مشرق - جايگاه بحث از انجمن حجتيه در فضاي فکري و سياسي امروز ايران کجاست؟ جريان حجتيهاي چيست و با چه مؤلفههايي قابل بازشناسي است؟ آيا صرفا متلکي رسانهاي و برچسبي سياسي است، که به کار از ميدان بهدر کردن رقيب و اسکات خصم ميآيد؟ يا تشکيلات پيچيده و گسترده زيرزميني که سوژه مناسبي براي دستگاههاي امنيتي ميتواند باشد؟ يا فراتر از اينها نوعي تفکر که ريشهاي عميقتر از حوادث شش دهه گذشته و گسترهاي فراتر از مرزهاي جغرافيايي شها که باشد، بيشک عدم توازن مشهودي ميان ميزان اهميت انجمن حجتيه و آنچه از انجمن حجتيه ميدانيم، وجود دارد. اين امر بهويژه در مورد حيات اين جريان فکري و اجتماعي در طول حدود سه دهه اخير، که به وضع نيمهعلني تغيير وضعيت داده، مصداق بيشتري مييابد. اين پرونده تلاشي مقدماتي است در جهت پرتو افکني بر ماهيت فکري و اجتماعي جريان حجتيهاي. بالأخره هميشه از جايي بايد آغاز کرد!
شيخ حلبي و انگيزههاي تأسيس انجمن
انجمن حجتيه در سال 1336 توسط "شيخ محمود ذاکرزاده تولايي " معروف به "حلبي " تأسيس شد. حلبي از واعظان معروف آن زمان در شهر مشهد بود. وي که ابتدا از مبارزان و حاميان دکتر مصدق بود، پس از ناکامي در انتخابات مجلس و همچنين شکست نهضت ملي، از سياست کناره گرفت و انجمن را بنيان گذاشت. گفته شدهاست، بهايي شدن يکي از دوستان نزديک حلبي، انگيزهاي قوي براي او در مبارزه با بهاييت بهوجود آورد، همچنين شکست نهضت ملي دکتر مصدق، اثري عميق روي او برجا گذاشت و ميل به کنارهگيري از سياست را در او تقويت کرد. انجمن هدف اصلي خود را مقابله با بهاييت ميدانست و اعضاي خود را از ورود در سياست منع ميکرد.
ساختار منسجم تشکيلاتي
انجمن حجتيه ساختار و تشکيلاتي منظم و پنهاني داشتهاست. به شهادت انقلابيوني که سابقه عضويت در انجمن را داشتهاند، جلسات پنهاني انجمن حجتيه داراي سطوح مختلف بوده و هست، و در عمل کساني که با انديشههاي انجمن سازگار نبودند، يا خود از جلسات کنار ميکشيدند و يا کنار گذاشته ميشدند. عضو انجمن، پس از گذراندن اين جلسات به فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي انجمن وارد ميشد. در ساختار انجمن، کميتههاي مختلف از جمله کميته تدريس، کميته تحقيق، کميته نگارش، کميته ارشاد، کميته ارتباط با خارج و کميته کنفرانسها وجود داشت. روحيه پنهانکاري (انجمنيها موظف بودند عضويت خود در اين تشکيلات را در برابر ديگران انکار کنند) و انضباط تشکيلاتي حاکم بر کميتهها، سري بودن تشکيلات و همچنين عدم درگيري با حکومت پهلوي، اين امکان را براي انجمن بهوجود آورد تا بتواند دامنه نفوذش را در سراسر ايران و حتي تا هند و پاکستان گسترش دهد.
مراودات انجمن و ساواک
گرچه مشي انجمن کنارهگيري از سياست بود، ولي مبارزه با بهاييت نياز به سياسيکاريهايي هم داشت. ايجاد تشکيلات براي مبارزه با بهاييت که در دستگاه حکومت آن روز نفوذ داشتند، بدون دادن امتيازاتي به حکومت و بدون پارهاي از همکاريها با حکومت ميسر نبود. در کتاب "در شناخت حزب قاعدين زمان " تصوير اسنادي از ساواک آورده شده که دليلي براي برخي از همکاريهاي انجمن با ساواک است. البته انجمن براي ادامه فعاليت خود مجبور به اين همکاري بود و شايد در اين مورد انجمن از "اصل تقيه " استفاده ميکرد، اصلي که در مرام انجمن کاربرد وسيعي داشته و دارد!
انجمن و مخالفت با مبارزه عليه شاه
رهبران انجمن به اين دليل که مبارزه را امر مثبتي نميدانستند در برابر فعاليتهايي که عليه حکومت وقت انجام ميگرفت، با ترديد برخورد ميکردند. آقاي طيب که خود از مسؤولان سابق انجمن بود و پس از انقلاب از انجمن خارج شد در اينباره ميگويد: "از ابتداي اين نهضت و از گذشتههاي دور اين نهضت، آقاي حلبي با ناباوري با آن برخورد ميکرد و معتقد بود که نميشود با رژيم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقيده داشت کساني که به اين راه کشيده ميشوند، خونشان را هدر ميدهند و کساني که افراد را به اين راه ميکشانند مسئول اين خونها هستند و معتقد بود که نظر صحيح، فعاليتهاي فرهنگي و ايدئولوژيک است و نه مبارزه عليه رژيم " مسلم است که هيچکس با مبارزه با بهاييت مخالف نبود. اما مبارزان ديدگاه وسيعتري داشتند. آنها معتقد بودند که بهاييت زيرمجموعهاي از حکومت وقت است و اگر حکومت نابود شود، بهاييت هم خودبهخود از بين خواهدرفت.
حمايت برخي مراجع از فعاليتهاي ضدبهاييت انجمن
در آن برهه، برخي مراجع به حمايت و تقدير از فعاليتهاي انجمن در مواجهه با خطر نشر بهاييت ميپرداختند. در همين راستا، امامخميني هم براي مدت کوتاهي اجازه دادند اعضاي انجمن از وجوهات براي پيشبرد فعاليتهاي خود بهره ببرند ولي بعد از مدتي اين اجازه را از آنها سلب کردند. همچنين آيتالله خزعلي را نيز بهعنوان نماينده خود در انجمن معرفي کردند. اين نمايندگي تا سه سال پس از انقلاب ادامه داشت. آيتالله خزعلي در اين خصوص ميگويد: "امام به من فرمودند که بر اين گروه نظارت کنم و به ايشان گزارش کنم. ولي به علت سوءاستفادههاي بعضي افراد انجمن آن هم در حد فردي نه خود انجمن، اينگونه براي ديگران مطرح ميکردند که بودن اينجانب در انجمن دليل بر تأييد امام بر کل انجمن است. امام هم از 12 رمضان 60 اين نظارت را از من گرفتند. "
انجمن پس از انقلاب اسلامي
پس از پيروزي انقلاب، انجمن حجتيه اعلام کرد که همراه با مردم در جهت اهداف انقلاب اسلامي فعاليت خواهدکرد اما عملا چنين چيزي روي نداد. انجمن، در اين برهه، درصدد بدستآوردن مسئوليتها و پستهايي در وزارت اطلاعات و وزارت آموزش و پرورش بود که با مخالفت بسياري از مسؤولان روبهرو شد. شهيد رجايي در زماني که تصدي وزارت آموزش و پرورش را به عهده داشت اعلام کرد: "من انجمنيها را نميپذيرم و اينها را ما راهشان نميدهيم. " آيتالله جنتي نيز در خطبههاي نمازجمعه مورخ 9/7/1361 در اينباره از تلاش انجمن براي نفوذ به مراکز اطلاعاتي و نظامي و عدم همکاري با اين مراکز در ارائه اطلاعات انتقاد کرد.
امام در جايي خطاب به ناطقنوري، وزير کشور و علياکبر پرورش، وزير آموزش و پرورش، نظر خود را نسبت به انجمن چنين ابراز ميکند: "به آنها پست کليدي ندهيد. خطرناکند. وقتي آمدند بين شما تفرقه ايجاد ميکنند، تشتت ايجاد ميکنند. برادران را به جان هم مياندازند. آنها کار ديگري دارند. دنبال مسأله ديگري هستند. اينها با شاه همکاري ميکردند. برايشان مسأله دين مطرح نبودهاست. " "البته اين سخنان امام آن زمان خصوصي بود و بعدا منتشر شد.
انتشار سخنان موهن برخي از بزرگان انجمن
در سالهاي اوايل پيروزي انقلاب، سخناني منسوب به حلبي منتشر شد که خشم انقلابيون را برانگيخت. از اين دست سخنان، علاوهبر توهين به امامخميني، دهنکجي به مبارزان و تخطئه نهضت اسلامي و دفاع مقدس هم برداشت ميشد: "يک خودکاري در دستش گرفته و يک اعلاميهاي نوشته، ميخواهد آمريکا را شکست بدهد. "
"يک چند صباحي است دارند تشجيع ميکنند اما به بيراهه، ملتفت نکته باشيد... اول شما يک افسر، يک پيشوا و رهبر معصومِ جنگي پيدا کنيد، يک رهبري که بتواند اداره اجتماع کند روي نقطه عصمت نه عدالت، عدالت کافي نيست؛ پريشب گفتم اول او را پيدا کنيد او را اقامه بهکار کنيد، مطرح داشتهباشيد، نقشه صحيح طبق نظر اين رهبر معصوم داشته باش، آنوقت برو جانت را بده. آنوقت من هم واجب است منبر را رها کنم، منبر بازي است، هفتتير به کمرم ببندم بروم جلو. آن رهبر جلو باشد رهبر معصوم جلو بيافتد، فهميدي؟ بنده توي خانهام بنشينم، پلو بخورم، به جناب آقا بگويم برو ميدان [طعنه احتمالي به حضرت امام]، ميگويد: برو آقا دنبال کار خودت، خيلي خوب است، خودت بيا عمل کن. التفات فرموديد يا نه؟ خون مردم، عرض و ناموس مردم را نميتوان داد به کسي که خطا ميکند. " گرچه انجمن در بيانيههايي، سخنرانيهاي حاوي اين مطالب را مربوط به قبل از انقلاب و در تأييد نهضت(! ) دانست يا کساني در برخي اظهار نظرها اين نوارهاي صوتي را تقطيعشده خواندند، اما آشنايي قبلي انقلابيون با افکار انجمن حجتيه باعث شد که اين توضيحات کسي را قانع نکند.
انجمنيها و انقلابيون؛ رويارويي ايدئولوژيک
انجمنيها در سالهاي پس از انقلاب، خود را از حاميان انقلاب و پيروان "نائبالامامخميني " (لفظي که به جاي امامخميني بهکار ميبردند) ميخواندند. اما اختلافات ايدئولوژيک، باعث شد تا امامخميني، زبان به انتقاد غيرمستقيم از آنها باز کند: "يک دسته ديگر هم که تزشان اين است که بگذاريدکه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براي چه ميآيد؟ حضرت صاحب ميآيد که معصيت را بردارد. ما معصيت ميکنيم که او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد، اين دستهبنديها را براي خاطر خدا اگر مسلمانيد، و براي خاطر کشورتان، اگر ملي هستيد، اين دستهبنديها را برداريد. در اين موجي که الان اين ملت را به پيش ميبرد، در اين موج خودتان را وارد کنيد و برخلاف موج حرکت نکنيد که دست و پايتان خواهدشکست. "
به دنبال اين قبيل مواضع، انجمن طي بيانيهاي، تعليق کليه فعاليتهاي خويش را بهطور موقت اعلام کرد، هرچند که فعاليتهاي اين تشکيلات منسجم در تربيت نيروها و ترويج افکارشان به قوت قبل ادامه يافت. در اين بيانيه با اشاره به سخنان امام آمدهبود: "در پي اين فرمايش شايع شد که طرف خطاب امر مبارک اين انجمن است. اگر چه به هيچ وجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بيان فوق نيافته و نمييابيم. مُحرز شد که مخاطب امر معظمله اين انجمن ميباشد. لذا موضوع توسط مسئولين انجمن به عرض مؤسس معظم و استاد مکرم حضرت حجتالاسلام و المسلمين آقاي حلبي دامتبرکاته رسيد. فرمودند: در چنين حالتي وظيفه شرعي در ادامه فعاليت نيست. کليه جلسهها و برنامهها بايد تعطيل شود. . . براساس عقيده دينى و تکليف شرعى خود، تبعيت از مقاممعظم رهبرى و مرجعيت و حفظ وحدت و يکپارچگى امت و رعايت مصالح عاليه مملکت و ممانعت از سوءاستفاده دستگاههاى تبليغاتى بيگانه و دفع غرضورزى دشمنان اسلام ... اعلام مىداريم که از اين تاريخ، تمامى جلسات انجمن تعطيل مىباشد و هيچکس مجاز نيست تحت عنوان اين انجمن کوچکترين فعاليتى کند. "
پس از اين مقطع انجمن اگرچه به ظاهر تعطيلي فعاليتهاي خود را اعلام کرد، اما بخش عمده اين فعاليتها بهطور نيمه علني يا غير علني در قالبهاي ديگر ادامه يافت
* هفته نامه پنجره - شماره71