سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در گرامیداشت یاد و خاطره امیر سرتیپ بهروز سلیمانجاه، از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران که به خیل همرزمان شهیدش پیوست پیامی صادر کرد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، در این پیام آمده است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

امیر بهروز سلیمانجاه یکی از فرماندهان برجسته ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.

زندگی نظامی این امیر سرافراز در طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی که «فرماندهی »را در جنگ با عراق تجربه کرد و به کمال رساند در چهار دوره قابل تقسیم است:

1-دوره اول:قبل از آغاز جنگ، امیر سلیمانجاه در سال 58 با شجاعت و متکی بر باورهای اعتقادی و سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی نقش امنیتی خود را در کردستان علیه ضد انقلاب آغاز کرد. تازه دوره آموزشی دافوس( فرماندهی و ستاد) را به اتمام رسانده بود وقتی به او پیشنهاد دادند که فرماندهی یگان را قبول کند و عازم ماموریت بشود، با توکل بر خدا از این ماموریت دشوار استقبال کرد و عازم منطقه شد و فرماندهی گردان ادغامی 138 و 131 را بر عهده گرفت و با قاطعیت وارد شهر بانه شد.

وی دراین باره می‌گوید: تعداد معدودی از پرسنل که تحریک شده بودند برای انجام ماموریت تردید داشتند، همه نیروها را جمع کردم و برای آن‌ها مستدل بحث کردم و گفتم شرایط را با قبل از انقلاب مقایسه کنید- شرایط کنونی ( دوران انقلاب) به کلی با شرایط قبل از انقلاب تفاوت می‌کند ملت ایران و مردم همه پشتیبان ارتش جمهوری اسلامی ایران هستند- در رأس نظام ولی امر مسلمین حضرت امام خمینی(ره) یک فرمانده حکیم و شجاع و مرجع دینی فرمانده همه ماست و فرمانده کل قوا است و تفاوت‌ها را یکی یکی برشماری کردم، همه افراد یگان در پایان سخنرانی، اعلام آمادگی کامل کردند و حرکت کردیم و به منطقه بانه و وارد شدیم- هم پادگان را متحول کردم و هم روی ارتفاعات آربابا مستقر شدیم و با سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان همکار و دوست شدم و به هم دیگر کمک کردیم.

شهربانی را مسلح کردم چون دیدم اسلحه ندارند و رفتم داخل مردم و به آنان محبت کردم و در مسجد شهر با مردم مسلمان و متدین و اهل تسنن بانه نماز را به جماعت اقامه کردم و در مدت کوتاهی امنیت برقرار شد به کمک مردم و نیروهای سپاهی ید واحده‌ای در مقابل ضدانقلاب ایجاد کردیم و امنیت را توسعه دادیم و هر روز که می‌گذشت ما ارتشی‌ها اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کردیم.وی بر این باور بود که حضور در کردستان برای ارتش ما هویت‌بخش بود و موجب قوت و قدرت نظامی جدیدی در ارتش گردید.

امیر سلیمانجاه در آغاز سال 59 به فرماندهی تیپ یکم از لشکر 21 حمزه منصوب شد در حالیکه دغدغه برقراری امنیت کردستان را داشت،‌درباره تشدید تهدیدات نظامی عراق درعین حال فعالیت جریانات ضدانقلابی در ارتش می‌گوید:‌در شرایطی که روز به روز امید و اعتماد به نفس در ارتش بوجود می‌آمد و سازماندهی بیشتری می‌کردیم و آمادگی رزمی خود را ارتقا می‌دادیم، عده‌ای ضدانقلاب در درون ارتش به تحریک دشمن، کودتای نقاب را ( شهید نوژه) علم کردند و ضربه‌ای به ارتش وارد کردند- و امیر سلیمانجاه که اخبار و اطلاعاتی از عناصر خائن دریافت می‌کرده، آن‌ها را به موقع به مقامات اطلاعاتی منتقل می‌کند و در کشف و خنثی‌سازی کودتای نقاب، نقش مهمی بر عهده می‌گیرد و با توجه به تجربه‌ای که در کردستان به دست آورده بود اعلام آمادگی کرد که به خوزستان برای مقابله با دشمن بشتابد.

2-دوره دوم:‌حضور قوی در جنگ، مرحله دوم زندگی نظامی‌اش است. امیر سلیمانجاه مرد جنگ بود و هیچ نگرانی از جنگ نداشت و با توجه به تجربه‌ای که در کردستان به دست آورده بود برای مقابله با دشمن به خوزستان شتافت.

یک هفته قبل از جنگ،گردان های 138 و 141 از تیپ خودش را به غرب کرخه اعزام می‌کند و این واحدها در کنار تیپ 37 زرهی شیراز به فرماندهی سرگرد رامین در محور جسرنادری-چنانه – برقازه – فلکه به نبرد با دشمن می‌پردازند و مقاومتی کم نظیر و مثال‌زدنی در مقابل یک لشکر مکانیزه عراق از خود نشان داده و راه را بر پیشروی ارتش عراق در محور فلکه – برقازه می‌بندند و اجازه پیشروی به دشمن نمی‌دهند.

امیر سلیمانجاه پس از حضور در منطقه و دزفول و استقرار قراردگاه فرماندهی خود ، در کنار جسرنادری در غرب رودخانه کرخه مستقر شد. در نخستین ملاقات به قرارگاه ایشان رفتم و آمدنش را خیر مقدم گفتم و دستور دادم برادران سپاهی در منطقه کرخه کمال همکاری را با او بعمل آورند. بارها به اینجانب گفت که اگر سه ماه قبل از جنگ به من دستور می‌دادند و در غرب کرخه حضور پیدا می‌کردم با توکل بر خدا قادر بودم جاوی دو لشکر عراقی هم بایستم، این را با صداقت و شجاعت تمام بیان می‌کرد.

در دوره دوم زندگی نظامی‌اش،سراسر حماسه و شور و تحرک و روحیه بود و در طول 78 سال دفاع مقدس بارها دشمن را کوبید و بر دشمن پیروز می‌شد.

در عملیات غرورآفرین فتح‌المبین ( غرب دزفول و کرخه) و در نبرد بیت ‌لمقدس ( فتح خرمشهر) جانشین فرماندهی لشکر 21 حمزه و جانشینی قرارگاه نصر بود و به خوبی بر واحدهای تحت امرش فرماندهی کرد- وی سپس در سال 65 به فرماندهی لشکر 21 حمزه منصوب گردید و در تمامی عملیات‌های 8 سال دفاع مقدس در کنار فرماندهان سپاه حضوری قوی و امید‌آفرین و راهگشا ایفا کرد.

3-دوره سوم:‌به دلیل فهم و درک عملیاتی بالایی که در جنگ کسب کرده بود در ماه‌های پایانی جنگ مسئولیت معاونت عملیات نیروی زمینی ارتش را بر عهده گرفت و با امیر حسنی سعدی که فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده داشت، همکاری تنگاتنگی داشت- و دائما به واحدها ( تیپ‌ها و لشکرها و قرارگاه‌ها) سرکشی می‌کرد و به شکل میدانی دستورات فرماندهی را اعمال می‌کرد.

4-دوره چهارم:زندگی نظامی امیر سلیمانجاه با ورود به ستاد کل نیروهای مسلح به کمال رسید و در معاونت اطلاعات و عملیات نقش جانشین را برعهده گرفت ، ستاد کل و از جمله معاونت اطلاعات و عملیات در دهه 70 نقش محوری در رصد تحرکات دشمن در محیط امنیتی و ارائه تدابیر و طرح‌های راهبردی و عملیاتی برای نیروهای ارتش و سپاه را داشت و امیر سلیمانجاه با توجه به گذشته درخشان خود جنگ، بازوی توانمندی برای رئیس ستاد کل و فرماندهی معظم کل قوا امام خامنه‌ای بودند- پس از شهادت شهید صیاد شیرازی در سال 78 ، مسئولیت معاونت اطلاعات و عملیات را درستاد کل بر عهده گرفت- و تا سال 82 از عهده این مسئولیت به خوبی بر آمد.

آخرین مسئولیتی که در نیروهای مسلح بر عهده امیر سلیمانجاه قرار گرفت، رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی بود که در این مرکز آموزش عالی نیز تلاش و مجاهدت زیادی کرد و خوب درخشید.

این امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 1384 به افتخار بازنشستگی نائل آمد و پس از آن 45 سال خدمت افتخارآمیز و پربرکت برای ملت عزیز ایران، بازنشسته گردید ولی به هر مناسبتی به ویژه در جلسات پیشکسوتان 8 سال دفاع مقدس که حضور می‌یافت، همواره آمادگی خود را برای اجرای ماموریت حضور در هر صحنه دشوار را اعلام می کرد.

در پایان: تجلیل از فرماندهان بزرگ ارتش و سپاه در حقیقت تجلیل و یادآوری ماهیت، نقش ونتیجه عملکرد آنهاست و مسأله اصلی در تجلیل از فرماندهان در شناخت از آنها ست و باید به جوهر شخصیت و عملکرد این عزیزان ورود پیدا کرد- آنچه که هم اکنون درباره فرماندهان بیان می‌شود بیشتر صیغه اخلاقی و معنوی است که لازم است ولی کافی نیست- وجوهی که در زندگی این نظامی بزرگ امیر سلیمانجاه باید ( علاوه بر ویژگی‌های اخلاقی و معنوی ایشان) برجسته شود.

عبارتند از :

1-تصمیم‌گیری در شرایط دشوار و انتخاب سخت‌ترین گزینه‌ها

2-مسئولیت‌پذیری و اعتماد به نفس و ورود به صحنه‌های بحرانی

3-صداقت در گفتار و عمل و عدم کتمان حقیقت و صراحت در حق‌گویی، بیان معایب و ضعف‌های خودی و ارائه راهکار برای علاج آن‌ها و هم‌چنین خودداری از تملق گویی.

مشخصه‌های یاد شده ، منظومه‌ای عالی از یک شخصیت نظامی را نشان می‌دهد امیر سلیمانجاه بدلیل همین ویژگی های اخلاقی برجسته‌اش و تجربه سنگین نظامی‌اش اعتقاد داشت که برای تقویت و ارتقای آمادگی رزمی واحدها و نیروها و سازمان‌ها، باید همه مسائل درون و برون سیستم را دید و نقد درون سازمانی و با جسارت باید راهکارهای علاج را ارائه نمود.

امیر سلیمانجاه با فرماندهان و برادران سپاهی و بسیجی نیز هم نفس و محشور بود و با بسیاری از فرماندهان بزرگ سپاهی شهید( شهیدان حسن باقری- مهدی باکری- همت – احمد کاظمی و ...) و زنده سپاه رفاقت داشت و احترام متقابلی فی ما بین ایشان و فرماندهان سپاهی و بسیجی برقرار بود.

امیر بهروز سلیمانجاه فرمانده غیور و شجاع و متدین ارتش جمهوری اسلامی ایران از مردان بزرگی بود که در تحقق آرمان‌های امام خمینی(ره) و تدابیر امام خامنه‌ای،با صداقت و ایمان و اخلاص و تلاش بر پای پیمان خود ایستاد و با کوله‌باری از مجاهدت و توشه‌ای از افتخار،عهد خویش راه با خالق خود به سرانجام رساند.

روحش شاد و با شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به ویژه شهیدان عملیات بزرگ بیت‌المقدس که امروز سالروز آن است،‌محشور باد.

امیر سلیمانجاه به عنوان فرماندهی غیور و شجاع و متدین افتخاری است برای برادران آذری زبان و ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مسلح کشور و در نهایت امت شریف و ایثارگر ایران اسلامی. و به جرات می‌توان گفت امیر سلیمانجاه به دلیل همین ویژگی‌ها یکی از محبوب‌ترین فرماندهان ارتش در چشم و دل برادران سپاهی و بسیجی بود.

رحمت و غفران الهی بر روح بزرگ امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی امیر بهروز سلیمانجاه.
منبع: ایسنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس