به گزارش مشرق، علیرضا تقوی نیا، تحلیلگر مطلبی را با عنوان جنگ چالدران ؛ نبرد آذری های ایران با ترکان عثمانی؛ بمناسبت سالروز جنگ چالدران در کانال خود در ایتا منتشر کرد:
اول شهریورماه سالگرد وقوع نبرد تاریخی چالدران در ۸۹۳ خورشیدی (۵۰۸ سال پیش) است.
پس از نبردهای متعدد شاه اسماعیل صفوی و تفوق بر رقبای داخلی و خارجی به خصوص شیبک خان ازبک ، سلطان سلیم عثمانی به شدت احساس خطر کرد و در پی جنگ با این قدرت نوظهور برآمد .
از علل دیگر جنگ چالدران می توان به تمایل مردم شرق ترکیه به مذهب تشیع و دیدگاه های صوفی گرایانه شاه اسماعیل و پیروی از عوامل متمایل به ایشان مانند شاهقلی بابا تکلو و نورعلی خلیفه روملو و شورش های مکرر در آن مناطق و همچنین تحویل ندادن سلطان بایزیدسوم پسر عموی سلطان سلیم که به دربار صفوی پناهنده شده بود را نام برد .
شاه اسماعیل به دلایل داخلی و خارجی تمایلی به جنگ نداشت اما پس از توهین های مکرر سلطان سلیم ، در نهایت به نبرد وادار شد و بخشی از سپاهش را که متشکل از ۴۰ هزار قزلباش آذربایجانی بود را در چالدران مستقر کرد .
البته قسمتی دیگر را به فرماندهی زینل خان شاملو در شرق نگاه داشت تا بتواند در صورت حمله ازبکان خطر آنان را دفع کند.
این اولین اشتباه مرشد قزلباشان بود زیرا چالدران دشتی مسطح بود که توپخانه و تفنگ نیروهای عثمانی می توانست به راحتی در عرصه نبرد نیروهای ایرانی را هدف قرار دهد.
پس از مدتی محمدخان استاجلو حاکم دیاربکر نیز به شاه صفوی پیوست ؛ او با در پیش گرفتن استراتژی زمین سوخته تمام آبادی ها و چاهها و مزارع را در سر راه خود به آتش کشید و سختی های بسیاری را به لشکرهای متعدد عثمانی وارد ساخت.
محمدخان که فردی با تدبیر بود و از قدرت توپخانه ارتش عثمانی اطلاع داشت، پیشنهاد داد که تا توپخانه آنان( که عدد آن به ۳۰۰ عراده می رسید ) مستقر نشده است باید در یک شبیخون آنان را نابود کرد ؛ پیشنهاد وی توسط سرلشکر دیگر ارتش ایران یعنی نورعلی خلیفه روملو تایید گردید اما یکی دیگر از فرماندهان نزدیک به شاه صفوی یعنی دورمیش خان شاملو(حاکم اصفهان) این عمل را به دور از جوانمردی دانست و اظهار داشت : نیروهای ما در هر شرایطی از پس ترکان برخواهند آمد و نیازی به اینگونه اقدامات نیست(شاه طهماسب پسر ارشد شاه اسماعیل و جانشین او همیشه دورمیش خان را به سبب شکست چالدران لعن می کرد).
شاه اسماعیل جوان نیز که غرور فتوحات گذشته را در سر داشت با پیشنهاد دورمیش خان موافقت کرد و آماده نبرد در روز روشن شد.
سپاه ۴۰ هزار نفری آذربایجان ایران در برابر ارتش ۱۴۰ هزار نفری ترکان عثمانی در ابتدای نبرد پیروز بود و میمنه ارتش ترکان در هم شکست و وضعیت برای آنان تا جایی حاد شد که سلطان سلیم قصد عقب نشینی داشت که ناگهان خبردار شد سنان پاشا با نیروهای کمکی رسیده و توپخانه نیز آماده انجام آتشباری است .
در مقابل سپاه ایران فاقد سلاح آتشین بود که دو علت داشت؛ یکم ناجوانمردانه بودن استفاده از توپ و تفنگ در اذهان ایرانیان و دیگری اتکای ارتش صفوی به سواره نظام سرعتی و در نتیجه ۳۰۰ توپ قدرتمند عثمانی، جنگاوران آذری را مانند برگ درخت بر زمین می ریختند .
شاه اسماعیل مجبور شد خود راسا به توپخانه حمله کند و تعدادی از توپ ها را از کار انداخت اما در اثنای عملیاتش در میان تعداد زیادی شتر و قاطر و اسب رمیده از صدای آتشباری گرفتار شد و توسط ترکها محاصره گشت.
شاه اسماعیل به شدت زخمی گشت و در محاصره تعدادی سرباز ترک قرار گرفت که در این لحظه یکی از ملازمانش به نام سلطانعلی میرزا افشار برای منحرف کردن آنان فریاد زد شاه ایران منم و در نتیجه آنان از شاه اسماعیل دست برداشته و وی توانست از مهلکه بگریزد ؛ سلطانعلی میرزا اگر چه بلافاصله گردن زده شد اما توانست با فداکاری خود جان شاه را حفظ کند و با این کار ایران را از خطر سقوط حتمی نجات دهد.
شاه صفوی پس از از دست دادن ۴۰ هزار نظامی توانمند بالاجبار با ۳۰۰ نفر به تبریز عقب نشینی کرد و پس از آن به همدان رفت.
ترکان عثمانی وارد تبریز شدند و چنان جنایتی در حق آذربایجانی های ایران کردند که مورخان از بیان اعمالشان شرم دارند.
ارتش سلطان سلیم ۸ روز در تبریز ماند و مجبور به عقب نشینی شد و سپس شاه اسماعیل مجددا وارد تبریز گشت و فرمان داد تمام آذربایجان بزرگ سیاه پوش شود و سادات نیز عمامه سیاه به سر کنند.
پس از جنگ چالدران مناطقی از عراق و ترکیه امروزی همچون دیاربکر به دست عثمانی افتاد و خطر همسایه شرقی برای آنان تا حد زیادی رفع شد.
شاه اسماعیل نیز پس از این جنگ با توجه به این که افسانه شکست ناپذیری اش فروریخته بود و ۲ تن از همسرانش اسیر دشمن شده بودند به شدت دچار افسردگی شد و نتواست روحیه خود را بازیابد و چند سال بعد در سن ۳۶ سالگی درگذشت.
اما این جنگ خونین برای ایران عبرت هایی نیز داشت از جمله لزوم تجهیز به ساز و برگ جنگی جدید که در دوره شاهان بعدی صفوی صناعت آن دنبال شد.
اما این جنگ خونین برای ایران عبرت هایی نیز داشت از جمله لزوم تجهیز به ساز و برگ جنگی جدید که در دوره شاهان بعدی صفوی صناعت آن دنبال شد.