من جمعه یِ چیزی دیدم شآخ درآورده بودم .. !
رفته بودیم سرخه حصآر آب و هوآ عوض کنیم .. حوآلی بعد از ظهر دآشتم در کبآب پزی کمک ب آتیش می کردم .. دقیقن پآی جآده .. پسره روی موتور .. سه نفر روی موتور .. بعد نفر سومی قیلون ب دست .. دآشتند قیلون می کشید .. بآ سرعت بآد هم می رفت این موتور بی صآحآب .. ! واقعاًتعجب کردم