جریان تندرو اصلاح طلب نه نگران مردم اوکراین است و نه دلواپس کیِف. این طیف حتی برای منافع ملی و عزت مردم ایران هم تره خرد نمی کند.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** توصیف کاسبان تحریم از زبان «صدای رادیو اسرائیل»

«احمد شیرزاد» از اعضای طیف تندرو اصلاح طلب و نماینده مجلس ششم که به دلیل اظهارات مغایر با منافع ملی، رئیس وقت مجلس لقب «صدای رادیو اسرائیل» را به او داده بود، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «نقش کاسبان تحریم» نوشت:«افراد و جریاناتی هم در ایران و هم در امریکا وجود دارند که مایل به دستیابی به توافق نیستند.  این افراد در برهه‌های مختلف و هر زمان که دورنمایی از توافق مشاهده می‌شود، وارد میدان شده و تلاش می‌کنند توافق را به حاشیه بکشانند. در امریکا، جمهوری‌خواهان تندرو و طرفداران ترامپ هستند که تلاش زایدالوصفی برای به بن‌بست کشاندن مذاکرات صورت می‌دهند.»

وی در ادامه نوشت:«در نقطه مقابل در ایران نیز برخی جریانات رادیکال قرار دارند که توافق را برنمی‌تابند و با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای، مالی و ارتباطی‌شان تلاش می‌کنند توافق را به حاشیه بکشانند. بخشی از مخالفان توافق را نیز کاسبان تحریم تشکیل می‌دهند که به‌طور کلی لغو تحریم‌ها را مخالف منافع کلان خود ارزیابی می‌کنند. این در حالی است که ایران برای ساماندهی به اقتصاد و معیشت و بازگشت به بازار نفت به توافق نیاز دارد

این عضو تندروی طیف اصلاح طلب در ادامه تصریح کرد:«آن دسته از افراد و جریاناتی که خواستار رسیدن مطالبات حداکثری از دل گفت‌وگوهای برجامی هستند، احتمالا درک درستی از واقعیت‌های موجود در گفت‌وگو و مذاکره ندارند. این دسته از افراد تصور می‌کنند که مذاکره‌کنندگان در وین دور هم جمع شده‌اند تا به مطالبات ایران پاسخ دهند... نه ایران و نه امریکا نمی‌توانند مطالبات حداکثری مورد نظر خود را محقق کنند و باید برای دستیابی به توافق از خود انعطاف نشان دهند. انعطافی که کاسبان تحریم همواره در برابر آن سنگ‌اندازی کرده و در مسیر توافق مانع‌تراشی می‌کنند.»

ساختار حاکمیتی آمریکا- دموکرات ها و جمهوری خواهان- در غارت و چپاول منابع و دارایی های ملت های مختلف و ترور و آدم کشی، کارنامه سیاهی بر جای گذاشته است.

دولت آمریکا به دلیل خوی غارتگری و چپاول، در مقابل دیگر کشورها از 3 طریق عمل می کند؛ حمله نظامی، تحریم و مذاکره.

مواردی از جمله اسقاط پهپاد فوق پیشرفته و گرانقیمت «ترایتون» و موشک باران پایگاه عین الاسد و موارد مشابه دیگر، بیش از پیش ثابت کرد که گزینه حمله نظامی به ایران سالهاست که از روی میز مقامات آمریکایی کنار رفته است.

از سوی دیگر، مقامات و اندیشکده های آمریکایی صراحتا اذعان کرده اند که تحریم ها به حد اشباع رسیده است و بیش از این کارایی ندارد و به همین خاطر تحریم های جدید صرفا جنبه نمادین خواهد داشت.

ناگفته نماند که بنابر تاکید کارشناسان و صاحبنظران، تحریم ها حدود 20 الی 30 درصد در مشکلات اقتصادی سهیم است و 70 الی 80 درصد مشکلات ناشی از سوءمدیریت و موارد غیرتحریمی است. برای مثال وزیر اسبق راه و شهرسازی در دولت روحانی گفت که به نساختن مسکن برای مردم افتخار می کند. وی با قصور و تقصیرهای خود منجر شد که بازار خرید و اجاره مسکن با افزایش سرسام آوری مواجه شده و بر همین اساس در دولت روحانی با افزایش 700 درصدی قیمت مسکن مواجه شدیم.

در مجموع دولت آمریکا در شرایط فعلی تنها یک گزینه در مواجهه با ایران دارد و آن مذاکره است.

یک سوال؛  آیا آمریکا از مذاکره با ایران به دنبال لغو تحریم ها است!؟ پاسخ قطعا منفی است. دولت آمریکا در پی آن است تا آن نتیجه ای که قرار بود با حمله نظامی یا تحریم به دست آورد، اکنون با مذاکره به دست آورد.

نشان به آن نشان که «وندی شرمن» عضو ارشد تیم مذاکره کننده در دولت اوباما و مقام ارشد فعلی در دولت بایدن پس از امضای برجام صراحتا گفت: «کاری که برجام با برنامه هسته ای ایران کرد، جنگ هم نمی توانست انجام دهد».

یک سوال دیگر؛ آیا باید مذاکره با آمریکا و تروئیکای اروپا حول محور پرونده هسته ای ایران را کاملا منتفی کرد!؟ پاسخ منفی است. هیچکس مخالف مذاکره نیست، بلکه مخالفت اصلی با امتیازدادن یکطرفه و چوب حراج زدن بر دارایی ها و مولفه های قدرت کشور و ملت ایران است.

آمریکا در پی آن است تا با وعده لغو تحریم ها به صورت گام به گام و پلکانی، مولفه های قدرت ایران را یکی پس از دیگری فشل کرده و در نهایت ساختار تحریم ها را نیز بدون تغییر در جای خود نگه دارد. نتیجه برجام خود مثال روشنی از این رفتار آمریکاست.

اما نکته قابل تأمل اینجاست که برخی در داخل علیرغم کارنامه سیاه آمریکا در برجام، ضمن تخطئه صنعت هسته ای و انکار فواید بی نظیر آن در حوزه های مختلف از جمله تأمین دارو، پزشکی هسته ای، تأمین برق و انرژی، کشاورزی و...دقیقا در پازل طرف آمریکایی بازی می کنند.

این جماعت در پی عادی انگاری معامله بر سر توان دفاعی و قدرت منطقه ای ایران است و راه برون رفت از وضع موجود را اجرای برجام های 2 و 3 و...معرفی میکند. به نظر شما، لقب «کاسبان تحریم» برازنده این طیف نیست؟

** «تیپ اصلاحاتیون» به اوکراین می رود؟!

‌روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «تجمع مقابل سفارت روسیه‌ مجاز نیست؟» نوشت:«سنت تجمع مقابل سفارتخانه‌های کشورها که معمولا در اعتراض به موضوعی خاص انجام می‌شود، سال‌هاست هم در ایران و هم در دیگر کشورهای جهان وجود دارد... تجمع در مقابل سفارت فرانسه نیز رخ داده است؛ در اعتراض به اهانت به ساحت پیامبر اکرم(ص) که در یکی از نشریات فرانسوی رخ داده و مکرون هم از باب آزادی بیان از آن حمایت کرده بود.»

در ادامه این مطلب آمده است:«سفارت سوئیس نیز یکی از آن سفارتخانه‌هایی است که تجمع‌های زیادی را به خود دیده است. البته نه به واسطه کشور سوئیس، بلکه باز هم به دلیل آمریکا؛ زیرا سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران است و عکس آن نیز صادق است. به همین دلیل هر زمان تنشی میان ایران و آمریکا رخ دهد، نخستین جا برای اعتراض همین سفارتخانه است

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«سفارتخانه‌ها در کنار کارکردهای مشخص سیاسی و دیپلماتیک، به‌نوعی به نمادهای کشورشان در کشورهای دیگر تبدیل شده‌اند و طبیعی است که اعتراض‌ها به آن کشورها مقابل سفارتخانه‌ها باشد و البته روسیه نیز از این قاعده مستثنا نیست و باید دید وزارت کشور اجازه برگزاری تجمع مقابل سفارتخانه این کشور را با ضمانت حفظ امنیت تجمع می‌دهد یا خیر؟».

جمهوری اسلامی ایران در ۴۳ سال اخیر نه هیچگاه آغازگر جنگ بوده و نه از حمله نظامی در کشورهای دیگر دفاع کرده است. در آخرین نمونه، پس از وقوع جنگ در اوکراین، «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در توئیتی نوشت: «بحران اوکراین ریشه در اقدامات تحریک‌آمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راه‌حل نمی‌دانیم. برقراری آتش‌بس و تمرکز بر راه‌حل سیاسی و دموکراتیک یک ضرورت است.»

از سوی دیگر در روزهای اخیر هم در مقابل سفارت اوکراین تجمع شده و هم بر روی سفارت روسیه شعار نوشته شده است. با اینحال رسانه های اصلاح طلب با دمن زدن به دوقطبی های کاذب در پی ماهیگیری از آب گل آلود هستند. یکی از دلایل اصلی وضع فعلی اوکراین، اعتماد بلاوجه دولت این کشور به آمریکا و تروئیکای اروپا بوده است. اما افراطیون اصلاح طلب به دلیل آنکه نگاهی «ارباب- رعیتی» به آمریکا دارند، این مسئله بسیار مهم را سانسور کرده و بر آن سرپوش می گذارند.

«جان مرشایمر» نظریه پرداز مشهور آمریکایی 8 سال پیش با پیش‌بینی این روزها نوشت: «چرا بحران اوکراین حاصل خطای غرب است. توهمات لیبرالی جهان غرب موجب تحریک پوتین شده. غرب می‌بایست بی‌طرفی اوکراین را حفظ می‌کرد و آن کشور را به عنوان منطقه‌ای حائل بین خود با روسیه به رسمیت می‌شناخت و امکان می‌داد اوکراینی‌ها ضمن انتخاب خود، توان مصالحه و سازش با روسیه را حفظ کنند. اما جهان غرب به آنها القاء می‌کرد که شما سرانجام در ما ادغام خواهید شد و روس‌ها سرانجام شکست خواهند خورد.»

این نظریه پرداز آمریکایی در ادامه نوشته بود:«ما با این القائات، آنها را به سوی عدم مصالحه با روسیه و اتخاذ سیاست‌های تند راندیم و سرانجام موجب تحریک روسیه و بحران حاضر  شدیم.» «مرشایمر» رفتار غرب در اوکراین را به آن تشبیه می‌کند که «اگر چین در کنار سرمایه‌گذاری در کانادا، به تحریک این کشور به تقابل با آمریکا روی آورد؛ آمریکا چگونه برخورد خواهد کرد؟».

یکی از ویژگی های اصلی جریان تندرو اصلاح طلب، تناقض های فاحش این طیف است. چرا این طیف تناقض های فاحش دارد!؟ به این دلیل که اختیارش دست خودش نیست، وقتی قرار است همراستا با کاخ سفید عمل کنی، ناچار به تناقض گویی های عجیب و غریب می رسی.

تناقض گویی فاحش کار را به جایی می رساند که جماعتی که دیروز شعار می داد «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» و مدعی بود که فقط باید به فکر ایران باشیم، حالا برای مردم اوکراین اشک تمساح می ریزد.

واقعیت این است که جریان تندرو اصلاح طلب نه نگران مردم اوکراین است و نه دلواپس کیِف. این طیف حتی برای منافع ملی و عزت مردم ایران هم تره خرد نمی کند.

یک پیشنهاد؛ یک تیپ از اصلاح طلبان تشکیل شود؛به نظر شما «تیپ اصلاحاتیون» به اوکراین می رود؟! یا فقط دنبال شمع روشن کردن در تهران و توئیت زدن در کنار شومینه است؟!

برچسب‌ها