به گزارش وبلاگستان مشرق، بهمن عزيزي در مطلب اخير وبلاگ "حريم" نوشت:
در جنگ هاي سه ساله ي اسپانيا (1936– 1939) هنگامي که ژنرال مسولا يکي از سرکردگان سپاه ژنرال فرانکو با ارتش خود به سوي مادريد پايتخت اسپانيا پيش مي رفت، براي کمونيست ها که بر شهر مسلط بودند، پيغام فرستاد که:
" من با چهار ستون سرباز و تجهيزات از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوي مادريد پيش مي آيم، ولي شما فقط روي اين چهار ستون حساب نکنيد، زيرا ما ستون ديگري هم داريم که در مادريد و حتي در ميان جمع شما هستند که دانسته يا ندانسته براي ما فعاليت مي کنند. اگر از چهار ستون اعزامي واهمه نداريد، از اين "ستون پنجم" بترسيد که در همه ي امور و شئون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار ستون ديگر ما را به درون شهر هموار مي کنند . . ." . خيلي خوب ، حالا بريم سر اصل مطلب :
اول : « مروري بر فهرست همکاران روزنامه هاي زنجيره اي که در دولت آقاي خاتمي تحت عنوان روزنامه نگار و فعال مدني در صحنه مطبوعات آفتابي شدند ، نشان مي دهد آنها در واقع سربازان ستون پنجم بيگانگان بوده اند و پس از ناکامي در ماموريت به کشورهاي مذکور پناهنده شده اند.
در دوران رياست جمهوري محمد خاتمي روزنامه زنجيره اي « جامعه » با تيتر « سلام بر جامعه » اعلام موجوديت کرد. محسن سازگارا مديرعامل اين روزنامه سابقه همکاري با گروهک تروريستي منافقين و برخي اعضاي سازمان مجاهدين(انقلاب) نظير بهزاد نبوي را در کارنامه خود داشت. برخي از همکاران آن روزنامه نظير ابراهيم نبوي، مسعود بهنود و حسن صلح جو(همکار فعلي بي بي سي) نيز به سرنوشت مشابهي رسيده و در خدمت رسانه هاي رسمي آمريکا و انگليس درآمده اند.
پس از روزنامه جامعه ، به تدريج روزنامه ها و نشريات زنجيره اي ديگري مانند توس ، نشاط ، عصر آزادگان ، اخبار اقتصاد ، اعتماد ملي ، شرق ، هم ميهن ، شهروند امروز ، کارگزاران ، بنيان ، ياس نو ، نوروز ، صبح امروز ، آفتاب امروز ، جامعه مدني ، بهار ، اعتماد و ... پا به ميدان گذاشتند تا در پوشش رکن چهارم دموکراسي و نهاد مدني ، نقش پايگاه مطبوعاتي دشمن را ايفا کنند . اکنون بسياري از همکاران اين رسانه ها با دريافت پناهندگي از کشورهايي نظير آمريکا ، انگليس ، آلمان ، فرانسه ، هلند و ... در خدمت رسانه هاي علني ضد انقلاب قرار دارند ؛ افرادي نظير : حسين باستاني ، بابک داد ، شهرام رفيع زاده ، سراج ميردامادي ، شادي صدر ، مهرانگيز کار ، روزبه ميرابراهيمي ، جمشيد برزگر ، فريبا داودي مهاجر ، اميد معماريان ، حنيف مزروعي ، فرهمند علي پور ، سعيد قاسمي نژاد ، محمدجواد اکبرين ، علي اصغر رمضان پور ، حسين سربخشيان ، فرشته قاضي ، مهدي خلجي ، آرش سيگارچي ، محسن کديور ، سامان رسول پور ، محمد تهوري ، نيما راشدان ، رامين احمدي ، آرش بهمني ، آيدا فجر ، اکبر گنجي ، نفيسه زارع ، نيک آهنگ کوث ر، علي افشاري ، اکبر عطري و... ده ها اسم ديگر که هم اکنون به صداي آمريکا ، راديو فردا ، بي بي سي ، راديو زمانه ، روزنت ، گويانيوز و ... سرويس مي دهند. برخي از اين افراد غير از سرويس مطبوعاتي ، سرويس اطلاعاتي و جاسوسي هم مي دهند و به عواملي براي جمع آوري اطلاعات از رابطين داخلي تبديل شده اند.
ذکر اين نکته خالي از لطف نيست که عطاا... مهاجراني وزير ارشاد دولت خاتمي زماني درباره روزنامه هاي جامعه و توس( اولين روزنامه هاي زنجيره اي ) تصريح کرده بود آنها وابسته به گروهک هاي ضد انقلاب و سلطنت طلب هستند که از بوستان آزادي سوءاستفاده مي کنند، دنبال بازتوليد پروژه براندازي به شيوه يلتسيني هستند. اما گذشت زمان ثابت کرد مهاجراني و پياده نظام پايگاه مطبوعاتي دشمن دستشان در يک کاسه است. مهاجراني هم اکنون در پناه اربابان انگليسي در لندن اقامت گزيده و فرماندهي رسانه جرس را بر عهده گرفته است. »
دوم : « اگر ز باغ رعيت ملک خورد سيبي / برآورند غلامان او درخت از بيخ »! وقتي وزارت ارشاد با گهواره اش در اختيار ستون پنجم قرار مي گيرد ، وقتي هر کس و ناکسي سکان وزارت نفت را در دست گرفته و دفتر هاي الوان و رنگارنک در لندن مي زند ، وقتي درب سراهاي انرژي هسته اي گل گرفته و مسئولان آن به ساز سران 1 + 5 مي رقصد و ... عجيب نيست ، رئيس دولت آن نيز با طراح و حامي مالي انقلاب هاي مخملين ، کنگر بخورد و لنگر بيندازد . example :
« سوروس» که رياست هيئت مديره موسسه «جامعه باز» (OSI) را بر عهده دارد طي سخناني در شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بين المللي ترامپ(Trump International Hotel) نيويورک و در جمع مديران و فعالان تعدادي از سازمان هاي غيردولتي آمريکا ضمن تحليل ريشه هاي واقعه 11سپتامبر ادعا کرد : ريشه هاي واقعه تاريخي 11سپتامبر 2001 را بايد در بنيادگرايي ، تصلب و عدم رواداري بخشي از مسلمانان جست وجو کرد.
رئيس هيئت مديره مؤسسه جامعه باز ادامه داد: در مقابل اين جريان ستيزه جو ، بخشي از انديشمندان مسلمان نظير نصر حامد ابوزيد ، عبدالکريم سروش و محمد خاتمي با بهره گيري از آموزه هاي کارل پوپر تلاش مي کنند تا اسلام را با دنياي مدرن آشتي داده و رواداري را در جوامع اسلامي ترويج کنند.
جرج سوروس اظهار داشت: موسسه جامعه باز در راستاي هدف گذاري هاي خود همواره تلاش کرده است تا آن دسته از جريان هاي فکري را در جهان اسلام مورد توجه قرار دهد که به ارزش هاي جهان مدرن (سکولار) پايبندي بيشتري دارند.
وي در همين رابطه اظهار داشت: يکي از بهترين جلساتي که من در ارتباط با پيشبرد دموکراسي در جهان اسلام و به ويژه ايران در آن حضور يافتم، ملاقاتي بود که روز سه شنبه 14 سپتامبر 2006 با محمد خاتمي رئيس جمهور سابق ايران برگزار کردم.
جرج سوروس در ادامه سخنانش با بياني طنز افزود: من حدود 10 سال در انتظار ديدار آقاي خاتمي بودم و به همين دليل اين ديدار آنچنان براي من جذاب و به ياد ماندني بود که حتي روز و ساعتش نيز در حافظه ام ثبت شده است.
طراح و حامي مالي انقلاب هاي مخملي سپس تأکيد کرد : هدف از ديدار من با محمد خاتمي دستيابي به آگاهي از درون کشوري منزوي بود ، کشوري که براي برقراري ارتباطات با آن فرصت هاي محدودي وجود دارد و با توجه به تحولات اخير منطقه چنين جلساتي ارزشمند است و مي تواند به اتخاذ تصميمات سياسي موثر کمک کند.
رئيس هيئت مديره موسسه جامعه باز ادامه داد: در اين جلسه من به خاتمي گفتم که جوانان ايران به عنوان بخش بزرگي از جمعيت ايرانيان، مشتاق تغييري سياسي هستند که حاصل آن جامعه اي آزادتر باشد.
سوروس ادامه داد : به خاتمي گفتم که هر چند دغدغه خاطر کنوني بيشتر ايرانيان وضعيت اقتصادي خودشان است و انتخابات ژوئن 2005 نيز همين موضوع را تائيد مي کند اما بايد گرايش هايي را در ايران تقويت کرد . در اين جلسه خاتمي به من گفت که تعارض موجود بين ساختار حقيقي و ساختار حقوقي در ايران مهم ترين مانع براي پيشرفت و توسعه روابط ايران با غرب است.
سوروس افزود : خاتمي معتقد بود که دموکراسي و رواداري دولت با ساختار کنوني يک حکومت مذهبي که در راس آن رهبر مذهبي حکمراني مي کند، به دست نخواهد آمد.
وي افزود : خاتمي انتخاب احمدي نژاد را حرکتي در جهت تثبيت بيشتر قدرت رهبر مذهبي ايران ارزيابي کرد و معتقد بود که در دوران احمدي نژاد جامعه مدني تحت فشارهاي بيشتري قرار گرفته است.
سوم : لابد شما هم مثل من لذت فراوان برده ايد از اين « گفتگوي تمدن ها » و اما اين پايان ماجرا نيست ، از قديم گفته اند " از تو دشمن چون محبت ديد يارت مي شود " بي جهت نيست که دانمارک ، همان مهد اسلام ستيز ، که هنوز هم که هنوز است طعم تلخ کاريکاتور هاي موهنش از پيامبر اسلام از خاطره ها زدوده نشده ، اولين جايزه بنياد تازه تاسيس خود يعني« گفت و گوي جهاني» را به صورت مشترک اهدا مي کند به خاتمي و شايگان ، حالا اين شايگان کيست ؟
« مشاور دفتر فرح پهلوي ، عضو کد دار ساواک ، مسئول دفتر رضا پهلوي در آمريکا، سردبير نشريه «ايران نامه» اشرف پهلوي، داراي دهها سخنراني و نوشته در حمايت از رضاخان پهلوي، همکار بنياد آمريکايي وودرو ويلسون، داريوش شايگان به فحاشي عليه حضرت امام(ره) معروف است. او در نوشته ها و سخنراني هاي متعدد خويش- بارها به صراحت از اسلام به عنوان ديني که فاقد کارآيي است ياد کرده! و بر ضرورت تسليم در برابر آمريکا تاکيد ورزيده است. داريوش شايگان طي مقاله اي در روزنامه زنجيره اي جامعه- 28ارديبهشت ماه 77- مي نويسد: «... اصطلاحي در بين اروپاييان رايج شد که: اگر نمي توانيم با آنها بجنگيم، پس به آنها ملحق شويم... ممکن است گفته شود پيوستن به آنها و همراه شدن با آنها وابستگي است. اما بايد توجه داشت که مشکل وابستگي بحث کاملا کهنه شده است...» شاعر فرموده است : کبوتر با کبوتر ، باز با باز ، کند همجنس با همجنس پرواز !
چهارم : حالا بدرک که رئيس جمهور اسبق ما با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد ! اين به تنهايي آزار دهنده نيست ، آنچه ما را آزار مي دهد. آن است که عده اي عالم بي عمل ، بر وزن همان زنبور بي عسل ، که در دوران فتنه ، چشم بر جهان بسته بودند . دوره افتادند و مي خواهند ، آب توبه بر سر حضرت ايشان بريزند ، اصلاح طلبان اقليت مجلس به ديدار خاتمي مي رود ، خاتمي به ستون پنجم بيدار باش مي دهد ، خود را و ستون مذکور را براي انتخابات مجلس آتي به حالت آماده باش در مي آورد و خنده دار تر از همه آنکه جناب خاتمي ، براي حضور ! خود پيش شرط هم تعيين مي کند و مي فرمايد : « کف خواستههاي » اصلاحطلبان از حاکميت « آزادي زندانيان و ايجاد فضاي آزاد براي همه احزاب و گروهها و رفع محدوديتهاي نا به جا » « پايبندي همگان به خصوص مسئولان به قانون اساسي ( خنده حضار ) و اجراي همه جانبه و کامل آن » و « فراهم آوردن ساز و کاري براي برگزاري انتخابات سالم و آزاد » از ديگر خواستهاي حداقلي آقاي خاتمي است.و هم چنين مي فرمايد : « نميشود به جز يک سليقه براي همه سليقهها انواع محدوديتها را ايجاد و انواع اتهامات را رديف کرد و بعد گفت آزادي و مردم سالاري وجود دارد.»
پنجم : يک پيشنهاد ستون پنجمي دارم ! همانطوري که روزنامه « اعتماد ملي » رفته بود و اما اکنون به جاي آن ، روزنامه « آرمان روابط عمومي » + منتشر مي شود ، جا دارد مسئولان امر در راستاي ترويج آزادي و مردم سالاري مورد نظر خاتمي ، به جاي « شهروند امروز » مرحوم ، اجازه فرمايند « شهروند فردا » منتشر و صد البته دو باره سبز گردد . تا شهروندان جامعه مدني ايران بار ديگر در يک آزمون سخت ، به اين پرسش سخت پاسخ گويند که آيا « خاتمي بيايد ، يا نيايد » !!!