3

تاسیسات نفتی عربستان تنها زیرساخت مهم و حساس این کشور پس از آب شیرین کن های مستقر در سرزمین شبه جزیره عربستان است.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


تصمیم امروز بر مبنای تجربه دیروز

سعدالله زارعی در کیهان نوشت:

«مذاکره ایران با آمریکا» یک کلید رمز است؛ «تغییر ایران» و از این‌رو به موازات آنکه برای آمریکا و عوامل آن یک «ابر استراتژی» به حساب می‌آید، برای ملت ایران و جمهوری اسلامی «سم قاتل» می‌باشد. چرا که آنچه ذیل عنوان تغییر از آن حرف زده می‌شود فقط تغییر ایران است نه اینکه از تغییر در مناسبات آمریکا سخن به میان آید یا سخن از تغییر در مواضع آمریکا «هم» در میان باشد.

اما جدای از این بحث، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دونظریه در ایران وجود داشته که تا امروز به موازات هم جلو آمده‌اند. در این سال‌ها نظریه و منطق گفت‌وگو و رابطه بین ایران و آمریکا- به عنوان کلید حل مشکلات کشور- لااقل سه بار خود را در محک تجربه قرار داده است و برای کسانی که می‌خواهند به دیدگاه روشنی در این‌خصوص برسند، کافی است که امروز به ارزیابی آنچه دیروز مطرح می‌شد، بپردازند. این یک روش کاملاً علمی است.


در طول این دوران دونظریه موافق و مخالف مذاکره با آمریکا حرف‌های خود را زده‌اند و در فضای عینی هم اتفاقاتی افتاده است که با روش تطبیقی می‌توان به‌راحتی به صحت یا سقم این دیدگاه‌ها پی برد. اگر با قرائت یک نظریه که سابقاً مطرح شده و حوادث بعدی یعنی آنچه از سوی طرف مقابلی که رفتارش در اختیار ما نبوده، روی داده است، دریافتیم که آن نظریه درست بوده است، می‌توانیم امروز از آن دفاع کنیم. اما اگر یک نظریه‌ای مطرح شده بود و سیر تحولات نادرستی آن را نشان داد، آن نظریه را نمی‌توانیم در مواجهه با تحولات آینده به‌کار ببندیم در این میان ما مقطع تجربه شده داریم:


۱- با روی کارآمدن دولت اول آقای هاشمی رفسنجانی، این نظریه در داخل دولت مطرح شد که باید از غرب درباره ایران حساسیت‌زدایی صورت گیرد و شعار «مرگ» کنار گذاشته شود و البته به عبارت دقیق‌تر اینکه در ایران از غرب حساسیت‌زدایی شود. این موضوع به‌طور رسمی در اولین خطبه‌های نماز جمعه‌ای که رئیس دولت جدید در تاریخ ۲۹ مرداد ۶۸ ایراد کرد، بیان شد. روز بعد «علی‌اکبر سعیدی سیرجانی» در روزنامه اطلاعات ۳۰ مرداد ۶۸ در یادداشتی تحت عنوان «نکته» از موضع آقای هاشمی حمایت کرد و نوشت: «نطق دیروز آقای هاشمی مرا تکان داد. طنین سخن از «صفا» برخاسته این «مرد هوشمند کویری» در گوش ریازده من آن‌چنان تأثیری کرد که خاموشی را گناه دانستم… واقعیت تلخی است اما از گفتن و دانستن‌اش چاره‌ای نیست که با گفتن «مرگ بر آمریکا» نه آمریکا می‌میرد و نه از تجاوزگری و بیدادش می‌کاهد.


این ملت پس از سال‌ها تجربه‌های زیان‌خیز با این واقعیت آشنا شده که راه مبارزه با سلطه آمریکا «مشت گره‌کردن» و «شعار دادن نیست». همزمان با این موضوع ماهنامه آدینه، از یک موج جهانی مبتنی بر تغییر مطابق مدل آمریکا سخن گفت و از دولت خواست پیش از آنکه ناگزیر به تن‌دادن به آن باشد از آن استقبال کند. در سرمقاله مهرماه ۶۸ این ماهنامه که مسعود بهنود و فرج سرکوهی از گردانندگان آن بودند، آمده است: «دموکراسی شرط توسعه مدرن اقتصادی است و دستیابی به «تکنولوژی مدرن» بدون برقراری دمکراسی امکان ناپذیر می‌نماید؛ هرچند تکنولوژی جدید از جمله در زمینه «ارتباطات» شرایط دمکراسی را بر برخی کشورها «تحمیل» کرده است اما به استقبال آن شتافتن بهتر از در انتظار «تحمیل» آن بودن است، با مرور عملکرد دولت آقای هاشمی در ابعاد اقتصادی و فرهنگی می‌توانیم بگوئیم به این سمت یعنی به سمت آنچه در «نکته» سعیدی و در «پیام» آدینه- به‌عنوان مشت نمونه خروار- آمد، در حرکت بود. کما اینکه ۸ ماه پس از این، «سیدعطاءاله مهاجرانی» معاون حقوقی رئیس جمهور وقت، ششم اردیبهشت‌ماه ۶۹ در مقاله معروف «مذاکره مستقیم» با صراحت از لزوم کنارگذاشتن سیاست دفاعی در مقابل آمریکا و رسیدن به توافق با آن سخن گفت.


او در آن یادداشت نوشت: «مذاکره در تاریخ عالم و آدم همواره به‌عنوان اصلی بسیار بدیهی که نیاز به برهان و توجیه ندارد، به کار گرفته شده است. مذاکره به معنای پذیرش سلطه و انقیاد نیست. اگر در شرایط ویژه‌ای که هستیم مصالح کشور و انقلاب را بر سایر امور ترجیح ندهیم، بهره‌اش از دست‌رفتن فرصت‌ها برای انقلاب و کشور و ملتی خواهد بود که دشمنانش می‌خواهند فرصت‌های او را بگیرند و سال‌ها پس از سال‌ها بگذرد و ما در وادی بازی با شعار مثل بازی با یخ متوقف بمانیم.

هرچند پس از موضع‌گیری، ۹۶/۲/۱۲ رهبری علیه این مسایل، آقای هاشمی رفسنجانی گفت: «ملت ایران اهل کوتاه‌آمدن در برابر آمریکا نیست» ولی معلوم بود که مهاجرانی در یادداشت «عرض حال» روزنامه اطلاعات، صرفاً نظر شخصی خود را بیان نکرده است.


ادبیات گرایش به آمریکا در داخل دولت در زمانی مطرح می‌شد که به فاصله کمی پس از آن دیوار برلین و اتحاد جماهیر شوروی فرو ریخت یعنی فضا فضایی بود که از اقتدار مطلق آمریکا در آینده خبر می‌داد کما اینکه جرج بوش اول رئیس جمهور وقت آمریکا، ۱۵ اسفند ۶۹ یعنی یک ماه پس از پایان جنگ اول خلیج فارس علیه عراق که به فرماندهی «نورمن شواسکف» صورت گرفت، گفت: «موضوع ما تنها تغییر در یک کشور کوچک نیست. هدف ما یک عقیده تازه است، یک نظم نوین جهانی، نظمی که در آن کشورهای مختلف تحت یک جنبش گردهم آمده تا به آرزوهای جهانی بشریت یعنی صلح، امنیت، آزادی و حاکمیت قانون دست یابند.


در آن زمان در واقع آنچه از نظام جمهوری اسلامی مطالبه می‌شد کنار گذاشتن استقلال ایران بود با این استدلال که اگر نپذیرید تمامیت ارضی ایران مخدوش می‌شود و جنگی شدید مشابه آنچه علیه عراق روی داد، علیه ایران راه می‌افتد. الان نزدیک به سه دهه از این حرف‌ها گذشته و ما می‌توانیم درستی آن را محک بزنیم.

اما از آن طرف در همان زمان حضرت امام‌خامنه‌ای -دامت برکاته- طی بیاناتی بمناسبت روز معلم (۶۹/۲/۱۲) در یک ارزیابی دقیق از ماهیت و نتایج تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران و در واکنش به نغمه‌های سازش در داخل فرمودند: «من معتقدم آن کسانی که فکر می‌کنند ما باید با راس استکبار یعنی آمریکا مذاکره کنیم یا دچار ساده‌لوحی هستند یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده‌ام که استکبار بیش از آنکه نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می‌خورد. اصلاً استکبار با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن زنده است.»


۲- مقطع دوم، مقطع پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است که آمریکایی‌ها سوار بر یک موج روانی مشغول شاخ و شانه کشیدن برای کشورهای اسلامی هستند و در داخل ایران این تصور در حال شکل‌گیری است که به زودی به ایران نیز حمله فراگیر نظامی می‌شود.


آمریکا ۱۵ مهر ۱۳۸۰ در جنگی ذیل عنوان «عملیات بلندمدت آزادی» به افغانستان حمله کرد، در این جریان که نیروهای افغانی مخالف طالبان نقش اساسی ایفا کردند و بدون حرکت آنان امکان موفقیت عملیات هوایی بمب‌افکن‌های آمریکایی نزدیک به صفر بود، حکومت طالبان سقوط کرد و کابل به تصرف مخالفان آن درآمد اما آمریکایی‌ها به مدد رسانه توانستند جا بیاندازند که عملیات نظامی آمریکا سبب سقوط حکومت طالبان شده و همین تبلیغات از در پیش بودن عملیات‌های دیگر علیه کشورهای دیگر هم حکایت می‌کرد کما اینکه حدود ۱۸ ماه بعد عراق نیز مورد حمله قرار گرفت و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها توانستند روی سیستم نظامی عراق و جنگ‌افزارها و رادارهای آنکه از غرب خریداری شده بود، سوار شوند و حکومت صدام حسین را ساقط کنند.

در این زمان گاهی تهدید و تشرهایی هم به ایران می‌زدند کما اینکه تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس ۱۴ دی سال ۸۲ در بصره، عملیات نظامی غرب در عراق را یک علامت به ایران معرفی کرد. بعد از اقدام نظامی آمریکا علیه افغانستان در مهر ۸۰ به سرعت فضای رعب شکل گرفت و تقریباً همان جریان که در سال‌های ۶۸ و ۶۹ نسخه کنار گذاشتن مقاومت در برابر آمریکا را ذیل عنوان «دشمنی را کنار بگذاریم» مطرح می‌کردند، وارد فشار تازه‌ای به نظام گردیدند.


۱۲۷ نماینده مجلس ایران، ۳۱ اردیبهشت ۸۱ در ابتدای نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشتند: «کشور در شرایطی حساس قرار گرفته، خطری بزرگ آن را تهدید می‌کند و فرصت کمی برای تصمیم‌گیری وجود دارد» و در ترسیمی از شرایط داخلی نوشته بودند: «با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی‌نمانده است، غالب ملت ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایه‌های مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده‌اند» از نظر آنان با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیشتر متصور نیست یا ادامه وضع موجود که فرجامی جز فروپاشی ندارد و یا تمکین صادقانه به آمریکا ذیل عنوان «قواعد دمکراتیک مبتنی بر تعامل با همه جهان».

نامه در نهایت با این توصیه همراه می‌شود که: «مسئولان حاکمیت از سیاست‌های کنونی عذرخواهی کنند و به خواست تغییر تن دهند پیش از آنکه تحت فشار خارجی ناگزیر به تغییر شوند و «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام ومهمتر از آن استقلال و تمامیت ارضی کشور در محاصره قرار گیرد باید نوشیده شود. این اقدام نشانه تدبیر، دوراندیشی، مصلحت‌جویی، خیرخواهی و توفیق‌الهی است و البته نشانه این تغییرات در بینش باید با علائمی در منش و رفتار همراه باشد.»


همزمان با این موضوع یک جریان در دولت ایران دست به کار شد تا به قول خودش تهدید نظامی را از کشور دور کند ولی در واقع و یا در عمل به تهدیدات دشمن که هیچگاه محقق نشد و توخالی از آب درآمد، «اعتبار» می‌بخشید و نظام را برای پذیرش تحمیل‌های دشمن تحت فشار می‌گذاشت. بر این اساس در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۲ یک مقام وزارت خارجه که همزمان سفیر ایران در فرانسه و مشاور ارشد رئیس‌جمهور وقت ایران بود نامه‌ای به «گلدیمان» سفیر وقت سوئیس در تهران می‌دهد و -حسب آنچه سفیر سوئیس نقل کرده- می‌پرسد: آیا می‌توانید این متن بسیار محرمانه را به وزارت خارجه آمریکا فکس کنید. گلدیمان می‌گوید «من نامه را فکس کردم و به دلیل اهمیت ویژه‌ای که داشت بلافاصله راهی آمریکا شدم و اهمیت موضوع را گوشزد کردم.»

در آن موقع درباره این موضوع تحلیل‌های زیادی صورت گرفت. «نیکولاس کریستوفر» در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ در یادداشت نیویورک تایمز نوشت پیشنهاد ایران «معامله‌ای بزرگ» بود و افزود: «هنوز شانس این وجود دارد که پیشنهاد ماه مه ۲۰۰۳ ایران بتواند به عنوان پایه‌ای برای مذاکرات جدید و عادی‌سازی رابطه آمریکا با ایران احیا شود» پیشنهاد بزرگی که کریستوفر از آن یاد کرده و جان کری نیز در جای دیگر به اهمیت آن اشاره کرده است، «تسلیم کامل ایران» در برابر آمریکا بود کما اینکه سفیر وقت سوئیس در تهران با آوردن نام فرد می‌گوید او به شدت نگران انتشار مطلبی که به من داد و من آن را در روز ۴ می ۲۰۰۳ به وزارت خارجه آمریکا فکس کردم، بود» در متن نامه غیر رسمی و فاقد امضای وزارت خارجه ایران آمده بود: «ما آمادگی داریم تمام اختلافات فی‌مابین را آنگونه که برای شما اطمینان‌آور باشد، حل و فصل نمائیم.»


خب در آن زمان توصیه جریانی که همین امروز هم با ترسیم سایه جنگ از مقامات ایران «تسلیم در برابر آمریکا» را مطالبه می‌کند این بود که شرایط کشور خطیر است، مردم دیگر به آخر خط رسیده‌اند و چاره‌ای جز تسلیم وجود ندارد. در آن زمان هم امام خامنه‌ای -دامت برکاته- ضمن قبول اینکه خطراتی وجود دارد اما تأکید داشتند که راه‌حل داریم و راه‌حل آن مقاومت است. امروز حدود ۱۸ سال از آن مباحث گذشته است و می‌توانیم با بازخوانی پرونده‌ای که امروز یک بار دیگر از آن غبارزدایی شده، دریابیم میزان استحکام سخنان کسانی که آدرس تسلیم در برابر آمریکا را می‌دهند، چقدر است. و این در حالی است که در این فاصله اتفاقات مهمی در عرصه‌های داخلی و منطقه‌ای ایران افتاده که به میزان قدرت و اعتبارمان افزوده و از میزان قدرت و اعتبار آمریکا کاسته است.

ضرورت افزایش تاب‌آوری ملی

جمال عرف در ایران نوشت:

اساساً منطق تحریم شناسایی نقاط آسیب‌پذیر و فشار با هدف تسلیم طرف مقابل است. آنچه از اظهارات معماران تحریم از جمله «برایان هوک» و کتاب هنر تحریم «ریچارد نفیو» استنباط می‌شود، هدف تحریم‌ها برخلاف ظاهر اقتصادی آن کاملاً اجتماعی است، زیرا در پی ایجاد درد و فشار در جامعه و تولید نارضایتی و در نهایت قرار دادن مردم در مقابل حاکمیت است.


لذا پاد استراتژی، راهبرد فوق ایجاد استقامت و تاب‌آوری ملی (هم در اجتماع و هم در اقتصاد کشور) است. مفهوم تاب‌آوری در سطح ملی به معنی توانایی جامعه در تحمل چالش‌ها و بحران‌ها در حوزه‌های گوناگون بالاخص اقتصادی از طریق اجرای تدبیر هوشمندانه به منظور انطباق با شرایط جدید بدون از دست دادن مشروعیت و مقبولیت عمومی است.


تاب‌آوری ملی دارای ابعاد چهارگانه گفتمانی، ساختاری، کارکردی و رفتاری است، در حوزه گفتمانی می‌توان با مفصل‌بندی دال مرکزی مقاومت و استقامت با دال‌های شناور فضای جامعه را آماده کرد، دال‌هایی چون هیهات من‌الذله، ظلم ستیزی، غرور ملی، غیرقانونی بودن تحریم‌های امریکا با وجود انجام تعهدات ایران و… چارچوب گفتمان مذکور را می‌سازد.

در این بین دروازه بانان افکار عمومی چون نخبگان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و… حائز اهمیت‌اند و نقش‌آفرینی خواهند داشت. شاید مهم‌ترین مأموریت در این حوزه اجماع سازی و مشروع سازی مقاومت و استقامت در مقابل فشارها و تنگناها از یک‌سو و نامشروع و غیرقانونی دانستن تحریم‌ها در افکار عمومی از سوی دیگر است.


در حوزه ساختاری، باید این باور شکل گیرد که ساختار تدبیر امور کشوری در زمان جنگ اقتصادی با شرایط غیرجنگی متفاوت است، متأسفانه در حال حاضر کشور با همان شرایط ساختاری قبل از شروع تحریم‌ها کار خود را ادامه می‌دهد، تعدد مراکز تصمیم‌گیری، بوروکراسی مطول و… باید جای خود را به وحدت مدیریت و فرماندهی واحد اقتصادی و اجتماعی کشور، کاهش بوروکراسی بدون ایجاد زمینه‌های فسادزاد، تسهیل امور با کاهش فاصله صف و ستاد، تفویض اختیار همراه نظارت به استان‌ها خصوصاً استان‌های مرزی جهت تبادل و تعامل با شرکای فرامرزی و… بدهد.


حوزه کارکردی، باید خروجی کسب رضایت، امید به آینده و اعتماد به نفس ملی باشد، کارکردهای تسهیل‌کننده و مشوق تولید داخلی خصوصاً در مقیاس کوچک، کاهش اصطکاک بین مردم و نظام اداری از طریق توسعه دولت الکترونیک، عدم تصمیمات التهاب‌آور ناگهانی، تثبیت قیمت‌ها، حمایت جدی از اقشار آسیب‌پذیر و حقوق‌بگیر و در یک جمله؛ قابل پیش‌بینی کردن زندگی مردم و زدودن انگاره رها بودن امور است که شرط کارکردی شرایط پساتحریم است.


در حوزه رفتاری نیز باید شرایط پیش و پس از تحریم نمایان شود، کاهش اختلافات سیاسی خصوصاً نهادهای حاکمیتی و درمقابل افزایش انسجام سیاسی و مدیریتی، افزایش اعتماد به نفس مدیران اجرایی کشور جهت مقابله با تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه، پذیرش ریسک اقدامات در شرایط پساتحریم و… در کنار مبارزه جدی و بدون تبعیض با انواع فساد اقتصادی خصوصاً در شرایط جدید ضروری است.


در یک جمله با تحقق شرایط گفتمانی، ساختاری، کارکردی و رفتاری پیش گفته می‌توان امید داشت تا مردم با افزایش تاب‌آوری در مقابل تکانه‌های اقتصادی که آثار اجتماعی خواهد داشت، مقاومت نمایند. زیرا این تحریم‌ها غیرمشروع ترین و غیرقانونی‌ترین تحریمی است که یک عضو سازمان ملل خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ صرفاً با اتکا به قدرت هژمون خود به عضو دیگر تحمیل کرده است.

فصلی نوین در جنگ یمن

امیر مسروری در خراسان نوشت:

ارتش یمن که مبارزه سال‌جاری میلادی خود را به‌عنوان «سال پهپادی» معرفی کرده و عملیات موفقی در پایگاه نظامی العند سعودی‌ها داشته است، توانست تاسیسات نفتی متعلق به شرکت آرامکو را هدف قراردهد.

پیش از حمله پهپادهای یمنی به تاسیسات نفتی عربستان، راهبرد نبرد میدانی یمنی ها در برابر ارتش عربستان، جنگ در میدان های ناهموار و استفاده از موشک های راهبردی و تاکتیکی بود. موضوعی که توانست چند بار شهر ریاض و ابوظبی را تهدید کند و تاحدودی در هدف گیری ها موفق عمل کرد.

البته راهبرد نفوذ و حمله برق آسا در دو استان عسیر و نجران دستاوردهای مهمی داشت و نمی توان از کنار آن بدون توجه به موقعیت این دستاوردها عبور کرد. اما حمله نظامی به تاسیسات نفتی عربستان از چند منظر اهمیت ویژه دارد:


۱- این عملیات توسط پهپادهایی انتحاری انجام شد. هدایت این پهپادها به عمق ۱۲۰۰ کیلومتری عربستان و انجام عملیات موفقیت آمیز، حاکی از شناسایی نقاط کور پدافندی ارتش ریاض توسط یمنی هایی است که در طول چهار سال نبرد اخیر هیچ ارتباطی با خارج از خود نداشتند و در محاصره زمینی، هوایی و دریایی قرار دارند. به دست آوردن این فناوری حرکت جدی انصار ا… برای تغییر سرنوشت جنگ است. باید آگاه بود برای این سیستم پدافندی ده‌ها میلیون دلار از سوی ریاض هزینه شده و واشنگتن درباره آن تضمین های مختلفی داد.


۲- فراموش نشود تاسیسات نفتی عربستان تنها زیرساخت مهم و حساس این کشور پس از آب شیرین کن های مستقر در سرزمین شبه جزیره عربستان است. هدف قرار گرفتن هر یک از تاسیسات می تواند خساراتی به مراتب مهم تر از زدن ریاض یا جده یا حتی کاخ پادشاهی سعودی داشته باشد. به واقع عربستان به همین تاسیسات دل خوش کرده و آسیب دیدن آن می تواند صنعت و اقتصاد عربستان را با چالشی اساسی مواجه سازد.

در چنین شرایطی زدن تاسیسات و اعلام آنکه این حمله تازه آغاز راهبرد جدید یمنی‌ها در مواجهه با تجاوز چهار ساله سعودی هاست، خبری خوشایند برای خیلی‌ها نیست. اگر یمنی ها بتوانند حجم حمله پهپادی خود را افزایش دهند و سطح خروجی تاسیسات نفتی را با مشکل مواجه سازند، نه تنها در صنعت نفتی عربستان شاهد افت تولید هستیم بلکه سطح بازیگری ریاض در منطقه پس از تعهدات گوناگون در تامین نفت ایران به شدت با مشکل مواجه خواهد شد.


۳- از سویی این حمله در شرایطی انجام شد که ناوهای آمریکایی مستقر در منطقه بارها ماموریت خود را حمایت از عربستان و متحدان حاشیه خلیج فارس اعلام کردند. حمله نشان داد که یمنی ها اهمیتی به این حضور ندادند و در واقع در معادلات نظامی، آمریکایی ها هم تمایل چندان و رغبتی به درگیری در یمن ندارند.

بدین صورت این عملیات یک پیام هشدار برای ناوهای آمریکایی است که در منطقه حاضرند و به نوعی مدعی حمایت از عربستان هستند. این پیام بخش قابل توجهی از عملیات تاسیسات نفتی عربستان بود. البته پس از این حمله، چند تن از مقامات یمنی به این موضوع اشاره کردند و مدعی شدند که این‌حمله نشان دهنده قدرت یمنی ها و عزم آنها در برابر تجاوزات عربستان است.


۴- در چندروز اخیر خبری منتشر شد که اهمیت ویژه ای دارد. انصار ا… و ارتش یمن سه بندر استراتژیک این کشور را در حمایت از مردم یمن به مدت سه روز تخلیه کردند تا کمک های انسانی سازمان ملل بدون بهانه ریاض به دست مردم آسیب دیده منطقه برسد.

در چنین شرایطی که تبلیغات عربستان برای این خروج به گونه ای بود که محاصره جواب داد، انصار ا… در شرق یمن دست به عملیات مهمی زد و توانست منطقه استراتژیکی را پاک سازی کند. در کنار آن، این عملیات بزرگ در عمق انجام شد. هر دو عملیات حکایت از قدرت بالای امنیتی انصارا… داشت و به نوعی تبلیغات سعودی‌ها را خنثی ساخت.

توپ در زمین مجلس است

یحیی آل اسحاق در آرمان نوشت:

آنچه در سال ۹۸ و شرایط کنونی در پیش داریم، حکایت از چالشی دارد که با بدخواهان و کسانی که با ما درگیر هستند داریم و در این هیچ شکی نیست ولی اینکه این چالش در کدامین حوزه است و حدود و ثغور و تاثیرش چیست، ممکن است مورد سوال باشد. به هر صورت ما درگیر هستیم؛ هم آنها با ما برخوردهایی دارند و هم ما مقاومت‌ها و اهدافی داریم.

در اصل اینکه با آمریکا و استکبار درگیر هستیم و آنها می‌خواهند از هرچه در اختیار دارند علیه ما استفاده کنند، شک نیست و ما هم با تمام توان و قوا داریم از خودمان دفاع می‌کنیم و در این هم شکی نیست. بنابراین شرایط عادی نیست و مدیریت ویژه‌ای را می‌طلبد، اما در عین حال این شرایط، شرایط جنگی هم نیست.

آنها می‌خواهند از این فضاسازی برای تاثیرگذاری بر حوزه اقتصاد استفاده کنند، به جنگ روانی دامن بزنند و در فضای به‌وجود آمده رجزخوانی کنند که یک تاکتیک است تا موج نگرانی ایجاد شود و روی تصمیم‌گیران و مردم و اقتصاد تاثیر بگذارد.

در این مسیر گاه برخی احتمال درگیری را بالا و برخی منتفی می‌دانند ولی واقعیت این است که شرایط عمومی منطقه و جهان به گونه‌ای نیست که بتوانند جنگی را آغاز کنند. درحقیقت به دلیل مجموعه علل و عوامل موجود و نوع روابطی که جمهوری اسلامی ایران با امکانات و عزم و سابقه کاری خود دارد، نشان می‌دهد که در صورت بروز اشتباه احتمالی از سوی آنها، ممکن است که شروع کننده باشند اما قطعاً جمع‌کننده نخواهند بود.

یعنی فضا، انتظارات، توان کشور، وضعیت و شرایط اقتصادی منطقه به گونه‌ای نیست که بتوانند برنامه‌ریزی نظامی کنند و به نتیجه برسند. ایران آن کشوری نیست که اگر ضربه ببیند، ساکت بنشیند. ما امکاناتی در سطح وسیع در اختیار داریم که در قیاس با امکانات زمان جنگ هشت‌ساله به گواه اهل فن، بسیار متفاوت است.

روحیه مردم و مسئولان و تصمیم‌گیران نیز به گونه‌ای است که قطعاً اجازه نخواهند داد آسیب جدی به کشور وارد شود و تا جای ممکن مقاومت خواهند کرد. خلاصه اینکه طبق فرمایش مقام معظم رهبری نه ما دنبال جنگ هستیم و نه آنها به دلیل واقعیت‌ها به دنبال جنگ هستند. ولی ما به دنبال دفاع هستیم و آنها هم حتماً می‌دانند.

انسجامی که در داخل کشور است هم یکی دیگر از نقاط قوت ماست. تمام فکر و ذهن طرف مقابل این است که در داخل بین مردم و قوا، بین مردم و دولت، دولت و مجلس اختلاف نظر وجود دارد درحالی که همه مسئولان قوای سه‌گانه و نظامی و دست‌اندرکاران، در اینکه ما شروع کننده نخواهیم بود، اتفاق‌نظر دارند ولی اگر آسیبی برسد قطعاً تا آخرین لحظه و توان مقاومت خواهیم کرد.

اما در عین حال در حوزه اقتصاد شکنندگی داریم. امید آنها از ابتدا هم به همین حوزه بوده و فکر می‌کنند در این حوزه موفقیت‌هایی داشته‌اند، مخصوصاً با تکیه بر جنگ روانی گمان می‌کنند سطح تحمل مردم به مرحله‌ای رسیده که با دو، سه ضربه دیگر به نارضایتی عمومی بینجامد. در این راستا مخصوصاً روی معیشت و زندگی مردم فشار می‌آورند.

این نقطه آسیب ما در این زنجیره است و اینجاست که همه نظام و نه فقط دولت، باید همدل باشند. وقتی دشمن نقطه‌ای را نشانه گرفته و روی آن نقطه فشار می‌آورد تا به پاره‌شدن زنجیره بینجامد، باید به‌رغم انتقاداتی که نسبت به هم داریم، دست‌به‌دست هم دهیم. جالب اینکه این مشکل عمدتاً در رابطه با کالای اساسی است.

۲۴ قلم کالای اساسی که مجلس و دولت ۱۴ میلیارد دلار ارز سوبسیدی ۴۲۰۰ تومانی تخصیص داده‌اند که مردم از این ناحیه آسیب نبیند که واقعاً هم کافی است. اگر بتوانیم کالاهای که این مقدار ارز بدان تخصیص‌یافته را با قیمت مناسب به دست مردم برسانیم باید ۷۰ درصد مشکلات معیشت مردم حل شود. اما چرا نمی‌شود؟ به نظر می‌رسد در نظام مدیریت مشکل وجود دارد.

دولت و رئیس‌جمهور هم بر وجود مشکل در نظام توزیع و قیمت‌گذاری و نظارت اذعان دارند. در این رابطه به‌زعم رئیس‌جمهور و دولت باید جایی مثل وزارت بازرگانی وجود داشته باشد تا در شرایط تحریمی و آشفتگی داخلی در حوزه معیشت نظارت و پیگیری کند. در این میان مجلس محترم همراهی کند که توپ در زمین مجلس است.

دولت هم با تمام وجود خواستار ایجاد وزارت بازرگانی است. سوال اینجاست که چرا با اینکه فرمانده عملیات نقطه ضعف را شناسایی و معرفی کرده اما نسبت به رفع آن بی‌توجهی می‌شود؟ اگر در حوزه اقتصاد مقاومت کنیم و الگوها و اولویت‌هایمان در این حوزه یکسان شود، از این مرحله گذر خواهیم کرد و طرف مقابل مجبور به عقب‌نشینی می‌شود.

تحقق این امر بستگی به مقاومت عملیاتی و چگونگی انسجام داخلی ما دارد که اگر در این راستا با دولت هماهنگ و همدل شویم. اکنون به نهادی مانند وزارت بازرگانی نیاز است که شرایط را مدیریت کند.

توپ در زمین مجلس است و مجلس باید برای عدم تصمیم‌گیری در این زمینه پاسخگو باشد. فراموش نکنیم که در تاریخ باقی می‌ماند؛ اکنون وقت کمک‌رسانی به دولت است و نه سیاسی‌کاری.



الزامات پیروزی در نبرد اراده‌ها

سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:

حضرت امام خامنه‌ای روز سه‌شنبه ۲٤ اردیبهشت‌ماه در دیدار مسئولان نظام مقاومت را به عنوان تنها نسخه مقابله با زیاده‌خواهی نظام سلطه مطرح کردند و فرمودند: «رویارویی کنونی، برخورد اراده‌هاست و، چون ما اراده‌ای قوی‌تر داریم و به خدا توکل می‌کنیم ان شاءالله آینده خوبی در انتظار ما است». البته معظم‌له قبلاً نیز مکرر و در مقاطع و مناسبت‌های مختلف، موضوع جنگ اراده‌ها را به مسئولان گوشزد کرده بودند.


در نبرد اراده‌ها شیطان بزرگ به دنبال آن است از یک‌سو با استفاده از تمام ظرفیت‌های رسانه‌ای خود، دل مسئولان نظام را خالی و بر اراده و تصمیم آنان اثر گذاشته و به تسلیم و پای میز مذاکره بکشاند و از سوی دیگر تلاش می‌کند با بزرگ‌نمایی خطر جنگ دل مردم ایران را خالی کرده و با برجسته‌سازی دوگانه «جنگ / مذاکره» اراده خود را از طریق مطالبه مردم بر نظام اسلامی تحمیل کند و به این ترتیب نبرد اراده را به نفع خود به پیش ببرد و این دقیقاً همان راهی است که در سال منتهی به انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری (۱۳۹۲) پیموده و در حالی که استراتژی نظام اسلامی بر نفی هر گونه مذاکره با شیطان بزرگ تأکید داشته و در عین تصریح نظام اسلامی بر حماقت و بلکه خیانت‌بار دانستن هر گونه مذاکره با امریکا، موفق شد با پروپاگاندای دوگانه «معیشت / هسته‌ای» مذاکره با امریکا برای حل همه مشکلات کشور و چرخیدن چرخ اقتصاد و معیشت مردم را به مطالبه ملی تبدیل کرده و در نتیجه اراده خود را از طریق تحمیل برجام خسارت محض در برابر تحقیقاً هیچ، به ایران تحمیل نمود و اینک نیز در حال پیگیری و پیشبرد همان نبرد اراده در حوزه‌های دیگر است.


اساس استراتژی دشمن در نبرد اراده‌ها، بر «تسلیم‌سازی نظام»، «قبول مذاکره در حوزه‌های مورد علاقه خود»، «گرفتن نقاط قوت ما و تبدیل فرصت‌ها به تهدید» از طریق «برجسته‌سازی قدرت خود»، «تحقیر و تحمیق کارگزاران نظام اسلامی»، «برجسته‌سازی مشکلات مردم و دادن آدرس عوضی برای رفع مشکلات» و «دعوت مردم به شورش و مقابله با نظام» استوار است و روی نقاط ضعف مسئولان منتخب مردم متمرکز شده‌است.

دشمن مترصد استفاده حداکثری از نقاط ضعف مسئولان کشور و علایق آنان بوده و روی آفت‌هایی نظیر «خوش‌باوری مسئولان نسبت به غرب»، «مرعوب نمودن مسئولان نسبت به عربده‌کشی و هیبت ظاهری دشمن»، «اشرافی‌گری و رفاه‌طلبی مسئولان»، «دوتابعیتی بودن مسئولان و فرزندان و وابستگان آنان» حساب ویژه باز کرده و می‌کند.


تمامی قرائن و شواهد نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در نبرد اراده‌ها به مراتب از شیطان بزرگ و همه امپراتوری رسانه‌ای غرب قوی‌تر است، اما موفقیت در نبرد اراده‌ها علاوه بر نکات کلیدی که حضرت امام خامنه‌ای در جلسه مذکور ارائه فرمودند، مستلزم گرفتن آرایش جنگی اقتصادی و تغییر رویکرد دولت و تمامی دستگاه‌ها و نهادها به وضعیت انقلابی است که ذیلاً به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:


۱ - پرهیز از بیماری برجام‌زدگی و باور قلبی به این حقیقت که برجام قطعه‌ای از پازل مهندسی شده دشمن برای مهار ایران بوده و مطلقاً به پیشرفت کشور کمک نمی‌کند.
۲ - دل بریدن از بیگانگان و نگاه به درون و تکیه به ظرفیت‌های داخلی.
۳ - تأکید بر آرمان‌گرایی توأم با واقع‌بینی و ترویج نگاه فرصت محور به تحریم‌ها و آنچه دشمن تهدید اقتصادی می‌نامد.
٤ - اعتماد و استفاده حداکثری از فرصت و ظرفیت‌های جوانان کشور و سپردن امور به آنان مطابق با بیانیه گام دوم انقلاب.
۵ - مقابله جدی و تمام عیار با انواع «قاچاق»، «تبعیض»، «احتکار»، «رانت‌خواری»، «واردات جنایت‌گونه کالاهایی که سم مهلک تولید ملی است» و...
۶ - تلاش برای رفع موانع تولید و عزم جدی برای حمایت از تولید داخلی.
۷ - باور قلبی و گرفتن آرایش کامل جنگی اقتصادی و ایجاد ملزومات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری لازم در جنگ اقتصادی.
۸ - تلاش مضاعف و جهادی برای رفع مشکلات مردم و تقویت اعتماد و باورهای ملی.
۹ - پرهیز از دوقطبی و چندقطبی سازی‌های مخرب و تقویت ارکان و الزامات وحدت ملی و انسجام اسلامی و پرهیز از هر گونه چندصدایی در کشور.
۱۰ - راه‌اندازی بلادرنگ سامانه‌های متمرکز و لازم در حوزه عملیات روانی و تبلیغات جنگ اقتصادی و برخورد جدی با افراد و رسانه‌های همسو با دشمن که مستمراً یأس و ناامیدی و ضرورت تسلیم شدن را در سطح جامعه پمپاژ کرده و تخم نفرت و دوقطبی را در بین مردم می‌پراکنند.


با شناختی که از بحران‌ها و مشکلات فراوان دشمن و قدرت رو به افول نظام سلطه و مشخصاً شیطان بزرگ داریم و اعتمادی که به مردم ایران و به‌ویژه جوانان کشور وجود دارد و فرصت‌ها و ظرفیت‌های بسیار کشور، تردیدی نیست که چنانچه مسئولان آرایش جنگی به خود گرفته و برای مقابله با توطئه‌های دشمن و تقویت اعتماد مردم و جوانان برنامه ریزی کنند خیلی زودتر از تصورها و محاسبات معمول شاهد شکوفایی اقتصاد کشور و پیروزی بزرگ‌تر از همه پیروزی‌های قبلی و ناامیدی شیطان بزرگ و خنثی شدن نقشه‌های شوم سلطه خواهیم بود.

جنگ اراده‏ها

محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:

نزاع میان ایران و آمریکا هر آن بالاتر می‌گیرد. اکنون حرکت در منطقه مانند حرکت بر لبه تیغ است. یک اشتباه سیاسی یا نظامی از هر طرف می‌تواند عواقب غیرقابل پیش‏بینی داشته باشد. امروز باید با حداکثر حساسیت موضع گرفت. خوشبختانه در این مدت مواضع ما در منطقه در جهت کنترل تنش ها بوده است. این رفتار مسئولانه دست ما را در مناسبات سیاسی بازتر کرده است. در چند سال اخیر «صبر استراتژیک» همزمان با «عمق راهبردی» ما، یک سدی از مصونیت برای ما ساخته است.

نفوذ نظامی و دیپلماسی فعال و هوشمندانه، ذیلِ سیاستی واحد، توانسته «امنیت ملّی» ما را تا حد مطلوبی در ناامن‏ترین منطقه جهان تضمین کند. اگر همیشه همین‏گونه باشد و تمام قوا و ظرفیت‏های کشور در سیاست خارجی، ذیل ایده واحد و با محورِ دفاع از منافع ملّی به کار گرفته شود حتماً قدرت ملی تولید می‏کند و اقتدار کشور را ارتقا می‏دهد. به وضوح تیم کاخ سفید در دوران ترامپ به دنبال افزایش تنش و تغییر رژیم است.

تمام هم و غم خود را بر فشار حداکثری گذاشته است. سیاست هوشمندانه ما تا کنون اجازه نداده که در این کارزار، بازی را ببازیم. هرچه بیشتر پیش می‏رویم دست ما در این نزاع پُر‏تر می‏شود لذا انتهای این نزاع، آمریکا سودی نخواهد برد. به همین سبب ما با اعتماد‏به‏نفس می‏گوییم نه جنگ می‏شود و نه با این وضعیت مذاکره می‏کنیم‌. معتقدم ما در‏نهایت از این گردنه هم عبور خواهیم کرد و در مقابل فشار آمریکا نخواهیم شکست.


اما این مصونیت در بیرون از مرز، لزوماً در داخل وجود ندارد! در سیاست داخلی چندان وضع مطلوبی نداریم. ما مدت‏ها است در داخل گرفتار جنگ تورم، بیکاری و فساد هستیم. بی‏تردید بازنده نزاع خارجی، آمریکا و متحدان آن در منطقه خواهند بود اما معلوم نیست در داخل بتوانیم از این جنگ پیروز بیرون بیاییم‌. مین‏های بیکاری و تورم و فساد هرلحظه ممکن است در داخل منفجر شود. وضع سیاست داخلی هم چندان به سامان نیست. نه معیشت حال خوبی دارد و نه آزادی، وضع خوبی!


نه اقتصاد، به قاعده است و نه سیاست. مطالبات مردم در داخل سال‏ها انباشته شده است. ما نیازمند جراحی‏های اقتصادی و سیاسی هستیم. نقش تحریم در وضع کنونیِ معیشت انکار‏نشدنی است. ما درگیر جنگی اقتصادی با بزرگترین اقتصاد جهان شده‏ایم. لذا طبیعی است که تکانه‏های اقتصادی جدی داشته باشیم. اما به‏طور‏کلی ما دو دهه است که نیازمند اصلاحات هستیم. گذشته از تحریم، نمی‏توان انکار کرد که ساختارهای موجود کشورداری تا چه اندازه ناکارآمد هستند. نه از این اقتصاد، رونق و توسعه بیرون می‏آید و نه از این سیاست، آزادی و نشاط. به‏طور‏کلی، از وضع کنونی آبی گرم نمی‏شود.


نقاطِ آسیب‏پذیرِ ما در این تحریم‏ها عفونت کرده‏اند. این تحریم‏ها آن‌ها را عیان‏تر و عریان‏تر کرده است. از طرف دیگر، بدون تغییرات جدی در سیاست‏های داخلی و بدون اصلاحات ساختاری در سیاست و اقتصاد، تاب‏آوریِ داخلیِ ما در میان فشارهای خارجی، محل تردید است. لذا این اصلاحات نه فقط ضرورتِ دورانِ ثبات؛ بلکه اضطرارِ دورانِ سختِ گذار هم است.


تجدیدنظر در داخل به‏مراتب سخت‏ترین اصلاحات است. حتماً مقاومت‏ها زیاد است. حتماً برای حفظ وضعِ موجود، سخت‏جانی‏هایی می‏شود. اما راه دیگری نیست؛ اراده‏های معطوف به اصلاح باید قوی‏تر شوند. امروز صحنه عمل، جنگِ اراده‏ها است. هرقدر بتوانیم در اراده صلح و اصلاح جدیت به خرج دهیم صبحِ ظفر نزدیک‏تر خواهد شد.

دولت فعّال یا قوّال

سیدمحمد بحرینیان در رسالت نوشت:

هرچه بررسی می کنم، بیشتر به این نتیجه می رسم که واقعاً یکی از مشکلات اساسی و کلان مقوله زمامداری در ایران، آن است که زمامداران بیش از حد و در هر موضوعی حرف می زنند. حاصل این همه حرف زدن، آن است که گاهی خود هم حرف های قبلی خود را فراموش می کنند و اگر به مجموعه سخنانشان بنگری، واقعاً حاصل یک منظومه فکری جامع نیست و به وضوح مشخص است که فرد گوینده، چندان اهل اندیشه و نظر نبوده، بلکه در اجتماعات و محافل مختلف، به ضرورت و متناسب با جو جلسه حرفی زده است.


به عنوان مثال، این دو اظهار نظر کاملاً خلاف هم را ببینید: «حمایت اروپا از برجام بهتر از انتظارها بود» «اروپا کمتر از یک درصد تعهدات خود را انجام داده است» و شاید بتوان فرض کرد که این دو جمله در مناظره ای با موضوع عملکرد برجامی اروپا از دو چهره کاملاً موافق و کاملاً مخالف با برجام صادر شده باشد، اما جالب است بدانید هر دو را وزیر محترم امور خارجه آن هم در فاصله چند ماه از هم گفته است. هر دو هم در شرایطی بوده که آمریکا از برجام خارج شده است.


«برنامه ای برای دولت دوازدهم تهیه کرده ایم که یک حداقلی برای همه ملت ایران است. هیچ ایرانی نباید از آن حداقلی که بتواند یک زندگی را از نظر مالی تامین کند، کمتر درآمد داشته باشد. به همین دلیل با اطمینان می‌گویم که اگر موفق شویم – یعنی در انتخابات پیروز شویم - هیچکس در هیچ نقطه ایران سر گرسنه بر بالین نخواهد گذاشت، هیچ کارتن خوابی نخواهد بود و هیچ کودک کاری نخواهیم داشت.» این جملات، وعده های معاون اول محترم دولت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ است و جالب تر آنکه در ادامه می گوید بخش اول این امور انجام شده و ادامه اش در دولت دوازدهم پیاده خواهد شد.


اما مواضع رئیس دولت، تقریباً آینه تمام نمایی از آن چیزی است که در دولت های یازدهم و دوازدهم در جریان است. پس از آنکه ملت پای دستاوردهای خود هزینه های گزاف داد و حتی دانشمندان خود را در این راه تقدیم کرد، پنج سال عمده فعالیت های هسته ای تعلیق شود، تاسیسات هسته ای یا با سیمان پر شود، یا پلمب شود و یا با انواع بازرسی کنترل شود و در این مدت حتی آب خوردن مردم به برجام گره زده شود، بارها بگویند که تمام تحریم ها از روز اجرای توافق بالمره لغو خواهند شد و حالا چه؟


حالا می گویند برجام قرار بود سایه جنگ را دور کند! حالا پس از ۶ سال بی عملی و ناکارآمدی، بگویند ما اختیار نداریم!


جناب رئیس جمهور! شما اختیار داشتید دستاوردهای بزرگ ملت ایران را که حتی پایش خون ریخته شده بود، معامله کنید و به ثمن بخس واگذار کنید، اختیار نداشتید اقتصاد را سامان دهید؟ اختیار ندارید که نظام بانکی را اصلاح کنید؟ اختیار ندارید که نقدینگی را کنترل کنید؟ اختیار ندارید وزرا و مدیران نالایق و ناکارآمد را برکنار کنید و شایستگان را بر مناصب بنشانید؟ خیر جناب رئیس جمهور! اشکال شما این است که بیشتر دولت حرفید تا عمل، نیک می دانید که اختیار همه چیز را داشته اید. دقیقاً اختیار چه چیز را می خواستید داشته باشید که ندارید؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس