اصلاح طلبان از عمر ۴۲ ساله انقلاب اسلامی حداقل ۳۴ سال- و از جمله از سال ۹۲ تاکنون در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی و نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز حضور داشته اند. اما همواره ژست اپوزیسیون به خود میگیرند

سرویس سیاست مشرق - «محمدعلی ابطحی» رئیس دفتر و معاون رئیس جمهور در دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در روزهای گذشته گفت: «به خاطر محدودیت‌هایی که برای حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ایجاد شده بود، بزرگان اصلاحات مجبور به حمایت از دکتر روحانی شدند...احزاب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب ماه‌ها است که برای رسیدن به یک اجماع برای اعلام کاندیدای نهایی خود در انتخابات ریاست جمهوری در حال تلاش هستند. اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند برای انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای اجاره‌ای معرفی کنند».

در ماههای گذشته نیز «غلامعلی رجایی» فعال سیاسی اصلاح طلب و مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی در اظهارنظری مشابه گفته بود: «دوران کاندیدای اجاره‌ای برای اصلاح‌طلبان به پایان رسیده است. جریان اصلاحات در وضعیتی است که باید پایگاه اجتماعی خود را تقویت کند. به همین دلیل اگر کاندیدای مورد نظر آنها در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری ردصلاحیت شد بدون اینکه انتخابات را تحریم کنند باید عرصه را ترک کنند». 

پیش از آن نیز «علی صوفی» از اعضای شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان گفته بود: «مردم در سال ۱۴۰۰، دیگر به نامزد اجاره‌ای رای نمی‌دهند. مردم دیگر با کاندیداهای دست دوم، اجاره‌ای و... پای صندوق رأی نمی‌آیند».

همچنین «محمود میرلوحی» عضو شورای شهر اصلاح طلب تهران در اظهارنظری مشابه گفته بود: «اصلاح‌طلبان در سال ۱۴۰۰، کاندیدای اجاره‌ای ندارند».

یک سوال؛ آیا روحانی کاندیدای اجاره ای اصلاحات است!؟

در خانه ماندن بی‌بی از بی‌چادری است

روزنامه اعتماد- از روزنامه های حامی دولت- چندی پیش با انتقاد از بکاربردن تعبیر «کاندیدای اجاره ای» از سوی همفکران خود در مطلبی نوشت: «اصلاحات با همه ادعاها درباره تحزب و کار تشکیلاتی، انگار فاقد توان فرزندآوری برای ۱۴۰۰ است...نه کاراکتری که سر و زلفی داشته باشد که دل‌ها را ببرد، نه کاریزمای شخصیتی جذابی، نه آنکه مستقل از دولتی نامحبوب باشد؛ یااینکه شخصا بتواند ثابت کند، حیاتی قوی در سیاست داشته و در آینده ایرانیان موثر است. درواقع کاندیدای اجاره‌ای اصلاحات بیشتر از روی همان مثال است که در خانه ماندن بی‌بی از بی‌چادری است. خودش نیرو ندارد یا توان توافق بر سر آن و متقاعد کردن مردم را برای رای به آن ندارد. لذا کاندیدا اجاره می‌کند و نق هم می‌زند که ما خود کاندیدا نداشته‌ایم! این بازی دیگر نخ‌نما و این کار فاقد حداقل مسوولیت سیاسی است».

چندی پیش «صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب با اذعان به وضعیت اسفناک پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات گفت: «بدنه اجتماعی اصلاحات از دست رفته است... این فقط حدس و گمانه زنی نیست. این را بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان در انتخابات اسفند ۹۸ نشان داد. در این انتخابات لیست‌هایی که به نام اصلاح‌طلبان (مثل کارگزاران و...) ارائه شد، فکر نمی‌کنم توانسته باشد صدهزار رأی بیاورد، آن هم در تهرانی که چهار سال قبل، آقای عارف (سرلیست اصلاح‌طلبان) یک‌ونیم میلیون رأی آورده بود. این داستان قطعا برای انتخابات ۱۴۰۰ هم تکرار خواهد شد. در محافل و رسانه‌ها، صحبت از حضور آقای عارف، جهانگیری، محسن هاشمی، ظریف و دیگران است، اما به اعتقاد من مستقل از اینکه اصلاح‌طلبان چه کسی را به عنوان نامزد خودشان معرفی کنند (حتی اگر شخص آقای خاتمی هم نامزد و تأیید صلاحیت شود) در انتخابات آینده هیچ رأیی نخواهد آورد».

«محمد قوچانی» از فعالین اصلاح طلب، چندی پیش با اعتراض نسبت به ادعای اصلاح طلبان درباره گرایش سیاسی روحانی گفت: «به باور من آقای روحانی از خیلی از اصلاح‌طلب‌ها اصلاح‌طلب‌تر استاصلاح‌طلبی ژن نیست. افکار آقای روحانی در سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار بازتر از بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب است». 

فقدان پایگاه اجتماعی

در سال ۹۲ طبق نظرسنجی‌های مراکز نزدیک به جریان اصلاح طلب، «محمد رضا عارف» -کاندیدای اصلی اصلاح طلبان- ۳ روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری،  تنها ۸ درصد رأی داشت و به همین خاطر اصلاح‌طلبان وی را وادار کردند تا از انتخابات انصراف دهد.

در ادامه، اصلاح طلبان روحانی را کاندیدای جریان اصلاحات معرفی کردند. پس از پیروزی روحانی در انتخابات سال ۹۲ اعضای ارشد ستادهای میرحسین و کروبی، اکثریت مطلق کابینه را در اختیار گرفتند.

به عبارت دیگر، در سال ۹۲ با پیروزی دولت روحانی، اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی و ستاد مهدی کروبی با موج سواری بر روی تبعات اقتصادی فتنه ۸۸ و در نقش یک منجی و با ایجاد دوگانه «هسته ای-معیشت» و چرخش همزمان «چرخ کارخانه ها و چرخ سانتریفیوژها» به میدان آمدند.

وزیر نفت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر صمت، وزیر مسکن، وزیر کار، معاون اول رئیس جمهور و تعداد زیادی از مدیران ارشد اقتصادی و تعداد قابل توجهی از استانداران، همگی از جمله کسانی بودند که در سال ۸۸ از اعضای اصلی ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند.

در سال ۹۶ نیز اصلاح طلبان به دلیل دایره بسته و فیلترهای عجیب و غریب در این طیف، هیچ کاندیدایی برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری نداشته و خود روحانی نیز به دلیل کارنامه ضعیف در دولت یازدهم، با کاندیدای پوششی -اسحاق جهانگیری- در رقابت‌های انتخاباتی حاضر شد.

در سال ۹۶ نیز مجددا اعضای ارشد ستادهای انتخاباتی میرحسین و کروبی در مناصب ارشد اجرایی حضور یافتند.

این افراد از جمله کسانی هستند که از عمر ۴۲ ساله انقلاب اسلامی حداقل ۳۴ سال در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی حضور داشته اند.

برای نمونه، «بیژن زنگنه» وزیر نفت دولت روحانی و عضو ارشد ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» در سال ۸۸، از سال ۵۹ تا ۹۹ به استثنای ۸ سال، یا وزیر بوده و یا معاون وزیر.

در یک نمونه دیگر، «عباس آخوندی» وزیر مستعفی دولت روحانی، از ابتدای انقلاب تاکنون قریب به ۹ سال وزیر مسکن و راه و شهرسازی بوده است.

باز هم در یک نمونه دیگر، «محمدرضا نعمت زاده» وزیر سابق صنعت در دولت روحانی، از ابتدای انقلاب تاکنون قریب به ۲۵ سال یا وزیر بوده و یا معاون وزیر.

اشخاصی همچون «اکبر ترکان»، «محمدعلی نجفی»، «عیسی کلانتری» و...را نیز باید به این فهرست اضافه کرد. نکته قابل توجه اینجاست که تعدادی از این افراد حتی در دولت احمدی نژاد هم در پُست معاونت وزارتخانه های اقتصادی دولت مشغول به کار بودند.

نکته دیگر اینکه تعدادی از افراد ذکر شده، با سرمایه های چندصد میلیاردی و شرکت های متعدد مشغول به فعالیت هستند.

نکته قابل تأمل اینجاست که افراطین اصلاح طلب علیرغم تصاحب قوه مجریه، طوری وانمود می کنند که گویی هیچ نقشی در دولت ندارند و اگر در آینده اجازه حضور در دولت را داشته باشند، فتح الفتوحی عظیم رقم خواهند زد.

نگاه ساندیسی به روحانی

یکی از فعالین دانشجویی اصلاح طلب چندی پیش درخصوص رفتارشناسی سیاسی اصلاح طلبان گفته بود: «اصلاح‌ طلبان، نگاه ابزاری دوگانه به روحانی دارند. از یک طرف او را پس می‌زنند تا هزینه‌ای پرداخت نکنند. از طرف دیگر تأیید می‌کنند... آنها به روحانی مثل ساندیسی نگاه می‌کنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را از آن بیرون نخواهند کشید. وقتی مطمئن شوند دیگر نمی‌توانند از روحانی استفاده‌ای کنند، همان کاری را که با هاشمی کردند با او می‌کنند... اصلاح‌طلبان می‌خواهند نهایت استفاده را بکنند اما جوابگوی کارنامه او نباشند».

در پایان برای جمع بندی رفتار سیاسی اصلاح طلبان، به ۵ ویژگی اشاره می کنیم.

۱- اصلاح طلبان به شدت از افت پایگاه اجتماعی پریشان و عصبی هستند. نشان به آن نشان که این طیف علیرغم تبلیغات گسترده و پرحجم، در انتخابات مجلس سال گذشته حتی ۸۰ هزار رای هم در تهران کسب نکرد. اما این طیف با فریبکاری و با استفاده از کلیدواژه «نظارت استصوابی» در پی آن است که بر این افت شدید پایگاه اجتماعی- به سبب کارنامه غیرقابل دفاع- سرپوش بگذارد.  

۲- اصلاح طلبان هیچ طرح و برنامه ای برای اداره کشور ندارند. ترفند این طیف صرفا رقیب هراسی است. برای نمونه، «مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه ۸۸ و از حامیان دولت- اسفند ۹۵- در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «اگر روحانی نبود...هر دلار ۱۲ هزار تومان بود. سکه به جای یک میلیون تومان، سه تا چهار میلیون شده بود. پراید ۲۰میلیونی به ۵۰، ۶۰ میلیون رسیده بود و قیمت مواد خوراکی، میوه، نان، برنج، چای و لبنیات سر به فلک کشیده بود».

۳- فیلترهای لیدرهای اصلاح طلب برای انتخاب کاندیدا- در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر- به شدت قبیله ای و مغایر با اصل شایسته سالاری و براساس قواعد رانتی است. این روش عجیب و غریب و قبیله ای، نه به جوانان فرصت ظهور و بروز می دهد و نه اهمیتی برای مدیریت زنان قائل است. در این پروسه، صرفا ژنرال های خودخوانده و آقازاده های گردن کلفت اجازه حضور دارند.  

۴- اصلاح طلبان مسئولیت پذیر نیستند. بر همین اساس همان جماعتی که در سال ۹۶ تاکید کردند که «ما اصلاح طلبان تضمین روحانی هستیم»، حالا مدعی هستند که روحانی صرفا کاندیدای اجاره ای بوده است...

 ۵- اصلاح طلبان از عمر ۴۲ ساله انقلاب اسلامی حداقل ۳۴ سال- و از جمله از سال ۹۲ تاکنون- در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی و نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز حضور داشته اند. اما همواره ژست اپوزیسیون به خود گرفته و نقش خود در ایجاد وضع موجود را انکار می کنند.

و آنچه غیرقابل انکار است اینکه، وضع موجود دستپخت اعضای ارشد ستادهای میرحسین و کروبی و لیدرهای جریان اصلاحات است.

برچسب‌ها