کد خبر 822772
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۰
یادداشت نمایه

جمعه گذشته با اظهارات و کری‌خوانی‌های ترامپ درباره برجام،یک باردیگر چالش برجام فکر و ذهن نخبگان وتحلیلگران داخلی رابه خود معطوف کردو مانع پرداخت وتبیین پدیده مهم وچندلایه اعتراضات وآشوب‌های دی ماه شد.

به گزارش مشرق، «ماشاءالله ذراتی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت: 

جمعه گذشته با اظهارات و کری‌خوانی‌های ترامپ درباره برجام، یک بار دیگر چالش برجام فکر و ذهن نخبگان و تحلیلگران داخلی را به خود معطوف کرد و مانع پرداخت و تبیین پدیده مهم و چندلایه اعتراضات و آشوب‌های دی‌ماه شد. پدیده‌ای که نباید از کنار آن بسادگی گذشت و آن را اینقدر زود به فراموشی سپرد. پدیده‌ای که در ۲ لایه اعتراضات و مطالبات بحق مردم و موج‌سواری و هدایت خارجی قابل تفسیر و بررسی است. هر یک از این ۲ لایه تحلیل و تبیین و راهکار و آمادگی ویژه خود را می‌طلبد.


در یک تحلیل کلان، اعتراضات و آشوب‌های اخیر، حاصل یک کار برنامه‌ریزی شده و هدفمند بود که قصد داشت با بهره‌گیری از ضعف و کاستی‌های موجود و موج‌سواری بر مطالبات برخی مردم رنج‌کشیده گام چهارم و نهایی پروژه «به عقب راندن ایران» یا همان iran pushback باشد. البته در این بین خوشبینی‌هایی هم به براندازی جمهوری اسلامی بود.


در سناریوخوانی وقایع و رویدادهای ۴ ماه اخیر، پروژه کلان به عقب‌راندن و تضعیف ایران و در صورت امکان براندازی، ۴ مرحله داشت. این طرح کلان که در پی شکست آمریکا و ائتلاف آمریکایی در سوریه کلید خورد، ۴ فاز اجرایی در ۴ حوزه منطقه داشت و هر فاز به خودی خود مستقل اما تکمیل‌کننده و تقویت‌کننده فازهای بعدی بویژه فاز آخر، ایران بود.


طی این طرح که مهر ۹۶ آغاز  شد، قرار بود طی ۴ ماه و اختصاصا تا تاریخ ۲۳ دی ماه، طی ۴ گام بزرگ، پروژه تضعیف و براندازی ایران اجرایی و در تاریخ ۲۳ دی که زمان تصمیم‌گیری مجدد ترامپ درباره برجام بود نهایی شده باشد. مقطعی که امید داشتند بر اثر پروپاگاندا و جنگ رسانه‌ای آمریکا و گسترش آشوب‌ها و اعتراضات داخل ایران، به دنیا این پیام مخابره شود که حکومت ایران مقبولیت لازم را نداشته و حکومت نماینده مردم نیست، در واقع القا می‌شد در چنین شرایطی پایبندی غرب به برجام ضرورتی ندارد و اتفاقا در جهت حمایت از دموکراسی در ایران است، لذا رسما خروج آمریکا از برجام اعلام و در پی آن کشورهای اروپایی نیز تبعیت کرده و در نهایت مدلی شبیه آنچه این روزها در ونزوئلا شاهد آن هستیم در ایران مقطوع‌الید و ضعیف‌شده پیاده می‌شد.


هدف این پروژه کلان تضعیف پراکسی‌ها یا حامیان منطقه‌ای ایران و در نهایت تضعیف و فروپاشی ایران از درون بود. اما گام‌های این پروژه کلان ۴ مرحله‌ای کدام است و چه روندی را طی کرد تا به گام چهارم رسید؟


اولین فاز مهرماه ۹۶ بود؛ پروژه رفراندوم کردستان عراق در همسایگی ایران. بی‌ثبات‌سازی عراق، تحریک اقوام و اقلیت‌های ایران و کاهش نفوذ ایران در عراق، از مهم‌ترین اهداف اجرای فاز نخست بود.


دومین فاز آبان کلید خورد. ماجرای استعفای حریری و در ادامه فشار به حزب‌الله و در نهایت خلع سلاح آنها به عنوان حلقه دوم راهبرد آمریکایی-صهیونیستی علیه ایران برنامه‌ریزی شده بود.


سومین فاز آذرماه اجرایی شد و کودتای صالح در یمن و از صحنه خارج کردن انصارالله هدف این طرح بود که البته در این فاز انگلیسی‌ها نیز نقش‌آفرینی پررنگ‌تری داشتند.


هدف اجرای این سه گام ضربتی، طی ۳ ماه، کاهش چشمگیر نفوذ منطقه‌ای ایران، تضعیف و حذف نیروهای حامی ایران در منطقه و تحریک و زمینه‌سازی آشوب‌های قومی در ایران بود. تحلیل و تفسیر چرایی شکست‌های پی در پی دشمن در این ۳ فاز و جزئیات مفصل و جالب آن، باشد برای بعد که در این مجال نمی‌گنجد.


شاید تعجب کنید اما پشت‌پرده این ماجراها شخصیتی داریم که به نظر از برنامه‌ریزان اصلی این پروژه کلان بوده و قبلا نیز چنین تلاشی کرده بود: «کاندولیزا رایس» وزیر اسبق خارجه آمریکا [در زمان جورج بوش!] در اینجا بازخوانی و یادآوری نکاتی ما را بهتر و عمیق‌تر با روند برنامه‌ریزی انجام‌شده و نقش رایس آشنا می‌کند.


سال ۲۰۰۶ میلادی کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه آمریکا با معرفی طرح «دیپلماسی تحول‌آفرین» از تغییراتی گسترده در رویکرد واشنگتن نسبت به تهران خبر داد. وی با راه‌اندازی دفتری به نام «دفتر امور ایرانیان» نخستین تحرک جدی دولت آمریکا در آن سال برای حمایت از مخالفان داخلی در ایران را کلید زد.


همچنین سال ۲۰۰۶ روزنامه فایننشال‌تایمز انگلیس گزارشی منتشر کرد که در سایه حوادثی که بعداً رخ داد بسیار معنادار بود. خبر این بود: دولت‌های انگلیس و آمریکا به طور مشترک در حال تدوین راهبردی برای ایجاد تغییرات سیاسی در ایران هستند. گزارش روزنامه فایننشال‌تایمز از قول مقامات آمریکا و انگلیس از دفتری مخفیانه در وزارت خارجه آمریکا برای هماهنگی عملیات‌های ۲ کشور برای تغییر نظام ایران و سوریه پرده برمی‌داشت. این دفتر، «گروه عملیات‌ها و سیاست‌های ایران و سوریه» نام داشت و اعضای آن به مدت یک‌سال هر هفته دیدار و راه‌های تغییر حکومت ایران و سوریه را بررسی می‌کردند.*  


۱۱ فروردین ۹۶ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا پس از دیدار خصوصی با کاندولیزا رایس، این دیدار را عالی و رایس را زنی فوق‌العاده توصیف کرد؛ دیداری که بیانگر تعیین رایس به عنوان مشاور اصلی پروژه «خاورمیانه جدید» بود.


اردیبهشت ۹۶ محمد بن‌سلمان که آن زمان جانشین ولیعهد و وزیر جنگ عربستان بود، ابتدا مدعی شد ایران خواستار تسلط بر تمام «جهان اسلام» است، سپس هدف اصلی ایران را سیطره بر قبله مسلمانان دانست و بعد از این صغرا و کبرا، به گزاره اصلی خود رسید و گفت: «ولی ما سعودی‌ها منتظر نمی‌مانیم تا عربستان به میدان جنگ تبدیل شود، بلکه جنگ را به خاک ایران خواهیم کشاند».


خرداد ۹۶ روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز خبر از شکل‌گیری مرکز جدیدی در سیا داد، مرکزی که کارکرد و نام آن، ما را یاد مراکز زمان رایس می‌اندازد! «مرکز مأموریت ایران» (Iran Mission Center) که ریاست آن بر عهده «مایکل دی آندریا» نهاده شد.


بالاخره در مرکز ماموریت ایران پروژه کلان ۴مرحله‌ای مذکور با مشارکت سیا، موساد و عربستان سعودی و پیاده‌نظامی منافقین در فاز چهارم و هدایت و مشاوره چهره‌هایی چون کاندولیزا رایس و جرد کوشنر داماد ترامپ، برنامه‌ریزی و زمانبندی شد.


یکی از مهم‌ترین رویدادهای تقویت‌کننده سناریوی پیش رو دیدار رسمی رایس با پادشاه و ولیعهد عربستان به صورت جداگانه در ۱۵ آذرماه بود؛ دیداری که جزئیاتی از محتوای آن بیان نشد و هیچ وقت این پرسش مطرح نشد که کاندولیزا رایس با چه عنوان و سمتی به دیدار پادشاه و ولیعهد عربستان رفته است. به نظر می‌رسد این دیدار جهت هماهنگی نهایی گام چهارم یعنی اعتراضات و آشوب‌های ایران بوده است.


در بعد داخلی نیز همزمانی عامدانه یا اتفاقی برخی اظهارات و اقدامات، تقویت‌کننده و زمینه‌ساز باز شدن دمل چرکین گله‌مندی مردم بود. آذرماه شاهد اوج‌گیری تخریب قوه‌قضائیه در داخل بودیم. قوه‌ای که نماد اجرای عدالت در جامعه بوده و تخریب آن به نوعی تخریب آخرین کورسوهای امید عده‌ای در کشور بود! ناامیدی کامل از احقاق حقوق‌شان و عدم امید به آینده!


در موضوعی دیگر، ارائه برنامه و بودجه ۹۷ بود که افزایش عوارض خروج از کشورش نارضایتی طبقه مرفه و هنرمندان و بازیگران را به دنبال داشت، زمزمه بنزین ۱۵۰۰ تومانی و حذف ۳۰ میلیون نفر از یارانه‌بگیرها نیز زمینه‌ساز ناامیدی و نارضایتی قشر متوسط و پایین جامعه شد و در نهایت بحث گرانی نان و تخم مرغ بود که جزو اقلام اصلی مصرفی قشر کمتربرخوردار جامعه بود که البته طرح گرانی نانش شکست خورد!


شاید در ظاهر کمی عجیب و غیرقابل باور باشد اما از کرکوک، صنعا و بیروت تا تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم در شهرری، برخی مفاد بودجه ۹۷ و گرانی نان و تخم مرغ و زمینه‌سازی برای شعار گرانی، همه اجزایی از پلن بزرگ «خاورمیانه جدید» بودند که دانسته یا ندانسته پازل دشمن را تکمیل می‌کردند.


در پایان ذکر این نکته ضروری است که گام چهارم این پروژه کلان بر بستر ضعف‌ها و کاستی‌های موجود شکل گرفت و مهم‌ترین و موثرترین راهکار برای مقابله با طرح‌های مشابه در آینده تقویت و ساخت استحکام درونی نظام، تقویت سرمایه‌های اجتماعی و ارتقای معیشت و رفاه قشر کمتربرخوردار جامعه است. امری که با سراب درآمدن میوه‌های باغ برجام ثابت شد جز با تکیه به توان درونی و اجرای عملی اقتصاد مقاومتی، قابل دستیابی نیست.
....................................................................................
پی‌نوشت:
* https://www.ft. com/content/ ۴۵۴۶fed۸-d۱۵۸-۱۱da-a۳۸b-۰۰۰۰۷۷۹e۲۳۴۰

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • کارشناس IR ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
    6 1
    البته فاز پنجم گران شدن تخم مرغ بود که به ان اشاره نشد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس