به گزارش مشرق، دولت سیزدهم در حالی روی کار آمد که ناخواسته بار سنگین مشکلات کشور را باید به دوش میکشید، به همین دلیل سید ابراهیم رئیسی پروندهای ویژه برای این موضوع باز کرد، پروندهای که تاکنون در ادوار قبلی ریاست جمهوری سابقه نداشته است.
شیوهای که با حضور در مناطق صعب العبور نقطههای صفر مرزی و حاشیه شهرها و مناطق محروم در هر استان تبدیل به گفتمانی برای دیگر مسئولین و وزرای دولت هم شده است.
رئیس جمهور در شهریور ماه سال گذشته به صورت سرزده وارد خوزستان شد و با حضور در روستای جفیر در اطراف شهرستان هویزه روش تازهای از سفرهای استانی روسای جمهور ارائه کرد. روشی که به گفته رئیس جمهور؛ صرفا محدود به بازدید و بیان کردن مشکلات نیست بلکه این بازدیدها باید نتیجه ملموس برای بهبود مشکلات مردم داشته باشد.
بررسی سفرهای استانی سال اول دولت سید ابراهیم رئیسی نشان میدهد عمده سفرهای رئیس جمهور فقط به مراکز استانها خلاصه نمیشود بلکه رئیسی در چند سفر ابتدایی خود نشان داد که اولویت دولت مردانش باید مناطق محروم، صعب العبور، نقاط صفر مرزی و حاشیه شهرها باشد.
۱- «سرشط» زیررو شد
دلم را با سفرهای او در یک سال گذشته همراه میکنم، در اولین قدمها به روستای جفیر در اطراف هویزه میرسیم؛ منطقه فقیر نشینی که شاید هیچ گاه مردمش مسئول تراز اول کشور را از نزدیک ندیدهاند؛ رئیسی با حضور در این منطقه پای صحبت جوانان و شیوخ عرب که به استقبالش آمده اند می نشیند.
ساعتی بعد سید ابراهیم را در سرشط می بینم، سرشط کجاست؟ روستایی در شمالشرقیترین نقطهی خوزستان با آدمهایی که دلهایشان به وسعت آسمان و دستهایشان به سختی بلوطهای کوهستان است. اینجا نه خبر از تیربرق و آجر است و نه حتی بوی گاز! آنقدر پرت و دورافتاده که حتی گوگلمپ هم نمیتواند شما را به جغرافیای از قلمِ جهان افتادهاش برساند اما یک زلزله، این کورترین نقطه را آنچنان تکان میدهد که پسلرزههایش به دامن ما شهریها هم چنگ میاندازد و آشوبمان میکند تا بیشتر از کانون زلزله بدانیم.
حالا همه کنجکاویم برای شنیدن، برای دیدن و برای فهمیدن، آن هم از قصهی آدمهایی که مثل مایند اما زندگیشان با همهی ما فرق دارد! پیچیده در رنج، آغشته به اندوه و محکوم به فراموشی. فضای عجیبی بود، سرشط زیرورو شده بود، صورتهای خستهی زنان و کمرهای خمیدهی مردان زلزلهزدهی بختیاری، پشت به کپرهای آوار و رو به رئیسجمهوری که به شوقشان از کوه پایین میآمد تا پای درددلشان بنشیند شکفت؛ سرشط توی پوستش نمیگنجید و حالا این هلهلههای شادی بود که در ازدحام شوق، پوست میترکاند.
رئیسی در میان کپرنشینان
از خوزستان به سیستان و بلوچستان و منطقه میرآباد چابهار میرویم. سید ابراهیم از نزدیک مشکلات حاشیهنشینان این شهرستان را جویا میشود بعد از آن هم وارد کپر یکی از حاشیه نشینان میشود، خانواده سیستانی فکرش را هم نمیکردند روزی پذیرای عالیترین مقام اجرایی کشورشان بشوند، رئیس جمهور وارد میشود حسابی مورد استقبال قرار می گیرد، انگار نه انگار که میهمان است مینشیند تا مشکلات شان را از زبان خودشان بشنود، مدیرانی که آنجا هستند را فرا میخواند و دستور میدهد که وضعیت کپرنشینان میرآباد ساماندهی شود، و این کپرها به خانه تبدیل شود و به مسئول مربوطه گوشزد میکند که تا تاریخ معین شده هر طور که شده باید این کپر با رضایت خود مردم این منطقه تبدیل به خانه شود.
۳_ میهمان ویژه کارگران معدن
در سفر سوم رئیس جمهور، به خراسان جنوبی میرسیم، رئیسی بی درنگ به معدن زغالسنگ پروده طبس میرود و از نزدیک در جریان وضعیت کار و فعالیت این معدن قرار میگیرد و در جمع کارگران این معدن درباره اینکه کارگران نباید نگران بیمه، دستمزد و سختی کار خود باشند با آن ها گفت و گو میکند.
بعد از آن اولتیماتومی به پیمانکاران معدن میدهد و میگوید که از همین الان به مدت ۲۰ روز حداکثر به شما وقت میدهم که وضعیت زندگی کارگران را در اینجا متحول کنید و اگر این اقدام را در این مدت انجام ندهید، اقدام لازم را انجام میدهم. حالا بعد از مدتها این کارگران هستند که سرشان مقابل مدیران شان بالاست چرا که رئیس جمهور را پشتیبان خود می بینند.
۴_ چهره به چهره با رئیس جمهور
سفر به ایلام، سرزمینی که برای زائران اربعینی خاطرات خوشی را به جا گذاشته، بسیار جذاب است، ایلامیها این بار رئیس جمهور را در میان خود میبینند،کرونا هم اوج گرفته و سید ابراهیم برای جلوگیری از اجتماعات گسترده مردمی، در استاندارای بصورت تک به تک و چهره به چهره، در یک فضای صمیمی با اقشار مختلف مردم دیدار میکند و پس از آگاهی و شنیدن مشکلات، پیشنهادها و خواستههای ملاقات کنندگان، مورد به مورد از استاندار ایلام خواستار پیگیری میکند و خواستار رفع مشکلات و انجام اقدامات لازم برای به نتیجه رساندن موارد مطروحه میشود.
۵_ پایان سختیهای سی سخت
همراه با کاروان محرومیت زدایی دولت سیزدهم به استان کهگیلویه و بویراحمد میرسیم، رئیس جمهور بیدرنگ از فرودگاه عزمِ سی سخت و مردمان زلزله زدهاش میکند، به میان مردم میرود، قدم زدن و سخن گفتن در میان زلزله زدگان، قوت قلب زیادی به آن ها داده، به ویژه زمانی که پای درد دل هایشان مینشیند و هر کدام شان از آسیب ایی که زلزله به آن ها زده و مشکلاتی که از قبل داشته اند را به آقای رئیسی میگویند، صحبتهای مردم که تمام می شود با لحنی تند خطاب به مسئولین همراه خود میگوید؛ «یک حادثه طیبعی رخ داده، مردم که تقصیری ندارند، نگرانی آنها را بابت گرفتن وام هایششان هر چه زودتر برطرف کنید و من هم بصورت ویژه این موضوع را پیگیری می کنم و اگر حل نشود طوری دیگری این موضوع را پیگیری خواهم کرد». عزم راسخ رئیس جمهور و دیدن این صحنهها امید زیادی به مردم میدهد؛ بعد از رفتن رئیس جمهور و همراهان از این روستا، خوشحالی در چهره مردم موج میزند.
۶_ گفت و گو با کارگران در آلاچیق
آماده سفر میشوم این بار به استان بوشهر، سرزمین نخلستانهای استوار با مردمانی ثابت قدم، رئیس جمهور را در میان نخلستانهای اهرم و در آلاچیق کشاورزان میبینم، نشسته پای صحبت آنها،گویی کسی از جنس خودشان در کنارشان نشسته، و خوب گوش میدهد،کمی هم با آنها شوخی می کند تا راحت تر بتوانند پیش رئیس جمهورشان حرف بزنند، بعد از پایان درد دل کشاورزان، وزیر جهادکشاورزی و استاندار را موظف میکند که هرچه سریع تر مشکلات کشاورزان این منطقه باید حل شود و از ظرفیت کشاورزی این منطقه در راستای تامین نیاز های غذایی منطقه و حتی کشور استفاده شود.
۷_ در کنار مردم کناره
استان فارس خود را آماده میزبانی از رئیس جمهور کرده، هیئت استقبال خود را به فرودگاه رسانده، اما دیگر خبری از تشریفات همیشگی که قبلا وجود داشت نیست، از بدو ورود، برنامههای رئیس جمهور و همراهان آغاز می شود، سید ابراهیم رئیسی این بار میخواهد گرد محرومیت را از چهره شهرستان مرودشت و روستای کناره پاک کند. وارد روستا که میشود به جای گوش دادن به صحبتهای مسئولین محلی، به سمت مردم روستا رفته تا از زبان خودشان مشکلات را بشنود، جدا از آنکه مورد به مورد مشکلات مردم روستا را به مدیران همراه خود گوشزد می کند، بعد از پایان صحبت های مردم، از مصوب شدن طرحی برای برطرف شدن مشکلات آب این منطقه سخن به میان می آورد و مردم را خوشحال می کند.
۸_ روستای پارس آباد میزبان رئیس جمهور
قطار محرومیت زدایی دولت سیزدهم به اردبیل میرسد، ابتدا به روستای فتحعلی میرویم، روستایی عشایرنشین، رسیدن به این منطقه کار راحتی نیست،کاروان خدمت به روستا میرسد، مثل همیشه تعجب را در چهره روستانشینان به خوبی میتوان دید، رئیسی در فضای صمیمی نشسته و سخنان عشایر و کشاوران را گوش میدهد، استاندار را مامور میکند تا به صورت ویژه، مسائلی را که شنیده پیگیری کند، بعد از آن هم کارها را به مسئولین همراه برای حل مشکلات مردم و محرومیت زدایی از این منطقه گوشزد میکند؛ حالا دیگر نا امیدی از چهره مردم رنگ باخته و جای خود را به امید داده است.
۹_ سرزده در سیاه چادرها
کوله بارم را برای رفتن به سمنان آماده کردهام، مقصدمان سیاه چادرهای عشایر مهدیشهر هست، جایی که مردمانش به خاطر نمیآورند حتی مسولین استانی به آنجا قدم گذاشته باشند، حال میزبان رئیس همه جمهور هستند، نشسته و به سخنان عشایر گوش می دهد، آن ها از کم آبی می گویند، از نداشتن مدرسه، از اینکه مسئولین منطقهای کمتر خبری از آنها میگیرند، آقای رئیسی استاندار را خطاب قرار می دهد و دلیل کم کاریها را جویا میشود، بلافاصله به مسئولین همراهش نکاتی را منتقل میکند و به روستانشینیان قول میدهد تا در سفر بعدی که به این استان میآید دوباره به مهدیشهر سر میزند، بخش زیادی ازمشکلات شان حل شده باشد.
۱۰_ مشکلات «فلسطین» حل شد
این بار پاییتخت شور و شعور حسینی میزبان هیئت دولت شده؛ از فرودگاه راهی کوی فلسطین میشویم، این منطقه از حاشیههای شهر زنجان و محلهای فقیر نشین است، مردمانی با خانههای کوچک و دلهایی بزرگ، آقای رئیسی در کوی فلسطین به میان مردم آمده، همهمهای به پاست، همه میخواهند هر طور شده خود را به رئیس جمهور برسانند، تقریبا فرصت به همه میرسد؛ برای رئیس جمهور درد دل میکنند، او هم پس از گوش کردن به سخنان مردم، دستور ساخت و آماده کردن خانههایی مناسب برای این ۱۲۰ خانواده محروم این منطقه را صادر می کند. مردم هم با شنیدن این خبر حسابی خوشحال شده و از آقای رئیسی تشکر میکنند.
۱۱_ رئیسی در کارخانه بوژان
سفر یازدهم روایت ما به استان لرستان میرسد، دغدغه رئیس جمهور کمک به چرخه تولید و کمک به نیور محرکهها و پیش برندگان چرخه تولید کشور یعنی کارگران است، به کارخانه نیمه فعال یخچالسازی بوژان میرسیم، کارگران به هر طریقی شده گرد رئیس جمهورشان جمع می شوند، کارگر میانسالی را می بینم که از دور با سرعت به سمت رئیس جمهور می آید تا خود را به او برساند، یکی یکی دیگرانی که آنجا هستند را کنار میزند، حرفهایش را به رئیس جمهور میگوید، نمیدانم در آن شلوغیها آقای رئیسی چه کاری برایش انجام داده و یا چه قولی به او داده که این چنین خوشحال باز میگردد، بعد از این که کارگران همگی صحبتهایشان تمام میشود، قول ویژه رئیس جمهور مبنی بر فعال شدن تمام ظرفیت این مجموعه،گویی خون تازه ای را به مجموعه تزریق کرده است، به قول خود کارگران اگر تمام ظرفیت این مجموعه فعال شود افراد زیادی مشغول به کار می شوند و اتفاق مبارکی در چرخه تولید کشور شکل میگیرد.
۱۲_ هدیه کودکان محروم به رئیس جمهور
کاروان خدمت دولت سیزدهم وارد یزد میشود، طبق معمول نقاط هدف برای بازدید، مناطق محروم و کمبرخوردار هستند، این بار به بازار قدیم یزد میرویم، بازاریان بازار قدیمی یزد، امروز مشتری دست و دل بازی دارند، به مغازه هایشان میرود و مشکلاتشان را با تمام وجودش خریدار است و برای هر کدام چارهای میاندیشد و به مدیران همراه خود منتقل میکند تا کارها را پیگیری کنند. در هنگام بازگشت از بازار قدیم یزد، خبر میدهند که چند کودک دانش آموز روستایی قصد دیدن رئیس جمهور را دارند، آقای رئیسی هم بعد از شنیدن این خبر ترتیبی میدهد تا در جلسهای که قرار است بعدظهر شرکت کند با این کودکان دیدار کند، به جلسه که میرسیم کاروان پنج نفره از کودکان منطقه محروم اشکذر یزد به دیدار آقای رئیسی میآیند و هدیه معنوی خود را که یک نقاشی است تقدیم به رئیس جمهورشان میکنند.
۱۳_ کنار رئیس جمهور بدون محافظ!
برای سیزدهمین سفر استانی راهی دیار کریمه اهل بیت میشویم، در استان قم قرعه به نام منطقه اسماعیل آباد و اهالی شهر قائم میافتد، این مردم محروم در مسجد علی بنابی طالب (ع) میزبان رئیس جمهور هستند و همه اهالی محله از هر قشری با هر رنگ و لباسی خود را به آنجا رسانده و بی واسطه و در فضایی صمیمی درخواست هایشان را از رئیس جمهور طلب میکنند و بعضی ها هم بصورت خصوصی به دور از محافظین و بقیه مسئولین حرفهایشان را به اقای رئیسی می گویند انگار که فقط او محرم اسرارشان است، آقای رئیسی هم تک به تک درخواستها را به گوش جان میگیرد و بعد کاغذ به دست، مطالبی را یادداشت میکند تا در آینده پیگیری کند.
۱۴_ میهمان ویژه سیل زدگان
سفرمان این بار به هرمزگان است و حسابی خودم را آماده خاکی شدن کردهام چرا که مقصد رئیس جمهور، منطقه محروم و سیلزده هشتبندی است. به سختی به آنجا میرسیم، محافظان حسابی کارشان درآمده، رفتن به این منطقه محروم و به میان مردمان کارشان را سختتر هم میکند، به آنجا که میرسیم، رئیسی را در میان سیل زدگان مشاهده میکنم از نزدیک شنوای مسائل و مشکلات مردم شده و برای هر کدامشان نکتهای را مطرح میکند و پاسخ شان را میدهد و در پایان به آنها قول داده که هر چه سریعتر مشکلات این منطقه سیل زده را حل کند و خسارتهای آنان را جبران کند. در بازگشت از آنجا هم در مسیر نکات و مسائل مربوط به این منطقه را با استاندار و همراهان مطرح کرده و زمانی را مشخص میکند تا طی آن مدت مسائل منطقه حل شده باشد.
۱۵_ کام مردم «اسطلخ» شیرین شد
به دیار میرزا کوچک خان میرویم، هواپیمای حامل رئیس جمهور وارد فرودگاه رشت شده، خبری از رفتن به جلسات اداری نیست، رئیس جمهور جلسهاش را این بار به محلات حاشیه نشین رشت منتقل کرده، مسئولین را به اینجا آورده که پای درد دل مردم بنشینند، مسئولین محلی فکرش را هم نمیکردند روزی به همراه رئیس جمهور در محله حاشیه نشین سیاه اسطلخ، جلسه تشکیل دهند، رئیس جمهور پس از استماع سخنان مردم این محله، و گرفتن نامه هایشان و امضا کردن بعضی نامهها برای پیگیری فوری، نکاتی را یادداشت کرده و در همانجا و در جلوی مردم تک به تک مسئولین محلی را موظف میکند تا مشکلات محله سیاه اسطلخ را برطرف کرده و برای مشکلات فرهنگی این منطقه چارهای بیندیشند.
۱۶_ رودروی مرزنشینان
اینچهبرون گلستان شاه بیت سفر شانزدهم رئیسی است، رئیسی آمده تا مشکلات این پایانه مرزی را حل کند، بازدید میدانی را شروع کرده و قدم به قدم، دستورات لازم را به مدیران مربوطه ابلاغ میکند.
در کش و قوس این بازدیدها جمعیتی از بومیان و مرزنشینان اهل سنت و ترکمن اینچهبرون محافظان را کنار میزنند، اشتیاق در چشمانشان موج میزند، به سوی رئیس جمهور آمده، به او میرسند، بعضی ها هنوز باورشان نشده که رودروی رئیس جمهور قرار گرفتهاند، با اضطراب حرف میزنند، آقای رئیسی لحنش را صمیمی کرده تا مردم راحتتر بتوانند حرف دلشان را بگویند، صحبتها گفته میشود، استاندار و مدیران محلی کنار رئیس جمهور ایستادهاند و رئیسی تک به تک نکاتی را که درباره مشکل هر فرد مطرح میکند. هر چه که هست بعد از رفتن آقای رئیسی از این جا، بارقههای امید در چشمان مردم برق نمایان است.
۱۷_ سید ابراهیم در کنار صیادها
چند ماهی از دستور مهم و تحول آفرین رئیس جمهور مبنی بر آزاد سازی سواحل ایران میگذرد، این بار آقای رئیس جمهور از نزدیک آمده تا روند این تغییر به نفع مردم را خود مشاهده کند و مردم را از نزدیک ببیند؛ خزرآباد مازندران مقصد رئیس جمهور است.
رئیسی در حال بازدید است که صیادان محلی او را میبینند و بلافاصله خودشان را میرسانند، مرد میانسالی را میبینم که از دور با همان لباس صیادی و لهجه زیبای مازندرانیاش رئیسی را مورد خطاب قرار داده و به سمت او میآید تا حرف هایش را بزند، همه صیادان بعد از او بدون واهمه حرف هایشان را میزنند و بعضیها هم مشکلات شخصیشان را برای رئیس جمهور میگویند، فارغ از اینکه رئیس جمهور برای درد دلهای صیادان گوش شنوایی میشود و دستور پیگیری میدهد همینکه با آنها هم کلام شده برای صیادان خاطرهای خاص ثبت شده که بعید است گذر ایام آن را از ذهن آنها پاک کند.
۱۸_ در میان حاشیه نشینها
کوله بارم را برای رفتن به مشهد و زیارت امام رضا(ع) آماده کردهام باورم این است که بلافاصله بعد از ورود به مشهد به همراه رئیس جمهور به حرم امام رضا میرویم، اما رئیسی توصیه امام رضا در رسیدگی به محرومان و خدمت خالصانه را عملیاتی میکند و به جمع مردم محله یوسف زاده در حاشیه شهر مشهد و نمازگزاران مسجد جواد الائمه (ع) میرود؛ حال و هوای مسجد با همیشه متفاوت است، جمعیت نمازگزاران بیشتر شده، همه سعی میکنند خود را به صفهای جلوتر و نزدیکتر به رئیس جمهور برسانند، همهمه زیادی فضا را در بر گرفته، هرکسی از گوشه کنار حرفی را رئیس جمهور منتقل میکند و او هم برای پیگیری درخواستهای مردم را یا به ذهن میسپارد یا روی کاغذ یادداشت میکند.
۱۹_ شام هیئت دولت در خوابگاه خوارزمی
استان البرز مقصد نوزدهمین سفر دولت سیزدهم است، هیچ وقت فکرش را نمیکردم رئیس جمهوری قرار باشد با مترو به سفر استانی برود، اما آقای رئیسی تمام معادلات ذهنیام را برهم زده، سوار بر مترو شده و در حین سفر زمان را از دست نمیدهد و با مردم صحبت میکند.
به کرج که میرسیم، پیگیریها شروع میشود؛ حالا به شب رسیدهایم و سفری که شروعی نامعمول داشت حالا پایانی عجیب باید داشته باشد؛ رئیس جمهور تصمیم گرفته تا به خوابگاه دانشگاه خوارزمی برود! به خوابگاه رسیده و وارد یکی از اتاقها میشویم، دانشجویان مات و مبهوت شدهاند؛ زمان زیادی نگذشته که سفره شام غذای سلف خوابگاه پهن میشود؛ پهن شدن سفره همان و باز شدن سفره درد دل دانشجویان همان. بحثها جنس دانشجویی دارد؛ راحت حرفهایشان را میزنند، رئیس جمهور حرفهای دانشجویان را با دقت میشنود و پاسخهایی هم ارائه میکنند و البته اگه نیاز به پیگیری هست به همراهان ارجاع میدهد و به دانشجوها قول پیگیری میدهد.
۲۰_ هرندی هم لبخند رئیسی را دید
تهران هم از لطف سفرهای استانی رئیسی بی نصیب نماند، محله هرندی تهران از غافلگیر کنندهترین این سفرها بود؛ با رئیسی که همراه میشوم اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرده این است که مردم با دیدن رئیس جمهورِ خود، ابتدا تعجب میکنند، بعد چشمان خود را میمالند تا باورشان بشود درست میبینند؛ بله این خود سید ابراهیم رئیسی است. به قول خودشان حتی اگر مشکلی را هم حل نکند «باز دمش گرم که به اینجا آمده». رئیس جمهور حرفها را میشنود برای مردم سخن میگوید.
او برای حل معضلات هرندی، نسخه همدلی در همه گروههای مردمی، دولتی و جهادی را صادر کرده و معتقد است با هم افزایی دولت، شهرداری و گروههای جهادی، هرندی را می توان به یکی از محلههای خوب تهران تبدیل کرد.
۲۱_ رییس جمهور مهمان سفره افطاری کارگران
ماه رمضان است و آماده سفری کوتاه به قزوین شدهام، به مقصد که میرسیم با توجه به وقت اندک گمان نمیکنم مثل سفرهای گذشته شاهد رفتن به مناطق مختلف شهری و حاشیه شهری را داشته باشیم، اما باز آقای رئیسی همه را شگفت زده کرده و فرمان حرکت کاروان هیئت دولت را به سمت کارخانه تولیدی لوازم بهداشتی چرخانده، از کارخانه بازدید میکند، با دقت به سخنان مدیر تولید کارخانه گوش میدهد، نکاتی را میپرسد و به همراهانش نکاتی میگوید، بعد از پایان بحثهای کارشناسی دستور تقویت واحدهای تولیدی این کارخانه را می دهد، صدای اذان در کارخانه پخش میشود، کارگران منتظر خداحافظی رئیس جمهورند اما رئیسی میخواهد در کنار کارگران افطار کند؛ حالا سفره افطار پهن شده و کارگران در کنار رئیس جمهور روزه شان را افطار میکنند، در همین کش و قوس ها مشکلات شخصی شان را هم برای آقای رئیسی می گویند، او هم مواردی را تلفنی و بعضی را با ارجاع به همراهان پیگیری میکند.
۲۲_ درد دل با ترانزیتیها
کاروان خدمت به آذربایجان غربی آمده، بعد از بیرون آمدن از فرودگاه، ظواهر امر نشان میدهد که حتی استاندار هم اطلاع ندارد که مقصد کجاست! بعد از مدتی همه متوجه میشوند، مقصد نقطه صفر مرزی است، رئیسی پس از بازدید از کم و کیف گمرک تمرچین دستوراتی را جهت تقویت این گذرگاه اقتصادی ابلاغ می کند، در همین بین رانندگان ترانزیتی ناگهان متوجه حضور رئیس جمهور میشوند و با تعجب فراوان رئیسی را میبینند که به سمت آنها میآید تا درد دلهایشان را بشنود، دیدار با ترانزیتیها هم یکی از دیدارهای خاطرهانگیز سال اول دولت رئیسی است؛ دیداری که لبخند را بر چهره رانندگان ماشین سنگین مرز نشاند.
۲۳_ یاشاسین آقای رئیسی
به تبریز میرسیم، خبری از جلسات مرکز استانی نیست، اینجا هم آقای رئیس جمهور عزم رفتن به نقطه صفر مرزی کرده و وارد نقطه مرزی جلفا میشود، مثل همیشه بدون تشریفات از منطقه بازدید میکند، در همان جا برای بازدید از یک گروه تولیدی خودرو وارد کارخانه میشود و طبق معمول پای صحبت کارگران مینشیند و فرد به فرد گوش میکند، کارگر جوانی را میبینم که آقای رئیسی با او گرم گرفته، مسئولین همراه مدام نگاه به ساعت شان میکنند، ظاهرا آقای رئیسی به کارگران مس ورزقان قول داده که به دیدارشان میرود، بلافاصله عزم کارخانه مس میکنیم؛ نکته قابل توجه در این بازدید قوت قلب دادن رییس دولت سیزدهم به مردم و کارگران بود تا جایی که خطاب به کارگرانی که در اطراف وی جمع شده بودند گفت: چرا درخواست عاجزانه؟ با آقایی حرفتان را بگوئید. بعد هم به وزیر صمت دستور اکید برای رسیدگی به درخواستهای کاگران را میدهد و با بعضی کارگران بصورت تنها و به دور از بقیه مشغول حرف زدن است.
۲۴_رئیسی به بازفت رفت
چهارمحال و بختیاری ایستگاه بیست و چهارم سفرهای استانی رئیس جمهور است، رئیسی اینبار به دورترین و محروم ترین روستای منطقه یعنی بازفت می رود؛ کاش میشد چهرههای متعجب و لبهای خندان مردم را وصف کرد، استقبال صمیمی بانویی از عشایر اینجا همه را متحیر کرده، مردم از رئیس جمهور می خواهند از مدرسه بدون امکانات شان بازدید کند، بازدیدها و صحبتها با مردم که تمام می شود، بلافاصله دستور پیگیری فوری برای رسیدگی به وضعیت مردم این منطقه و تجهیز مدرسه شان را به مدیران همراه ابلاغ میکند و استاندار هم موظف شده تا در سریع ترین زمان ممکن مشکل راه این منطقه را حل کند.
۲۵_ «رئیسی، رئیسی، تو آخرین امیدی!»
زیباترین لحظات ثبت شده در سفر یک روزه آیتالله رئیسی به استان اصفهان را که مرور میکنم، استقبال پرشور کشاورزان و مردم منطقه قلعه بالا در شرق اصفهان از رئیسجمهور، هیچ گاه از خاطرم نمیرود.
«رئیسی، رئیسی، تو آخرین امیدی!» این شاه بیت شعارهایشان در استقبال از حضور سرزده رئیس جمهور است. آقای رئیسی به میان حلقه محبت مردم شرق اصفهان رفته و پای درد دلشان نشسته و خودش هم برایشان درد دل میکند؛ رئیسی میگوید «به او توصیه کردهاند وقتی به اصفهان برو که زاینده رود پرآب شده» و او هم در جواب گفته «باید همان روزهایی که مشکلات وجود دارد، بین مردم بروم»؛ من باید بروم مشکلات را از نزدیک ببینم و همان روزهایی که مشکل وجود دارد باید در کنار کشاورزان باشم. حال که آمدهام نوید حل مشکلات آب اصفهان را که تا حدی انجام گرفته و خودتان لمس کردهاید به شما بدهم.
۲۶_ روزی متفاوت در خراسان شمالی
اولین روزهای اولین تابستان قرن، روزی متفاوت از سایر روزها برای مردم خراسان شمالی رقم میخورد؛ شاید کمتر کسی در یکی از محلههای حاشیه شهر بجنورد تصورش را میکرد که روزی رئیس جمهور در این محله حاضر شود و به درد دل مردم گوش دهد. محله باصفای جوادیه با مردمانی میهمان نواز با لهجه زیبای کرمانجی که در کنار ترکمنها در نهایت صمیمیت زندگی می کنند.
فکر نمیکنم حتی دوربین خبرنگاران هم بتواند این صحنههای زیبای درد دل کردن پیرمرد کرمانجی با رئیس جمهور را به درستی روایت کند، آن لهجه شیرنش، آن صمیمیتش، آن صداقتش، و آن تواضع اقای رئیسی و آن گوش دادن با تمام وجودش را هم. ولی خب دلم روشن میشود به اینکه لبخندی از ته دل بر چهرههای این مردم نشسته و به آینده امیدوار شدهاند.
۲۷_ دیدار با مردم شیمیایی زده روستای «قلعهجی»
مقصد بعدی سفر استانی دولت سیزدهم کردستان است، بلافاصله بعد از رسیدن به سنندج از طریق مسیر هوایی به یکی از محروم ترین روستاهای شهرستان سروآباد یعنی «قلعه جی» میرویم، این روستا در دوران جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث بمباران شیمیایی شده بود و مردم هنوز هم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. اما امروز و پس از دیدن رئیس جمهورشان و درد دل کردن با او برای لحظاتی هم که شده همه سختیها را فراموش کرده و به آینده امیدوار شدهاند چراکه رئیس جمهور در همان لحظات ابتدایی حضور در این منطقه دستور پیگیری چند مورد، از جمله ساخت مدرسه و ساخت راه مناسب روستایی را داد.
۲۸_ سرپل ذهاب میزبان رئیس جمهور
مسیر خدمت در سال اول دولت سیزدهم به ایستگاه های پایانی نزدیک میشود و این بار نوبت استان کرمانشاه است. سر پل ذهاب را کمتر ایرانی است که فراموش کرده باشد، اصلا کرمانشاه برای ما ایرانی نماد مقاومت و ایستادن در مقابل سختیهاست، دیار دلیران تنگه چهار زبر با مردمانی راسخ که هنوز هم پس از زلزله با بعضی از مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. این بار قرا ر است از آقای رئیسی میزبانی کنند، رئیس جمهور به میان شان آمده و بعد از استقبال گرم مردم و خوش و بش کردن با آن ها در میان همگان ابتدا از نقش موثر مردمان این شهر سخن میگوید و غیرت و صلابت و استقامتشان را الگویی برای تمام ایران معرفی می کند، سپس از برنامه هایش برای رفع بیکاری و حل مشکلات زیست محیطی و مسکن این منطقه سخن به میان آورد تا رنگ امید به ناامیدیهای مردمان این دیار بزند.
۲۹_ طلوع خدمت در سرزمین آفتاب
مقصد بیست و نهم رئیس جمهور سرزمین آفتاب است، راهی استان مرکزی میشویم. هنوز فراموش نکردهایم که در همین یکی دو سال گذشته چقدر مشکلات این دو کارخانه سر و صدا به پا کرده بود و رسانههای معاند از آن سوءاستفاده میکردند، اما دیگر مدتی است آرامش به این جا بازگشته و از ابتدای دولت سیزدهم دولت عزمی جدی برای احیای این کارخانهها داشته است.
این بار هم آقای رئیسی نقطه هدف در استان مرکزی را هپکو و آذر آب قرار داده که این نشان از عزم ویژه شخص رئیس جهور در حمایت از تولید ملی و توان داخلی دارد، به آنجا که می رسیم ابتدا به میان کارگران می رود و پای سخنان شان می نشیند و بعد هم درجواب آن ها قول هر چه سریع تر حل شدن مشکلات سهامداری و مدیریتی این مجموعه را می دهد، لبخند را به راحتی میتوان در چهره کارگران دید.
۳۰_ آهنگ خدمت در کبودرآهنگ
همدان مقصد سفر یکی مانده به آخر دور اول سفرهای استانی است؛ باورش هم سخت است اما در کمتر از ۱۱ ماه دور نخست سفرها دارد تمام میشود؛ وارد فرودگاه که میشویم خبری از تشریفات و استقبالهای مرسوم نیست، بلافاصله کاروان خدمت عزم رفتن به شهرستان کبودر آهنگ میکند و بعد از آن هم رئیسی در روستای کُردآباد به میان مردم می رود و مثل همیشه گوش شنوای مشکلات مردم است؛ اهالی روستای کردآباد شهرستان کبودراهنگ که در حوزه تولید پوشاک تریکو فعالیت میکنند بدون واسطه با رئیس جمهور صحبت کردند تا خاطرهای خاص را در اذهان کردآبادیها به یادگار ثبت شود.
۳۱_ ایستاده در غبار
آخرین مقصد کاروان دیدارهای سال اول دولت سیزدهم استان کرمان است، با اینکه رئیس جمهور سفرهای زیادی را در این مدت رفته است اما اثری از خستگی در چهره وی مشهود نیست؛ با همان انگیزه همیشگی راهی جیرفت و بلافاصله رودبار جنوب و قلعه گنج میشویم، مکانی که رسیدن به آن بسیار سخت تر از مشکلاتشان است.
قلعه گنجیها باورشان نمیشود که رئیس جمهور را در میان خود میبینند، پیرمردی را میبینم که از خانه گِلی ته کوچه قدم زنان و عصا به دست به سمت محل دیدار مردم و رئیس جمهور میآید، رئیس جمهور را میبیند که در بین هم ولایتی هایش قرار گرفته و پای درد دل هایشان نشسته و به حرفهایشان گوش میدهد.
سپس عازم روستای کروچان میشویم، رئیس جمهور از ماشین پیاده شده و به میان مردم میرود، طوفان، گرد و خاک به پا کرده است، محافظین اشاره می کنند که طوفان شن به اینجا رسیده و باید برویم، اما عزم رئیس جمهور از طوفان جزمتر است؛ رئیسی بی اعتنا به همه این موضوعات صحبتهایش را برای مردم ادامه میدهد و برای هر کدامشان مطلبی میگوید، عزم راسخ رئیسی برای خدمت، دل مردمان کویر را هم حسابی گرم کرده است.
شن ها خود شهادت می دهند که کاروان خدمت در روستای کروچان سنگ تمام گذاشته و مردم را خوشحال کرده. عکسی که از حضور رئیسی در میان طوفان در رسانهها منتشر شد نمادی است از پیمانی که رئیس جمهور برای خدمت به مردم و محرومیتزدایی برای خداوند.
صحنههای کمنظیری که دولت رقم زد
رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم گفتند: یک توفیق دیگری که شما پیدا کردید این سفرهای استانی است. این خیلی حادثهی درخشان و مهمی است. این که سی و یک سفر در یازده ماه انجام بگیرد به سرتاسر کشور، نقاط محروم، دورافتاده، صحنههای کمنظیری اتفاق بیفتد و دیده بشود از همدلی صادقانهی با مردم. نظارت میدانی به مسائل گوناگون مردم این خیلی چیز مهمی است.
ایشان افزودند: توفیق دیگری که شما در دولت داشتید سرعت عمل شماست درقبال حوادث پیشبینی نشده؛ مثل سیل، مثل حوادثی که اتفاق میافتد. این سرعت عمل خیلی چیز مهمی است. این که یک جایی زلزله بشود، سیل بیاید مسئولین خودشان را بلافاصله آنجا برسانند و بالای سر کار بایستند و کار را سامان بدهند این خیلی چیز باارزشی است. رئیسجمهور محترم از سفر خارجی برگشتند بلافاصله رفتند کرمان سراغ سیل زدهها و [مانند] اینها. یا وزیر محترم چند روز میرود بالای سر یک کاری میایستد، اینها مهم است این یکی از توفیقات شماست که این نشاندهنده همدرد بودن دولت با مردم و در میدان بودن دولت است، این هم یک توفیق است.