کد خبر 530368
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۶

اکثر نظریه‌پردازانی که به مسأله‌ی انقلاب اسلامی ایران پرداخته‌اند به نقش مطالبات دینی مردم در آن توجهی نداشته‌اند؛ از سوی دیگر وجود معنویت اسلامی و رهبری موجب تمایز انقلاب اسلامی با دیگر انقلابات جهان می‌گردد. ظهور انقلاب اسلامی ایران، ناتوانی بسیاری از نظریه‌های انقلاب را در تحلیل و تبیین انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی نمایان کرد...

به گزارش مشرق، توجه به این حقیقت، ضروری است که انقلاب اسلامی در افق عالم جدید «متجدد» متولد نشده است و از این نظر، علی‌رغم اشتراک‌هایی که با برخی فضاها و افق‌های پست مدرن دارد، از آن مقوله نیز متمایز می‌شود.[1] با توجه به این مسأله می‌توان گفت: «از زمانی که نظم تجدد در عالم گسترش یافت، به ظاهر بقیه‌ی عوالم، بنیادشان سست شد؛ اما انقلاب اسلامی برعکس این دیدگاه رایج، طرح عالم جدیدی را پی افکند. در این طرح، عالم دینی و یا عالم اسلامی نیرو و جان تازه‌ای گرفت و رشد هر چه بیش‌تر آن، جا و فضا را برای عالم غربی تنگ‌تر می‌کرد. دلیل آن هم روشن است؛ چرا که بنیاد عالم دینی، بر عالم قدس و حضور قدسیان در زندگی این جهانی استوار است.»[2]

در واقع ایران معاصر با انقلاب اسلامی در هیأت و صورت موجودی معمایی تولد یافت که تحقق انقلابی با نام خدا و بر پایه‌ی دین به هیچ روی در چارچوب درک جامعه شناختی و تاریخی علوم اجتماعی موجود قابل فهم و توضیح نبود. با توجه به نظریه‌های مطرح در مورد انقلاب‌های اجتماعی و روند تحولات تاریخی، آنچه مورد انتظار بود، حذف و نابودی کلی دین به همراه گروه‌ها و نهادهای مرتبط با آن بود. از این رو، انقلاب اسلامی با تولد خود، گویی چرخ تاریخ و سیر تحولات اجتماعی را یک باره واژگون ساخته و در مسیر معکوسی به حرکت درآورده است. در نتیجه، ماهیت انقلاب اسلامی ایران با توجه به زمینه‌های دینی و اسلامی ایران با دیگر انقلاب‌های جهان متفاوت است.
 
در این نوشته ضمن اشاره‌ی مختصر به نظریه‌های انقلاب ایران (نیکی کدی، اسکاچپول، جیمز دیویس، فوکو، مور، هانتینگتون و تدلی) به نقد این نظریه‌ها پرداخته می‌شود ضمن این که ظرفیت و دلیل اصلی انقلاب که بر پایه‌ی دین و مذهب است، مورد بحث قرار می‌گیرد.

انقلاب ایران فراتر از نظریه‌های موجود انقلاب

حوادث و دلایلی که جرقه‌ی انقلاب ایران را زد، متعدد و متنوع بودند که اگر بخواهیم به علت تاریخی آن‌ها بپردازیم، دلایل دینی و اسلامی است که منجر به شکل‌گیری بسیج انقلابی و در نهایت پیروزی انقلاب ایران شد. در واقع مطالبات دینی و تشکیل حکومت اسلامی زیربنای بسیج و انقلاب ایران بود که پیروزی انقلاب سال 57 تداعی این امر مهم است. به همین خاطر نظریه‌هایی که انقلاب ایران را بر پایه‌ی دلایلی غیر از دلایل دینی و اسلامی می‌دانند، همه مورد نقد می‌باشند. 
 
            
     جدول زیر به خوبی دورنمایی از نظریه‌های مطرح شده پیرامون انقلاب اسلامی ایران را تبیین می‌کند.
 
 
با مراجعه به نظریه‌های انقلاب قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران همان طور که در جدول مشاهده می‌شود، می‌توان دریافت که تا وقوع انقلاب اسلامی ایران، رهیافت‌ها یا نظریه‌های مبتنی بر فرهنگ برای تبیین انقلاب‌ها جایگاهی در میان تئوری‌ها یا رهیافت‌های انقلاب نداشته‌اند. در واقع فرهنگ و نمادهای اسلامی در این تئوری‌ها به نمادهای اسطوره‌ای تقلیل یافته بودند. دقیقاً از فردای انقلاب اسلامی ایران است که به دلیل ماهیت کاملاً متفاوت این انقلاب با سایر انقلاب‌های عصر جدید و نقش برجسته، گسترده و همه جانبه‌یفرهنگ اسلامی در آن بسیاری از متخصصان انقلاب، ایران‌شناسان و اندیشمندان علوم انسانی و علوم اجتماعی (همانند تدا اسکاچپول) برای تبیین چرایی و چگونگی این انقلاب به سراغ نظریه‌ای می‌روند که بتواند ابعاد جدید و بی‌سابقه‌یاین انقلاب نوظهور را تبیین نماید. 
 
هر چند که فوکو نیز جزو اندیشمندانی است که به ماهیت فرهنگی و دینی انقلاب به خوبی پرداخته است اما ایشان نیز همانند دیگر نظریه‌پردازان انقلاب غافل از ظرفیت‌های بالای انقلاب بود به طوری که بعد از انقلاب ایران در نظر خویش تجدید نظر نمود. بنا بر این نکته‌یاساسی دیگر که بر اساس آن می‌توان نظریه‌های انقلاب را مورد نقد قرار داد این است که هیچ‌کدام از این نظریه‌ها نتوانسته‌اند ظرفیت‌ها و قابلیت‌های بالای انقلاب اسلامی ایران را به نمایش بگذارند. بیش از 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد و می‌توان ظرفیت و قابلیت بالای انقلاب را در حوادث منطقه و بیداری جهان اسلام مشاهده کرد.
 
از ویژگی‌های رهبری انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه‌ی دین و معنویت بود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. انقلاب اسلامی با تکیه بر عنصر ایدئولوژی اسلامی و تأکید بر نقش مردم، در مقایسه با سایر انقلاب‌ها از ضریب مشروعت بیش‌تری برخوردار است. بنابراین انقلاب اسلامی ایران تبدیل به فرصت مناسبی برای آزمودن نظریه‌های موجود درباره‌ی انقلاب گشت.


 

حدیث این ماجرا را رهبر معظم انقلاب، این گونه ترسیم کرده‌اند: «قبل از انقلاب اسلامی در بسیاری از کشورها و از جمله کشورهای اسلامی، گروه‌ها و جوان‌ها و ناراضی‌ها و آزادی‌طلب‌ها و یا ایدئولوژی‌های چپ وارد میدان می‌‌شدند اما بعد از انقلاب اسلامی، پایه و مبنای حرکت‌ها و نهضت‌های آزادی‌ بخش، اسلام شد. امروز در هر نقطه‌ای از دنیای وسیع اسلام که جمعیت یا گروهی، به انگیزه‌ی آزادی‌خواهی و ضدیت با استکبار حرکت می‌کند مبنا و قاعده‌ی کار و امید و رکنشان تفکر اسلامی است.» در مجموع تمام نظریه‌های مطرح شده قبل از انقلاب را می‌توان این گونه مورد نقد قرار داد:


1. نادیده گرفتن عوامل فرهنگی و مذهبی در نظریه‌ها؛

2. عدم توجه به ظرفیت‌های بالای انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک الگوی جدید جهانی.

یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح در مورد انقلاب اسلامی ایران با توجه به رویدادها و حوادثی که مربوط به بیداری اسلامی است، توجه به همین غفلت‌ها به خصوص دست‌آوردها و ظرفیت‌های بالای انقلاب اسلامی و بازتاب آن در سطح جهان می‌باشد. از این رو پرداختن به این امر مهم و بزرگ‌ترین دست‌آورد انقلاب اسلامی اساسی و ضروری است.

انقلاب اسلامی ایران موتور محرک «بیداری اسلامی» در منطقه

هر چند بیداری اسلامی، پیش از انقلاب اسلامی ایران و در دو سده‌ی اخیر در کشورهای مختلف شکل گرفته است، اما اگر منحنی رشد این بیداری را رسم کنیم، حرکت آگاهی بخش امام خمینی را در قله‌ی این منحنی می‌توان، مشاهده نمود. سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که کدام حرکت آگاهی بخش انقلاب ایران، موج بیداری اسلامی را در سطح جهان شعله ور ساخت؟

یکی از نکات قابل توجه پیروزی انقلاب این است که در جریان انقلاب، بسیاری از افرادی که شناخت عمیقی از اسلام نداشتند، حتی غیرمسلمانان در گوشه و کنار جهان درصدد شناخت ایدئولوژی واقعی اسلام برآمدند. در گوشه و کنار دنیا از مردم مسلمان و محرومان آفریقا، آمریکای جنوبی، آمریکای شمالی، جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه گرفته تا خاورمیانه‌ی عربی و سرزمین‌های اشغالی فلسطین و جنوب لبنان همه و همه تحت تأثیر مثبت قدرت و ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران قرار گرفتند و آثار این تأثیر کاملاً در بعد ایدئولوژیک محسوس و ملموس است. بنابراین یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های انقلاب اسلامی ایران که تئوریسین‌های انقلاب ایران آن را نادیده گرفتند، صدور ارزش و آرمان‌های اسلامی انقلاب به سایر نقاط جهان می‌باشد.

معنویت تشیع و رهبری عامل جهش انقلاب به سمت پیروزی

انقلاب اسلامى ایران بر عکس تمامی انقلاب‌ها، تداوم و توالى بخش مهمى از میراث اسلامى است ‏به یک معنا آغاز این میراث به قرن هفتم میلادى و گشوده شدن ایران به روى اسلام باز مى‏گردد و یکى از عوامل مهمى که انقلاب اسلامى ایران را از تمامى انقلاب‌هاى دگرگون ساز دیگر متمایز مى‏سازد، همین ریشه‏هاى عمیقى است که این انقلاب در گذشته‌ی ‏تاریخى دارد. در واقع اهداف انقلاب اسلامى عبارت بودند از:

1- احیا و زنده کردن احکام اسلام و اجراى آن؛

2- استقرار عدالت اجتماعى؛

3- استقرار نظام سیاسى اسلام؛

4- تقویت عملى و فرهنگى جامعه.
 
در نسبت سنجی «انقلاب اسلامی» و «ایدئولوژی دینی» باید گفت نه تنها رابطه‌ی کاملاً مستقیم و معناداری بین این دو متغیر به چشم می‌خورد بلکه ایدئولوژی دینی به عنوان موتور حرکت انقلاب، نقش تاریخ ساز و تحول آفرینی ایفا کرده است. فراتر از این، ایدئولوژی انقلاب اسلامی را بعضاً به عنوان علت موجبه و علت مبقیه‌ی انقلاب اسلامی ارزیابی کرده‌اند.


 

از این رو خواست اصلی مردم ایران در انقلاب، رسیدن به جامعه‌ی اسلامی بود تا بتوانند بر اساس آن عدالت اسلامی و احکام اسلامی را احیا و اجرا کنند. شیعه بودن انقلاب و نیز رهبری (آیت الله خمینی) توانست حداکثر افراد را نسبت به تعداد کمی از شعارهای عمومی هم‌چون استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی متفق الرأی نماید.[4]


از ویژگی‌های رهبری انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه‌ی دین و معنویت بود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. انقلاب اسلامی با تکیه بر عنصر ایدئولوژی اسلامی و تأکید بر نقش و جایگاه مردم، در مقایسه با سایر انقلاب‌ها از ضریب مشروع بودن بیش‌تری برخوردار است. بنابراین انقلاب اسلامی ایران تبدیل به فرصت مناسبی برای آزمودن نظریه‌های موجود درباره‌ی انقلاب گشت. پیروزی انقلاب ایران با تکیه بر نیروی تشیع و اسلام سبب گردید تا بسیاری از صاحب نظران در نظریه‌های انقلاب خود تجدید نظر کنند و رمز موفقیت انقلاب ایران را مبنای اسلامی تلقی کنند. واقعیت این است که بعد از انقلاب اسلامی ایران، توجه به مقوله‌ی دین در مراکز علمی دنیا افزایش یافته است. در میان مواردی که نظریه‌های انقلاب را متأثر ساختند نیز دو گونه مؤلفه و شاخص مشاهده می‌شود:

1. مؤلفه‌هایی که تا آن زمان در نظریه‌های انقلاب لحاظ نشده بودند و نظریه‌پردازان، آن‌ها را در ذات انقلاب‌های جهان سوم می‌دیدند. نظریه‌های اشاره شده عمدتاً با بررسی تطبیقی انقلاب‌های جهان سوم، از جمله انقلاب ایران، آن‌ها را از گونه انقلاب‌هایی نظیر انقلاب فرانسه، روسیه و چین تمایز می‌بخشد و در واقع، کم‌تر به موارد منحصر به فرد انقلاب ایران توجه دارد.

2. مؤلفه‌هایی که نه تنها در انقلاب‌هایی هم‌چون فرانسه، چین و روسیه یافت نمی‌شوند، بلکه در انقلاب‌های جهان سوم نیز نظیر آن‌ها را نمی‌توان یافت و منحصر به انقلاب اسلامی می‌باشند.
 
سخن آخر

انقلاب اسلامی ایران تبدیل به فرصت مناسبی برای آزمون نظریه‌های موجود درباره‌ی انقلاب گشت. تابش انقلاب اسلامی ایران بر این نظریه‌ها یا تابش این نظریه‌ها بر انقلاب اسلامی ایران خروجی‌های جالب توجه و قابل تأملی را به همراه داشت. در نتیجه‌ی گذر تئوری‌های انقلاب از منشور انقلاب اسلامی ایران مجموعه‌ای از خروجی‌های نظری پدید آمدند که عبارت بودند از:

1. ناتوانی ایران‌شناسان در پیش بینی انقلاب ایران؛

2. اسلامی بودن چنین انقلابی؛

3. نادیده گرفتن ظرفیت انقلاب اسلامی در صدور انقلاب.

در نسبت سنجی «انقلاب اسلامی» و «ایدئولوژی دینی» باید گفت نه تنها رابطه‌ی کاملاً مستقیم و معناداری بین این دو متغیر به چشم می‌خورد بلکه ایدئولوژی دینی به عنوان موتور حرکت انقلاب، نقش تاریخ ساز و تحول آفرینی ایفا کرده است. فراتر از این، ایدئولوژی انقلاب اسلامی را بعضاً به عنوان علت موجبه و علت مبقیه‌ی انقلاب اسلامی ارزیابی کرده‌اند.(*)
 
پی‌نوشت‌ها:

(1)- باقی، عمادالدین، تولد یک انقلاب، تهران: سرایی،1382

(2)- نجفی، موسی، «نظریه‌پردازی مدرن و فلسفه‌ی انقلاب اسلامی»، در آموزه، کتاب هفتم، قم، مؤسسه‌ی آموزش و پژوهشی امام خمینی،1384

(3)- عنایت، حمید، «انقلاب اسلامی در ایران 1979»، ترجمه‌ی مینا منتظر لطف، مجله‌ی فرهنگ و توسعه، شماره‌ی 3، سال اول، بهمن و اسفند 1371، ص10-4
 
(4)- همان
 
*زهرا صادقی نقدعلی؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان /انتهای متن/
برهان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس