ترکیه الان در نقطه عطفی خطرناک قرار گرفته است که احتمال دارد آن را به سمت تمایلات اردوغان پیش برده یا آن را به هیزم آتش‌های منطقه‌ای تبدیل کند. آتشی که ترکیه را به سمت تجزیه پیش خواهد برد، این ماهیت اصلی پروژه های آمریکا است.

پیامدهای کودتای ترکیه بر اوضاع عراق، سوریه و کردها/ برگ برنده آمریکایی‌ها در ماجرای کودتا
سرویس جهان مشرقامین حطیط تحلیلگر مسائل منطقه‌ای در تحلیل اتفاقات اخیر ترکیه نوشت: در بررسی کودتای ترکیه که عوامل شناخته شده و ناشناخته آن در رسیدن به قدرت ناکام مانده و فرصت مناسبی را برای اردوغان ایجاد کردند تا در اولین مرحله، طوفانی را بر ضد مخالفانش آغاز کند و در مرحله دوم همه منتقدانش را هدف را قرار دهد، واقعیت های اولیه ای وجود دارد که برای درک تحولات این کشور و پیامدهایی که در نتیجه این طوفان ایجاد می شود، باید در نظر گرفته شود.

یکی از این واقعیت ها این است که کودتای برنامه ریزی و اجرا شده از سوی گروهی از نظامیان قادر بود بیش از نیمی از نیروهای ارتش ترکیه را تحریک کند. تصمیم به انجام کودتا تصمیمی ترکی با تشویق آمریکایی و اطلاع تعدادی از دولت های حاشیه خلیج فارس بود که وعده داده بودند در زمان نیاز حمایت های مناسب را به کار گیرند. کودتا در رسیدن به اهداف مرحله اول خود موفق عمل کرد، کودتاچیان موفق شدند به مراکز اصلی قدرت در ترکیه دست پیدا کنند و مانع از آن شوند که مقامات دولتی بتوانند حاکمیت خود را در کشور ادامه دهند، به این ترتیب آن ها حدود 3 ساعت تسلط خود بر ساختارهای حاکمیتی و فرماندهی در کشور را از دست دادند.

یکی دیگر از واقعیت های این کودتا این بود که اردوغان آرزو داشت که کودتای شکست خورده یا ترکیبی از طرح شکست خورده کودتا در کشور ایجاد شود تا وی بتواند بر اساس آن از روند عمیق و ریشه ای لائیسم آتاتورکی به اسلامگرایی مورد نظر خود برسد و نظامی دموکراتیک مبتنی بر ریاست جمهوری را ایجاد کند که حاکمیت را به صورت کامل در دست وی قرار داده و او را بدون شریک در رأس قدرت کشور قرار دهد. این اقدام تنها از طریق انجام یک عملیات گسترده پاکسازی در ارتش و نیروهای قضایی و دولتی امکان پذیر بود.  

یکی دیگر از واقعیت های انجام این کودتا این بود که اردوغان حدود 2 ساعت قبل ، از انجام کودتا مطلع شد، اما نمی توانست مانع از اجرای آن شود تا آن را رسوا کند یا بتواند عنصر غافلگیری را از دست آن خارج کند و جلوی اجرای آن را بگیرد. وی به  همین علت تدابیر امنیتی و سیاسی را در پیش گرفت تا بتواند این کودتا را ناموفق کرده و از خطرات آن فرار کند. بویژه اینکه اردوغان این کودتا را هدیه ای از آسمان می دانست که در صورت مهار آن برایش مفید خواهد بود. در اینجا بود که اردوغان قمار خطرناک خود را انجام داد. قماری که دولت را از دست داد ولی بار دیگر آن را به دست آورد. این بازی به گونه ای باعث شد که وی نیز به شریک منفی روند کودتا یا فردی تبدیل شود که از این کودتا برای خود بهره برداری می کند.

بر اساس اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، آمریکایی ها در هر دو صورت برگ برنده را در اختیار داشتند. واشنگتن موفق بودن کودتا را رها شدن از بار مسئولیت سنگین سیاست های اشتباه اردوغان می دانست، چرا که وی نتوانست زمینه را برای موفقیت سیاست های واشنگتن در سوریه فراهم کند و از سوی دیگر پروژه های دیگر واشنگتن در سوریه نظیر تجزیه این کشور و تشکیل دولت کردها نیز با استراتژی ترکیه در تناقض بود. آنها هر نوع خودمختاری به کردها را رد می کنند. همچنین اگر کودتا شکست می خورد نیز این روند می توانست دیکتاتوری اردوغان را در داخل، نظیر رژیم های حاشیه خلیج فارس تقویت کرده و زمینه را برای اعمال دیکته های بیشتر وی در فضای داخلی فراهم کند.
به این ترتیب بود که آمریکا اجازه آغاز کودتا را صادر کرد و هنگامی که دید در مرحله اول موفق عمل کرده است نسبت به اردوغان و کودتاچیان اعلام بی طرفی کرد، اما وقتی موانع سیاسی و مردمی موجود در مسیر کودتا را مشاهده کرد، از رفتار خود عقب نشینی کرده و عوامل کودتا را رها کرده و آنها را انکار کرد. این در حالی است که فرمانده نظامیان پایگاه اینجرلیک ترکیه در جمع کودتاگران بود.

اینها برخی از حقایق کودتای ناقص ترکیه بود که تنها توانست سه ساعت اردوغان را از قدرت کنار گذاشته و چالش های امنیتی و سیاسی را در این کشور رقم زند که از فردای کودتای آغاز شده و همچنان ادامه خواهد داشت و جز در دو صورت به پایان نخواهد رسید.

اول:
بروز انفجار داخلی که باعث تحقق رویاهای اردوغان و حاکمیت مطلق وی بر کشور شود، این موضوع بعید نیست، چرا که اردوغان عناصر مخالف در ارتش و سیستم قضایی و دولتی کشور را درو کرده و تاکنون بیش از 50 هزار کارمند را اخراج کرده و این روند همچنان ادامه دارد.

حالت دوم این است که اردوغان بتواند بر اساس خواست و  تمایلات خود، بار دیگر دولت را احیا کرده و خود را سلطان بنامد و جریان اخوانی را جریان اصلی و حاکم بر کشور معرفی کرده و شاخه های فرعی خارج از ترکیه را نیز به عنوان پشتیبان و خاستگاه جهش این کشور تلقی کند.

در این چارچوب اردوغان باید مناسبات خود را در خارج، از مناسبات منطقه ای گرفته تا آخرین دولت تاثیرگذار در سیاست های جهانی تغییر دهد و این مناسبات را بر اساس بستن پرونده درگیری های ترکیه با هر یک از دولت های نزدیک و دور دنبال کند، چرا که مأموریت خطرناکی را دنبال می کند که نیازمند آن است که از تمام پتانسیل ها برای موفقیت خود استفاده کند.
 
حجم چالش های موجود به اردوغان اجازه نمی دهد که در دو جبهه داخلی و  خارجی حضور داشته باشد، منطق حکم می کند که وی ابتدا جبهه داخلی را سر و سامان ببخشد. بنابر این احتمال می رود که ترکیه در شش ماه آینده سیاست های داخلی خود را مجددا بازسازی کرده و مخالفت ها و مداخله های خود در کشورهای منطقه ای را به حالت تعلیق در آورد. این موضوع به صورت ویژه بر روند تحولات سوریه و عراق تاثیرگذار خواهد بود. به این ترتیب می توان در عرصه های زیر این پیش بینی ها را مطرح کرد:

پیامدهای کودتای ترکیه بر اوضاع عراق، سوریه و کردها/ برگ برنده آمریکایی‌ها در ماجرای کودتاالف: سوریه: در این کشور حمایت های ترکیه از گروه های تروریستی کاهش پیدا می کند. البته ما در این زمینه اغراق نمی کنیم و نمی گوییم که این حمایت ها متوقف خواهد شد یا مرزها بسته خواهد شد، چرا که گروه های مسلحی که به تصمیمات اخوان المسلمین متعهد هستند و در ترکیه حضور دارند، نیازمند حمایت هستند تا در میدان حضور داشته باشند و از بین نروند. از اینجا می توان این نکته را استفاده کرد که چیزی که در مورد توافق امنیتی روسیه و آمریکا و ارائه اطلاعات آمریکا برای هدف قرار دادن داعش از سوی جنگنده های روسیه و سوریه گفته می شود، در این راستا است، البته به شرطی که روسیه و سوریه از هدف قرار دادن گروه های تحت حمایت آمریکا از افراد مسلح و اخوانی ها خودداری کنند.

بازبینی مناسبات ترکیه با عرصه سوریه بر اساس آن چیزی که پیش بینی می شود، به سطح توقف کامل حمایت ها و خشک کردن تمامی منابع حمایتی از تمامی گروه های تروریستی نمی رسد، با این وجود ما اعتقاد داریم که همین پایین آوردن سطح حمایت ها که با عدم مداخله نظامی مستقیم ترکیه همراه باشد، این فرصت را به ارتش عربی سوریه و متحدانش می دهد تا به پیشروی های خود در حلب ادامه دهند و این عملیات را در نهایت در ابعاد میدانی یا تلفیقی از اقدامات میدانی و سیاسی به نفع خود به پایان ببرند. درست مانند حمص که بعد از محاصره طولانی این شهر، بدون مبارزه آن را آزاد کردند. به این ترتیب ما در آستانه به پایان بردن پرونده حلب قرار داریم و مهم این است که این فرصت را از دست ندهیم.
ب: عراق: ترکیه در دوره بازسازی ساختارهای خود عراق را کنار خواهد گذاشت، به این ترتیب می توان گفت که عراق فرصتی طلایی پیش روی خواهد داشت تا بتواند تروریست ها را در موصل محاصره کرده و مسیر عبور آنها به سمت سوریه از طریق تلعفر را تحت کنترل گرفته و اوضاعی را ایجاد کند که مانع از برقراری ارتباط بین کردستان عراق  و کردستان سوریه شود.
 
این موضوع به نفع سیاست های ترکیه نیز خواهد بود، چرا که تحمل استمرار این همگرایی ها را ندارد. در مورد حضور نظامیان ترکیه در منطقه بعشیقة نیز بعید نیست که اردوغان در حارچوب کنار گذاشتن اختلافات خود با دولت های همسایه اقدام به پاسخ مثبت به مطالبات عراقی ها کرده و به عنوان یک عامل ابراز حسن نیت جهت تصحیح مناسبات فیمابین، نیروهای خود را از این منطقه بیرون بکشد.

ج: کردها:
کردها در آینده در برابر چالشی بزرگ قرار خواهند داشت آنها گزینه های سختی را در داخل و خارج از سوریه خواهند داشت، بویژه اینکه در نتیجه رویاپردازی های برخی از این گروه ها فرصتی برای اختلال در موازنه های داخلی  و بی ثباتی در ترکیه به وجود آمده است  و آنها رویکردهای جدایی طلبانه خود یا رسیدن به ایالت خودمختار را دنبال می کنند. روند تحولات کنونی باعث خواهد شد اردوغان سخت گیری بی سابقه ای را بر ضد آنها در پیش بگیرد. کردها از این سرکوب گری می ترسند، لذا همچنان آرامش خود را حفظ خواهند کرد و این روند به اردوغان کمک می کند تا بتواند در چارچوب ساختار جدید خود آنها را محدود کند.
در نتیجه می بینیم که اتفاقاتی که در ترکیه افتاده و دنبال می شود، از کودتا گرفته تا اقدامات اردوغان در روزهای پس از کودتا، تنها مرتبط با اوضاع داخلی ترکیه نیست و گرچه به ظاهر در داخل این کشور و به دست مقامات ترکیه انجام می شود، اما مربوط به منطقه است و می تواند پیامدها و تاثیرات بین المللی داشته باشد و تاثیرات خاص خود را بر بحران های منطقه ای در چارچوب تسریع در حل بحران ها یا پیچیده تر کردن آنها بگذارد.
 
به این ترتیب تا شش ماه آینده که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز مشخص خواهد شد، منطقه در برابر فرصت ها و چالش هایی قرار خواهد داشت و کسانی از این فرصت ها استفاده خواهند کرد که ابتکار عمل را در دست داشته  به خوبی از نیروهای لازم برای موفقیت استفاده کنند. اما کسانی که دچار ضعف و تردید باشند، خود را هیزم طرح و برنامه های دیگران خواهند دید.

این سخنی است که در مورد ترکیه در شرایط کنونی صدق می کند. این کشور الان در نقطه عطفی خطرناک و قماری غیر عادی قرار گرفته است که احتمال دارد آن را به سمت تمایلات اردوغان پیش برده یا آن را به هیزم آتش های منطقه ای تبدیل کند. آتشی که ترکیه را به سمت تجزیه پیش خواهد برد، این ماهیت اصلی پروژه های آمریکا است. کاری که ترکیه باید انجام دهد، این است که تصمیم سخت خود را بگیرد و از اردوگاه متجاوزان منطقه ای به فرماندهی آمریکا خارج شده و وارد اردوگاه دفاع از منطقه شود. حال باید دید آیا ترکیه جرأت این کار را خواهد داشت و آن را انجام خواهد داد؟ گمان نمی کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ایرانی سر افراز ۱۴:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
    0 0
    فقط بمیر اردوغان...
  • ۰۰:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
    0 0
    چقدر گزارش دو پهلو صحبت کرده و دست آخر، خواننده را گیج تر از قبل، رها میکنه.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس