به گزارش مشرق، پیشنهاد رئیس کمیسیون اروپا، درباره لزوم تاسیس ستاد فرماندهی نظامی مشترک در این اتحادیه، بحث قدیمی تشکیل ارتش واحد اروپایی را بار دیگر در اروپا برجسته کرده است. ایده سیاست دفاع مشترک برای اروپا به سال 1948 برمیگردد، زمانی که بریتانیا، فرانسه و کشورهای عضو بنولکس (بلژیک، هلند و لوکزامبورگ) موافقتنامه بروکسل را امضا کردند. این موافقتنامه دارای یک ماده مرتبط با دفاع متقابل بود که پایهگذار شکلگیری «اتحادیه اروپای غربی» (WEU) شد که تا اواخر دهه 1990 پا برجا بود. همین اتحادیه بههمراه ناتو محفل اصلی رایزنی و گفتوگو پیرامون امنیت و دفاع در اروپا بهشمار میرفت. ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا، در جلسه سالانه 2016 با نمایندگان پارلمان اروپا گفته باید یک ستاد فرماندهی در اتحادیه اروپا تشکیل شود و کشورهای این اتحادیه بهسوی تشکیل یک نیروی نظامی مشترک حرکت کنند.
یونکر این پیشنهاد خود را براساس آنچه «فقدان یک ساختار تثبیتشده برای هماهنگی امور دفاعی اروپا» دانسته، عنوان کرده است. بهنظر رئیس کمیسیون اتحاددیه اروپا فقدان این ساختار هماهنگ تاکنون منجر به هدر رفتن منابع مالی بسیاری در شماری از عملیات و ماموریتها شده است. عملی شدن این پیشنهاد به معنای مستقل شدن اروپا خواهد بود. در حال حاضر ناتو بهعنوان نیروی نظامی مشترک اروپا و آمریکا بهشمار میرود و ارتش واحد اتحادیه اروپا در عمل منجر به ایجاد یک نیروی نظامی مشترک اروپایی منهای آمریکا خواهد شد. اما چرا اروپا بار دیگر به یکباره به فکر ایجاد یک ارتش مستقل افتاده است؟ مقاله پیشرو تلاشی است برای پاسخ به این سوال.
شکست استراتژِی امنیت پیرامونی
شکست استراتژِی امنیت پیرامونی
واقعیت این است که این روزها اتحادیه اروپا با چالشهای متعددی مواجه است، چالشهایی که هر کدام میتواند آینده این اتحادیه را تحت تاثیر قرار دهد. بحران اقتصادی در یونان، تنش روسیه و اوکراین و بیثباتی در خاورمیانه و شمال آفریقا و سرریزشدن مهاجران و وجود تروریسم در کشورهای اروپایی، مهمترین این چالشها است. در چرایی موقعیت کنونی اروپا و تلاش برای تغییر در سیاستهای امنیتی و دفاعی این اتحادیه میتوان به شکست «راهبرد امنیت پیرامونی» یا «سیاست همسایگی» اتحادیه اروپا اشاره کرد. راهبردی که بر سه محور توافق دوبلین، ایجاد اتحاد در مدیترانه و همچنین مشارکت شرق متکی بود.
هدف اصلی در راهبرد امنیت پیرامونی اتحادیه اروپا برداشتن مرزهای داخلی و ایجاد مرزی چند لایه در پیرامون اتحادیه اروپا بود. مرزهایی که بتوانند امنیت ساکنان اتحادیه را تامین کنند. اروپاییها به خوبی میدانند که موج بیثباتی پیرامونشان را فراگرفته است. هرگونه بیثباتی و ناامنی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، منطقه بالکان یا در شرق این قاره تاثیر مستقیمی بر امنیت اروپا خواهد داشت.
الف: سیاست مشارکت شرقی
اولین مولفه در راهبرد امنیت پیرامونی اتحادیه اروپا «سیاست مشارکت شرقی» است. سیاستی که سابقه آن به درگیری نظامی روسیه و گرجستان برمیگردد. کشورهای هدف در این برنامه، کشورهایی هستند که در اتحادیه عضویت ندارند اما چشمانداز عضویت در اتحادیه برایشان قابل تصور است. چارچوب حاکم بر این سیاست هم رویکرد هنجاری (Normative Foreign Policy) اتحادیه اروپاست. در سال 2009، اتحادیه اروپا برنامه موسوم به «مشارکت شرقی» را به شش عضو پیشین اتحاد جماهیر شوروی (اوکراین، مولداوی، بلاروس، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان) پیشنهاد کرد. در این برنامه، دسترسی به بازار واحد اروپایی و لغو محدودیتهای روادید منظور شده و تصریح شده است که این مشارکت بر اساس«مجموعهای از ارزشها، اصول آزادی، احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی و حکومت قانون» قرار دارد. ولی اصول ذکر شده بیشتر یک آرزو بود تا واقعیت چون هنجارهای یاد شده به هیچوجه مورد پذیرش کشورهای هدف قرار نگرفت. با این حال اتحادیه اروپا حدود دو و نیم میلیارد یورو را به پروژههای مشارکت با جمهوریهای سابق شوروی در سالهای ۲۰۱۳ ـ ۲۰۱۰ اختصاص داد. اما این سیاست هم نتوانست توفیقی به دست آورد. روسها که نسبت به پیشروی اروپاییها بهسمت شرق حساس شده بودند، مقابله با این سیاست را در دستور کار خود قرار دادند. اوج این تقابل در بحران اوکراین قابل مشاهده بود. بحرانی که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران نقطه پایانی بر سیاست مشارکت شرقی اروپاییها محسوب میشود.
ب: توافق دوبلین
دومین مولفه در استراتژی امنیت پیرامونی اروپا توافق دوبلین است. در این توافق کشورهای هدف، کشورهایی هستند که در مرزهای اتحادیه قرار دارند و عضو اتحادیه اروپا هستند. چارچوب حاکم بر این توافق نیز برآمده از نگاه بالا به پایین مرکز پیرامون است.
بر اساس سیاست مرزبانی کشورهای حاشیه، کشورهای مرکز یا قدرتهای اصلی اروپا قانون دوبلین را تصویب کردند. طبق قانون دوبلین، پناهجویانی که وارد اتحادیه اروپا میشوند باید در همان کشور عضو اتحادیه اروپا که برای نخستینبار وارد آن شدهاند تقاضای پناهندگی بدهند. به بیان دیگر مسئولیت مقابله با پناهجویان بر دوش کشورهای مرزی قرار گرفته است. کشورهایی که البته خود از لحاظ سیاسی و اقتصادی اوضاع مناسبی ندارند. ناکارآمدی این سیاست یکطرفه بهخصوص در ماههای اخیر به خوبی آشکار شد. در مواجهه با موج بیسابقه مهاجرت به اروپا، نه یونان، نه ایتالیا و نه کشورهای حوزه بالکان این قانون را رعایت نکردند. صدهاهزار آواره ماههاست که از کشوری به کشور دیگر میروند تا بالاخره به آلمان، اتریش یا سوئد برسند. از همینرو وزرای اتحادیه اروپا در نشست اخیر خود در لوکزامبورگ پایان قانون دوبلین را اعلام کردند.
ج: اتحاد برای مدیترانه
وجه سوم راهبرد امنیت پیرامونی اتحادیه اروپا بر طرح «اتحاد برای مدیترانه» یا ایجاد زنجیرهای از دوستان در حاشیه جنوبی این قاره شکل گرفته است. کشورهای هدف در این سیاست کشورهایی هستند که به دلایل متعدد از جمله گسست جغرافیایی، ناهمگونی تمدنی ـ فرهنگی و مسائل ژئوپلتیک نه عضو اتحادیه هستند و نه چشماندازی برای پیوستنشان به اتحادیه اروپا وجود دارد. طرح ابتکاری «اتحاد برای مدیترانه» در سال 2008 از سوی رئیسجمهور فرانسه، با اهداف گوناگونی ارائه شد. از جمله این اهداف میتوان به مقابله با تروریسم و مهاجرتهای غیرقانونی از طریق افزایش تعامل با کشورهای جنوبی اروپا و همچنین با ثباتسازی این مرزها از طریق توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای هدف اشاره کرد. برای این منظور اتحادیه، دبیرخانهای دائمی را در بارسلونا ایجاد کرد. این طرح نیز که بهعنوان بخشی از سیاست همسایگی اروپا برای تامین امنیت پیرامونی این قاره ایجاد شده بود بهدنبال موج اعتراضات عربی در سال 2011 و تغییرات گسترده در برخی از کشورهای جنوبی قاره اروپا بهویژه تونس و لیبی به حالت تعلیق درآمد.
منبع: پنجره