ygujg

این حاشیه‌نشینی نتیجه یک تصمیم واحد یا تقصیر یک نفر نیست-فارغ از اینکه دونالد ترامپ چقدر می‌تواند نقش داشته باشد- بلکه، نشان‌دهنده یک آسیب‌پذیری عمیق‌تر و یک الگوی مضطرب‌کننده برای آینده اتحادیه است.

به گزارش سرویس جهان مشرق، استفن اِورتز(Steven Everts)، تحلیل‌گر ارشد «موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا»، در مقاله‌ای قابل‌تامل، افول توان و نقش «تصمیم‌گیری» اتحادیه اروپا را در عرصه روابط بین‌الملل، حتی مسایل مستقیما مرتبط با خود اتحادیه، زیر تیغ کنکاش خود برده است. او با توجه به جنگ اوکراین و اختلاف نظر شدید میان بروکسل و واشنگتن در مورد چگونگی و نحوه برخورد با این جنگ، بر این واقعیت تاکید می گذارد که اروپا دیگر هیچ اراده‌ای ندارد و در هیچ تصمیم گیری مهمی کسی نظر کشورهای اروپایی را نمی‌خواهد، به این معنی که کشورهای اروپایی عملاً کنار گذاشته شده و به نوعی دچار ضعف در اثرگذاری برای نقش آفرینی در تحولات آینده‌ای شده‌اند که حتی مستقیم به خود آنها مربوط است.

این مقاله جهت اطلاع مخاطبان و نخبگان از فضای رسانه‌های غربی آمده است و همه‌ی ادعاها و مطالب آن مورد تایید مشرق نیست.

مانورهای دیپلماتیک شدید برای ترسیم یک بازی پایانی در جنگ اوکراین، واقعیت نگران‌کننده‌ای را آشکار کرده است: حتی وقتی پای امنیت خودش در میان است، اتحادیه اروپا برای این‌که یک بازیگر محوری باشد، دست و پا می زند.

مذاکرات جاری بر سر آینده اوکراین - درگیری‌ای که رهبران اروپا به طور معمول آن را «وجودی» توصیف می‌کنند - با حداقل نقش‌آفرینی این بلوک در حال پیشروی است. و در حالی که دیگران تعیین‌کننده لحن و جهت هستند، اروپا واکنش‌پذیر باقی مانده: مدیریت عواقب، محدود کردن خسارات و امید به بازیابی نفوذ خود.

روانشناسی ضعف اروپا/ مرعوب‌بودن و بی‌عملی، توان «نه‌گفتن» را از اروپا گرفته است

این حاشیه‌نشینی نتیجه یک تصمیم واحد یا تقصیر یک نفر نیست - صرف نظر از اینکه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا چقدر می‌تواند در این زمینه نقش‌آفرین باشد- بلکه، نشان‌دهنده یک آسیب‌پذیری عمیق‌تر و یک الگوی مضطرب‌کننده برای آینده اتحادیه است.

هر کس به انتخاب‌های اروپا در ماه‌های اخیر نگاه کند می‌تواند یک روانشناسی ضعف را ببیند. این، تصویری از یک قاره فاقد شجاعت ترسیم می‌کند که حتی وقتی پای منافع اصلی‌ آن در میان است و گزینه‌های سیاستی در دسترس هستند، قادر به اقدام قاطع نیست. اروپا در حال از دست دادن اعتماد به نفس است، در جبرگرایی فرو می‌رود و انفعال خود را با این فکر تسلی‌بخش توجیه می‌کند که انتخابی واقعی ندارد، چون دستش ضعیف است؛ به علاوه، در بلندمدت همه چیز درست می‌شود. فقط کافی است انتخابات میاندوره‌ای آمریکا را منتظر بمانیم.

اما آیا درست می‌شود؟ و آیا اروپا از عهده این انتظار برمی‌آید؟

دست‌کم، قطعی است که اوکراین نمی‌تواند.

صرفاً اظهارنظرکردن روی پیش‌نویس‌های طرح صلح دیگران در قالب نوعی «دیپلماسی ویرایش تغییرات» کافی نیست. تصمیم‌ها لازم‌اند و همین حالا لازم هستند. اروپا قاره‌ای از کشورهای ثروتمند با قابلیت‌های فراوان است. اما در حالی که رهبرانش اصرار دارند امنیت و موفقیت اوکراین برای امنیت و بقای خود اروپا حیاتی است، کمک‌های نظامی واقعی‌ آن به کی‌یف در ماه‌های اخیر کاهش یافته است.

روانشناسی ضعف اروپا/ مرعوب‌بودن و بی‌عملی، توان «نه‌گفتن» را از اروپا گرفته است

در بُعد مالی، اروپا در آزمونی که برای خودش تعیین کرده، مردود می‌شود. اوکراین سالانه به حدود ۷۰ میلیارد یورو نیاز دارد - و بله، این مبلغ بزرگی است، اما تنها معادل ۰.۳۵ درصد از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپاست. این در توان جمعی اروپاست. با این حال ماه‌هاست که کشورهای عضو نتوانسته‌اند بر سر سازوکارهای استفاده از دارایی‌های مسدودشده روسیه یا جایگزین‌های مناسب که بتوانند اوکراین را سرپا نگه دارند به توافق برسند.

در عوض، ما تردید و پیروزی اندیشه‌های کوچک را دیده‌ایم. همچنین بسیار گویاست که تلاش آمریکا برای تحمیل صرف چگونگی استفاده از این دارایی‌ها - که طبق آن ۵۰ درصد از سودها به جای کی‌یف به واشنگتن می‌رود - بالاخره اروپا را به تکاپو انداخته است.

متأسفانه، روانشناسی ضعف اروپا در حوزه اقتصادی نیز به همان اندازه مشهود است، چرا که توافق تجاری آمریکا-اروپا، که در جولای امسال امضا شد، یک مورد کلاسیک از چگونگی ظاهر شدن ضعف در لباس «عملگرایی» بود.

بروکسل ابزارهایی برای پاسخ به تعرفه‌ها و اقدامات اجبارآمیز واشنگتن داشت، از جمله تعرفه‌های متقابل و ابزار ضداجبار خودش. اما تحت فشار کشورهای عضوی که از کناره‌گیری گسترده‌تر آمریکا از امنیت اروپا و اوکراین هراس داشتند، تصمیم گرفت از آن ابزارها استفاده نکند. نتیجه یک «توافق» یک‌جانبه با تعرفه واحد ۱۵ درصدی بود که قوانین سازمان تجارت جهانی را می‌شکند و اروپا را ملزم می‌کند خریدهای انرژی و سرمایه‌گذاری‌هایی به ارزش صدها میلیارد دلار در آمریکا انجام دهد.

روانشناسی ضعف اروپا/ مرعوب‌بودن و بی‌عملی، توان «نه‌گفتن» را از اروپا گرفته است

بدتر این‌که، این توافق حتی ثباتی را که به عنوان مزیت اصلی آن تبلیغ می‌شد به بار نیاورد. واشنگتن از آن زمان، اقدامات انتقال انرژی و مقررات فناوری اروپا را به عنوان «موانع تجاری» و «مالیات بر شرکت‌های آمریکایی» تعیین کرده و نشان داده که ممکن است اقدامات تلافی‌جویانه بیشتری در پی بیایند. تنها هفته گذشته، آمریکا بار دیگر فشار را افزایش داد، زمانی که نمایندگان تجاری آن با وزرای اتحادیه اروپا دیدار کردند و صراحتاً قوانین موجود اتحادیه اروپا در مورد فناوری را به چالش کشیدند.

اتحادیه اروپا بیش از آن‌که در امور دفاعی، {بالقوه}یک ابرقدرت در حوزه اقتصادی و نظارتی به شمار می‌رود. اما با وجود دهه‌ها اهرم قرار دادن وزن اقتصادی برای مقاصد سیاسی، اکنون اتحادیه اروپا سرگردان است و با یک بازی قدرت فرا-آتلانتیکی گسترده‌تر بر سر تجارت و فناوری روبروست.

الگوهای مشابه عقب‌نشینی، اقدامات اتحادیه اروپا در سایر حوزه‌ها را نیز مشخص می‌کند. همانطور که روسیه عملیات جنگ ترکیبی خود علیه زیرساخت‌های حیاتی این بلوک را تشدید می‌کند، پاسخ اروپا همچنان تردیدآمیز است. همانطور که چین کنترل‌های صادراتی خود بر صادرات مواد معدنی حیاتی را به شدت تسلیحاتی می‌کند، اروپا همچنان دیر و بدون هماهنگی واضح واکنش نشان می‌دهد. و در غرب آسیا، با وجود این‌که یکی از کمک‌کنندگان اصلی به غزه است، اروپا در شکل‌دهی به هرگونه طرح آتش‌بس و بازسازی حاشیه‌ای است.

در بحران پشت بحران، نقش اروپا نه تنها کوچک است، بلکه همچنان در حال کوچک‌تر شدن است. سوال این است، اروپاییان چه زمانی تصمیم خواهند گرفت که از این ضعف و بی‌اهمیتی به تنگ بیایند؟

این بیش از هر چیز، مسئله‌ای روانشناختی است، باور به توانمندی‌های خود، از جمله قابلیت گفتن «نه». اما این تنها در صورتی ممکن است که اروپا در توانایی خود برای اتخاذ تصمیمات بزرگ به صورت مشترک - از طریق اقتدار سیاسی و منابع مالی مشترک - سرمایه‌گذاری کند. راه گریزی از این وضعیت بدون سرمایه‌گذاری برای اتحادیه اروپایی قوی‌تر وجود ندارد.

این استدلال پایه پیش از این صدها بار مطرح شده است. اما در حالی که اصرار بر «اراده سیاسی بیشتر» در میان کشورهای عضو قطعاً درست است، در عین حال بسیار ساده‌انگارانه نیز هست. ما باید بپذیریم که ساختن یک اتحادیه اروپای قوی‌تر همچنین به معنای از دست دادن برخی چیزهاست. اما در عوض چیزی ضروری به دست خواهیم آورد: توانایی ایستادگی در دنیایی از دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ.

این هم ضروری است و هم ورای قیمت‌گذاری.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس