کد خبر 1596370
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۴
ارتش رژیم صهیونیستی

صهیونیست‌ها امروز بیشتر از هر روز دیگری درحال سبک و سنگین کردن مزایا و معایب باقی ماندن در سرزمین‌های اشغالی هستند.

به گزارش مشرق، صهیونیست‌ها امروز بیشتر از هر روز دیگری درحال سبک و سنگین کردن مزایا و معایب باقی ماندن در سرزمین‌های اشغالی هستند.

سال‌ها قبل طی یک روند تدریجی یک‌میلیون صهیونیست تصمیم گرفتند دیگر به فلسطین اشغالی باز نگردند و برای همین راهی کشورهای غربی شدند. بااین‌حال شش تا هفت‌میلیون صهیونیست دیگر همچنان باقی مانده‌اند.

آنها در سال هفتادوهفتم موجودیت رژیم با مشکل بقای آن مواجهند؛ دغدغه‌ای که از ابتدا همزاد تل‌آویو بوده است. صهیونیست‌ها پس از ۷ اکتبر اما شاخص‌های بهتری برای تصمیم‌گیری به‌دست آورده‌اند.

این شاخص‌ها به آنها کمک می‌کند برای ماندن یا رفتن بهتر تصمیم بگیرند. هرچند انسان برای انتخاب آزادی‌عمل دارد اما انتخاب‌های صحیح اغلب به رهایی و انتخاب‌های نادرست اکثرا به گرفتاری می‌انجامد.

یهودیانی که سال‌ها قبل تصمیم گرفتند رژیم را رها کنند، امروز به تصمیم خود می‌بالند. افرادی نیز که نخواسته یا نتوانسته‌اند افسوسی عمیق دارند. برای فهم این تاسف باید دید آنها چه شاخص‌هایی را تغییریافته می‌بینند که این‌گونه گرفتار ترس و اضطراب شده‌اند.

۱. هیبتی که ۷ اکتبر و ۱۴ آوریل فروریخت

هیمنه رژیم طی یک روند تدریجی دچار فروپاشی شده است. این هیمنه دارای ابعاد مختلفی است که در هرمرحله، بخشی از آن آسیب دیده است.

به‌طور ویژه در طی ۷ ماه گذشته، صهیونیست‌ها در دو مقطع آسیب‌هایی موثر دیده‌اند. نخست در ۷ اکتبر که نیروهای مقاومت در نوار غزه بدون توجه به قدرت رژیم از خطوط تماس عبور کرده و وارد منطقه صهیونیست‌نشین غلاف غزه شدند.

ناکامی دستگاه‌های اطلاعاتی در کشف آمادگی عملیات، ناتوانی مراکز پژوهشی در روندشناسی و پیش‌بینی اوضاع و عدم توفیق نیروهای نظامی مستقر در منطقه در دفع حمله مقاومت غزه، یک رسوایی تمام‌عیار برای تل‌آویو بود.

۷ اکتبر تنها به جهت اجرای مخفیانه و موفقیت در میدان به هیمنه رژیم ضربه نزد بلکه به اقدامات بازدارنده صهیونیست‌ها پیش از این واقعه نیز آسیب رساند.

صهیونیست‌ها به‌طور خاص طی جنگ سال ۲۰۰۶ با لبنان تلاش کردند با به بار آوردن حداکثر تخریب در محله ضاحیه شهر بیروت، به دیگران نشان دهند جنگ با تل‌آویو به هزینه‌هایش نمی‌ارزد؛ چیزی که «دکترین ضاحیه» نام گرفت.

عملیات ۷ اکتبر اما این موضوع را که به زعم صهیونیست‌ها باعث بازدارندگی برای رژیم می‌شد، بر باد داد. دومین مقطع مهم «عملیات وعده صادق» بود که ایران آن را در پاسخ به حمله ۱۳ فروردین رژیم به بخش کنسولی سفارتش در دمشق، ترتیب داد.

تهران شامگاه ۲۵ و بامداد ۲۶ فروردین با پرتاب صدها پهپاد انتحاری و دها موشک کروز و بالستیک، مهم‌ترین پایگاه هوایی رژیم با نام «نواتیم» در جنوب سرزمین‌های اشغالی و یک پایگاه جاسوسی در ارتفاعات «جبل الشیخ» در بلندی‌های اشغالی جولان را هدف قرار داد.

بر باد رفته

هرچند یمن پیش از این با حمله به رژیم در سال ۲۰۲۳ به نخستین دولت حمله‌کننده به رژیم پس از ۱۹۷۳ تبدیل شد اما با عملیات وعده صادق، تهران بار دیگر خاطره حمله گسترده سال ۱۹۷۳ را زنده کرد.

۲. رفاه اقتصادی پر

یائیر لاپید، نخست‌وزیر سابق رژیم و یکی از رهبران اپوزیسیون اخیرا از رشد مداوم قیمت اجناس در سرزمین‌های اشغالی شکایت کرده و می‌گوید «هر ۵ دقیقه» یک پیامک درباره افزایش قیمت‌ها می‌آید که می‌تواند طبقه متوسط را از بین ببرد؛ طبقه‌ای که یکی از شاخص‌های وجود رفاه در جامعه به حساب می‌آید. لاپید می‌گوید شهرک‌نشینان برای خرید از سوپر مارکت‌ها چنان بی‌پول شده‌اند که باید وام بگیرند.

رسانه عبری زبان کالکالیست سه ماه قبل که اوضاع اندکی بهتر بود، در گزارشی اعلام کرد هزینه‌های خرید از سوپرمارکت‌ها ماهیانه ۳۷۰ شکل (حدود ۱۰۰ دلار) برای هر خانواده افزایش یافته است. این آمارها تنها وخامت اوضاع عمومی رژیم را نشان می‌دهد اما وضعیت برای جنگ‌زدگان بدتر است. در غلاف غزه برخی از شهرک‌نشینان به منازل خود بازنگشته و بسیاری از خانه‌ها و زیرساخت‌ها هنوز بازسازی نشده‌اند.

در شمال سرزمین‌های اشغالی اوضاع به نوعی بدتر از غلاف غزه است که در مجاورت جنگ زندگی واقع شده است. حملات مقاومت لبنان به عمق ۵ تا ۱۰ کیلومتری مناطق شمالی باعث تخلیه ۲۸ شهرک شده که ۱۰۰ هزار صهیونیست را آواره کرده است. هرچند ادعا می‌شود از ۶۵ هزار شهرک‌نشین غلاف غزه تنها ۱۵ هزار نفر به این منطقه بازنگشته‌اند اما در شمال شرایط امنیتی باعث شده تمام کسانی که گریخته‌اند، وضعیت خود را حفظ کرده و بازنگردند. از این رو علاوه بر درد آوارگی، نگرانی از سرمایه و بیکاری را نیز تحمل می‌کنند.

هر روز که از جنگ در شمال می‌گذرد، منازل، زیرساخت‌ها، زمین‌های کشاورزی، کارگاه‌ها و کارخانه‌های بیشتری تخریب می‌شوند. این وضعیت باعث شده شمال سرزمین‌های اشغالی از دست برود؛ چه اینکه در شمال فلسطینی‌ها نیز در اکثریت قرار دارند و گریختن صهیونیست‌ها به افزایش نسبت جمعیتی فلسطینی‌ها منجر شده است.

۳. موجودیت نباتی

پس از حمله مقاومت غزه در ۷ اکتبر، اوضاع سرزمین‌های اشغالی به اندازه‌ای درهم ریخت که سران کشورهای غربی یکی پس از دیگری یا به صورت همزمان راهی تل‌آویو ‌شدند. این مساله باعث شد آمریکایی‌ها مدیریت اوضاع را در دست گرفته و سنتکام نیز فرماندهان اصلی خود را به رژیم منتقل کند. هجوم رهبران و ساختارهای غربی مانند سنتکام این نکته را برملا ساخت که عمق وابستگی صهیونیست‌ها بسیار بیشتر از تلقی‌های قبلی است.

این پدیده از یک‌سو نشان داد غرب اهمیت بالایی برای دارایی استراتژیک خود در غرب آسیا قائل است و از سویی دیگر آشکار ساخت تل‌آویو در دهه هشتم موجودیت خود همچنان به تنفس مصنوعی نیاز دارد.

با این وجود عمق وابستگی صهیونیست‌ها به غرب همچنان بیش از چیزی بود که در ۷ اکتبر آشکار شد. بر همین اساس بود که عملیات ۱۴ آوریل ضربه‌ای دیگر بر پیکر صهیونیست‌ها بود، زیرا عمق بالاتری از این وابستگی را هویدا کرد.

صهیونیست‌ها برای مقابله با پاسخ ایران از حمایت نزدیک به ۳۰ کشور برخوردار بودند که حمایت‌هایشان در حوزه سیاسی، اطلاعاتی و فنی را به تل‌آویو ارائه می‌دادند.

مرحله نخست شامل تهدید ایران یا درخواست از تهران برای خودداری از پاسخ بود. بخشی از درخواست‌ها نیز تاکید داشتند اگر امکان لغو پاسخ وجود ندارد، عملیات بزرگی تدارک دیده نشود.

در مرحله دوم نزدیک به ۱۰ کشور با امکانات خود برای رهگیری پرتابه‌های ایران به کمک رژیم آمدند اما در جلوگیری از اصابت به اهداف ناموفق عمل کردند.

پس از عملیات نیز زنجیره‌ای از عوامل و مزدوران غرب در سراسر جهان درصدد کوچک‌نمایی عملیات ایران برآمده و ادعا کردند تمام، ۹۹ یا ۸۶ درصد موشک‌های ایران رهگیری شده‌اند.

این ادعاها شامل نقص در موشک‌های ایران نیز شد تا جایی که مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت ترامپ که مدتی رئیس سازمان سیا بود، مدعی شد وی در دوران مدیریتش موفق شده قطعات معیوب را به برنامه موشکی ایران تزریق کند.

۴. رویارویی با غرب

صهیونیست‌ها با غرب در سطوح ملت‌ها و دولت‌ها وارد رویارویی شده‌اند. برای ماه‌ها دموکراسی‌های غربی برخلاف نظر اکثریت مردم به حمایت از جنایت‌های رژیم می‌پرداختند و ابایی از این کار خود نداشتند اما تل‌آویو با منافع دولت‌های غربی نیز وارد تعارض شد.

اگر باتوجه به عملکرد دولت‌های غربی، ملت‌ها و دولت‌ها را تفکیک‌شده و جداگانه مورد بررسی قرار گیرند، در سطح مردمی صهیونیست‌ها به‌طور مجدد شاهد رشد «یهودی‌ستیزی» در جوامع غربی هستند.

این موضوع با توجه به اینکه دولت‌های غربی در ابتدای جنگ نظر مردم‌شان را نادیده می‌گرفتند، حکایت از نارسایی در دموکراسی این کشورها داشت اما به‌مرور با بروز مشکل میان دولت‌های غربی با تل‌آویو، وضعیت متفاوت شد.

دولت‌های اروپایی نگران هستند با گسترش جنگ در غرب آسیا بر اثر اقدامات رژیم، سیلی از مهاجران راهی اروپا شوند که ضربات اقتصادی، هویتی و امنیتی برای قاره سبز دارد. آنها همچنین از این پدیده هراس دارند که وقوع جنگ در غرب آسیا منابع و توجهات را از جنگ اوکراین منحرف کرده و به پیروزی روسیه در برابر قاره سبز منتهی شود.

تعارض منابع تل‌آویو با دولت‌های غربی موجب شده دولت‌هایی که به نظرات ملت‌هایشان درباره جنایت‌های رژیم بی‌توجه بودند، نگاه‌های مردمی را به ابزاری برای پیشبرد اقدامات‌شان علیه صهیونیست‌ها تبدیل کنند.

بر همین اساس این دولت‌ها با در پیش کشیدن قضیه استقلال فلسطین به دنبال ایجاد ابزاری برای مهار دولت نتانیاهو هستند تا یک گرفتاری بزرگ برای اروپا درست نکند.

بر همین اساس بود که کشورهای اروپایی مانند فرانسه که دارای حق وتو است، به همراه مالت و اسلواکی در جلسه شورای امنیت برای بررسی درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل، به این عضویت رای مثبت دادند. انگلیس و سوئیس نیز تصمیم گرفتند برخلاف رویه‌های پیشین خود در حمایت کامل از رژیم، به این درخواست رای ممتنع دهند؛ هرچند آمریکا آن را وتو کرد.

۵. مظلومیت بر باد رفته

صهیونیست‌ها با نفوذ در کلوب‌های قدرت، ثروت و فرهنگ موفق شدند در تبلیغاتی همه‌جانبه خود را قومی مظلوم در جهان تصویر کنند. هرچند پیش از این یهودیان به دلیل توطئه در اروپا مبغوض ملت‌ها و دولت‌های قاره سبز بودند اما پدیده قابل مشاهده و غیرقابل انکاری در برابر تاریخ از جنایت‌های آنان وجود نداشت.

آنها تنها اتهامات مبهمی داشتند؛ مانند تلاش برای شکست روسیه در جنگ ۱۹۰۵ با ژاپن و خیانت به آلمانی‌ها در طی و پس از جنگ جهانی اول. کشتار آشکار جمعیت‌های یهودی در اروپا و محدودیت‌های قابل مشاهده این جمعیت در برابر اتهامات مبهم و غیرقابل اثباتی که به آنها وارد می‌شد باعث شد تا صهیونیست‌ها موفق شوند فضای جهانی را تغییر دهند.

آنها اتهامات مبهم یهودیان را رد و سپس ظلم‌هایی را که در حق آنها شده بود به‌شدت بزرگنمایی کردند، به‌گونه‌ای که ادعا می‌شود دست‌کم ۶ میلیون یهودی طی جنگ جهانی دوم کشته شده‌اند.

این تصویر مثبت از صهیونیست‌ها اما امروزه با به شهادت رساندن ده‌ها هزار فلسطینی در نوار غزه از بین رفته است. دیگر کسی باور نمی‌کند یهودیان مظلوم باشند و اقدامات رژیم نیز یک توطئه پنهانی نیستند بلکه یک جنگ آشکار به حساب می‌آیند که قابل انکار نیست.

همین پدیده یکی از دلایل اضطراب و نگرانی یهودیان غرب‌نشین است.

آنها می‌ترسند در سایه جنایت‌های رژیم، ملت‌های غربی از خود بپرسند شاید دیدگاه‌های قبلی در غرب درباره توطئه‌کار بودن یهودیان درست بوده‌اند! در این صورت یهودیان برای زندگی، فعالیت‌های تجاری و علمی در غرب به مشکلات بزرگی برخورد می‌کنند.

هرچند نمی‌توان منکر بروز احساسات انسانی در میان یهودیان غرب‌نشین به دلیل کشتار فلسطینی‌ها شد اما احتمال دارد بخشی از آنها برای تفکیک و فاصله‌گذاری با رژیم، دست به اعتراض علیه تل‌آویو می‌زنند تا در آتش رشد یهودی‌ستیزی نسوزند.

۶. بحران در ارتش

چندی قبل دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش رژیم به همراه چند نفر دیگر از افسران بلندپایه این بخش از ارتش استعفای خود را به مقامات بالاتر ارائه دادند. روز گذشته نیز روزنامه یدیعوت آحارونوت اعلام کرد «آحارون هالیوا» رئیس شعبه اطلاعات نظامی اسرائیل «امان» تصمیم گرفته پس از ۳۸ سال حضور در ارتش، استعفای خود را به خاطر شکست ۷ اکتبر اعلام کند.

وبگاه واللا گزارش کرده در استعفانامه‌ای که هالیوا به رئیس ستاد ارتش ارائه کرده ضمن پذیرفتن مسئولیت خود درباره شکست ۷ اکتبر، اعلام کرده طی هفته‌های آینده به فعالیت خود پایان می‌دهد و پستش را ترک می‌کند.

این درحالی است که هاگاری با وجود خبرهای موجود درباره استعفا، همچنان بر سرکار حاضر می‌شود. برخی منابع از استعفای هودا فوکس، فرمانده ستاد مرکزی ارتش رژیم‌صهیونیستی نیز خبر داده‌اند. استعفای رئیس سازمان اطلاعات ارتش به همراه سخنگوی این نهاد هرچند تاکنون اجرایی نشده‌اند اما حکایت از احتمال زیر و رو شدن ارتش دارد.

رسوایی ۷ اکتبر، ناکامی در غزه، ناکامی در لبنان و ناتوانی در رهگیری پرتابه‌های ایران، کارنامه سیاه ارتش رژیم طی ۷ ماه گذشته است. تنها در غزه آنها از آزادسازی اسرا، از بین برد حماس و نابودی شبکه تونل‌ها ناتوان بوده‌اند. این مساله نشان می‌دهد صهیونیست‌ها شکست‌هایی چندبعدی را تجربه کرده‌اند.

صهیونیست‌ها برای معکوس‌سازی این روند میلیاردها دلار بودجه از آمریکا دریافت کرده، سن سربازی را افزایش داده و به دنبال سربازگیری از قشر حریدی هستند که تاکنون از خدمت نظامی معاف بوده‌اند؛ اقدامی که با برانگیختن مخالفت حریدی‌ها آتش منازعات داخلی رژیم را افزوده است. بحران در ارتش رژیم از این رو بسیار مهم تلقی می‌شود که میلیون‌ها صهیونیست با اتکا به این نهاد در سرزمین‌های اشغالی حضور دارند و در صورت آسیب به تصویر آن، به احتمال زیاد به سمت مهاجرت معکوس گام برمی‌دارند.

۷. بازگشت به زوال

رژیم در هر دوره‌ای از موجودیت خود از نارسایی‌های ذاتی‌اش رنج برده است.

بر باد رفته

این نارسایی‌ها در برخی مواقع قابل تحمل و در برهه‌هایی سرنوشت‌ساز شده‌اند. تل‌آویو با چشمانی نگران درحال نظاره آینده است؛ جایی که قدرت‌های منطقه‌ای نیز امکان ظهور دارند. تا پیش از این در قالب نظم‌های دو و تک‌قطبی، قطب‌های حاکم جهانی اجازه ظهور به قدرت‌های منطقه‌ای را نمی‌دادند. هرچند کشورهای متعدد دارای ظرفیت‌های بالقوه تبدیل شدن به قدرت در هر منطقه حضور داشتند، اما هیچ‌کدام مجالی برای بالفعل‌سازی نمی‌یافتند. عصر چندقطبی پیش‌رو اما دوره بالفعل شدن قدرت‌های منطقه‌ای است.

در این صورت در آینده‌ای بسیار نزدیک، رژیم‌صهیونیستی که مدت‌ها یکه‌تاز منطقه بوده با سه قدرت ایران، ترکیه و عربستان‌سعودی مواجه خواهد بود. این مساله اما تمام مشکل رژیم نیست.

در نظم چندقطبی آینده، آمریکا همانند دوران دوقطبی و تک‌قطبی قادر به حمایت از رژیم نخواهد بود. در این فضا تل‌آویو باید با حمایت‌های کاسته‌شده واشنگتن به مصاف قدرت‌های بزرگ‌ترشده منطقه‌ای مانند تهران برود.

رژیم برای معکوس‌سازی این روند تلاش کرد در خلال کاهش حضور آمریکا در منطقه خود جایگزین واشنگتن شود. از سوی دیگر تل‌آویو درصدد ائتلاف‌سازی علیه ایران بود تا از رهگذر آن ضمن ممانعت از رشد قدرت کشورهایی مانند عربستان سعودی، ترکیه و مصر، با در اختیار گرفتن رهبری ائتلاف بر آنها فرمانروایی کند.

با ضرباتی که صهیونیست‌ها طی هفت ماه گذشته خورده‌اند، تل‌آویو قادر به مدیریت اوضاع نیست.

این ضربات رژیم و متحدان غربی‌اش را در جهان ضعیف‌تر کرده و از سویی دیگر به گسست در رابطه تل‌آویو با این کشورها نیز منجر شده است. روی دیگر این تحولات تسریع در قدرت‌گیری منطقه‌ای ایران بوده که از انعکاس‌هایی در سطح جهان نیز بهره می‌برد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۱۷:۲۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
    6 7
    تموم شد تاثیر گذار بود
  • IR ۱۷:۴۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
    6 5
    ستون دیگر که فرو ریخته بی آبرو شدن و مورد نفرت جهانیان قرار گرفتن هستش
  • IR ۱۷:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
    0 0
    غزه رو هم به خاک خودشون ضمیمه کردن شما هم با توهماتتون خوش باشید.کل زورتونو زدید تمام موشکاتونو دفاع کردن حتی یه نفر تو اسرائیل اسیب ندید
  • IR ۱۷:۵۶ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
    0 0
    کنترل کامل اسرائیل بر غزه «درها» را برای تهاجمات بیشتر به سرزمین‌های فلسطینی باز خواهد کرد
  • IR ۱۸:۱۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
    8 3
    سلام اسرائیل ستونی نداشت که بخواد فرو بریزه،مگه خونه عنکبوت ستون داره؟با یه فوت فروریخت
    • IR ۰۹:۰۴ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
      0 0
      ازنظر کاسه لیس هاش ستون داشت!!!
  • ۰۲:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
    0 0
    بنابر تحلیل فرماندههای ناتو در رسانه‌های غربی چونکه نباید و نمیشه وارد جنگ مستقیم با ایران شد یعنی اینکه باید از راه خرابکاری و ترور و اگه بتونن با کودتا به ایران و رژیم ضربه بزنن!
  • DE ۰۹:۴۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
    0 0
    آنها ( اروپا)همچنین از این پدیده هراس دارند که وقوع جنگ در غرب آسیا منابع و توجهات را از جنگ اوکراین منحرف کرده و به پیروزی روسیه در برابر قاره سبز منتهی شود.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس