وقتی تظاهرات علیه «رژیم شاه» شروع شد «سالار جاف» تصمیم گرفت به اورامانات بیاید و حرکتی انجام دهد که به نفع شاه و رژیم تمام شود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق-  26 مرداد 1358 روزی به یاد ماندنی برای مردم پاوه به واسطه دلاورمردی‌ها و رشادت‌های مردم کُرد و همبستگی ایران اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) است. امامی که برای نجات مردم پاوه پیامبرگونه پیام دادند و مردم ولایتمدارانه از پیر و جوان وارد میدان شدند تا تاریخ‌ساز باشند.

درباره وقایع مرداد ماه سال 1358 شهر پاوه حرف‌های زیادی زده شده و ناگفته‌های زیاد دیگری هنوز از ابعاد مختلف واقعه برجا مانده است. علت محاصره مردم کُرد توسط 12هزار نیروی بومی منطقه که به تحریک گروهک‌های ضد انقلاب وارد میدان شده بودند دارای زوایای مختلفی است؛ که باید موشکافانه درباره آن تحقیق به عمل آید.

«محمدجمیل صافی‌پور» یکی از نیروهای فعال و مردمی است که روزگاری برای دفاع از مردم در سنگرهای مختلف، جهادگونه و بدون هیچ چشم‌داشتی وارد میدان نبرد با گروهک‌ها و دفاع از مردم بی دفاع پاوه پرداخته است. صافی‌پور علت ورود خودش به درگیری‌های را مورد ظلم و ستم قرار گرفتن مردم پاوه می‌داند که سکوت در برابر آن ظلم بیشتری است. این رزمنده مدافع شهر پاوه در برابر گروهک‌های ضد انقلاب در گفت‌وگویی با خبرنگار اعزارمی دفاع پرس به مناطق راهیان نور غرب کشور، وقایعی که علت اصلی حمله به شهر پاوه شد را اینگونه روایت می‌کند:

ما بعد از قضیه «سالار جاف» که موضوع دفاع از شهر و مردم بود، به‌طور رسمی وارد مبارزات مردمی شدیم. «سالار جاف» نماینده انتصابی (رژیم پهلوی) بر منطقه اورامانات در مجلس پیش از انقلاب بود. وقتی تظاهرات مهر ماه علیه «رژیم شاه» شروع شد سالار جاف که نماینده مجلس بود تصمیم گرفت به اورامانات بیاید و حرکتی انجام دهد که به نفع شاه و رژیم تمام شود.

سالار جاف لشکرکشی عظیمی کرد؛ ماشین‌های زیادی را از سراسر شهرهای اورامانات به سمت شهر پاوه به راه انداخت. برخی مردم عادی شهرها را با روزی پنج تومان اجیر کرده بودند تا در منطقه به طرفداری از شاه مانور بدهند. مردم این حرکت را برنتافتند و لشکرکشی سالار جاف باعث درگیری شد؛ که تعدادی از اهالی پاوه شهید و تعدادی نیز از شهر جوانرود کشته شدند.

درگیری شروع شد. تعدادی از مردم پاوه به دست سالار جاف شهید شدند؛ در مقابل مردم پاوه که گروهی از زن و مرد و پیر و جوان بودند تعدادی از مهاجمین را به وسیله سنگ و چماق کشتند. ساواک کشته‌های مهاجمین را به کرمانشاه بُرد و مسائلی برای جنازه‌ها ایجاد کرد تا مردم پاوه و جوانرود را در مقابل هم قرار دهد.

نیروهای ساواک کشته‌های درگیرهای مردم را ساعت سه بامداد در ماشین‌های ارتشی تلمبار کرده و به کرمانشاه بردند. به خاطر دامن زدن به اختلافات کارهای ناشایستی روی جنازه‌ها انجام داده بودند و بر سر برخی از جنازه‌ها میخ کوبانده بودند و کارهای دیگری انجام داده بودند که هرچند این افراد توسط مردم کشته شده بودند، اما آن کارهای ناشایست هیچ ربطی به مردم پاوه نداشت.

ساواک اختلافات قومی را از همین جریان دامن زد تا در منطقه ایجاد ناامنی کرده و مردم را در کنترل بگیرد. بیشتر تلاش رژیم برای ایجاد اختلاف قومی و عشیره‌ای بود؛ برای اینکه مردم راحت به جان هم می‌افتادند. نقشه ساواک به خوبی به نتیجه رسید و اختلافات و درگیری‌های بین شهرهای جوانرود و پاوه شدت گرفت. آبان57 ما به همراه گروهی از جوانان شهر پاوه به‌صورت داوطلب و مردمی برای دفاع از شهر در مقابل حمله مهاجمین تجهیز شدیم.

راهپیمایی‌های حمایت از امام خمینی(ره) در سراسر ایران در حال شکل گرفتن بود، که ما در اورامانات درگیر مسائل قومی و قبیله‌ای شده بودیم. هر روز احتمال حمله مردم جوانرود که از طرف رژیم تجهیز شده بودند به پاوه داده می‌شد. مردم پاوه مردمی بی دفاع بودند. عده‌ی زیادی از مردم شبانه به‌صورت خودجوش در شهر کشیک می‌دادند و بعدها این کار به شکل منسجم‌تری درآمد.

با وجود حضور گارد ژاندارمری و شهربانی هیچ دفاعی از شهر و مردم در مقابل تهاجمات علیه مردم وجود نداشت. این‌ مسائل نقطه آغازی شد برای انسجام مردم برای دفاع از شهر پاوه.

پیش از این اتفاقات بچه‌هایی از پاوه بودند که ارتباط نزدیکی با روحانیون قم و تهران داشتند و اعلامیه‌ها و شب‌نامه‌های امام خمینی(ره) را دریافت و بین مردم پخش می‌کردند. فعالان انقلابی پیام‌های امام را گوش می‌دادند و به مردم منتقل می‌کردند. بُعد مسافت و دوری باعث بی اطلاعی جریان جوانان انقلابی شهر از رویدادهای کشور نبود. ما از حرکت انقلاب بی اطلاع نبودیم و در این زمینه اطلاع داشتیم که اتفاقاتی در حال رخ دادن است.

مهر ماه سال 1357 بود که فرهنگیان شهر پاوه طی یک تجمع در مقابل فرمانداری بیانیه‌ای را قرائت کردند که 18 مادّه داشت؛ یکی از بندهای آن بیانیه اخراج «سالار جاف» از مجلس بود؛ در بیانیه تاکید کرده بودیم او نماینده واقعی مردم پاوه و اورامانات نیست. تظاهرات و راهپیمایی مختلفی شد که اخراج سالار جاف به عنوان نماینده انتصابی یکی از مهمترین خواسته‌های ما بود. از این پس بود که حرکت انقلابی آشکارا شروع شد و دیگر کار مخفیانه انجام نمی‌شد؛ مردم هم به این جریان پیوستند.

«سالار جاف» آن زمان نماینده فرمانداری اورامانات در مجلس بود که شامل شهرهای روانسر، جوانرود، ثلاس و پاوه به مرکزیت پاوه بود. این جریان انقلابی و عدالتجویانه که آغاز شده بود علی‌رغم اینکه هسته مرکزی داشت بیشتر شبیه به یک حرکت و مطالبه عمومی و مردمی شده بود. با وجود همه اعتراضات مردم پاوه، هیچ اتفاقی درباره اخراج سالار جاف رخ نداد. آغاز مهرماه و بازگشایی مدارس اتفاقات تازه‌ای را رقم زد. دانش‌آموزان و فرهنگیان هر روز مدارس را تعطیل می‌کردند و در کوچه و خیابان تظاهرات به راه می‌انداختند. شهربانی و ژاندارمری به شدت با این حرکت‌ها برخورد و حتی به طرف تظاهرکنندگان تیراندازی می‌کردند.

جلوی آموزش و پروش پاوه راهپیمایی بود؛ من و آقایی به اسم «ناصر یزدان‌پناه» با هم بودیم و در جمع راهپیمایان داشتیم شعار می‌دادیم که یک دفعه به سمت ما تیراندازی شد. تیر به زمین اصابت کرد و به ما نخورد، مامورهای ژاندارمری به سمت ما آمدند و یزدان‌پناه را کتک زدند؛ وقتی من دخالت کردم به سمت من نیز حمله کردند و من را هم کتک زدند.

 مردم روز به روز حس و شورشان برای مقابله بیشتر می‌شد؛ هر قدر طرفداری نیروهای نظامی و انتظامی پاوه از رژیم بیشتر می‌شد مردم پاوه نیز بیشتر علیه رژیم تحریک می‌شدند. هر روز در سطح شهر پاوه درگیری، راهپیمایی و شب‌نامه وجود داشت و مدارس هم بسیار در این باره فعال بودند تا اینکه قبل از پیروزی انقلاب مردم شبانه شهربانی و ژاندارمری را تصرف کردند. فردای آن روز قبل از پیروزی انقلاب این حرکت انجام شد و شهربانی نیز با انتشار بیانیه‌ای طرفداری خودش را از مردم اعلام کرد و چند روزی طول نکشید که انقلاب اسلامی پیروز شد.

در آبان و آذر سال 57 در شهر پاوه با حضور «حاج حسن احمدی»، «سابقی» و... گروهی 15 نفری برای محافظت از شهر که با رای مردم انتخاب شده بودند، شکل گرفت. این گروه به‌عنوان هسته اولیه شورای شهر پاوه و شورای انقلاب بودند.

مسائل تفرقه شیعه و سنی را گروهک‌های ضد انقلاب بعد از آمدن امام خمینی(ره) و سپری شدن اولین بهار پیروزی انقلاب که به مذاق همه خوش بود مطرح کردند. در ماه‌های اردیبهشت و خرداد سال بعد به مسائل تفرقه‌افکنی قومی و حضور گروهک‌ها در مناطق اورامانات به خصوص در شهر پاوه دامن زده شد.

گروهک‌ها بعد از اولین بهار آزادی در پاوه شروع به کار کردند. استقبال مردم شهر پاوه از انقلاب در اولین رای‌گیری و با انتخاب کردن نظام جمهوری اسلامی مشخص شد. ما در شهر پاوه رای «نه» به انقلاب نداشتیم و فقط «یک یا دو» رای منفی به انقلاب داشتیم؛ پاوه که لقب «قمچه» یعنی قم دوم داشت 99 درصد مردم آن به جمهوری اسلامی رای «آری» دادند.

عامل اصلی حمله گروهک‌ها به پاوه به‌وجود آمدن پدیده‌ای به اسم انقلاب و اختلاف‌هایی بود که رژیم پهلوی پیش از آن در بین مردم به وجود آورده بود. وضعیت اختلافات در بین شهرها به گونه‌ای بود که هر زمان مردم پاوه به شهر روانسر می‌رفتند مورد اذیت و آزار قرار می‌گرفتند و همه دارایی‌هایشان گرفته می‌شد. ترس و وحشت مردم را گرفته بود.

به همراه گروهی از جوانان پاوه از طریق فرمانداری برای دفاع از مردم پاوه به کرمانشاه رفتیم تا 100 قبضه اسلحه برنو و 20هزار فشنگ از گروهان اول ژاندارمری کرمانشاه تحویل بگیریم. جاده به قدری نا امن بود که ما جرأت نکردیم اسلحه‌ها را با خودمان حمل کنیم. ژاندارمری یک ماشین در اختیار ما قرار داد و اسلحه‌ها را در آن قرار دادیم. آن زمان من یک ماشین تویوتا داشتم که گلنگدن اسلحه‌ها را جدا کردیم و در ماشین خودم قرار دادم و فشنگ‌ها را هم با ماشین دیگری جداگانه فرستادیم تا اگر یکی از ماشین‌ها مورد حمله قرار بگیرد بتوانیم بخشی از مهمات‌ را به پاوه برسانیم.

همان زمان بود که هسته خودجوش مردمی برای دفاع از شهر پاوه به وجود آمد. فعالیت گروهک‌ها زیاد شد. مردم در اعتراض به گروهک‌ها که می‌خواستند قد علم کنند و قدرت داشته باشند در مقابل فرمانداری تحصن کردند. آن زمان شهربانی و ژاندارمری در پاوه وجود داشت؛ اما اختیاراتی نداشتند؛ چون حکومت پهلوی رفته بود و انقلاب و نیروهای انقلابی زیاد در پاوه مستقر نشده بودند.

گروهک‌ها در شهر قلدری می‌کردند و با اسلحه رژه می‌رفتند و اگر صفی برای توزیع موادی وجود داشت از زور اسلحه استفاده می‌کردند. مردم از اقدامات گروهک‌ها به شدت ناراحت بودند و در فرمانداری تحصن کردند و از ظلم‌های گروهک‌ها شکایت کردند. گروهک‌ها هم در پاسخ به اعتراض مردم و علیه تحصن پاوه در غاز قوری قلعه تحصنی به راه انداختند. گروهک‌ها که در قوری قلعه تحصن کردند اعلام فراخوان کردند و از تمام نقاط گروهک‌ها جمع شدند و قضیه طول کشید. گروهی از مسئولین برای مذاکره رفتند تا بفهمند خواست گروهک‌ها چیست؛ اما به نتیجه نرسیدند. بعد از ظهر روز چهارشنبه بود که گروهک‌ها به سمت پاوه حرکت کردند و تیراندازی‌ها شروع شد.

پاوه توسط هسته مردمی محافظت می‌شد. در اولین تیراندازی‌ها «شهید معاذی» مورد اصابت تیراندازی گروهک‌ها قرار گرفت و درگیری رسماً  شروع شد. درگیری ادامه پیدا کرد تا اینکه گروه دستمال‌سرخ‌ها به فرماندهی شهید «اصغر وصالی» وارد پاوه شد. دستمال‌سرخ‌ها از طرف مریوان برای جلوگیری از سقوط پاوه و دفاع از مردم آمده بودند. در این فاصله شهید چمران و تیمسار فلاحی به پاوه آمدند؛ که صبح درگیری قرار بود شهید چمران از پاوه برود؛ اما مردم اجازه ندادند. آقایی به اسم سهیلی من را به شهید چمرن و تیمسار فلاحی معرفی کرد و وضعیت پاوه را شرح دادم. مردم جمع شدند و تیمسار فلاحی به کرمانشاه رفت. در اوج درگیری‌ها شهید چمران در پاسگاه ژاندارمری بود و مقاومت مردم، پاسدارها و گروه دستمال‌سرخ‌ها ادامه پیدا کرد؛ تا پیام امام خمینی(ره) صادر شد و سیل نیروهای به سمت پاوه سرازیر شدند و گروهک‌ها فرار کردند.
منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • آریایی مسلمان ۰۰:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۳۰
    0 4
    زنده باد انقلاب اسلامی ایران

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس