به گزارش مشرق، داود مهدوی زادگان یادداشتی را در کانال خود در ایتا منتشر کرد که به شرح زیر است:
علمای اصول الفقه بحثی درباره استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا را طرح می کنند. مساله این است که اگر لفظی برای چند معنا وضع شده باشد، آیا ممکن است که در استعمال واحد همه آن معانی اراده شود یا خیر. مرحوم امام خمینی ره چنین استعمالی را جایز می داند و بهترین دلیل بر امکان این امر را استعمال آن در جملات ادباء و شعراء آورده است. ایشان ادله مخالفین را یک به یک بر می شمارد وآنها را رد کرده است ( ر.ک: خمینی روح الله، 1400، تهذیب الاصول: 1/ 130 ).
تفصیل این مبحث را باید در جای خود به منابع مربوطه مراجعه کرد. دیدگاه امام راحل ره سخن درستی است. اجمالاً اگر معانی وضع شده برای لفظ متضاد نباشند و یک نحو تلازمی میان شان باشد، چنین استعمالی جایز و ممکن است.
مگر آن که بین معانی لفظ تضاد باشد یا متکلم تلازم بین معانی را نخواهد اراده کند، در این صورت باید همراه با استعمال لفظ قرینه ای بیاورد که لفظ را در چه معنایی قصد کرده است.
گفته شده واژهI.R در دو معنای ایران و جمهوری اسلامی استعمال می شود. یکی دو حرف اول واژه ایران (Iran) و دیگری، جمهوری اسلامی (Islamic Republic) است. سپس سوال شده که آیا می توان این واژه مخفف آی. آر را به هر دو معنا به کار برد؟ پاسخ این است که طبق تحقیق چنین استعمالی جایز است. یعنی متکلم می تواند با لفظ آی. آر هر دو معنا را اراده کند.
متفاهم ملی و عرف بین الملل همین معنا را می فهمد بلکه تلقی دیگری از آن ندارد. برای همین است که مستشکل گفته است که: « لذا افرادی که در محاورات سیاسی شرکت میکنند تعمد دارند که بگویند منظورشان کدام آیآر است».
همانطور که گفته شد جواز چنین استعمالی در مانند واژه آی. آر به وجود تلازم فلسفی میان سرزمین و نظام سیاسی باز می گردد. این دو مفهوم لازم و ملزوم یکدیگرند. سرزمین لازمه تحقق نظام سیاسی است و نظام سیاسی نیز لازمه حفظ سرزمین است. سرزمین بدون نظام سیاسی چونان گوشت لخمی است که بیگانگان و متجاوزین بر آن طمع می ورزند و در صد تصرف آن بر می آیند. نظام سیاسی به مثابه حصار و نگهبان سرزمین عمل می کند.
هویت ملی بدون فرض نظام سیاسی ناقص می ماند و متصور نیست. مردم با فرض نظام سیاسی احساس مالکیت سرزمینی و خویشتن یابی می کنند.
کما اینکه نظام سیاسی فاقد سرزمین در حد نظریه و گفتگوهای انتزاعی فلسفی باقی می ماند. ایدئولوژی سیاسی تا وقتی در سرزمینی تحقق پیدا نکند، هویت ملی پیدا نمی کند. ایدئولوژی ملی گفتمانی است که در عالم مُلک تعیّن پیدا کرده است. لذا مفهوم دولت- ملت سابقه ای کهن دارد و نمی توان از نوآوری های سیاسی اندیشه مدرن تلقی کرد.
اساساً وعده آسمانی سرزمین موعود به مستضعفین بر پایه همین تلازم فلسفی میان سرزمین و نظام سیاسی است: « وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ » ( القصص : 5 ) مستضعفین بدون برخورداری از سرزمین و نظام سیاسی از استضعاف رهایی پیدا نمی کنند. اصرار رسول الله صلی الله علیه و آله بر یافتن سرزمین مناسب برای همین بود که اولاً اسلام دارای ایدئولوژی سیاسی است و ثانیاً می بایست این ایدئولوژی یا فلسفه سیاسی اسلام بواسطه سرزمین تعین خارجی پیدا کند. در غیر این صورت، مسلمانان در امان نخواهند بود.
مهاجرت امام علی علیه السلام از مدینه به کوفه نیز بر اساس چنین تلازم عقلی بوده است. حکمرانی علوی که استمرار حکمرانی نبوی است به سرزمین مساعد نیاز دارد. مردم مدینه اگر چه با آن حضرت بیعت کردند ولی بطور جدّ پذیرای حکمرانی علوی نبودند. به همین خاطر با مهاجرت و انتقال پایتخت اسلامی از مدینه به کوفه مخالفت چندانی نکردند. امام حسین علیه السلام با مشاهده نمایندگان و نامه های مردم کوفه شرایط را برای تحقق عینی حکمرانی نبوی/ علوی مساعد دید که به همراه اهل بیت و یارانش عازم کوفه شد.
گفتمان سیاسی اسلام بر اساس چنین درکی از هویت ملی؛ یعنی آمیختگی و تلازم عقلی میان سرزمین و نظام سیاسی، در دنیای معاصر وارد صحنه سیاست شد. رهبرای فکری گفتمان اسلام سیاسی بویژه امام خمینی ره به این نتیجه رسیده بودند که نظام پوشالی سلطنت پهلوی قادر به حراست از موجودیت سرزمینی ملت ایران نیست و معلوم نبود حاکمان بی کفایت بخاطر حفظ سلطنت تا چه میزان از سرزمین ایران را به تاراج می دادند. امام راحل ره بر اساس چنین درکی بود که در صبح دم پیروزی انقلاب اسلامی اولین وظیفه خود را تعیین نظام سیاسی جدید می دانست.
اگر جمهوری اسلامی به تایید قاطبه مردم نرسیده بود؛ بدون شک با تجاوز رژیم بعث عراق و جدایی طلبی های جریانات تجزیه طلب و اقتدار گرایی پاره ای از جریانات سیاسی مانند سازمان منافقین، ایران به ایرانستان تبدیل شده بود. برای همین است که امام راحل و رهبری همواره تاکید داشته و دارند که حفظ نظام از اوجب واجبات است. حفظ نظام اسلامی ضامن بقای هویت ملی ایرانیان است.
جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه توانسته از هویت ملی ایرانیان در مقابل متجاوزین و زورگویان حراست کند. در حالی که جبهه معارض و ضد انقلاب تا کنون نتوانستند حتی بدیلی مردمی برای نظام اسلامی ارایه کنند. آخرین بدیل آنها نظام مشروطه بود که آن هم به دیکتاتوری وابسته به غرب تبدیل شده بود. دیکتاتوری که خود تهدیدی علیه هویت ملی و سرزمین ایران بود.
به همین خاطر است که گفتمان اسلام سیاسی توانسته هر دو معنای واژه آی. آر ( سرزمین ایران و جمهوری اسلامی ) را در اذهان عمومی و محاورات سیاسی جا بیاندازد. بطوری که جریان مخالف و معاند و معارض مجبور است این واژه را همراه با قرینه ذکر کند تا مخاطبان شان از گفته آنها جمهوری اسلامی را برداشت نکنند.
بنابر این، اصل در استعمال آی. آر و هویت ایرانی افاده توأمان هر دو معنای سرزمین ایران و جمهوری اسلامی است. هر گوینده ای اعم از گوینده انقلابی و ضد انقلاب بخواهند یکی از این دومعنا را مستقلاً افاده کنند از روی جهل یا غرض ورزی بر ملت و نظام اسلامی ستم کرده است. یکی ایدئولوژی سیاسی اسلام را از عینیت و سرزمین دور ساخته است و دیگری ملت ایران را بی سپر و حصار کرده است.
بطور قطع، اگر چنین استعمال تفکیکی در محاورات سیاسی مردم و نخبگان هژمونی پیدا کند تا اضمحلال هویت ملی و سرزمین ایران راهی نخواهد ماند. بحمد الله چنین بیمی از جانب ملت منتفی است؛ لکن از ناحیه برخی از نخبگان سیاسی اقتدارگرا چنین نگرانی وجود دارد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.