به گزارش مشرق، ایران ورزشی در مقاله ای به قلم سعید زاهدیان عنوان داشت: وقت فوتبال هدر ميرود؛ با دعواي مايليكهن و دايي، با بحثهايي كه ذرهاي نفع به حال فوتبال ندارد. دايي و مايليكهن بهعنوان نمادهاي اين فوتبال بهجاي آنكه وقت خود را صرف كار و كار و كار بيشتر كنند تا فوتباليست بهتري ساخته شود، با يك دعواي جديد و پيش كشيدن مسائلي كه به آنها مربوط نيست، هم وقت خود را هدر ميدهند و هم رسانههايي را كه بايد چهارچشمي مسائل كلان و مهم ورزش كشور را دنبال كنند، به بيراهه بردهاند تا صفحات روزنامه و سايتها مملو از حرفهايي زشت، خستهكننده و بيفايده باشد. اين حرفها در شرايطي مطرح ميشود كه فوتبال ايران در سال قبل از جام جهاني، بايد تمام هوش و حواس خود را به اين مساله معطوف كند اما متاسفانه دعواهاي شخصي و جدلهاي اينچنيني وقت فوتبال را ميكشد.
امروز همه ما بايد به موضوع اسپانسر جديد تيم ملي ميپرداختيم؛ موضوع مهم و اتفاقي كه از زواياي مختلفي قابل بررسي و تحليل است. ديروز در مراسم معارفه اسپانسر جديد - كه يك شركت تازهتاسيس و نهچندان مطرح است - بحثي درباره رقم قرارداد فدراسيون با اين شركت بهميان آمد و گفته شد كه اين اسپانسر قرار است براي يك سال، 15 ميليارد تومان به فدراسيون فوتبال بپردازد. درباره رقم قرارداد، بحثهاي زيادي وجود دارد. نخست اينكه اين رقم را مقايسه كنيد با پولي كه تيم گوانگژو بابت خريد يك بازيكن پرداخته تا به فينال آسيا برود. آنها براي جذب يك بازيكن 15 ميليون دلار پرداختهاند، حال فدراسيون فوتبال ايران بابت حمايت يكساله تنها 15 ميليارد تومان - معادل يك سوم قرارداد بازيكن تيم گوانگژو - قرار است در يك سال آينده پول بگيرد. آيا اين رقم برازنده تيم «ملي» ايران است و آيا تيمي كه به جام جهاني ميرود، بايد با چنين اسپانسري توافق كند كه نه كسي آن را ميشناسد و نه كسي ميداند هدف آنها چيست، چه برنامهاي دارند و اساسا با چه هدفي وارد صحنه شدهاند؟ اگرچه علي كفاشيان عليرغم خوشحالي از امضاي همين قرارداد، كنايهاي تلخ ميزند كه اين رقم بالاترين پيشنهاد ممكن بوده كه فدراسيون فوتبال پذيرفته و ساير اسپانسرها هيچكدام حاضر به پرداخت همين 15 ميليارد تومان هم نبودهاند.
در مورد اسپانسر، ابهامات فراواني وجود دارد؛ در اينخصوص بايد بحثهاي فراواني صورت بگيرد. بايد پرسيد كه تيم ملي ايران با هدف حضور در رويدادي جهاني مثل جام جهاني، چرا نميتواند صاحب اسپانسري بزرگتر با اهداف بينالمللي باشد كه فوتبال ايران را در سطحي بالاتر مورد توجه قرار دهد. آيا ايراد از كميته بازاريابي فدراسيون فوتبال است كه در تمام اين روزها تيم ملي هرگز صاحب اسپانسري نبود و براي پرداخت دستمزد سرمربياش دست به دامن وزارت ورزش و جوانان ميشد يا ايراد از بحران اقتصادي موجود در كشور است كه هيچ شركتي حاضر به سرمايهگذاري در فوتبال نيست.
همه اين بحثها مطرح است؛ از زواياي ديگري هم ميتوان به موضوع نگاه كرد و به تحليل بحران مالي فوتبال پرداخت اما امروز كه وقت اين كار بود تا همه رسانهها توجه خود را به اسپانسر جديد معطوف كنند و با ارائه ديدگاه و نظرات، بحثي تازه را به راه بيندازند، به يكباره دعوا و بحث و جدل دايي و مايليكهن همه چيز را تحتالشعاع قرار ميدهد و تمام نگاهها را به سمت و سويي ميبرد كه آخرش شكايت و شكايت بازي است و منفعتي كه براي فوتبال ندارد هيچ، بلكه دو نفر از مردان بزرگ فوتبال با حرفهايي كه ميزنند، آبروي خود و فوتبال را ميبرند و شأن اين ورزش را تا جايي پايين ميآورند كه مخاطب فوتبال بعد از خواندن حرفهاي دايي و مايليكهن احساس كند شكي كه تا الان درباره پليديهاي پشت صحنه فوتبال داشته به يقين تبديل شده است. اين بدبيني و بيزاري از فوتبال، بيترديد محصول دعوا و جدل دايي، مايليكهن، قلعهنويي و امثال آنهاست در حالي كه فوتبال در تمام دنيا با جذابيتهايش، با زيباييهايي كه ميسازد هر روز بر مخاطبان خود ميافزايد اما مديران مردان اصلي فوتبال تيشه بهدست گرفتهاند و به خاطر منافع شخصي خود به ريشه فوتبال ميزنند و از آنجا كه فوتبال متولي ندارد، مدير دانا و دلسوز ندارد، به روزگاري دچار شده است كه ايستادن كنارش براي بسياري قبيح و زشت است و ترجيح ميدهند تا خود را از فوتبال دور كنند. اين دايي و مايليكهن هستند كه فوتبال را به مردم نشان ميدهند و با اين حرفها، به جاي ايجاد جاذبه، هر روز بيشتر از قبل حس تنفر نسبت به فوتبال در دل جامعه ايراني كاشته ميشود.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 3
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
فرش رد ۱۶:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۴0 0مایلی کهن مفتون واقع شد! همه میدانند که حق با مایلی کهن است!
-
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۴0 0دایلی!
-
فرش رد ۱۷:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۴0 0مایلی کهن مفتون واقع شد! همه میدانند که حق با مایلی کهن است!