.

فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» به کارگردانی پل توماس اندرسن، خارج از چارچوب سیاسی رسمی فرصتی فراهم آورده تا بخشی از خشم عمومی نسبت به فاشیست‌ها در کاخ سفید، وزارت امنیت داخلی و پنتاگون را ابراز کند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «نبردی پس از نبرد دیگر» به کارگردانی پل توماس اندرسن، درامی سیاسی است که در بستر شرایط معاصر آمریکا روایت می‌شود. در تکان‌دهنده‌ترین و تأثیرگذارترین صحنه‌هایش، اندرسن و همکارانش با دقتی کم‌نظیر، میل به حکومت پلیسی و فضای سرکوبگرانه‌ای را به تصویر می‌کشند که امروز در جریان است.

خشونت و شخصیت‌های فاشیستیِ هیستری ضد مهاجرت فیلم، در سکانس‌های حملات ماموران اداره مهاجرت (ICE)، لحظات تأمل‌برانگیزی را خلق می‌کند که استعاره‌ای بصری از تصمیمات دوران ترامپ است.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

بیشتر بخوانید:

آنچه اعتراضات لس‌آنجلس درباره آینده آمریکا افشاء می‌کند

فیلمی سینمایی خارج از چارچوب سیاسی رسمی فرصتی فراهم آورده تا بخشی از خشم عمومی نسبت به فاشیست‌ها در کاخ سفید، وزارت امنیت داخلی و پنتاگون را ابراز کند. فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» در بسیاری از رسانه‌های از جمله نیویورک تایمز، به‌عنوان یک شاهکار تبلیغ می‌شود.

فیلمبرداری این اثر در سال ۲۰۲۴ انجام شده و کلیت فیلم بر تداوم سیاست‌های واپس‌گرایانه‌ی دولت‌های اوباما، ترامپ و بایدن و بر فاجعه‌ی کنونی تأکید می‌کند. با اینکه فیلم، عناصر توسعه‌نیافته، ضعف‌های فراوان و عناصر نمایشی گیج‌کننده‌ای دارد، اما اندرسن شایسته‌ی تحسین است؛ پیش از هر چیز، برای ساخت فیلمی شوکه‌کننده و جسورانه.

این اثر به‌طور آزادانه از رمان «وینلند» (۱۹۹۰) نوشته‌ی توماس پینچن الهام گرفته است. روایت فیلم از شانزده سال قبل آغاز می‌شود. «پَت کال‌هون» (لئوناردو دی‌کاپریو) و «پرفیدیا بورلی‌هیلز» (تیانا تیلور) اعضای گروه تروریستی چپ‌گرای «فرنچ ۷۵» هستند، گروهی که مهاجران بازداشت‌شده را آزاد می‌کردند و دست به اقداماتی چون بمب‌گذاری می‌زدند.

«پرفیدیا» توجه سرهنگ سخت‌گیر ارتش، استیون لاک‌جا (شان پن) را جلب می‌کند، کسی که به این مبارز سیاه‌پوست علاقه‌مند شده است.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

بیشتر بخوانید:

آنچه اعتراضات لس‌آنجلس درباره آینده آمریکا افشاء می‌کند

پس از دستگیری «پرفیدیا» در جریان تلاش برای سرقت بانک، او به عنوان خبرچین با «لاک‌جا» همکاری می‌کند و پس از تولد دخترش او از برنامه‌ حفاظت شاهدان فرار می‌کند و پَت را با نام جدید «باب فرگوسن» (لئوناردو دی‌کپریو) رها می‌کند و به مکان‌ نامعلومی می‌گریزد.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

این داستان علمی‌تخیلی یا دیستوپیایی نیست؛ مشابه این وقایع در فیلم هم‌اکنون در آمریکا در شهرهایی مانند شیکاگو، لس‌آنجلس و ده‌ها مکان دیگر سازمان‌دهی‌شده توسط دولت فاشیستی ترامپ و بدون هیچ مخالفتی از سوی حزب دموکرات رخ می‌دهد.

در زمان حال، شانزده سال بعد، «باب» که هنوز از دست مقامات مخفی شده و غرق در مواد و مشروبات است، همراه با دخترش ویلا (چِیس اینفینیتی) در «ردوود فارست» زندگی می‌کند. باب حتی داشتن گوشی موبایل را برای ویلا ممنوع کرده و او تنها دختر دبیرستانی در آمریکا است که موبایل ندارد.

«لاک‌جا» و یگان نظامی متعصبش به دنبال باب، ویلا و سایر بازماندگان گروه زیرزمینی انقلابی هستند و کاملاً مشخص است که دلایل سرهنگ کاملاً شخصی است و اصلاً سیاسی نیست.

او خود را برای عضویت در یک محفل نخبهٔ برتری‌طلب سفیدپوست، یعنی «باشگاه ماجراجویان کریسمس» آماده می‌کند و باید مشخص شود که آیا ویلا دختر بیولوژیکی اوست یا خیر؛ و در صورت مثبت بودن، باید او را حذف کنند. اعضای باشگاه به‌طور نگران‌کننده‌ای از گزارشی تأییدنشده مبنی بر این‌که سرهنگ استیون «جی. لاک‌جا» پدر دختری رنگین‌پوست است، مطلع شده‌اند.

نیروهای لاک‌جا به دنبال باب و دخترش هستند، اما او با کمک «سرجیو سنت کارلوس» (بنیسیو دل تورو)، مربی هنرهای رزمی و مدیر یک مسیر زیرزمینی برای مهاجران غیرقانونی، فرار می‌کند. در همین حال، ویلا توسط یکی از هم‌رزمان قدیمی پرفیدیا و باب، «دیاندرا» (رجینا هال)، از یک محفل دبیرستانی به صومعه‌ای در تپه‌هایی دورافتاده منتقل می‌گردد که میزبان مجموعه‌ای غیرمعمول از خواهران مذهبی است. در آن‌جا، او از خیانت مادرش آگاه می‌شود، چیزی که باب پیش‌تر از او پنهان کرده بود.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

«لاک‌جا» موفق می‌شود ویلا را ربوده و مجبور به انجام آزمایش DNA کند. تعقیب و گریز در تپه‌ها آغاز می‌شود. ویلا توسط یکی از اعضای قاتل باشگاه ماجراجویان کریسمس، «تیم اسمیت» (جان هوگناکر)، تعقیب می‌شود و...

صحنه‌هایی در فیلم که گروه‌های مسلح نظامی یا شبه‌نظامی به خانه‌ها و مغازه‌ها یورش می‌برند، افراد را می‌ربایند، بازداشت و بازجویی می‌کنند، واقعی به نظر می‌رسند. این داستان علمی‌تخیلی یا دیستوپیایی نیست؛ مشابه این وقایع هم‌اکنون در آمریکا، در شهرهایی مانند شیکاگو، لس‌آنجلس و ده‌ها مکان دیگر، سازمان‌دهی شده توسط دولت فاشیستی ترامپ و بدون هیچ مخالفتی از سوی حزب دموکرات رخ می‌دهد.

در ارتش و میان اعضای طبقه‌ی حاکم با نژادپرستی ضد مهاجرت مواجه می‌شویم. لاک‌جا به نیروهایش اطلاع می‌دهد که شهر خیالی شمال کالیفرنیا که باب و ویلا در آن مخفی شده‌اند، «شهری امن پر از هزاران آدم رنگین‌پوست و بدبو» است.

در گردهمایی مخفی در هتلی اختصاصی، یکی از اعضای خودسر باشگاه ماجراجویان، ویرجیل ثراک‌مورتون (تونی گلدوین)، به لاک‌جا می‌گوید و لاک‌جا جز تأیید حرفش کاری نمی‌تواند بکند: «هر روز و هر روز، این یک نبرد تن‌به‌تن است، در برابر گسترش مهاجرت کنترل‌نشده، این‌طوری نیست؟ اگر می‌خواهی سیاره را نجات دهی، از مهاجرت شروع می‌کنی.»

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

ثراک‌مورتون ادامه می‌دهد:

حالا، هدف ما و هدف شما یکی است، یافتن دیوانگان خطرناک، نفرت‌پراکنان و زباله‌های ولگرد و متوقف کردن آن‌ها. ما به خودمان گزارش می‌دهیم با آزادی خلاقیت… و از لایه‌های بوروکراسی عبور می‌کنیم. ما بر اساس قاعده‌ طلایی زندگی می‌کنیم… در شبکه‌ای از مردان و زنان هم‌فکر… متعهد به ساختن جهانی امن و پاک.

فیلم با تأثیرگذاری، به‌روشنی طرفدار مهاجران مورد آزار است و دیدگاه مثبتی نسبت به حامیان مهاجران در فیلم دیده می‌شود.

فیلم شایسته‌ تحسین است که همراه با بازماندگان گروه «فرنچ ۷۵» همدلی می‌کند. فیلم در مورد اقدامات گذشته‌ آن‌ها موعظه نمی‌کند، حتی زمانی که غالب صحنه‌ها به ظلم و سرکوب بی‌رحمانه‌ی دولت و ارتش اختصاص یافته است.

واکنش منتقدان به فیلم عموماً دوستانه و حتی مشتاقانه بوده و نسبت به آن ابراز خرسندی کرده‌اند.

به‌عنوان مثال، منتقد هالیوود ریپورتر می‌نویسد:

ترامپ و باند فاشیست او علناً در تلاش برای کودتای نظامی-پلیسی هستند و هیچ «دموکرات برجسته‌ای» برای مقابله با اقدامات ترامپ در طول این سال‌ها فراخوانی نداده‌ است. در واقع دموکرات‌ها با ادعای مخالفت با سیاست‌های رسمی ترامپ، با بی‌عملی، دیکتاتوری ترامپ را تسهیل می‌کنند، رسانه‌های اصلی نیز به همان اندازه سکوت اختیار کرده یا آشکارا با او همراهی می‌کنند. پسامد دیکتاتوری عصر ترامپ در ماجرای جیمی کیمل خودنمایی کرد. «قطعاً دیدن یک اثر بزرگ مثل این که انگیزه‌های پست کسانی را بررسی می‌کند که در حال اعزام گارد ملی به شهرهای بزرگ و تقویت ماموران برای گسترش پروژه‌ی ظالمانه‌ی خود هستند، نوعی شوک تازه و خوشایند است. »

میشل گلدبرگ در نیویورک تایمز نیز می‌گوید:

«نبردی پس از نبرد دیگر» در آمریکایی ساخته شد که قبل از بازگشت دونالد ترامپ وجود داشت. هنگام تماشای آن، مدام از خودم می‌پرسیدم آیا چنین فیلم صریحاً ضدفاشیستی امروز در هالیوود قابل تولید است یا خیر. »

منتقد با سابقه اوون گلیبرمن در واریتی عنوان نقد خود را چنین انتخاب می‌کند:

«‘نبردی پس از نبرد دیگر’، با چشم‌انداز هیجانی‌اش از استبداد، از آن فیلم‌های نادری است که می‌تواند محور گفت‌وگوی فرهنگی قرار گیرد. »

او در ادامه می‌افزاید:

«این یک فیلم هیجان‌انگیز سیاسی کاملاً غیرقابل پیش‌بینی و سرشار از کمدی ناب است که در سطحی خاص، شما را وادار می‌کند تا با سرنوشت این کشور لعنتی روبه‌رو شوید. شما را به پرسش وامی‌دارد: چه بر سر آمریکا آمده است؟ همه‌ی این‌ها به کجا می‌رود؟

مروری بر نقدهای دیگر، نیز مملو از نظرهایی مشابه است، فیلم اندرسن در اغلب نوشته‌ها «روشن‌بین و اضطراری» توصیف شده است. داستان دو نسل از انقلابی‌ها که دفاعی ناامیدانه در برابر نیروهای سرکوبگر و فاسد انجام می‌دهند و انقلابیون همچنین آماده‌اند که درمقابل استبدادی که زاییده عصر تاریک ترامپ است، بایستند. این همان فیلمی است که آمریکای فعلی به‌شدت به آن نیاز دارد.

ترامپ و باند فاشیست او علناً در تلاش برای کودتای نظامی-پلیسی هستند و هیچ «دموکرات برجسته‌ای» برای مقابله با اقدامات ترامپ در طول این سال‌ها فراخوانی نداده است. در واقع، دموکرات‌ها با ادعای مخالفت با سیاست‌های رسمی ترامپ، با بی‌عملی، دیکتاتوری او را تسهیل می‌کنند. رسانه‌های اصلی نیز به همان اندازه سکوت اختیار کرده یا آشکارا با او همراهی می‌کنند. پسامد دیکتاتوری عصر ترامپ در ماجرای جیمی کیمل خودنمایی کرد.

حالا فیلمی سینمایی خارج از چارچوب سیاسی رسمی، فرصتی فراهم آورده تا بخشی از خشم عمومی نسبت به فاشیست‌ها در کاخ سفید، وزارت امنیت داخلی و پنتاگون ابراز شود. فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» در بسیاری از رسانه‌ها، از جمله نیویورک‌تایمز، به‌عنوان یک شاهکار تبلیغ می‌شود.

یکی از سویه‌های رسانه‌های دست‌راستی، محافظه‌کار و جمهوری‌خواه نسبت به فیلم، نگرش چپ‌گرایانه‌ای است که به آن نسبت می‌دهند. این انتقاد بیشتر متوجه فعالیت‌های گروه «فرنچ ۷۵» در فیلم است.

بسیاری از رسانه‌های نزدیک به محافظه‌کاران، شیوه‌ی مبارزه‌ی این گروه را چپ‌گرایانه توصیف کرده‌اند و البته انگیزه‌ها و تأثیرات مختلفی در این تحلیل مؤثر است. این سابقه به نگاه نقادانه‌ی کارگردان در فیلم «خون به پا خواهد شد» بازمی‌گردد. به قول یکی از منتقدان غربی موافق فیلم، «خون به پا خواهد شد» ادامه‌ی نگرش سوسیالیستی آپتون سینکلر در رمان «نفت» است و مقاله‌ی مذکور، منتقد دیدگاه‌های سرمایه‌سالارانه در غرب است.

محور اصلی کتاب «نفت» به روایت ای.وی.کلاب (AV Club)، فساد سرمایه‌داری و مبارزه‌ی کارگران برای حقوقشان به سبک فیلم‌های اندرسن است. رمان «نفت» سینکلر نمایانگر تعارض طبقاتی در آمریکاست، در حالی که «دنیل پلین‌ویو» (دنیل دی‌لوئیس) خودخواه در «خون به پا خواهد شد»، نوعی انحراف ضداجتماعی علیه پیوندهای سرمایه‌داری است.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» که در باکس آفیس موفقیتی کسب کرد و به‌اندازه‌ای تأثیرگذار بود که منتقدان راست‌گرا را خشمگین کرد است.

یکی از این منتقدان، در ستون «دیدگاه راست درباره سرگرمی»، از این موضوع انتقاد می‌کند که فیلم ظاهراً "خشونت" را به نام "عدالت اجتماعی" تمجید می‌کند و به‌طور مشخص قوانین مهاجرتی را به چالش می‌کشد. گروه رادیکال مورد نظر ساختمان‌ها را منفجر می‌کند، نگهبانان امنیتی را می‌کشد و از آغاز تا پایان اعمال خشونت خود را توجیه می‌کنند. هیچ‌یک از شخصیت‌ها در صحنه‌ها از اعمالشان پشیمان نمی‌شوند یا تغییری در قلب خود ندارند.

در وب‌سایت فاکس نیوز، دیوید مارکوس فیلم را محکوم می‌کند و می‌گوید:

«این فیلم، بهانه‌ای برای خشونت چپ‌گراها است. تماشای این اثر ضدآمریکا مثل تشویق نازی‌های «دوست‌داشتنی» است!»

همچنین، آرموند وایت در نشنال ریویو، که به جناح راست افراطی گرایش دارد، خط داستانی مربوط به کاراکتر "بنیچیو دل تورو" که به مهاجران غیرقانونی پناه می‌دهد را محکوم می‌کند و مدعی است:

«اندرسن عمداً خون‌طلبی را تحریک می‌کند با جشن گرفتن بدعتی خشونت‌آمیز گذشته و رؤیای فرهنگی که منجر به هرج‌ومرجی بی‌پایان است. این فیلم بی‌مسئولیت‌ترین اثر سال است.»

چنین نقدهای جنون‌آمیز و تند و بی‌رحمانه باید به‌عنوان نشان افتخار برای فیلم تلقی کرد.

رمان «وینلند» اثر توماس پینچن، که در فیلم بازتاب و طنین‌های شاخصی دارد، واقعاً نیازمند بررسی جداگانه‌ای است. کتاب برخی از پارامترهای کلی مشابه فیلم را دارد، سرنوشت گروهی از رادیکال‌های سابق که به‌طور ناخوشایند در سال ۱۹۸۴ و تحت حکومت رونالد ریگان گرفتار شده‌اند.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

جنگ فرهنگی آمریکا از بدو پیدایشش در جریان بوده و اندرسن در حالی که این کشمکش و پیامدهایش را می‌کاود، ترکیبی شورانگیز از افراطی ها را ارائه می‌دهد. این فیلم سیاسی‌ترین و فوری‌ترین اثر او تا به امروز است (حتی بیش از خون به پا خواهدشد (۲۰۰۷)، و در عین حال آغشته به انسانیت و طنزی غیرمنتظره که تماشایش را سرگرم‌کننده و پرهیجان می‌کند. «توماس پینچن» یکی از درخشان‌ترین نویسندگان آمریکا است و توطئه (از سوی دولت و شرکت‌ها) همیشه نقش مهمی در آثار او داشته است. برای نویسنده‌ای که در نیمه دوم قرن بیستم در آمریکا زندگی و می‌نویسد، این رویکرد کاملاً منطقی است. این موضوع به‌وضوح در «وینلند» نیز مشاهده می‌شود. جالب این‌که، «فرنچ ۷۵» شبیه گروه ضدرادیکالی در این رمان است که بر اساس برنامه‌ای مخفی، مبارزه با دولت ریگان را تمرین می‌کند و با اسم رمز «REX ۸۴» برنامه‌ای مخفی را عنوان اختصاری WSWS، را طراحی کرده‌اند که هدف زیر را دنبال می‌کرد:

۱-تعلیق قانون اساسی آمریکا

۲-اعلام حکومت نظامی

۳-ایجاد «دولت موازی» متشکل از نیروهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا

۴- جمع‌آوری مخالفان احتمالی جنگ آمریکا با نیکاراگوئه

رمان، به سبک ابزورد، بزرگ‌نمایانه و افراطی، تلاش می‌کند رادیکال‌های دهه‌ی ۶۰ را مورد نقد قرار دهد، از جمله از دید دشمن آن‌ها، یعنی دادستان فدرال که معتقد است: «این شورشیان کودک، به آسانی می‌توانند تغییر جهت دهند و به‌راحتی پرورش یابند.»

پینچن به‌طور مستقیم نمی‌گوید که رادیکال‌های آن زمان باید چه فکر می‌کردند یا چه می‌کردند، اما در بخشی اشاره‌گونه، وینلند به یکی از چپ‌گرایان دانشجویی، رکس، اشاره می‌کند. به نظر می‌رسد پیش‌بینی یک هرج و مرج سازمان‌دهی شده بر اساس آنچه در کتاب و فیلم ارائه شده در آینده محتمل باشد.

با این حال، حتی با وجود ریشه‌هایش در نقد سیاست‌های دوران ریگان، این داستان همچنان بی‌اندازه مرتبط و به‌روز احساس می‌شود. اندرسن در اقتباس آزاد خود از رمان پینچن، نام شخصیت‌ها و موقعیت‌ها را تغییر داده و اثر را برای آمریکای امروز به‌روزرسانی کرده است جایی که مأموران سازمان مهاجرت و گمرک (ICE) افراد رنگین‌پوست را در مراکز بازداشتِ قفس‌مانند حبس می‌کنند و تمایلات برتری‌طلبانه‌ی سفیدپوستانه‌ی خود را به‌زحمت پنهان نگه می‌دارند.

فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» بدون تردید عده‌ای را خشمگین خواهد کرد؛ به‌ویژه در صحنه‌ای که طی آن، جوخه‌ی لاک‌جا به یکی از نیروهای خود دستور می‌دهد از میان جمعیت معترضان صلح‌طلب، کوکتل مولوتفی پرتاب کند تا پاسخ خشونت‌آمیز سربازان موجه جلوه کند.

جنگ فرهنگی آمریکا از بدو پیدایشش در جریان بوده و اندرسن در حالی که این کشمکش و پیامدهایش را می‌کاود، ترکیبی شورانگیز از افراطی ها را ارائه می‌دهد. این فیلم سیاسی‌ترین و فوری‌ترین اثر او تا به امروز است (حتی بیش از خون به پا خواهدشد (۲۰۰۷)، و در عین حال آغشته به انسانیت و طنزی غیرمنتظره که تماشایش را سرگرم‌کننده و پرهیجان می‌کند.

«نبردی پس از نبرد دیگر»؛ شبح فاشیسم در دل آمریکا/ عصر تاریک ترامپ به فیلم «پل توماس اندرسن» نیاز دارد

اما فراتر از جنبه‌های سیاسی، «نبردی پس از نبرد دیگر» پیش از هر چیز، نمایشی از فیلم‌سازی درخشان است؛ ساخته‌ کارگردانی که سابقه‌ بی‌نقصش همچنان دست‌نخورده مانده و در عین حال مدام در حال رشد و تجربه‌گرایی است. این همان چیزی است که اندرسن را چنین فیلم‌سازی جذاب می‌سازد، او برخلاف برخی هم‌نامانش (بخوانید: «وس اندرسن»)، یک فیلم را بارها تکرار نمی‌کند، بلکه در هر اثر، بُعد تازه‌ای از مهارتش را آشکار می‌سازد.

این فیلم برخوردی اکشن میان افراط‌گرایان نومید و سرکوبگران متعصب دولتی است. با مدت‌زمانی طولانی و گروه بازیگران فوق‌العاده، «نبردی پس از نبرد دیگر» در تصویر اندرسن از تلخیِ درونیِ آمریکا و بهای انسانیِ آن، هم‌زمان احساسی حماسی و شخصی دارد.

استودیوهای بزرگ در دوران ترامپ زیر فشار دولت فعلی سر خم کرده و انتقاد از گروه‌های نفرت‌محور را محدود می‌کنند. اما باید اذعان کرد که وارنر برادرز امسال با ساخت دو فیلم اصیل و سیاسی از فیلم‌سازان بزرگ، یعنی همین اثر و «گناهکاران»، دست به جسارتی چشمگیر زده است. هر دو فیلم نژادپرستی آمریکایی را محکوم می‌کنند و هر دو بودجه‌ای در حدود ۱۰۰ میلیون دلار داشته‌اند؛ سطحی از ریسک‌پذیری که سزاوار تحسین است.

این حرکت البته بی‌سابقه هم نیست. در اواخر دهه‌ی ۱۹۳۰ و اوایل دهه‌ی ۱۹۴۰، هنگامی که بیشتر استودیوها در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم و پیش از ورود رسمی آمریکا پس از حمله به پرل هاربر، مواضع ضد فاشیستی خود را تعدیل کردند، وارنر برادرز از معدود استودیوهایی بود که آشکارا هیتلریسم و فاشیسم را محکوم کرد — آن هم با آثاری آتشین همچون «لژیون سیاه» (۱۹۳۷) و «اعترافات یک جاسوس نازی» (۱۹۳۹).

درست همان‌گونه که چارلی چاپلین در دوران خود با فیلم طنزآمیز و تند و تیزش، «دیکتاتور بزرگ» (۱۹۴۰)، چهره‌ی هیتلر را به سخره گرفت، اندرسن نیز در ترسیم چهره‌ی محفل فاشیستی‌اش از طنز و تمسخر بهره می‌گیرد.

اما فراتر از جنبه‌های سیاسی، «نبردی پس از نبرد دیگر» پیش از هر چیز، نمایشی از فیلم‌سازی درخشان است؛ ساخته‌ی کارگردانی که سابقه‌ی بی‌نقصش همچنان دست‌نخورده مانده و در عین حال مدام در حال رشد و تجربه‌گرایی است. این همان چیزی است که اندرسن را چنین فیلم‌سازی جذاب می‌سازد. او برخلاف برخی هم‌نامانش (بخوانید: «وس اندرسن»)، یک فیلم را بارها تکرار نمی‌کند، بلکه در هر اثر، بُعد تازه‌ای از مهارتش را آشکار می‌سازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۰۸:۴۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۷
    1 1
    دیکتاتوری جهانی آمریکا
  • IR ۱۳:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۷
    1 1
    ترامپ داره سنگ بنای نابودی شیطان بزرگ رو میگذاره. به خدا قسم این سنت الهی ست. حتماً نباید خداوند عذاب نازل کند مثل قوم لوط و قوم ثمود و امثالهم. گاه حکمت الهی چنان عمل میکند که دهه ها باید بزرگان بنشینند و تفکر کنند که چگونه چنین اتفاقی رقم خورد؟! شاید امثال من که دهه ششم عمر خودم رو سپری میکنم زنده نباشم تا این روز فرخنده را که عید همه مظلومان و ستم دیدگان جهان ست با چشم خود ببینم اما قطعاً و ان شاء الله بسیاری از هموطنان عزیزم که دهه های دوم و سوم و چهارم خود هستند این یوم الله را خواهند دید. آن روز به یاد همه هموطنانی که در راه مبارزه با ستمگری ها و تجاوزات و ظلم های این شیطان اکبر جان شیرین خود را فدا کردند و هموطنانی که در آرزوی دیدن افول و نابودی این جرثومه فساد و تباهی جان سپردند باشید.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس