هادی محمدی

ترامپ در پروژه غرب آسیا، قبل از هر چیز به غارت ثروت‌های منطقه و با عنوان «تضمین امنیت» شرکای خود اهتمام دارد و حاضر نیست برای حفظ آنان از جان نظامیان آمریکایی خرج کند.

سرویس جهان مشرق - معمولاً تحولات منطقه‌ای و جهانی را با یک مبدأ زمانی مرتبط با قدرتهای بزرگ و یا بازیگران موثر مورد سنجش قرار می‌دهند. آمدن ترامپ در چند ماه گذشته می‌بایست از خود آثاری را بر معادلات قدرت و مؤلفه‌های موازنه ساز بجای می‌گذاشت که حداقل در عرصه منطقه‌ای و جهانی شاهد سه شاخص اصلی از رویکرد در سیاستهای ترامپ می‌باشیم:

ترامپ و کاخ سفید در بسیاری از مسائل جهانی و منطقه غرب آسیا هنوز به یک طرح راهبردی جامع دست نیافته و صرفاً به راهبردهای قبلی و با کمی تغییرات تاکتیکی تکیه کرده و با آزمون و خطاء بدنبال تعدیل و یا تغییر در راهبردها و سیاست‌های دوره اوباماست.

رفتارهای شیک و همراه با رعایت بسیاری از ملاحظات شکلی و محتوایی، جای خود را به رفتارهای بی کلاس، پوپولیستی، عریان، خودخواهانه در اهداف و ماهیت آمریکا در تعامل با دیگران داده است.

بحران اقتصادی و مشکلات مالی و بدهی 20 هزار میلیاردی دولت به بانک‌ها موجب شده تا ترامپ در اولویت‌های رفتاری و رویکردهای تعامل خارجی، قبل از هر چیز به عنصر مالی و اقتصادی و کسب سرمایه و پول در تعاملات با دیگران فکر کرده و سپس به دیگر اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا بپردازد.

شاخص‌های سه گانه فوق در مناسبات ترامپ با اروپا (ناتو، قراردادهای دو سوی آتلانتیک، اتحادیه اروپا و ...) و یا با کشورهای جنوب شرق آسیا (قراردادهای دوسوی اقیانوس آرام و...) و کشورهای عربی غرب آسیا بخوبی خود را نشان داده است.

در غرب آسیا به دلیل فقدان امکان استمرار در سیاست‌های قبلی، حضور فعال‌تر نظامی، ساماندهی و هدایت مستقیم نظامیان و تروریست‌های مزدور، افزایش فروش تسلیحات و باج‌ خواهی آشکار با عنوان حفظ امنیت دیکتاتورهای هم پیمان عربی، پایه ریزی مؤلفه‌های تولید جنگ نیابتی از طریق ائتلاف سازی عربی-عربی و حفظ آشکارتر گروه‌های تروریستی و تقابل غیرهوشمند با ایران و روسیه در دستور کار قرار گرفته‌اند تا پازل سیاست منطقه‌ای آمریکا را به نتیجه رسانده و منافع آمریکا را حفظ کنند. اگر در دروه اوباما و قبل از آن آمریکا از طریق هم پیمانی‌ها و ائتلاف‌های دو و چند جانبه با بازیگران بزرگ و مهم به اجرای برنامه و تحقق منافع خود همت می‌گماشت، در دوره ترامپ، با تکیه بر منطق درآمد و کارکرد، تکیه بر بازیگران کوچکتر و ثروتمند را در کنار استفاده بیشتر از سازمان‌های تروریستی، مبنای همکاری‌های خارجی است. ترامپ در چند ماه گذشته از حضور در کاخ سفید، با برهم زدن نظم و همکاریهای گذشته در عرصه جهانی، بی ثباتی اقتصادی، امنیتی و روانی را حاکم کرده است. کشورهای اروپایی نگرانی انسجام اتحادیه اروپا و قراردادهای تجاری با آمریکا و رفتار تحقیر آمیز ترامپ و هزینه‌های درخواستی وی در چارچوب ناتو هستند.

در غرب آسیا، مصر و ترکیه از لیست و جایگاه همکاری مطلوب آمریکا خارج شده و عربستان و قطر و امارات ثروتمند جایگزین شده‌اند تا از حاصل قراردادهای چند صد میلیاردی، اقتصاد داخلی آمریکا بهبود یافته و با چراغ سبز ترامپ و آمریکا، حوزه‌های ناامنی و بی ثباتی گسترش یابد. استقرار نظامیان آمریکایی در مرزهای عراق-سوریه، سوریه- اردن و رفتار هجومی نظامی در سوریه و عراق، تغییر لحن و تشدید آن توسط عربستان بر علیه ایران، گسترش و افزایش جنایت جنگی در یمن و دریافت دستور همکاری عربستان با القاعده در یمن بر علیه دولت، ملت یمن، فعال کردن داعش در فیلیپین و گوشمالی رئیس جمهور آن که به آمریکا و ترامپ پشت کرده و فعال‌تر کردن داعش بر روی ایران با اعزام افراد و هسته‌های عملیاتی بیشتر و ایجاد ارعاب و ناامنی و قتل در ایران، نمونه‌های رفتاری آمریکا در غرب آسیاست. همین مجموعه‌های تنش ساز، تحقیر آمیز، جنگ افروزانه، تحریک کننده در حوزه جنوب شرق آسیا و در قبال چین و کره شمالی و یا در قبال روسیه در حوزه بالستیک و شرق اروپا در جریان است.

نکته مهم در رویکرد و سیاستهای آمریکا و ترامپ در حوزه‌های مختلف و بویژه در غرب آسیا و یا در قبال ایران این است که اولاً دارای مجموعه ای از اقدامات هستند که در کنار هم تولید پازل منافع برای آمریکا می‌کنند و ثانیاً بشکل بسیار آشکاری بر عنصر ارعاب و وحشت آفرینی در طرف‌های مقابل تکیه دارد و امیدوار است تا طرفهای مقابل را مرعوب کرده و از حالت فعال به حالت انفعال و یا ساکن درآورده تا شرایط و زمان کافی به نفع فضای مطلوب آمریکا تغییر یابد.

ترامپ در پروژه غرب آسیا، قبل از هر چیز به غارت ثروت‌های منطقه و با عنوان «تضمین امنیت» شرکای خود اهتمام دارد و حاضر نیست برای حفظ آنان از جان نظامیان آمریکایی خرج کند.

نکته مهم اینکه تقریباً تمامی شرکای آمریکا در غرب آسیا در شرایط آسیب دیده هستند و پروژه‌های آمریکایی در منطقه نیز به دلیل ناتوانی و «رقابت‌های کور» در بین شرکای آمریکا ناتمام و یا عقیم مانده است. پروژه تروریسم تکفیری در عراق در مرحله نفس‌های پایانی است و در سوریه برای حفظ ظرفیت تروریستهای رنگارنگ به دو عامل تکیه دارد. ابتدا اینکه روسیه و ایران را از میدان بدر کرده و یا در بین آنها واگرایی ایجاد نماید، ثانیاً اینکه با فیلترهای آموزش و سازماندهی‌های جدید، نسل جدیدی از گروههای تروریستی و مسلح را در فرماندهی خود ایجاد کرده و در مفاصل جغرافیای مانند مرزهای عراق-سوریه مستقر نماید و ثالثاً اینکه بتواند یک جغرافیای قابل ملاحظه و راهبردی در شمال و شرق و جنوب سوریه را برای چانه زنی بدست آورد که همگی این سه عامل، از طریق ارعاب و تولید تردید در طرفهای مقابل و امید به اثر گذاری این ارعاب و وحشت می‌باشد.

ائتلاف نو ساخته در طی سفر ترامپ به ریاض هم مجموعه‌ای از کشورهای غیر همراه و غیر متحد است که بهترین نمونه آن بروز تضادهای عربستان با قطر و یا اختلافات عربستان با امارات در یمن است و یا اینکه کشورهایی مانند عمان، کویت و اردن، خود را وقف کامل عربستان نمی‌کنند و محاسبات ویژه‌ای برای خود دارند.

پازل ترامپ در منطقه آنچنان سست چیده شده که قبل از تقابل با ایران و یا هژمونی سازی باید برای پایدار ماندن و دوام داشتن، شانس بیاورد تا به سرنوشت ائتلاف مداخله گر در یمن مبتلا نشود. این توصیف از مکانیزم و شرایط برنامه‌ریزی شده در سیاستهای ترامپ برای منطقه، بدین منظور است که با یافتن خطوط بین مولکولی این پازل و یک رخداد در راستای این خطوط، همه چیز متلاشی خواهد شد. بعنوان مثال، باز شدن زخم کهنه اختلافات و تنش عربستان و قطر است که اگر با تسلیم قطر به پایان نرسد، بخش اصلی برنامه منطقه‌ای آمریکا را باید شکست خورده تلقی کرد و یا اگر یک نقطه مفصلی در مرزهای عراق و روسیه، که آمریکا و انگلیس قصد استقرار در آن را دارند، از آنها سلب گردد، نیم دیگری از پروژه ترامپ تخریب خواهد شد. اگر برنامه ترامپ با امید به ارعاب سازی و باور پذیر شدن هشدارهای نظامی آمریکا در این مناطق مرزی استوار است ولی می‌دانیم که آمریکا و انگلیس در شکننده‌ترین و آسیب پذیرترین وضعیت خود هستند و نمی‌خواهند با اصرار بر یک باریکه مرزی، کل عراق را از دست بدهند و یا آنرا به عرصه تهدید برای خود تبدیل کنند.

لذا یک ایستادگی و استحکام موضع عملی، آمریکا را از این مناطق فراری خواهد داد. موازنه عملیاتی در قبال اقدامات نظامی آمریکا که دو بار تا کنون به وقوع پیوسته و از حرکت نیروهای سوری و شرکای آن به سمت مرز تعف جلوگیری کرده، اینست که بدلیل تخلف تروریستهای همکار با آمریکا در این مناطق از قواعد آتش بس، توسط هواپیمای روسی به آنها حمله شده و خواستار خروج از این مناطق مرزی شوند و یا به شدت با آتش توپخانه و موشک هدف قرار گیرند و عنصر بازدارندگی را هم در واکنش مستقیم به مقرها و نیروهای آمریکایی و انگلیسی در دیگر نقاط عراق قرار دهند.

اجرای دو اقدام تروریستی در حرم امام(ره) و مدخل پارلمان ایران، بهترین بهانه است تا متهمان اصلی آنان، یعنی آمریکا و عربستان را به واکنش مشروع و قانونی و فوری وعده داده و شرایط هجومی ترامپ و عربستان را به وضعیت دفاعی و انفعالی تبدیل کنیم.

برهم زدن، مدیریت و مهار راهبرد و سیاستهای جدید ترامپ و شرکای منطقه‌ای آنان و تبدیل این تهدیدات به فرصتهای ملی و منطقه‌ای ایران،‌ یک ضرورت و الزام و نیاز فوری است که باید با برنامه هوشمند و بکارگیری ابزارهای گوناگون محقق شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۳/۲۳
    3 3
    ترامپ دیوانه است باید ترکیه و پاکستان و مصر 10 سال دیگه تجزیه می شدند نه اینکه هر 4 کشور بطور همزمان الان این 4 کشور یک درسی به ترامپ خواهند داد آن ورش ناپیدا منتظر باشید می بینید این دیوانه چطور نقشه های زیرکانه اوباما را به می ریزد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس