گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
ایران در قفقاز: تغییر طولانی
به گزارش پایگاه اینترنتی اندیشکده کارنگی، طی 25 سال گذشته، ایران در جنوب قفقاز یک تماشاچی بزرگ اما ناامید بوده است که تنها به وقایعی که اتفاق میافتاد نگاه میکرد اما نقشی در آنها نداشت. حالا، چارچوب توافقی دورنمای خوبی را برای نزدیکی مجدد غرب و تهران ایجاد کرده است و همسایگان منطقه قفقاز ایران میپرسند: آیا این تغییر خواهد کرد؟
ایران با کشورهای ارمنستان و آذربایجان هممرز است. ایران هم مثل ترکیه و روسیه هنوز این اعتقاد را دارد که این کشورها مثل زمانهای قدیم متعلق به آنها میباشد.
اما، پیشبینیها مبنی بر اینکه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایران به بازیگر مهم منطقه مبدل خواهد شد درست از کار در نیامد. ارمنستان، آذربایجان، و گرجستان به سمت شمال و غرب متمایل شدند و به عضویت سازمانهای به رهبری روسیه درآمدند. ایرانیها در این کشور به نسبت ترکها و روسها بازیگران تجاری کوچکی هستند.
از منظر حکومت جمهوری اسلامی ایران، این منطقه به اندازه دیگر مناطق از قبیل عراق و سوریه ارزش راهبردی ندارد. در این منطقه ایران نقش یک بازیگر سیاست خارجی منطقی را ایفا میکند که برغم وجود اختلافات مذهبی، با تمامی کشورهای منطقه روابط خوبی دارد.
آیا با رفع تحریمها، این مساله تغییر خواهد کرد؟ بله به سرعت.
ایران بیشترین رابطه را با ضعیفترین کشور منطقه یعنی ارمنستان دارد. سال گذشته سفیر ایران در ارمنستان ادعا کرد که لوله گاز ایران از ارمنستان به سوی گرجستان میرود. اما از آنجایی که پس از این حرف، اقدام خاصی صورت نپذیرفت، مشخص شد که این حرفها بیش از آنکه یک سیاست باشد یک مانور سیاسی است. اما، میتوان توقع داشت که با بهبودی روابط ایران با غرب روابط اقتصادی ایران و ارمنستان افزایش یابد.
نوعی عدم اعتماد بین ایران و آذربایجان وجود دارد. از منظر آذربایجان، ایران کشوری اسلامی است که تهدیدی برای ثبات منطقه است و میتواند در تحریک شیعیان جنوب این کشور موثر باشد. برای دولت ایران، آذربایجان یک کشور مشکوک، سکولار و دوست رژیم صهیونیستی است که میتواند تاثیر مستقیمی بر جمعیت بالای آذری زبانهای این کشور داشته باشد. بهترین توصیف برای این وضعیت این است که از آنجایی که هر دو کشور میدانند که میتوانند به یکدیگر آسیب برسانند تلاش میکنند سیاست خودداری دوجانبه را در پیش گیرند.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: تمامی این صحبتها به
این معنا نیست که ایران تاثیری در قفقاز نخواهد داشت. این ایده در منطقه که ایران
دوباره خیز برخواهد داشت مساله مهمی است. اما این فرآیندی آرام خواهد بود.
چارچوب توافق هستهای به مذاق تهران خوش آمده است
به گزارش پایگاه موسسه امریکن اینترپرایز، از زمانی که محمد جواد ظریف از گفتگوهای لوزان برگشته است، همه به او تبریک میگویند. دو مقام نزدیک به رهبر انقلاب یعنی آیتالله امامی کاشانی و سردار فیروزآبادی از تیم مذاکره کننده دولت حسن روحانی تشکر کردند. رئیس مجلس شورای اسلامی و فرمانده سپاه پاسداران نیز نظر مثبتی نسبت به مذاکرات داشتند.
چرا مقامات ایران این همه از این چارچوب توافقی راضی هستند؟ دلیل اصلی این است که تحریمهای اقتصادی ایران سرانجام برداشته میشود. همچنین، حق ایران در غنیسازی اورانیوم نیز توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته میشود. اینکه ایران چگونه به سوالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای هستهای گذشته خود پاسخ میدهد هنوز مشخص نیست. اینها مسائل مهمی برای تهران محسوب میشوند.
اما، توافق هنوز کامل و یا مشخص نشده است. ایران و آمریکا اختلافات بسیاری در مفاد مذاکرات دارند. این تنها اول راه رسیدن به توافق نهایی است. در نسخه چارچوب توافقی که در اختیار ظریف است بر برداشته شدن آنی تحریمهای آمریکا، اروپا و شورای امنیت پس از امضای توافق اشاره میکند، اما در بیانیه رسمی گروه 5+1 بر لغو مرحلهای تحریمها تاکید شده است.
علت این تفاوت آشکار چیست؟ نخست، هنوز فرآیند مذاکراه به پایان نرسیده است. ظرف سه ماه آینده، ایران برای رسیده به یک توافق بهتر تلاش میکند. دوم، رفع آنی تحریمها خط قرمز رهبر ایران است.
سوال مهمی که در واشنگتن وجود دارد این است که ایران حالا
از چه چیزی میترسد؟ مهمتر از همه اینکه، ایران نمیخواهد توافق خوبی که به دست
آورده است را از دست دهد. ایران به دقت این مساله را رصد میکند که آیا کنگره
آمریکا میتواند مذاکرات را برهم زند یا خیر. مقامات ایران همچنین از این مسأله
نگران هستند که مبادا فشارهای کنگره باعث شود که غرب در مذاکرات خواستههای بیشتری
را مطرح کند.
توافق هستهای ایران - آمریکا: مشکل جزئیات نیست، مشکل بافت است
به گزارش پایگاه شورای آتلانتیک، بحثهای عمومی درباره مزیتهای توافق هستهای ایران و آمریکا بیشتر بر مسائل فنی، پروتکلها، نتیجهگیریها درباره نیت خوب ایران تمرکز دارد. اما، شرایط راهبردی و ژئوپلتیکی که در آن توافق حاصل میشود و رفتار آمریکا در مذاکرات نیز جزو مسائل مهم محسوب میشود. اما بدون توجه به جزئیات توافق، این مسائل خوب نیستند. تغییر واقعی در سیاستهای آمریکا در خصوص دیگر مسائل علیالخصوص سوریه میتواند در کاهش جنبههای منفی توافق موثر باشد.
موافقان توافق بر این مسأله تاکید میکنند که جایگزین توافق جنگ بین ایران و آمریکا است. آنها استدلال میکنند که تحریمها نتوانستند پیشرفت هستهای ایران را متوقف نمایند و بنابراین آمریکا باید بین دو گزینه زندگی با ایران هستهای و یا حمله به این کشور تصمیم بگیرد. اگرچه بزرگنمایی در این بیانات وجود دارد، اما این حرفها مزیتهایی نیز دارند. اگر آمریکا تصمیم بگیرد که ایران هستهای غیرقابل قبول است باید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کند، حتی اگر این گزینه جنگ باشد. با این حال، این عادلانه نیست که تمامی مخالفان مذاکرات را جنگافروز خطاب کنیم. نقش منفعل آمریکا در منطقه خاورمیانه و شرایط کلی این منطقه باعث افزایش قدرت ایران شده است. این مسأله باعث ناراحتی همپیمانان منطقهای واشنگتن شده است.
قدرت ایران در منطقه بیسابقه است. نقش فعال ایران در دیگر کشورها از قبیل سوریه، عراق، لبنان و یمن نیز غیرقابل انکار است. این کشورها در مرکز جهان عرب قرار دارند و برای عربستان حائز اهمیت هستند. قدرت ایران بیشتر به گروهای نیابتی شیعی در منطقه وابسته است.
موافقان مذاکره معتقدند که این توافق ایران را ترغیب خواهد کرد نقش سازندهتری را در منطقه ایفا نماید. به لحاظ نظری، موفقیتهای سیاسی و اقتصادی ایران میتواند باعث کاهش موضع تهاجمی این کشور شود، اما مشخص نیست که چرا و چگونه این کار میتواند در شرایط فعلی رخ دهد. در ایران، حتی افرادی که به عنوان میانهرو از آنها یاد میشود از سیاستهای تندروانه حکومت حمایت میکنند. با توجه به تمامی این صحبتها، ایران با برداشته شدن تحریمها جسورتر خواهد شد. اما اوباما با وجود تمامی این ارزیابیها همچنان به دنبال ادامه مذاکرات با ایران است.
با توجه به پیشرفتهای حاصله در مذاکرات، دیگر برای ایجاد
تغییر در رفتار منطقهای ایران دیر است. اما برای دیگر موضوعات حائز اهمیت هنوز
دیر نشده است. یکی از نکات مهم، بحران سوریه و نقش فعال ایران در آن است. به بیان
ساده میتوان گفت که ایران به خاطر موضع محکم آمریکا در قبال سوریه مذاکرات را ترک
نخواهد کرد. این موضع واشنگتن در قبال سوریه میتواند مزایایی نیز داشته باشد. این
اقدام میتواند توازن را در منطقهای که تحت سیطره ایران و گروههای نیابتی آن است
ایجاد کرده، اطمینانی به همپیمانان منطقهای آمریکا در منطقه بدهد که توافق
هستهای با ایران تعهدات اساسی آمریکا در قبال ایران را نادیده نخواهد گرفت، و این
پیام را به ایران مخابره کند که آمریکا برای اجرای توافق هستهای مصمم است. تا
زمانیکه سیاست منطقهای آمریکا در چنگال دیپلماسی هستهای اسیر است، هر توافقی که
حاصل شود به جای آنکه مفید باشد مضر خواهد بود.
چرا توافق هستهای با ایران فوقالعاده است
به گزارش پایگاه بولتن دانشمندان اتمی، توافق هستهای که روز پنجشنبه برای محدودسازی برنامه هستهای ایران حاصل شد بیش از توقع تحلیلگران خاصتر و محدودکنندهتر بود. حال فقط این مساله باقی مانده است که طرفین چطور در جزئیات توافق میکنند، آیا کنگره خدشهای به مذاکرات وارد میکند و یا آیا ایران از این توافق تبعیت میکند یا خیر. اما، از آنجاییکه این جزئیات در ماههای آینده مورد بحث قرار میگیرند، باید به فوقالعاده بودن این توافق توجه کرد.
سه دلیل وجود داشت که دستیابی به توافق را بعید میکرد: سابقه اطلاعاتی آمریکا، وضعیت سیاست خارجی آمریکا زمانیکه اوباما رئیس جمهور شد و پادمانهای نوآورانهای که اعمال شد.
در پس این حرف اوباما که توافق هستهای با ایران مانع دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی میشود کارهای اطلاعاتی وسیع و پیچیدهای قرار دارد. دستیابی به اطلاعات فنی درباره یک برنامه سری در یک کشور خارجی کار بسیار دشواری است. در گذشته، اطلاعات آمریکا درباره برنامه تسلیحات هستهای خارجی چندان خوب نبود. از بین 17 برنامه هستهای مهم، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا تنها درباره دو برنامه هستهای برزیل و پاکستان اطلاعات درستی دادند. در نه مورد، آنها درباره این برنامهها اغراق کردند، در پنج مورد، آنها توانمندیهای هستهای این کشورها را دست کم گرفتند. ما درباره میزان دقیق اطلاعاتی که آمریکا درباره برنامه هستهای ایران دارد ناآگاهیم. اما، نشانههای زیادی وجود دارد اطلاعات بسیاری در دست است.
دوم، مهم است که به خاطر داشته باشیم که دولت اوباما چقدر به ایران پرداخته است. زمانیکه سناتور اوباما خود را برای انتخابات ریاست جمهوری در سال 2007 آماده میکرد، دولت بوش حتی حاضر بود که برای محدودسازی برنامه هستهای ایران با این کشور مذاکره کند. در نتیجه، ایران آزاد بود که برنامه هستهای خود را توسعه بخشد. اوباما مذاکره با ایران و کوبا به عنوان دو دشمن دیرینه را به بخش اصلی برنامه انتخاباتی خود مبدل کرد. از زمان رئیس جمهور شدن اوباما، دیپلماتهای دو کشور به آرامی ملاقاتهای خود را افزایش دادند.
سوم، شرایط این توافق از نظر تاریخی بیسابقه است. مطابق با جزئیات منتشر شده، ایران با بازرسیهای سرزده موافقت کرده است. مفاد چارچوب توافقی فراتر از انتظارات بود. تا قبل از پایان مذاکرات لوزان، بهترین تحلیلها بر این نکته تاکید میکردند که به ایران اجازه استفاده از 6500 سانتریفیوژ داده خواهد شد. اما جزئیات منتشره نشان داد که این تعداد 5000 سو میباشد. سانتریفیوژهای پیشرفته نیز حذف و بر آنها نظارت خواهد شد.
با این حال، تعداد سانتریفیوژها مهمترین یا جذابترین بخش
توافق نمیباشد. این توافق امکان بازرسی از تمامی معادن و تاسیسات هستهای ایران
را مهیا میسازد. به طور خلاصه، این توافق نه تنها باعث اطمینان حاصل کردن جامعه
جهانی از فعالیتهای هستهای مسألهدار ایران میشود، بلکه توان ایران برای دور زدن
پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نیز محدود میسازد.
چارچوب توافقی لوزان: مبنای امیدبخشی برای توافق هستهای با ایران
به گزارش اندیشکده بروکینگز، دولت اوباما بالاخره توانست به توافقی با ایران دست یابد. برای ماهها، منتقدان حرفهای خود را مطرح میکردند و دولت هم چیزی قابل دفاعی برای عرضه نداشت زیرا مسائل حل نشده بسیاری هنوز باقی مانده بود. حال که گروه 5+1 و ایران به فهم مشترکی درباره نکات کلیدی توافق نهایی دست یافتهاند، رئیس جمهور و تیمش میتوانند با اعتماد به نفس بهتری درباره آنچه به دست آوردهاند سخن بگویند.
آنها همچنین با فراتر رفتن از توقعات توانستند در صحنه سیاست داخلی نیز موفقیتی به دست آورند. با سپری شدن مهلت مذاکرات بسیاری معتقد بودند که طرفین به بنبست خوردهاند و دسترسی به توافق نهایی غیرممکن است. اما، تمدید مذاکرات برای چند روز مفید بود و نتایج خوبی حاصل شد. اگرچه بیانیه لوزان کوتاه بود و اطلاعات کمی درباره جزئیات در اختیار ما قرار میدهد، اما فکت شیتی که توسط کاخ سفید منتشر شده است بر خلاف انتظارات جزئیات بیشتری را مطرح میکند.
مطالب منتشر شده از مذاکرات لوزان نشان داد که تیم مذاکرهکننده آمریکایی توانست به بسیاری از اهداف مطرح شده خود دست یابد. هدف اصلی محدودسازی برنامه هستهای ایران و افزایش بازگشت هستهای از دو تا سه ماه به یک سال بود. در روزها و ماههای آینده، کارشناسان درباره اینکه آیا هدف زمان بازگشت هستهای محقق خواهد شد بحث خواهند کرد. اما، پارامترهای مطرح شده در لوزان یعنی غنیسازی اوانیوم در سطح 3.67 درصد و استفاده از 5060 سانتریفیوژ نسل اول، حذف سانتریفیوژهای نسل بعدی، نظارت بر ذخائر اورانیوم و زیرساختهای آنها، محدودیت در زمینه فعالیتهای تحقیق و توسعه درباره سانتریفیوژهای پیشرفته و غیره ثابت کرد که زمان بازگشت هستهای ایران حداقل یک سال خواهد بود.
درخصوص، هدف اصلی دیگر یعنی اقدامات نظارتی و شفافسازی که بتوان هرگونه فریبکاری ایران را مشخص کرد، چارچوب توافق لوزان مبنای امیدبخشی برای ایجاد یک رژیم راستیآزمایی کارآمد است. علاوه بر تاکید بر رعایت پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی هستهای، این چارچوب خواستار نظارت بر معادن و تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران شده است و همچنین بر کانالهای خرید اقلام هستهای نیز نظارت ویژهای خواهد شد. یکی از ویژگیهای اقدمات نظارتی این است که طولانی مدت خواهد بود. برخی از این اقدامات برای 20 سال، برخی برای 25 سال و برخی مثل پروتکل الحاقی همیشگی خواهند بود.
برغم تمامی این مسائل، بیانیه لوزان سوالات بسیاری را بیپاسخ گذاشته است. ممکن است برخی از آنها حل شده باشند، اما هنوز برای عموم شرح داده نشدهاند. به عنوان مثال، در فکتشیت آمریکا آمده است که ایران فعالیتهای تحقیق و توسعه اندکی با استفاده از سانترفیوژهای پیشرفته انجام خواهد داد. این مساله میتواند بر زمان بازگشت هستهای موثر باشد.
همچنین، در این فکتشیت آمده است که ایران پس از گذشت 10 سال همچنان از برنامه غنیسازی و تحقیق و توسعه ارائه شده به آژانس تبعیت خواهد کرد. به این مساله نیز کمتر پرداخته شده است.
مسائل دیگری هم وجود دارد که به نظر میرسد هنوز حل نشدهاند و باید ظرف ماههای آینده به آنها پرداخته شود:
- رویه بازرسی آژانس از هر سایتی که میخواهد بازرسی کند
- رویه حل و فصل اختلافات و موضوعات مهم بین کشورهای امضاکننده توافق نهایی
- نحوه بازگشت خودکار تحریمها در صورت عدم تعهد ایران به توافقات صورت گرفته
- طبق مطالب منتشر شده در فکتشیت آمریکا، قطعنامه جدید شورای امنیت شامل ایجاد محدودیتها برای تسلیحات متعارف و موشکهای بالستیک ایران و بازرسی از محمولههای این کشور میشود. مشخص نیست که با توجه به مخالفت ایران برای ورود به این حوزه، چگونه این مساله حل میشود.
- رفع تحریمها به عنوان یکی از مهمترین مسائل و خصوصاً رابطه بین انجام تعهدات توسط ایران و برداشته شدن تحریمهای آمریکا، اروپا و شورای امنیت
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: پس از توافق لوزان، این مساله عجیب نیست که طرفین برای اقناع صحنه داخلی خود تنها به بخشهایی از توافق پرداختهاند که برای آنها خوشایند است. بنابراین، ایران به این نکته اشاره میکند که چارچوب توافقی به این کشور اجازه غنیسازی در ابعاد صنعتی را میدهد، اما کاخ سفید از محدودسازی این فعالیتها برای یک دوره طولانی سخن میگوید. آمریکا درباره محدودیت ذخائر اورانیوم غنیشده ایران سخن میگوید و تهران درباره فروش مازاد اورانیوم غنیشده در بازارهای جهانی و استفاده از پول حاصله برای تولید سوخت راکتور حرف میزند.
این حرفها با هم در تناقض نیستند و نباید ما را آشفته
سازند. مذاکرهکنندگان در سوئیس توانستند به چارچوب توافقی کاملی دست یابند که میتواند
مبنای خوبی برای تدوین توافق نهایی باشد.
توافق انرژی هستهای ایران: یک بار دیگر زور بر قانون چیره میشود
به گزارش پایگاه گلوبال ریسرچ، لابی صهیونیستی و شرکای نئومحافظهکار آن اگر بتوانند، توافق هستهای ایران و گروه 5+1 را برهم میزنند، توافقی که میتواند به تمامی حرف و حدیثها درباره برنامه هستهای این کشور خاتمه دهد.
ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان انپیتی حق تولید انرژی هستهای را مطابق با این معاهده دارد. قدرتهای دنیا تلاش کردهاند تا با اعمال تحریمهای اقتصادی و یا توسل به حربه جنگ این حق را از ایران سلب نمایند.
گزارشات اطلاعاتی و آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچیک نشانهای از جنبه تسلیحاتی برنامه هستهای ایران نیافتهاند. به رغم عدم وجود هیچ مدرکی درباره برنامه تسلیحات هستهای این کشور، دولت دیوانه رژیم صهیونیستی و عوامل نئومحافظهکار آن که حافظ منافع این رژیم و نه آمریکا هستند آمریکا را تا مرز جنگ با ایران کشاندهاند.
توافق هستهای که حاصل شد هرگونه احتمال انحراف برنامه هستهای ایران را حذف مینماید. با این حال، جنگطلبان واشنگتن و لابی صهیونیست در تلاشند تا با این ادعا که ایران قابل اعتماد نیست این توافق را نابود کنند.
سوال اصلی این است که بر چه اساسی ایران باید به آمریکا اعتماد کند؟
ایران باید از گورباچف رئیس جمهور شوروی سابق بپرسد که کدام حرف واشنگتن اهمیت دارد. واشنگتن در ازای توافق گورباچف برای اتحاد مجدد آلمان قول داد که ناتو یک اینچ هم به سمت شرق حرکت نکند. اما، ناتو فوراً به سوی مرزهای روسیه حرکت کرد و در حال حاضر هم در تلاش است بخشهای قبلی روسیه را به امپراطوری ناتو ملحق نماید.
ایران باید از پوتین رئیس جمهور فعلی روسیه بپرسد که کدام حرف واشنگتن اهمیت دارد. رژیم بوش که احساس میکرد روسیه به لحاظ راهبردی ضعیف شده است معاهده منع موشکهای بالستیک که با مسکو امضا کرده بود را نقض کرد. با خروج از این معاهده، واشنگتن فوراً پایگاههای ضد موشک بالستیک خود را در مرزهای روسیه قرار داد تا توان راهبردی موشکی روسیه را تضعیف نماید.
ایران باید از آلمان بپرسد که در ازای قول ویلسون مجبور شد که معاهده ورسای را بپذیرد و جنگ جهانی اول را خاتمه دهد. از دست رفتن بخش زیادی از سرزمینهای آلمان و خسارتهای فلجکنندهای که بر این کشور تحمیل شد، کشوری که جنگ را شروع نکرده بود، مستقیماً به جنگ جهانی دوم منجر شد.
هیچکس حتی مردم آمریکا نیز نمیتوانند به دولت این کشور اعتماد کنند. در طول تاریخ، واشنگتن نشان داده است که به چیزی که بر روی کاغذ مینویسد احترام نمیگذارد. هر کسی که به واشنگتن اعتماد کرده است مورد خیانت قرار گرفته است. هیچ دولتی به اندازه واشنگتن توافقات بینالمللی را زیر پا نگذاشته است.
ایران هم نباید به دولتی اعتماد کند که اصلاً به حرفهایش احترام نمیگذارد. بعلاوه، ایران برای دستیابی به این توافق باید از خیلی از حقوقش که توسط معاهده انپیتی به او داده شده است چشمپوشی کند. ایران در بین تمام کشورهای امضاکننده این معاهده تنها کشوری است که مورد تبعیض قرار گرفته است. این باید این تحقیر را به پذیرد تا از شروع جنگ جلوگیری کند.
اهمیت واقعی توافق هستهای این است که واشنگتن توانست به
صورت موفقیتآمیزی از زور برای مجبور کردن ایران به چشمپوشی از حقوقش استفاده
کند. به گفته دیگر، این توافق نمونه دیگری است که دنیا از زور برای زیرپاگذاشتن حق
حاکمیت کشور دیگر استفاده میکند. هژمونی آمریکا در دنیا بیداد میکند.