کد خبر 173157
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۲

بعد از انقلاب یک روز به خانه آمد و گفت پدر جان اگر اجازه بدهید می خواهم به عنوان پاسدار ثبت نام کنم. پدرش در جواب گفت: اگر به عنوان پاسدار ثبت نام کنی باید مرگ را در نظر بگیری. سهراب در جواب پدرش گفت: ما که این لباس را پوشیدیم همان کفن است، مرگ ما جلوی چشمان ماست و من ثبت نام خواهم کرد.

به گزارش مشرق به نقل از جهان، اردیبهشت ماه سال 1341 در یک خانواده متدین و مذهبی در روستای قارختلو در استان زنجان، به دنیا آمد. دوران کودکی را با بازی های کودکانه گذراند. پسری مؤدب بود. در آن زمان به دلیل سیاست های تبعیض آمیز حکومت طاغوت در روستای ایشان مدرسه راهنمایی وجود نداشت. دانش آموزان تا کلاس پنجم ابتدایی درس می خواندند و مجبور بودند ترک تحصیل نماید.

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-000.jpg

سهراب با مشاهده ظلم، ستم و فساد حکومت ستمشاهی بی هیچ تردیدی به صف مبارزین پیوست. او در سخت ترین شرایط مبارزه در میدان مبارزه حضوری فعال و تاثیرگذار داشت. انقلاب که پیروز شد سهراب خیلی خوشحال بود، انگار از قفس آزاد شده بود. در هر عرصه ای که نیاز به مجاهدت وجانفشانی بود او حضور داشت.

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-001.jpg

با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خود را به زنجان رساند تا با ورود به سپاه رسالت تاریخی خود را انجام دهد. او که خود از پیشتازان مبارزه  وپاسدار آرمان های الهی انقلاب اسلامی بود، دیگران را هم تشویق می کرد تا با ورود به سپاه حافظ انقلاب اسلامی باشند.

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-002.jpg

با شروع جنگ تحمیلی او کمترین تردیدی به خود راه نداد. او به جبهه رفت و در اکثر عملیات هایی که نیروهای ایرانی بر علیه دشمن انجام میدادند، حضوری فعال و تاثیر گذار داشت.

اول آذر ماه1362 و منطقه پنجوین در عملیات والفجر4 آخرین میدان حضور این در این کره خاکی بود. او با رشادت های بی شماری که در این عملیات بروز داد، به شهادت رسید تا با قرار گرفتن در جوار رحمت الهی ناظر اعمال و کردار ما باشد. قبل از او برادر کوچکترش، قنبر اسماعیلی در عملیات فتح المبین درجبهه جنوب به شهادت رسیده بود.

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-003.jpg

خاطرات
طیبه اسماعیلی، مادر شهید

بعد از انقلاب یک روز به خانه آمد و گفت پدر جان اگر اجازه بدهید می خواهم به عنوان پاسدار ثبت نام کنم. پدرش در جواب گفت: اگر به عنوان پاسدار ثبت نام کنی باید مرگ را در نظر بگیری. سهراب در جواب پدرش گفت: ما که این لباس را پوشیدیم همان کفن است، مرگ ما جلوی چشمان ماست و من ثبت نام خواهم کرد.

دوستانش صحبت می کردند، که سهراب همیشه دو اسلحه با خود همراه داشت و یکبار با یکی تیراندازی می کرد بار دیگر با اسلحۀ بعدی. می گفتیم: آقا سهراب چرا دو تا اسلحه برداشته ای؟ گفت: یکی را به جای برادر شهیدم قنبر برداشته ام و دفاع می کنم.

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-004.jpg

همسر شهید
یک بار که به جبهه رفته بود با خبر شدیم که زخمی شده، ابتدا خودش آشکار نمی کرد از ناحیه دست زخمی شده بود. من گفتم: چه شده لباس هایت پاره شده؟ گفت: چیزی نشده. با اینکه جراحتش اذیت می کرد ولی به روی خودش نمی آورد. یک بار هم از ناحیۀ پا زخمی شده بود. نامه اش دیر آمد و پس از بازگشت پرسیدم: چرا دیر نامه نوشتی؟ ما نگران شما بودیم. در جواب گفت: من در بیمارستان بستری بودم. به خاطر جراحت پایش هنگام نماز خواندن اذیت می کشید و با دشواری نمازش را به جا می آورد. من گفتم برو دکتر تا ترکش را از پایت بیرون بیاورد. می گفت: نه من این کار را نمی کنم این باید یادگار بماند. از حضور مداوم او در جبهه و مشکلات زندگی شکایت کردم و گریه سر دادم. سهراب با خنده گفت : شما تصور می کنید که من و امثال من در خط مقدم هستیم ولی نه، من شهادت می دهم که شما زنها در خط مقدم هستید که مشکلات زندگی و تربیت فرزندان ما را به تنهایی عهده دار شده اید .

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-005.jpg

سید جمال موسوی
روزی شهید فیروز قزلباش نزد من آمد و به من گفت: سید بیا از این سپاه بیرون برویم. وقتی با تعجب علت را از او جویا شدم در پاسخ گفت : ما در مقابل سهراب اسماعیلی، کم داریم و من احساس حقارت می کنم، بهتر است اول در خارج از سپاه خود را بسازیم و بعد وارد سپاه شویم .
 
علاءالدین موسوی
سهراب اسماعیلی وقتی شهید شد سرشان در اثر انفجار آرپی جی7 از تنشان جدا شده بود. ایشان در وصیت نامه خود به پدرش نوشته بود که تو به مکه رفتی تا اسماعیل خودت را قربانی کنی و من هم اسماعیل وجودم را به جبهه بردم. ایشان از هر لحاظ اسماعیل گونه بود. واقعاً شجاعت سهراب و دلاوری های ایشان کم نظیر بود و نمی توان در مورد کسی که هم اسماعیل گونه و هم سهراب گونه باشد بیشتر از این صحبت کرد.

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-006.jpg

وصیت نامه 
ای گلوله ها و ای خمپاره ها و ای توپ ها و ای دشمن زخم خورده از اسلام و ای منافقین و ای از خدا بی خبران، ما را دریابید. این عاشقان راه الله را دریابید. شهادتم را بر سینه تاریخ خواهم کوفت تا بگویم من فرزند هابیل هستم و درس شهادت را در مکتب رسول الهپ و حسین عزیز آموختم و تا انتقام خون مظلومیت آنان را نگیرم آرام نخواهم گرفت، همان طوری که خون سالار شهیدان حسین عزیز ظالمیت تاریخ را به محاکمه کشاند و راه پاک حسین امروز یک شمع پرنور در تاریکی است.

به همه توصیه می کنم مبادا شهدا را در پیش حضرت باریتعالی خجل کنید. مبادا کاری کنید که شهیدان راه حسین در روز قیامت از شما شکایت کنند. مبادا با اعمالتان دست شهدا را، دست خودتان را به شفاعت ببندید. مبادا کاری کنید حرفمان با عملمان یکی نباشد مبادا کاری کنید که شهیدان راه حسین در روز قیامت از شما شکایت کنند. 

http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-007.jpg
 
 
 http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-008.jpg


http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-009.jpg


http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-010.jpg


http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-011.jpg


http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-012.jpg


http://jahannews.com/images/docs/000256/n00256218-r-b-013.jpg

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • علیرضااحسانی نیا ۰۷:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۵
    1 0
    شهید حسن کابلی از محله ولدان اصفهان هم همانند حسین سر در بدن نداشت.شهدا شمع محفل بشریتند.صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس