به گزارش مشرق، فروردینماه امسال بود که دختری به نام نیلوفر وارد دادسرای جنایی تهران شد و اولین شکایت را مطرح کرد. او در شرح ماجرا گفت: مدتی قبل در یکی از گروههای تلگرامی، پسری وارد صفحهخصوصیام شد و به من ابراز علاقه کرد.
او خودش را اشکان معرفی کرد و گفت مدتهاست به دنبال دختری برای ازدواج میگردد، اما هنوز شخص مورد نظرش را پیدا نکرده است.
ابتدا به حرفش اهمیت ندادم، اما وقتی عکسهای پروفایلش را بررسی کردم، تصمیم به ادامه چت کردن با او گرفتم. اشکان لباسهای مارکدار به تن داشت و با خودروی بیامو گرانقیمتی عکس گرفته بود. وقتی در این باره با او حرف زدم، جزئیات بیشتری از زندگیاش را برایم شرح داد. او گفت برجساز است و ساختمانهای زیادی را در شمال شهر با کمک پدرش بنا کرده است.
اشکان گفت به خاطر موقعیتی که دارد دختران زیادی حاضر به وصلت با او هستند، اما میداند که فقط به خاطر ثروتش حاضر به ازدواج هستند. وقتی دلیل انتخابش را سؤال کردم، مدعی شد با دیدن عکسهای پروفایلم متوجه شده من به هنرپیشه محبوبش که از بازیگران هالیوود است، شباهت زیادی دارم به خاطر همین من را انتخاب کرده است.
دختر جوان ادامه داد: برای اینکه درستی حرفهای اشکان را بررسی کنم، وقتی قرار ملاقات گذاشت پیشنهادش را قبول کردم. اشکان با همان لباسهای فاخر و سوار بر یک خودروی بیامو میلیاردی سر قرار حاضر شد.
دیدارهای ما چندبار دیگر تکرار شد تا اینکه آن حادثه شوم رقم خورد. آن روز بعد از ملاقات عصرگاهی در یکی از خیابانهای شمال شهر قرار شد من را به خانهام برساند، اما مسیرش را تغییر داد و گفت قصد دارد ویلای خانوادگیشان را به من نشان دهد که قبول کردم.
او بعد از رانندگی در خیابانهای شمال شهر وارد ویلای بزرگی در حاشیه تهران شد. در حالی که از دیدن ویلا هیجانزده شده بودم که ناگهان پسری جوان وارد ساختمان شد. اشکان گفت که نیما از دوستانش است و به دعوت او به آنجا آمده است. همان لحظه رفتار اشکان تغییر کرد و متوجه نگاههای شیطانی او شدم.
از او خواستم اجازه دهد که خودم ویلا را ترک کنم، اما اشکان و دوستش اجازه ندادند. آنها ابتدا کتکم زدند و بعد در یکی از اتاقهای ساختمان به من تعرض کردند. سرانجام من را سوار ماشین کردند و گوشه خلوتی در حاشیه شهر رها کرده و از محل دور شدند.
بعد از مطرح شدن شکایت به دستور قاضی آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران در این باره تحقیق کردند. بررسیهای پلیس در این باره جریان داشت تا اینکه دو شکایت مشابه مطرح شد.
نشانیهایی که دو دختر در اختیار بازپرس گذاشته بودند، حکایت از این داشت که هر دو به همان شیوه در گروه تلگرامی فریب اشکان را خورده و در دام او گرفتار شدهاند. با نشانیهایی که دختران در اختیار پلیس گذاشتند مأموران راهی محل کار وی در یکی از برجهای شمال شهر شده و او را بازداشت کردند.
اشکان در بازجوییهای اولیه و مواجهه حضوری با سهدختر ادعای آنها را رد کرد. او توضیح داد: در گروههای تلگرامی بود که آشنایی ما صورت گرفت. این دختران وقتی از وضع مالی من با خبر شدند، خودشان پیشنهاد دوستی و ازدواج را مطرح کردند. من درباره وضع زندگی خودم حقیقت را به آنها گفتم و ویلای خانوادگیمان را هم با رضایت خودشان به آنها نشان دادم. وقتی گفتم که سگهای ویژهای برای نگهبانی ویلا خریدهام، اصرار به دیدن سگها داشتند، اما وقتی آنها را رها کردم با همدستی هم این سناریو را مطرح کرده و قصد انتقام دارند. اشکان گفت: چند روز قبل یکی از دختران برایم پیغام فرستاده که اگر ۲۳۰ میلیون تومان به حسابش واریز کنم، حاضر به گذشت است. بازپرس بعد از شنیدن حرفهای سه شاکی و متهم پرونده، برای اشکان قرار بازداشت موقت صادر کرد و او را برای انجام تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار داد.
منبع: روزنامه جوان