به گزارش مشرق، وجود منابع عظیم نفت و گاز در کشور، ایران را به عنوان یک کشور نفتی در سطح دنیا مطرح کرده است که در آن صنعت نفت به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشور نقش حائز اهمیتی را ایفا میکند.
جایگاه صنعت نفت کشور به قدری حائز اهمیت است که اعتصابات نفتیها در دوران طاغوت، نقشی کلیدی در تغییر نظام و روی کارآمدن جمهوری اسلامی ایران داشته است.
بعد از انقلاب اسلامی، دو راهبرد کلی در صنعت نفت توسط امام خمینی (ره) و رهبری معظم انقلاب ناظر به صیانت از تولید نفت و رهایی از خامفروشی نفت مطرح شد که این دو راهبرد در تعارض جدی با ایده و عملکرد رژیم شاهنشاهی در صنعت نفت کشور بوده است.
ملی شدن صنعت نفت در دوران مصدق هر چند به معنای پایانی بر قراردادهای امتیازی در صنعت نفت ایران بود اما با کودتای ۲۸ مرداد شکل جدیدی از استعمار نفت ایران در قالب قرارداد کنسرسیوم بین دولت ایران و کنسرسیومی از شرکتهای نفتی بینالمللی به سهم ۵۰ به ۵۰ برای بهرهبرداری از منابع نفتی ایران آغاز شد. اما با وقوع انقلاب معادلات در صنعت نفت ایران به کلی تغییر کرد.
در این راستا برای بررسی وضعیت صنعت نفت کشور قبل و بعد از انقلاب اسلامی و میزان موفقیت جمهوری اسلامی ایران در تحقق اهداف راهبردی خود با حسین نورالدینموسی کارشناس باسابقه مناطق نفتخیز جنوب به گفتوگو نشستیم.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
*تولید غیرصیانتی نفت در زمان شاه، بخشی از ذخایر نفتی ایران را از بین برد
یکی از کلیدیترین مباحث مربوط به بالادست صنعت نفت، «برنامههای تولید از مخازن نفتی» است. به عنوان سوال اول، قبل و بعد از انقلاب چه تغییراتی در این برنامهها شکل گرفت؟
نورالدینموسی: برنامههای تولیدیِ متفاوت، تاثیرات مختلف و مستقیمی بر عملکرد و حجم نفت قابل استحصال در طول عمر مخزن خواهد داشت و بسیاری از پدیدههای حاصل از برنامههای تولیدی، برگشتپذیر نیستند. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بدون توجه به اصول صحیح مدیریت مخازن، تولید نامتعادلی از مخازن نفت ایران صورت میگرفت.
قبل از انقلاب برنامههای تولید نفت ایران توسط شرکتهای خارجی تدوین میشد و نگاه کوتاهمدت شرکتهای خارجی برای تولید حداکثری نفت موجب میشد که بخشهایی که در افق مخزنی دارای کیفیت بهتر و تولید آسانتری بودند در کوتاهمدت هدف تولید حداکثری قرار گیرند.
میتوانید در این بار مثالی بزنید.
نورالدینموسی: به عنوان مثال قبل از انقلاب، در میدان مارون عمده چاهها در لایه ۳ مخزن آسماری آن تکمیل میشدند و به لایههای ۴ و ۵ آنچنان توجهی نمیشد. این برنامههای تولیدی نامتوازن در بلندمدت برای طول عمر مخزن و تولید انباشتی مشکلآفرین بود و موجب شد بعد از انقلاب با شرایط پیچیدهای برای تولید صیانتی از این میادین مواجه شویم.
پیروزی انقلاب و فرمایش امام خمینی(ره) مبنی بر صیانت از مخازن نفت باعث شد که نرخ تخلیه مخازن و برنامههای تولیدی حتیالامکان به صورت صیانتی در دستور کار سازمانهای مهندسی نفت قرار گیرد.
از نظر مهندسی مخازن کاملا مشخص است که برنامههای تولیدی در زمان شاه برای مخازن اصلی و بزرگ کشور مانند مارون، آغاجاری و گچساران نه تنها مشکلات عملیاتی و سرمایهگذاری ایجاد کرد بلکه بخش عمدهای از ذخایر نفت کشور نیز از بین رفت.
* تولید غیرصیانتی نفت ایران برای کمک به اسرائیل در جنگ نفتی با اعراب
به نظرم به موضوع تصمیمگیری و حکمرانی در صنعت نفت ایران قبل از انقلاب بیشتر بپردازیم. پس اینگونه که شما اشاره کردید عملا برنامهریزی توسط شرکتهای خارجی انجام میشد و ایرانیها صرفا مجری بودند؟
نورالدینموسی: قبل از انقلاب در بخش بالادستی صنعت نفت، تصمیمگیری و تدوین برنامههای تولیدی توسط شرکتهای خارجی انجام میشد. حتی در بحث جنگ نفتی اعراب و اسرائیل، رژیم شاه را مجبور کردند که به سمت تولید ۸ میلیون بشکه در روز حرکت کند هر چند به صورت غیرصیانتی باشد.
طبق این برنامه تولیدی، تولید نفت ایران از خشکی ۷.۲ میلیون بشکه در روز و از بخش فلات قاره و دریا ۸۰۰ هزار بشکه در روز باید افزایش مییافت، ولی در مخازن آسماری اهواز، مارون، گچساران و آغاجاری این برنامه جواب نداد و طبیعی هم بود. با وجود حفاریهای متعدد در خشکی اما دبی چاههای نفت کاهش پیدا میکرد و همچنین افت فشار جبران ناپذیری به مخازن کشور وارد شد. در نهایت آنها مجبور شدند که برنامه تولید نفت از خشکی را ۱.۵ میلیون بشکه کاهش دهند و به رقم ۵.۷ میلیون بشکه در روز اصلاح کنند.
قبل از پیروزی انقلاب تولید نفت ایران بین ارقام ۵.۴ تا ۵.۶ میلیون بشکه در روز بود و اگر با آن نرخ تخلیه و به صورت غیرصیانتی تولید از مخازن کشور ادامه مییافت تا سال ۱۳۷۷ تولید نفت مناطق خشکی کشور با افت شدید به ۲.۵ میلیون بشکه در روز میرسید این در حالیست که تولید روزانه در سال ۱۳۷۷ در مناطق خشکی حدود ۳.۵ میلیون بشکه در روز بوده است.
بعد از انقلاب طبق فرمایش حضرت امام، برنامههای تولیدی به صورت صیانتی و مطابق با توان مخزن در دستور کار قرار گرفت. قبل از انقلاب ایرانیها بیشتر در حوزه بهرهبرداری و تعمیرات در بالادستی صنعت نفت مشغول به کار بودند و نقش برنامهریزی نداشتند.
تصویر ۱- صادرات اولین محموله نفت بعد از انقلاب
*بعد از انقلاب ۳۴ مخزن نفتی توسط ایرانیها توسعه پیدا کرد
شما میگویید انقلاب اسلامی موجب استقلال در صنعت نفت کشور شد و بعد از انقلاب، تصمیمگیری برای تولید صیانتی از خارجیها گرفته شده و ایرانیها همهکاره صنعت نفت خودشان شدند. اما این موضوع هزینههایی را هم در پی داشت به عنوان مثال بحث عقبماندگی از تکنولوژی روز دنیا موضوعی است که زیاد مطرح میشود. آیا شما این تحلیل را قبول دارید؟
نورالدینموسی: به نظرم عدهای به ناحق با ترسیم فضای ناکارآمد و عقب نشان دادن تجربه کارشناسان سازمانهای فنی و مهندسی وزارت نفت، ادعاهای خود مبنی بر عقبماندگی از تکنولوژی در صنعت نفت همزمان با رفتن خارجیها را عنوان میکنند.
یک سوال میپرسم، وظیفه متخصصان نفتی چیست؟ جز برنامهریزی بلندمدت با نگهداشت تولید و توسعه میادین نفتی جدید است؟ ما بعد از انقلاب ۳۴ مخزن نفتی کوچک، متوسط و بزرگ مثل مخزن نفتی آزادگان را آغاز به توسعه کردیم و به تولید زودهنگام رسیدیم. همه این مخازن زیر نظر کارشناسان شرکت ملی نفت در مدار توسعه قرار گرفتند.
مخازن ایلام، سروک آبتیمور، آسماری بینک، فهلیان دارخوین، بنگستان رامشیر، آسماریهای بالایی و پایینی زیلایی، بنگستان زیلایی، سولابدر، سیاهمکان، قلعه نار، کارون، کبود، بنگستان کوپال و مخزن بزرگ آزادگان از جمله میادینی است که بعد از انقلاب توسعه پیدا کرد.
در مخزن بزرگ آزادگان، مناطق نفتخیز چاههای اکتشافی را به چاههای تولید تبدیل کرد. شرکتهای شل و اینپکس برای توسعه این میدان وقت تلف میکردند و به خاطر تحریم حاضر به اجرای کار نمیشدند. در نتیجه خود شرکت ملی نفت دست به کار شد.
گفته میشد امکان اجرای این طرح در ۶ ماه وجود ندارد. در این پروژه بدون وجود کریدور، با احداث ۱۰۰ کیلومتر خط لوله نفت حاصل از تولید زودهنگام به واحد بهره برداری اهواز ۳ متصل شد و از ظرفیت خالی آن واحد استفاده شد.همچنین ۱۰۰ کیلومتر نیز خطوط جریانی، احداث تفکیکگر، ایستگاههای تامین برق، ابزار دقیق و ... در مدت زمان ۶ ماهه با کیفیت مناسب انجام شد.
در این طرح، طراحی و مدیریت مهندسی مالی پروژه توسط شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب انجام شد. همه فعالیتهایی هم که ذکر کردم توسط پیمانکاران داخلی و محلی انجام شد. بنابراین به نظر بنده توسعه آزادگان یک الگوی مناسب برای توسعه مخازن با حداقل هزینه و بدون نیاز به هزینههای بالای سرمایهگذاری و با استفاده از شیوه علمی توسعه پلکانی است. تمام هزینههای این ۶ چاه در ۴۰ روز قابل برگشت بوده و تولید آن وارد مدار شده است.
فرآیند توسعه شامل مطالعه میدان و تهیه برنامه جامع توسعه، حفاری چاهها و احداث واحدهای سطحالارضی مثل واحدهای بهرهبرداری و نمکزدایی و نصب سیستمهای اندازهگیری است. کشور ما چه مشکلی در انجام هر یک از بخشها دارد؟!
با پیروزی انقلاب نظارت بر مطالعات مخازن که تا قبل از آن توسط خارجیها صورت میگرفت به ایرانیها سپرده شد و کارشناسان داخلی به خوبی این کار را انجام دادند و حتی بعدها که در قراردادهای موسوم به بیع متقابل در سال ۱۳۷۸، شرکتهای خارجی وارد کشور شدند، این شرکتها همه مطالعات صورت گرفته توسط کارشناسان ایرانی را تایید کردند.
*۸۰ درصد از تجهیزات نفتی بومیسازی شدهاند
تکنولوژی در دو بخش نرمافزاری و سختافزاری تعریف میشود. تاکید شما درباره توانمندی داخلی ناظر به بخش نرمافزاری شامل برنامهریزی و امثالهم است اما در بخش سختافزاری شامل تجهیزات نیز آیا این موضوع صدق میکند؟
نورالدینموسی: بنده قبول میکنم که تحت تاثیر تحریمها ما از داشتن برخی ابزار استخراج و تجهیزات روز دنیا محروم شدیم، اما توجه داشته باشید که هماکنون درصد بسیاری بالایی (حدود ۸۰ درصد) از تجهیزات نفتی در داخل کشور بومیسازی شده است. اگر در حوزه سختافزاری بر عقبماندگی در برخی تجهیزات اشاره میکنید به این پیشرفتها هم توجه داشته باشید و آنگاه قضاوت خودتان را جمعبندی کنید.
به نظر بنده در حوزه نرمافزاری ما توانمندی لازم در حوزه مطالعات جامع مخازن را داریم و در رشتههای مختلف مهندسی مخازن، مهندسی فرآیند، زمینشناسی، نیروی انسانی متخصص در کشور وجود دارد. در بخش حفاری، کشور ما دارای تجارت و سوابق یکصد ساله است. یکی از بهترین کارهایی که بعد از انقلاب صورت گرفت فتوای حضرت امام(ره) برای تاسیس شکلگیری شرکت ملی حفاری بوده است.
میادین نفتی ایران تقریبا شبیه میادین آمریکا بوده و پیچیدگیهایی زیادی به لحاظ ساختاری دارند ولی در حوزه حفاری ایرانیها صاحب سبک هستند و در صورت کاهش تنشهای سیاسی میتوان از پتانسیل موجود برای صدور خدمات فنی و مهندسی نیز بهره گرفت.
بعد از انقلاب تعداد زیادی از کارخانههای بهرهبرداری و ایستگاههای پمپاژ احداث شده است و حتی در شرایط جنگ نیز واحدها حفظ شدند بهگونهای که یک ساعت در تولید و صادرات نفت ایران در جنگ تحمیلی وقفه ایجاد نشد. آیا این اقدامات بدون یک سیستم نرمافزاری توانمند قابل انجام است؟
بله در برخی بخشهای سختافزاری به خصوص در دریا ما نیاز به یکسری تجهیزات داریم که انشاالله با توسعه شرکتهای دانشبنیان در آن زمینهها نیز خودکفا خواهیم شد.
تصویر ۲- انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفت
*معمای تولید ۶ میلیون بشکهای نفت در زمان شاه
ناظر به همان مسئله نرمافزاری مقایسهای بین قبل و بعد از انقلاب انجام میشود بدین صورت که قبل از انقلاب تولید نفت ایران روزانه ۶ میلیون بشکه بود ولی بعد از انقلاب ۴ میلیون بشکه. آیا این مقایسه گویای عقبماندگی صنعت نفت نیست؟
نورالدین: این مقایسه چندین مغلطه در درون خود پنهان دارد که شاید برای مردم روشن نباشد. اولا تولید ۶ میلیون بشکه فقط برای دو ماه رخ داد و نه بیشتر. در نتیجه وقتی تولیدی پایدار نباشد نباید مبنا قرار گیرد. ثانیا این میزان تولید به صورت غیرصیانتی صورت گرفت و مخازن بزرگ ما آسیب دیدند و اگر ما با همان نرخ تخلیه تولید را ادامه میدادیم از سال ۱۳۷۷ به بعد در تولید نفت موردنیاز کشور دچار مشکل میشدیم.
ثالثا همه مخازن نفتی یک نیمه اول عمر و یک نیمه دوم عمر دارند. طبیعی است که در زمان شاه مخازن نفتی ایران جوان بودند و پتانسیل تولید از آنها بالا بود و فشار بالایی داشتند. اما الان مخازن بزرگ نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و به اصطلاح در دوره کاهش دبی هستند و توان تولید گذشته را ندارند. پس این مقایسه از سه جهت کاملا غلط است و موضوع ارتباط چندانی با بحث تکنولوژی ندارد و شما باید پروفایل عمر مخازن را مبنا قرار دهید.
کل تولید انباشتی نفت قبل از انقلاب حدود ۲۶.۲ میلیارد بشکه بوده است ولی بعد از انقلاب مجموع تولید انباشتی نفت از مناطق نفتخیز جنوب ۴۴ میلیارد بشکه بوده است.
*شکست غولهای نفتی در تحقق اهداف تولیدی در قراردادهای بیع متقابل
آیا تجربهای از عملکرد شرکتهای خارجی در بالادست صنعت نفت بعد از انقلاب وجود دارد که عملکرد آنها با ایرانیها مقایسه شود؟
نورالدینموسی: در جریان قراردادهای بیع متقابل، شرکتهای بزرگ خارجی حضور پیدا کردند. به عنوان مثال قرار بود رقم تولید از میدان درود را که ۱۸۳ هزار بشکه در روز بود را به رقم ۲۳۰ هزار بشکه در روز برسانند. پس از ۸ سال همان نگهداشت تولید را هم نتوانستند انجام دهند و با ۱۳۰ هزار بشکه تولید تحویل دادند.
در آن بازه زمانی میادین درود، بلال، سروش، نوروز و ... در اختیار همین شرکتهای بزرگ نفتی قرار گرفت اما ببینید تولید قرار بود چند بشود و در نهایت چند شد؟ اینکه بنده مدعی هستم که از لحاظ نرمافزاری توانمندی داخلی در توسعه میادین پیچیده ایران کمتر از خارجیها نیست را میتوانید در عملکرد آنها در قراردادهای بیع متقابل ببینید.
مطالعه و توسعه این میادین به شرکتهای خارجی سپرده شد و قرار بود ۱.۲ میلیون بشکه در روز تولید افزایش یابد اما در مخازن در حال تولید، تنها ۱۰ درصد از اهداف تولیدی به سختی محقق شد.
در نتیجه مقایسه میزان تولید قبل و بعد از انقلاب ربطی به تکنولوژی ندارد. مخزن مسجد سلیمان یک روزی در دوره حداکثر دبی، ۱۲۵ هزار بشکه تولید میداد ولی امروز مثلا ۵ هزار بشکه تولید میدهد. اگر شما همه پولها و تکنولوژیهای دنیا را بیاورید تولید از این مخزن به ۱۲۵ هزار بشکه برنمیگردد.
با اجرای برنامههای افزایش ضریب بازیافت نیز صرفا میتوان تولید انباشتی و طول عمر مخزن را افزایش داد ولی نمیتوانیم تولید را به رقم توسعه اولیه رساند.
تصویر ۳- پالایشگاه آبادان، نخستین پالایشگاه خاورمیانه
*بیتوجهی به توسعه زنجیره ارزش برخلاف توصیههای مقام معظم رهبری
دو راهبرد کلی در صنعت نفت پس از انقلاب مطرح شد: راهبرد اول توسط حضرت امام درباره «تولید صیانتی نفت» و راهبرد دوم درباره «رهایی از خامفروشی» توسط مقام معظم رهبری. درباره راهبرد اول و دستاوردهای انقلاب توضیح دادید اما به راهبرد دوم و عمکرد جمهوری اسلامی ایران پرداخته نشد. یکی از انتقادات اصلی به شاه، خام فروشی نفت و تامین مواد اولیه غربیها بود. ولی نکته اینجاست که قبل از انقلاب ۷ پالایشگاه نفتی احداث شد درحالیکه بعد از انقلاب تنها ۳ پالایشگاه ساخته شد. یعنی حداقل در حوزه عملکرد، ایده خامفروشی شاه بعد از انقلاب توسط وزرای نفت جمهوری اسلامی ادامه یافت. آیا این ایراد را وارد میدانید؟
نورالدینموسی: بله در این حوزه با شما همنظر هستم و فرمایش شما کاملا درست است. ما بعد از انقلاب آنطور که باید به سمت زنجیره ارزش حرکت نکردیم. البته اقدامات خوبی در صنعت پتروشیمی انجام شده است ولی در این صنعت نیز تقریبا خام فروش هستیم.
احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس اقدام بزرگی بود ولی همچنان عقب هستیم. به بیان دیگر نسبت به گذشته حرکت رو به جلو انجام شده است ولی این کافی نیست.
با وجود توصیههای مکرر مقام معظم رهبری بر حرکت به سمت زنجیره ارزش، وزارت نفت در برهههای مختلف گوش شنوایی برای این موضوع نداشت و تمرکزش بیشتر در راستای سیاست سهم محوری و خامفروشی نفت بود.
ما میتوانستیم هم در توسعه پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها و هم در توسعه زنجیره ارزش پتروشیمیها بهتر عمل کنیم و به نظر بنده وزارت نفت دولت سیزدهم باید تمرکز اصلی خود را بر اصلاح بنیادین سیاستگذاری زنجیره ارزش و حداکثرسازی درآمدهای ملی قرار دهد.
*ضرورتهای صنعت نفت ایران در گام دوم انقلاب
به عنوان سوال آخر، با همه نقاط قوت و ضعفی که در صنعت نفت کشور وجود دارد، در گام دوم انقلاب راهبرد و سیاستهای این حوزه باید چه سمتوسویی داشته باشد؟
نورالدینموسی: در گام دوم انقلاب ما باید ذیل یک طرح جامع انرژی مبتنی بر واقعیتهای میدانی و پتانسیلهای کشور بر اساس آمایش سرزمین حرکت کنیم که در این طرح همه پارامترها و متغیرها دیده شود.
با توجه به سهم ۹۹.۸ درصد نفت و گاز و فرآوردههای نفتی در سبد انرژی کشور و همچنین با توجه به نقش ارز حاصله از فروش نفت در اقتصاد ملی ضرورت دارد طرح جامع انرژی با تمرکز بر برآورد دقیق منابع بالفعل و بالقوه هیدروکربوری کشور، چگونگی حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و اصلاح بنیادین زنجیره ارزش با خلق حداکثری ارزش افزوده تدوین شود. در این طرح باید اثرات متقابل انرژی و اقتصاد دیده شده و تقاضای حاملهای انرژی به تفکیک در بخشهای مختلف کشور مدنظر قرار گیرد.
تعیین سناریوی بهینه تامین انرژی با در نظر گرفتن توجیه فنی و اقتصادی در بلندمدت، تعیین سبد بهینه حاملهای انرژی و ترکیب بهینه فناوریهای سیستم عرضه انرژی در کشور در میانمدت و بلندمدت با ملاحظات آمایش سرزمین و مسائل زیستمحیطی نیز از جمله دیگر اولویتهاست.
همچنین هدررفت انرژی در کشور بسیار بالاست و باید پتانسیلهای صرفهجویی در بخشهای مختلف شناسایی شده و برای آن برنامهریزی شود. نکته مهمتر مربوط به حوزه دیپلماسی انرژی و استفاده از ظرفیتهای جغرافیای سیاسی و اقتصادی است.
پیشنیاز همه این موضوعات این است که ما از انتشار اطلاعات غلط نهادینه شده و تئوریسازیهای اشتباه در صنعت نفت برای مسئولان ارشد نظام جلوگیری کنیم. دلیلی ندارد که وقتی فردی مسئولیتی نداشته و هیچگونه اطلاعاتی از سنگ مخزن و پروفایل تولید و موضوعات تخصصی ندارد به مسئولان ارشد کشور درباره ظرفیت تولید تئوریپردازی کند و مثلا از اعداد تولید ۶.۵ و ۸.۵ میلیون بشکه در روز خبر بدهد. این اعداد باید توسط سازمانهای تخصصی بررسی و ارائه شود.
مثلا یکی دیگر از این ادعاهای غلط این است که دوره نفت در حال پایان است. در نتیجه ما باید هر چه نفت داریم استخراج کرده و خام بفروشیم. این ادعا هم از نظر فنی و مخزنی غیرممکن است، هم از نظرمارکت عرضه و تقاضای بازار غیرممکن است و هم دوره نفت به این زودیها پایان نمیپذیرد. شما هنوز هم نقش زغالسنگ را در تامین انرژی دنیا مشاهده میکنید. از همه مهمتر اینکه نفت برای کشور ما صرفا نقش یک کالا را ندارد.
متاسفانه این اطلاعات کاذب در محافل عمومی و تصمیم ساز در حال انتشار است ولی پایه تحلیل آن غلط است و نباید مبنای تصمیمگیری قرار گیرد.
به عنوان جمعبندی اگر نکتهای باقیمانده است بفرمایید.
نورالدینموسی: به عنوان سخن پایانی، به نظر بنده در گام اول انقلاب بحث استقلال در صنعت نفت و تولید صیانتی نفت ایران که راهبرد معمار کبیر انقلاب بود برای مجموعه سازمانها و کارکنان صنعت نفت نهادینه شد و حال باید در گام دوم انقلاب تمرکز اصلی بر توسعه زنجیره ارزش صنعت نفت در گذر از خام فروشی با اصلاح بنیادین زنجیره ارزش افزوده سرلوحه سیاستگذاریهای کلان قرار گیرد و بنده امیدوارم دولت سیزدهم گام های مهمی در عمل به رهنمودها و توصیه مقام معظم رهبری در این زمینه بردارد.