مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی از دستگیری بیش از ۵۰۰ شکارچی متخلف در این استان طی یکسال اخیر خبر داده است. علت تعداد زیاد دستگیرشدگان شکار چیست؟

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

قصه ناتمام مردی که نماد اعتماد مردم به نظام اسلامی شد

دریای تشییع حاج‌قاسم و فرعون باز مغروق

رسول منتجب‌نیا، از فعالان اصلاح‌طلب در یادداشتی در شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی نوشته است: اعتماد و بی‌اعتمادی دو پدیده‌ای هستند که بدون علت و دلیل نه درست می‌شوند و نه زائل می‌گردند. آن زمان که مردم به نظام اعتماد کردند صداقت، ایمان، اخلاص و خدمت مسئولان را دیدند. اکنون نیز که می‌بینیم مردم اعتمادشان نسبت به روندها و عملکردها ضعیف‌ شده!

او می‌افزاید: مردم احساس می‌کنند که خودشان چیزهایی می‌خواهند و مطالباتی دارند و مسئولان چیزهای دیگری را دنبال می کنند وقتی که کار به اینجا برسد و بی‌اعتمادی به وجود آید دیگر حرف، صحبت، نصیحت و موعظه برای مردم کارساز نیست بلکه آن را هم مردم حمل بر بی‌صداقتی می‌کنند. بنابراین این مساله باید ریشه‌یابی شود و امر بغرنجی نیست. برخی سوء استفاده‌ها، اختلاس، حقوق‌ها و املاک نجومی و... باعث شده تا نوع نگاه مردم مقداری تغییر کند و اعتماد آنها خدشه‌دار شود.[۱]

*عجیب اینجاست افرادی که در زمان تشییع میلیونی سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی روی دست‌های مردم ایران زنده بوده و این رخداد را از نزدیک لمس کرده‌اند اما امروز به هر دلیلی تقلا می‌کنند تا این حقیقت تاریخی را درز گرفته و سپس مدعی بی‌اعتمادی مردم ایران به نظام اسلامی شوند!

البته این تقلای مذبوحانه قابل درک است زیرا اگر آنها به این تشییع میلیونی اشاره کنند آنگاه دیگر ملاتی برای سیاه‌نمایی و ادعای بی‌اعتمادی مردم به نظام در دست آنها نخواهد بود.

در بحث اشاره‌های منتجب‌نیا به مقولاتی مثل اختلاس و حقوق‌های نجومی و املاک نجومی گفتنی‌های جالبی وجود دارد.

از جمله اینکه مسئله املاک نجومی یک دروغ موهوم و ادعای ثابت نشده است که تماما نتیجه پروپاگاندای اصلاح‌طلبان برای تخریب وجهه مدیریت جهادی انجام شد. پس اگر هم کسی به غلط دچار آسیب ذهنی از این مسئله شده؛ بایستی مقصّر را در سلک دوستان آقای منتجب‌نیا جست!

در بحث حقوق‌های نجومی هم خوب است مردم ایران بدانند که رسوایی پرداخت این حقوق‌ها متعلق به همان دولتی است که آقای منتجب‌نیا زمانی اعلام کرده بود خود را جزو فدائیانش می‌داند. [۲]

پس باز هم اگر کسی به واسطه مسئله پرداخت حقوق‌های نجومی دچار تألم خاطر شده این مسئله هم به دستپخت آقای منتجب‌نیا و دوستان ایشان در ستاد جریان چپ برمی‌گردد.

اینکه مردم عزیز ایران مستنداً بدانند ریشه مشکلات کجاست؛ از مصادیق "جهاد تبیین" است.

***

دستگیری ۵۰۰ شکارچی متخلف در یک استان!

مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفت: ۵۰۶ نفر شکارچی متخلف امسال در این استان دستگیر و از آنان ۳۳۵ قبضه اسلحه شکاری کشف شده است.

مهران نظری در گفتگو با خبرنگار ایرنا افزود: یگان حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی امسال تعداد ۷۱۱ تخلف زیست‌محیطی ثبت کرده که طی آن بیش از ۳۳۸ اسلحه مجاز و ۲۶ اسلحه غیرمجاز از شکارچیان کشف شده است.

وی اظهار کرد: در عملیات های سالجاری تعداد ۵ هزار و ۳۱۶ قطعه ادوات شکار شامل قایق، تور صیادی و ماهی گیری، الکترو شوکر، تورهای زنده گیری و سایر ادوات از شکارچیان متخلف کشف شده است.

آذربایجان‌غربی دارای افزون بر ۶۸۰ هزار هکتار مناطق حفاظت شده است که ۱۰۲ هزار هکتار آن متعلق به منطقه مراکان خوی می‌باشد. حدود ۱۰۰ محیط بان مسوولیت حفاظت از این مناطق را برعهده دارند.[۳]

*دستگیری این تعداد شکارچی آنهم فقط در یک استان جای تأملات بسیار دارد.

مسئولان ذیربط در این باره بایستی بررسی کنند که اقبال به شکار و تخلف در این زمینه ناشی از بازدارنده نبودن مجازات‌هاست یا به دلیل سودی که به جیب شکارچیان می‌رود؟

البته شکار بعضا با قصد لذت‌جویی نیز انجام می‌شود که این مسئله هم نیاز به کار فرهنگی و اقناع افکار عمومی دارد.

چه اینکه بر اساس احکام شرع مقدس اسلام، شکار لهوی حرام است. [۴]

این مسئله واضح است که زیاد شدن تعداد شکارچیان غیر مجاز نه تنها موجب آسیب‌های زیست‌محیطی فراوان خواهد بود بلکه جان محیط‌بانان را نیز به خطر خواهد انداخت.

***

هشدارهای متواتر پیرامون ظهور نوفرقانیسم در ایران

"بازگشت فرقان"؛ خطری که باید جدی بگیریم

مدتی است که حرکات تند و افراطی برخی مدعیان عدالتخواهی؛ سبب‌ساز بروز هشدارهای مختلف در فضای سیاسی کشور شده است.

هشدارهایی که البته پس از حرکت عجیب یک گروه مدعی عدالتخواهی در دانشگاه مبنی بر فراخواندن مقام معظم رهبری به دانشگاه برای پاسخگویی، رنگ و روی جدی‌تری یافت. [۵]

حجت‌الاسلام حمیدرضا مهدوی‌ارفع از اساتید حوزه و دانشگاه مدتی قبل در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری فارس در این رابطه گفته بود: باید جریان عدالتخواه را با فکر و گفتمان غربال کرد. برخی الفبای این کار نمی‌دانند اما با شانتاژ رسانه‌ای پیش هستند. افراد دلسوز عدالت باید این رفتارها را مدیریت کنند. گاهی از رفتارهای برخی از این‌ها بوی گروه فرقان به مشام می‌رسد. گروه فرقان، به زعم خود افراد دلسوز و انقلابی بودند که قرآن، دین و اسلام را تنها در جهاد می‌دیدند. مسیر عدالتخواهی امروز به این سمت است و می‌بینیم که این افراد روزی مقام معظم رهبری را هم انکار و تکفیر خواهند کرد بنابراین افراد دست به قلم باید جلوی این انحرافات را بگیرند. [۶]

میثم مطیعی، از فعالان فرهنگی و تبلیغی نیز به تازگی در یک توییت نوشته است:

"گول نسخه‌های جعلی عدالتخواهی را نخوریم! مراقب باشیم به اسم عدالت‌خواهی، از ولایت‌فقیه که ولایتِ فقاهت و عدالت است، جدا نشویم.

راه را گم نکنیم! "[۷]

محسن هاشمی‌رفسنجانی هم نفر بعدی است که اخیراً طی یادداشتی در این رابطه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، ضمن بازخوانی پرونده ترورهای گروهک فرقان در دهه ۶۰ نوشته است:

"در جریان محاکمات –دستگیرشدگان فرقان-، معلوم شد افرادی کج‌اندیش و با انحرافات عقیدتی و ایدئولوژیکی افراطی بودند که به سادگی جوانان را فریب داده و به بازی می‌گرفتند. گفته شد گروه التقاطی و تروریستی فرقان در سال ۵۶ به رهبری طلبه جوانی به ‌نام اکبر گودرزی شروع به فعالیت کرده است. گودرزی ادعای تفسیر قرآن داشت و در مساجد به تفسیر قرآن می‌پرداخت و از همین جلسات جذب نیرو می‌کرد. ولی با توجه به فضای دهه ۵۰ که غلبه مخلوط گفتمان کمونیستی و ارزشی در بین بسیاری از گروه‌های مبارز رایج شده بود، باعث قبول اصول التقاطی شد؛ لذا گروه فرقان مانند گروه مجاهدین خلق از این جهت مستثنی نبود. به عقیده شهید مطهری عقاید انحرافی فرقان نشان از افکار مادی- مارکسیستی داشت. گفته می‌شد گودرزی که هنوز ۲۵ سال هم نداشت چندین جلد تفسیر قرآن نوشته بود و اصولا فرقان جزوات و کتاب‌ها را با نام مستعار منتشر می‌نمود و تمایلاتی به مجاهدین خلق و... و. داشتند و خود را به غلط مامور به پایان رساندن تلاش‌ها برای رهایی اسلام از اسارت آخوندیسم می‌دانست.

نگاهی به بینش آنها نسبت به شهید مطهری نشان می‌دهد که شهید مطهری را مخالف تفکر خود می‌دانستند چرا که شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادی‌گری التقاط و انحراف آنها را باز کرده و حتی قبل از انقلاب نیز شهید مطهری از طرف این تفکر تهدید هم شده بود، ولی چون نمی‌توانستند از نظر ایدئولوژیک با او به بحث بپردازند لذا برای جذب افراد و تخریب شهید مطهری و دیگران از مواردی استفاده می‌کردند که باید برای امروز هم درس‌آموز باشد. مثلا تحت تفکرات التقاطی به زندگی مخالفین خود در شمال شهر انتقاد می‌کردند و می‌گفتند که چرا خانه شهید مطهری یا هاشمی یا مفتح در شمال شهر تهران است و چرا شهید مطهری سوار ماشین بنز می‌شود یا چرا راننده دارد و... و امثال این حرف‌ها، لذا باید مواظب افکار نوفرقانیسم و سوءاستفاده از این افکار برای جذب جوانان بود. این افکار انحرافی در نهایت به اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای مرجعیت پیش خواهد رفت. خوشبختانه در اواخر سال ۵۸ حدود یک سال بعد از پیروزی، انقلاب از تهدید این افراط هم عبور کرد. ولی افراط‌های بعدی هم‌ چنان در کمین بوده و همچنان نیز هستند"[۸]

*هشدارها درباره تندروی عدالتخواهان تندرو و نزدیک شدن این تندروی‌ها به تفکر فرقان، به حد تواتر رسیده و شاهدیم که عقلایی از هر دو جریان راست و چپ کشور نسبت به این تندروی‌ها هشدارهای قابل تأملی می‌دهند.

فلذاست که می‌طلبد تا اهالی "جهاد تبیین" و مسئولان فکری و امنیتی جامعه نسبت به این قضیه حساس‌تر عمل کنند.

چه اینکه در تحرکات تندروانه برخی مدعیان عدالتخواهی می‌بینیم که این افراد تعریف خود از اسلام و انقلاب اسلامی را تعریفی مقدس پنداشته و منتقدان این تعریف را صراحتا ضد انقلاب و التقاطی می‌نامند.

شاهد مثال آنکه در بیانیه مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران پس از گسترده شدن حجم انتقادات از اقدام نابجای پاسخ‌خواستن از رهبری در دانشگاه، می‌خوانیم: "بدفهمی و نافهمی‌های عمدی و غیرعمدی صورت گرفته از این دعوت توسط جریانات انقلابی‌نما، غیر انقلابی، ضدانقلاب و حتی انقلابی در جهت به حاشیه راندن نفس موضوع و ابعاد مثبت آن بوده است! "[۹]

و یا همینطور در یادداشت چند سال قبل یکی از اعضای سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواهی بود که خواندیم:

"گفتمان عدالتخواهی نه مانند انقلابی‌نماها براساس اندیشه های التقاطی و خود اجتهادی و یا نگاه‌های کاریکاتوری به دین، عدالت و ولایت، که موجب دگردیسی فکری آن‌ها و دوری از اندیشه و سیره عملی امام راحل و رهبر معظم انقلاب گردیده، بلکه براساس یک منظومه فکری عمیق و چارچوب دار که از امامین انقلاب اسلامی بهره گرفته شده، متکی است و عدالتخواهان براساس آن گفتمان اصیل یعنی اسلام ناب می‌اندیشند و عمل می کنند. [۱۰]

بدیهیست هنگامی که از نظر اینان طرف مقابل مشتی ضد انقلاب و مشتبّث به التقاط باشند؛ علی‌الاصول مانیفست فرقان و بحث لزوم حذف و تکفیر نیز می‌تواند در نظر اینان جدی باشد.

و این حقیقتی است که همانطور که اشاره شد مورد رصد و دقت فعالان سیاسی و فرهنگی کشور نیز قرار گرفته است و توجه ویژه مسئولان ذیربط را طلب می‌کند.

در تفکرات نزدیکان این جریان همچنین دیده می‌شود که خود را قوه قضائیه و قهریه منفصل نیز می‌دانند، معتقد به اجازه شرعی برای توهین به افراد هستند و در حکم صادر کردن برای فساد یا مجازات افراد؛ نه به قانون و نه به استنادات دستگاه‌های قضایی ملتزم نیستند.

در این زمینه البته پرونده چند قتل زنجیره‌ای در دهه ۸۰ نیز وجود دارد که کسانی از اسلاف تندروی مدعی عدالت با نسخه‌برداری اِخباری از برخی سخنان مذهبی اقدام به مجازات و قتل برخی افراد خطاکار کردند.

این فکت‌ها و نشانه‌ها و اشاره‌ها حکایت از آن دارد که "خطر نوفرقانیسم" جدی است و اگر با تندروی‌های فکری این افراد مقابل نشود؛ بسا که خون برخی رجال تبیینی و مدیران جهادی کشور نیز در ترورهایی خوداجتهاد با هدف "پاکسازی مسیر انقلاب! " بر زمین ریخته شود.

هشدارها را جدی بگیریم...

***

1_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/332153

2_ http://fna.ir/a1hzoo

3_irna.ir/xjHBcS

4_https://fa.shafaqna.com/?p=1313417

5_mshrgh.ir/1217434

6_http://fna.ir/4u1ii

7_mshrgh.ir/1342543

8_https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-539112

9_mshrgh.ir/916771

10_https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2354225

برچسب‌ها