بخش بزرگی از تدارک برای جنگ اروپایی(جنگ دوم جهانی)، چه قبل و چه بعد از 1933، ناشی از کمک های مالی "وال استریت" در سال های دهه 1920 برای شکل گیری سیستم کارتل های آلمان و کمک های تکنولوژیک، توسط شرکت های مشهور آمریکایی که بعد از این معرفی خواهند شد، برای تجهیز ماشین جنگی آلمان بود.

گروه فرهنگی مشرق- "وال استریت و ظهور هیتلر"؛ کتابی  که آنتونی ساتون در سال 1976 به دست چاپ سپرد.این کتاب همان طور که نویسنده اش در مقدمه نیز اشاره می کند، یک جلد از سه گانه ای است که نویسنده درباره نقش وال استریت در شکل گیری قطب های سوسیالیستی در جهان نوشته است.


پیش از هر چیزی باید به این نکته اشاره کرد که ساتون در این کتاب شواهدی را مطرح می کند که با تاریخ رسمی معاصر جهان – منظورمان دقیقا قرن بیست و یکم و خصوصا نیمه اول آن است- متفاوت بوده و از این جهت مخاطبی را با این نوع خاص از تاریخ نگاری انس دارد شگفت زده می کند.
آنتونی ساتون در کتاب "وال استریت و ظهور هیتلر" مشخصا ماشین جنگی نازی ها را ساخته دست شرکت های معظم آمریکایی معرفی می کند که در صنایع پیشرفته در دهه های ابتدایی قرن گذشته فعال بوده و مهمترین مجامع شان در "وال استریت" تشکیل می شد؛ در حقیقت "وال استریت" سمبل این بخش از صاحبان صنایع آمریکایی است.
اهمیت این نظریات زمانی مشخص می شود که جایگاه جنگ جهانی دوم و تحولات ناشی از آن تا چه میزان بر وضعیت جهان غرب و از همین طریق بر وضعیت جهان تاثیر می گذارد؛ تا جایی که هنوز هم در اروپا و آمریکا محصولات تاریخی و فرهنگی که با موضوع جنگ جهانگیر دوم و نازیسم و هیتلر ساخته می شود بیش از هر محصول فرهنگی و پژوهش تاریخی مورد توجه قرار می‌گیرد. هنوز هم اگر حتا یک اثر سینمایی که زاویه ی جدیدی نسبت به این دوره زمانی خاص و رویدادهای آن داشته باشد با استقبال جدی رو برو می شود و این تنها مختص مردم عادی نیست؛ حتا نخبگان غربی نیز هنوز به روایات مرتبط با جنگی که قریب به هفتاد سال پیش به پایان رسیده است حساس هستند.
آنتنی ساتون و آثار او اگر نه منحصرا، در بیشتر موارد از طریق مقالات و اظهار نظرهای استاد عبدالله شهبازی به تاریخ خوانان و تاریخ پژوهان ایرانی معرفی شده است؛ مردی که وسواس او در بررسی منابع تاریخی و معرفی شواهد و منابعی که در بسیاری از اوقات متباین و گاه متضاد با تاریخ رسمی هستند؛ شهره است.
کتاب حاضر که ان شاء الله از این پس بخش های مهم آن را در مشرق مطالعه خواهید کرد از همان دست منابعی است که بار ها مورد استناد شهبازی قرار گرفته و البته به حق استاد اشارات و شواهد این کتاب را در تبیین نقش وال استریت و دیگر مجامع سرمایه سالاری بین المللی در امروز مورد استفاده و تاکید قرار داده اند.
جالب اینجاست که آرای ساتون هرگز چنان که باید مورد توجه تاریخ نویسان و تحلیل گران مو سپید کرده ی نسل گذشته که ریشه در جریان روشنفکری دهه سی، چهل و پنجاه داشتند قرار نگرفته و شاید از همین جهت هم باشد که تنها برخی آثارش به زبان فارسی ترجمه شده است. درک دلیل این رخداد چندان دشوار نیست؛ آنتونی ساتون در مقدمه همین کتاب به آن اشاره ی ظریفی داشته است:" بعید به نظر می رسد که شجاع ترین هیات امناها هم حاضر باشند تا دستی را که آنها را تغذیه می کند گاز بگیرند".
××××

این بخش سوم و آخرین بخش  از سه گانه ی است که نقش مجموعه سوسیالیست های آمریکایی یا به عبارت دیگر نخبگان اقتصادی وال استریت یا "سازمان لیبرال های شرقی" در سه رخداد قابل توجه قرن بیستم یعنی؛ انقلاب لنین- تروتسکی 1917 در روسیه، انتخاب فرانکلین دی.  روزولت در سال1933 در آمریکا و تصاحب قدرت توسط آدولف هیتلر در سال 1933 در آلمان.


هر یک از این وقایع نوعی از سوسیالیسم را به کشوری بزرگ معرفی می کند؛ بولشیویسم را به روسیه، نیو دیل سوسیالیسم را به آمریکا و ناسیونال سوسیالیزم- نازیسم- را به آلمان.
تاریخ های آکادمیک کلاسیک، شاید تنها به استثنای "تراژدی و امید" کارول کوئیگلی"، این شواهد را انکار کرده اند. از طرف دیگر، این قابل فهم است که دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی وابسته به کمک های مالی هستند که توسط همین نخبگان مالی نیویورک تامین می شود که این مساله حمایت این موسسات را از پژوهش هایی که این دسته از موضوعات سیاست بین الملل را بررسی می کنند را دشوار ساخته است. بعید به نظر می رسد که شجاع ترین هیات امناها هم حاضر باشند تا دستی را که آنها را تغذیه می کند گاز بگیرند.
همچنین این مطلب از طریق شواهد در این سه گانه روشن است که "تجار وظیفه شناس" برای لابی کردن و مدیریت به واشنگتن نمی آمدند بلکه این اتفاق برای خدمت به آمریکا محقق می شد.آنها در واشنگتن بودند تا خدمت کرده و سود شخصی منافع شان را به حداکثر برسانند. هدف آنها پیشبرد بازار آزاد و رقابتی نیست بلکه می کوشند تا با به کارگیری نظام سیاسی  که به نام شما عمل کنند و به کام خودشان.
این، بکارگیری تجارت در به قدرت رساندن هیتلر در مارس 1933 با عنوان "وال استریت و ظهور هیتلر" است.


طرح داوز که در آگوست سال 1924 به تصویب رسید کاملا منطبق بر طرح اقتصاد دانان سرفرماندهی نظامی آلمان بود(شهادت در برابر سنای ایالات متحده آمریکا، کمیته امور نظامی، 1946)
پس از جنگ دوم جهانی "کمیته کیلگور سنای آمریکا" شهادت های دقیق مقامات دولتی را استماع کرد که بر این مطلب دلالت می‌کرد که،

"... زمانی که نازی ها در سال 1933 به قدرت رسیدند؛ قدم های بلندی را  از سال 1918 برای آماده کردن آلمان جهت جنگ  از نظرگاه اقتصادی برداشته بودند."

بخش بزرگی از تدارک برای جنگ اروپایی(جنگ دوم جهانی)، چه قبل و چه بعد از 1933، ناشی از کمک های مالی "وال استریت" در سال های دهه 1920 برای شکل گیری سیستم کارتل های آلمان و کمک های تکنولوژیک، توسط شرکت های مشهور آمریکایی که بعد از این  معرفی خواهند شد، برای تجهیز ماشین جنگی آلمان بود.


در حالیکه این کمک های مالی و تکنولوژیک به عواملی چون "غیر عمدی و تصادفی بودن" یا  ناشی از "کوتاه بینی" تجار آمریکایی نسبت داده می شود؛ اما شواهدی که  در ادامه خواهد آمد که درجاتی از عمد را در رفتار بخشی از سرمایه داران آمریکایی نشان می دهد. مساله تصادفی بودن [کمک ها به آلمان نازی] به همان اندازه غیر قابل قبول است که در مورد مشابه یعنی تصادفی بودن تقویت قدرت نظامی اتحاد جماهیر شوروی توسط سرمایه داران و صنعتگران آمریکایی از 1917 به بعد، باور کردنی نیست.
همین سرمایه داران آمریکایی بودند که از اتحاد جماهیر شوروی حمایت مالی می کردند آن هم درست در زمانی که جنگ ویتنام در جریان بود؛ در عین این که به خوبی می دانستند شوروی ها از طرف دیگر جنگ ویتنام- ویت کنگ هایی که با آمریکایی ها می جنگیدند – حمایت می کنند.



ادامه ی این سلسله مطالب را در مشرق پیگیری کنید

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۸:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
    0 1
    ناخواسته باید بپذیریم که پیشرفتی بدون آمریکا صورت نخواهد پذیرفت. میترسم خود امریکا پشت پرده به روسیه و چین و... کمک کنه! نذار از این گذارشات...بهتر بود میگفتی که امریکا جنگ جهانی دوم رو راه انداخته و ذکر منبع و دیگر هیچ!
  • عبدالله ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
    0 0
    عزيزم كج فهمي شما را بايد اينگونه اصلاح كرد. ناخواسته بايد بپذيريم كه سرمايه دار موجودي بي وطن ، بي دين و بي وجداني است كه همه چيز او پول است وسود( براي درك بيشتر مگر براي درهم كوبيدن نازيسم هيچ جوان امريكايي كشته نشود)
  • سید ۱۳:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
    0 0
    منظورت اینه که مجبوریم ؟ و خدا نعوذ بالله اینطور خواسته ؟ شیطان همیشه ازسلاح جبر استفاده می کنه تا با نفس دست به یکی بکنه و حسین (ع) رو شهید کنه
  • ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
    0 0
    نه عزیزم منظورش این است که جریان صهیونیستی تصمیم به تضعیف اروپا و خارج ساختن قطب قدرت از این منطقه و تقسیم ان به دو قطب قدرت در امریکا و اتحاد جماهیر شوروی گرفت بنابراین در عین حال که توسط نخبگان اقتصادی امریکا که در وال استریت جمع شده بودند ، اقدام به کمک و تقویت بنیان های نظامی این دو کشور پرداختد از طرف دیگر توسط همین نخبگان اقتصادی و وال استریتی ها بنیان های اقتصادی و نظامی آلمان را تقویت نمودند تا المان را به جان کشورهای قدرتمند اروپایی بیاندازند و به تضعیف ایشان بپردازند بنا براین بعد از این که المان نازی نسبت به سایر کشورهای اروپایی رشد چشمگیری یافت و امادگی و توانایی سرکوب و قلع و قمع انها را پیدا کرد ، جریان صهیونیستی توسط آلمان جنگ جهانی دوم را با برنامه از قبل پیش بینی شده برای جابجایی قطب های قدرت جهانی آغاز کرد به همین علت شکست و تضعیف کشورهای مدعی قدرت نظیر انگلیس و فرانسه و ایتالیا و ... در مرحله اول این کار و در اخر هم شکست المان با ورود آمریکا به صحنه از قبل طراحی شده بود ، و شخص هیتلر نیز که یک ماسون بوده به عنوان بازیگر اول این طرح طی داستانی مشکوک ناپدید شد و نتیجه ان شد که با تضعیف تمام کشورهای اروپایی کانون قدرت جهانی از میان این کشورها خارج شده و تبدیل به دو قطب قدرت امریکا و شوروی شد که با توجه به شرایط و فاصله زیاد جغرافیایی این دو کشور حفظ قطب بندی جدید زمان بیشتری دوام می اورد ، این دو کشور شوروی و امریکا تبدیل به دو بازوی قدرت برای جریان صهیونیستی شدند که هر کدام نقش مهمی را در آینده جهان مورد نظر صهیونیزم و جریان فراماسونری انجام می دادند اتحاد شوروی که از همان ابتدا رویه خود را علنی نمود و دیکتاتوری ضد دینی کمونیست را بر پا نمود ، بعد از تاثیر گذاری بر ملت خود و نیمی از اروپا و در عین حال حفظ موازنه قدرت با امریکا در اواخر قرن بیستم نقش ان پایان یافت اما نقش امریکا پیچیده تر و پرنگ تر بوده که در این مقاله مجال توضیح آن نیست ، والان رو به اتمام است و زمان اضمحلال ان فرا رسیده است
  • ۱۵:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
    0 0
    به شدت موافقم
  • سبحان ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۴
    0 0
    برید ببینید که چه کشورهایی از جنگ جهانی دوم بیشترین سود رو بردن وچه قومیتی به فضای حیاتی خودشون دست پیدا کردن برید ببینید که بزرگترین سرمایه دارای آمریکا چه کسانی هستند ؟چرا هیتلرچرا جنگ چرا اروپا ؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس