به گزارش مشرق، دکتر عبدالله گنجی مدیر مسوول روزنامه جوان در یادداشتی پیرامون حمایت های اخیر صادق زیباکلام از حسن خمینی نوشت: صادق زيباكلام چند روزي است كه سينهزن سيدحسن خميني شده است و جملاتي همچون «ياران امام بيايند» به كار ميبرد و از آمدن سيدحسن خميني به ميدان انتخابات خبرگان خود را به شدت ذوقزده نشان ميدهد. زيباكلام از جمله بارزترين چهرههاي ضد امام(ره) در ايران محسوب ميشود كه ضديت وي نياز به سند و تحليل ندارد. كافي است به سخنان و نوشتههاي روزمره وي سري زده شود تا اين مدعا اثبات گردد.
امام ميگويد: «اسرائيل بايد محو شود»، زيباكلام ميگويد «اسرائيل را به عنوان يك كشور به رسميت ميشناسم» و براي اثبات مشروعيت وي كتاب نوشته است و از اينكه مجوز چاپ به اين مشروعيتسازي نميدهند ناراحت است. امام ميگويد «بايد اسلام را فاتح جهان نمود و ما هنوز در گام اول مبارزه عليه شرق و غربيم»، زيباكلام ميگويد «تبعيت سياست خارجي از ايدئولوژي عامل بدبختي كشور است».
امام ميگويد «همه بدبختيهاي ما از امريكاست»، زيباكلام چند سالي است با نظام مبارزه ميكند تا آن را از مبارزه با امريكا منصرف نمايد. امام ميگويد «تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد»، زيباكلام هم مروج ليبراليسم است و هم از ليبرالها (كارگزاران و نهضت آزادي) حمايت ميكند. واقعاً كدام يك از سياستها و كدام بخش از انديشه امام مورد تأييد و تمجيد زيباكلام است؟ اينجاست كه نيروهاي انقلاب از سيدحسن خميني ميخواهند كه اين نگرانيها را به حساب مخالفت و دشمني نگذارند. سيدحسن بايد از خود بپرسند كساني كه نقطه مقابل امام هستند و اين تقابل را فرياد ميزنند چرا بايد به من دلبستگي داشته باشند؟
نگراني جريان انقلابي كشور اين است كه سيدحسن اين سؤال را به درستي در ذهن پرورش ندهد و متهم به سكوت يا همراهي با سكولارها، ليبرالها و غربباوران شود و نتيجه آن براي نسلهاي آتي تصويري از امام باشد كه به ضد خودش تبديل شده است.
امام ميگويد: «اسرائيل بايد محو شود»، زيباكلام ميگويد «اسرائيل را به عنوان يك كشور به رسميت ميشناسم» و براي اثبات مشروعيت وي كتاب نوشته است و از اينكه مجوز چاپ به اين مشروعيتسازي نميدهند ناراحت است. امام ميگويد «بايد اسلام را فاتح جهان نمود و ما هنوز در گام اول مبارزه عليه شرق و غربيم»، زيباكلام ميگويد «تبعيت سياست خارجي از ايدئولوژي عامل بدبختي كشور است».
امام ميگويد «همه بدبختيهاي ما از امريكاست»، زيباكلام چند سالي است با نظام مبارزه ميكند تا آن را از مبارزه با امريكا منصرف نمايد. امام ميگويد «تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد»، زيباكلام هم مروج ليبراليسم است و هم از ليبرالها (كارگزاران و نهضت آزادي) حمايت ميكند. واقعاً كدام يك از سياستها و كدام بخش از انديشه امام مورد تأييد و تمجيد زيباكلام است؟ اينجاست كه نيروهاي انقلاب از سيدحسن خميني ميخواهند كه اين نگرانيها را به حساب مخالفت و دشمني نگذارند. سيدحسن بايد از خود بپرسند كساني كه نقطه مقابل امام هستند و اين تقابل را فرياد ميزنند چرا بايد به من دلبستگي داشته باشند؟
نگراني جريان انقلابي كشور اين است كه سيدحسن اين سؤال را به درستي در ذهن پرورش ندهد و متهم به سكوت يا همراهي با سكولارها، ليبرالها و غربباوران شود و نتيجه آن براي نسلهاي آتي تصويري از امام باشد كه به ضد خودش تبديل شده است.