانی که برای جشنواره فیلم می سازند ایراد می گیرد ... شخصیت رضا عطاران نماینده همین تیپ ادم هاست ... من وقتی از صندلی سینما بلند شدم کاملا ان را در جهت تکریم سینمای ملی و سینمایی که برای مردمان ایران فیلم می سازد دیدم.
  • ناشناس ۱۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    حرف مشرق مطمئنا درست. بجا و عییین واقعیته.عقده ایی
  • ۱۳:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    مشکل خوانندگان کم سن و سال شما این است که نمی‌دانند رسانه حتی اگر این طرفی یا آن طرفی باشد باید مبری از بی شرفی باشد. توهین و عقده گشایی مجاز نیست.
  • سید مهدی ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    با سلام . بی شخصیت ترین . بی هنرترین .نکبت ترین . بی لیاقت ومزخرف ترین .دلقک ترین . منفورترین چهره ی هنری . عقده ی ترین . دارای بالاترین کمبودهای اجتماعی . خودمطرح کن ترین ودر یک کلام ...ترین کسی را که نفرت نسبت بخودش را با التماس و التجاء وگریه و مویه و زاری از مخاطبش عاجزانه درخواست میکند همین رضا عطاران است و بس / مشرق عزیز اگر آزاده هستی و امانت دار درج میکنی .
  • ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    خوب بود
  • ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    ايراني ها نگو يك مشت روشنفكرماب بيمار و بدون مايه
  • امیرانی ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    کلوخ انداز را پاداش، سنگ است. جواب منتقد محترم بسیار درخور و به جا بود.
  • میثم ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    میشه لطفا نتایج کامل تحقیقتون را برام ایمیل کنید!
  • ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    اینا همه صفت خودت هست به نظرم...
  • ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    و بی سواد
  • ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    جمله از نویسنده نیست. دقت کنید
  • ابی ۱۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    اجرکم عند ا... برادر پیاده شو با هم بریم
  • هبوط آدم ۱۷:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    اگه این بنده خدا خودکشی نکنه شانس آورده پوچی ته امثال ایناست
  • کوروش ۱۷:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
    0 0
    عمو چرا قرص هایت را سر وقت نمی خوری تا دری وری نگی
  • رضا ۱۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
    0 0
    یادمه عطاران تو یه صحنه سریال بزنگاه رفته بود دستشویی و به برادرش میگفت: اینجا بوی آقا جون رو میده!! واقعا اخلاق و احترام به بزرگتر رو باید از ازش یاد گرفت!!
  • ۱۱:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
    0 0
    خداييش خيلي با كينه و عقده فيلم را نقد كرديد
  • ۱۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
    0 0
    خداييش خيلي با كينه و عقده فيلم را نقد كرديد
  • ۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
    0 0
    خداييش خيلي با كينه و عقده فيلم را نقد كرديد
  • ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
    0 0
    اینو جمشید مشایخی گفته!
  • ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۱
    0 0
    شرم آوره......با این زبان موهن و بیان شنیع تان فقط عطاران را تبرئه کردید..... خواننده میپندارد حق با اوست که چنین افراد بی تربیتی را اینطور عصبانی کرده.... از کلمه به کلمه این فحش نامه عقده های سرکوفته بیرون میزند.....مشرق جگر منتشر کردن نوشته های افشا گر را ندارد ولی برای خود سانسور چی مینویسم!!! نویسنده این متن قطعا کارگردان بی استعداد شکست خورده ایست که از دیدن موفقیت عطاران به مرز خفگی رسیده....شرم کنید....عطاران هنرمند نیست ولی شما هم بی هنر و بی ادب هستید....با این ادبیات کیهانی میخواهید به عطاران ادب یاد بدهید؟؟؟؟
  • حسینی ۰۹:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
    0 0
    همیشه از عطاران بدم میمود خیلی سبک هست
  • ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
    0 0
    شما درست میگی و من هم نه شكی در این دارم و نه مخالف حرف شما هستم . ولی فیلم در مورد این هایی كه شما نام بردید ساخته نشده . فیلم در مورد كسانی است كه در داخل كشور ریش دارند ، غیرت دارند ، خودشان را حزب اللهی معرفی میكنند ، .... ولی وقتی از محیط ایران خارج میشوند ..... و سر از ماجراهای تفاوت فرهنگی در می آورند ! واقعیت را نمیشود كتمان كرد .
  • ۱۴:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
    0 0
    شما یاد بگیر كه اگر یه روزی پاتو از این مملكت بیرون گذاشتی ، دچار تفاوت فرهنگی نشی .
  • ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
    0 0
    اتفاقا مشرق فقط باید توهین كنه و الا او را چه به نقد و هنر .
  • ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
    0 0
    این فیلم آیینه ای هست كه خیلی ها خودشان را در آن می بینند . آیینه چون نقش تو بنمود راست - خود شكن آیینه شكستن خطاست .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس