به گزارش مشرق، مهدی جهان تیغی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: «آقای سردار قاآنی، الحمدلله ایشان خیلی خوب دارد کار میکند، حرکت میکند»؛ این جمله رهبر معظم انقلاب در انتهای دیدار اخیر با خانواده شهید سلیمانی را می توان به عنوان نشانه مهمی از تایید و ادامه توفیقات سپاه قدس در دوران دوساله پس از شهادت حاج قاسم دانست.
برای بدست آوردن میزان موفقیت سپاه قدس، جدی ترین معیار، آخرین وضعیت آمریکا در منطقه و به خصوص در کشورهای است که جریان مقاومت به صورت مستقیم با آمریکا در تقابل هستند. رهبر انقلاب در همین دیدار اخیر با خانواده شهید سلیمانی جملاتی را بیان کردند که از این زاویه دید می توان میزان موفقیت عملکرد سپاه قدس را هم برآورد کرد. ایشان در بخشی از آن دیدار اظهار داشتند: «وضع امریکا را ببینید! از افغانستان آن جور فرار میکند و در عراق ناچار است که تظاهر به خروج کند - البته باید برادران عراقی هوشیارانه مسأله را دنبال کنند - مجبور است که بگوید من بعد از این نقش مستشاری ایفا خواهم کرد؛ یعنی اقرار کند به اینکه آنجا حضور نظامی نمیخواهد داشته باشد و نمیتواند داشته باشد. مسأله یمن را ملاحظه کنید، مسأله لبنان را نگاه کنید.جریان ضداستکباری در منطقه، جریان مقاومت در منطقه، امروز از دو سال پیش، پُررونقتر و شادابتر و امیدوارتر دارد حرکت میکند و کار میکند. در سوریه هم اینها زمینگیر شدند، در سوریه هم هیچ امیدی برای آیندهشان نیست.»
خلاصه عملکرد سردار قاآنی در عراق به این شکل است، سردار قاآنی در حالی پرونده عراق را به دست گرفت که جایگاه عراق در راهبرد انتقام سخت؛ خروج نظامی آمریکا از این کشور به عنوان یکی از جدی ترین عوامل زمینه ساز اخراج آمریکا از منطقه بود. قاآنی در این دو سال ثبات سیاسی شیعیان عراق را حفظ کرد و اخراج آمریکا در عراق را تبدیل به یک قانون داخلی کرد. او اجازه بهم خوردن موازنه ضدآمریکایی در حاکمیت عراق را نداد و سرمایه اجتماعی در عراق را برای اخراج آمریکا تثبیت و حتی افزایش داد. در این دو سال ضربات نظامی به نیروهای آمریکا در عراق نیز افزایش چند برابری را نسبت به گذشته نشان می دهد. امروز پس از دو سال از شهادت حاج قاسم، آمریکا مجبور به ظاهر سازی به خروج نظامی از عراق شده و تغغیر نقش خود را از حضور مستقیم نظامی به مستشار نظامی بیان کرده است. البته از همین مقدار اعتراف رسمی می توان به عنوان یک عقب نشینی مهم یاد کرد که می تواند به گامی برای خروج حقیقی و کامل تبدیل شود.
در یمن، پیروزی های میدانی نیروهای مقاومت افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. این پیروزها به فتح سرزمین های گسترده در داخل یمن و حتی تا آستانه سقوط استان استراتژیک مأرب رسیده است. در کنار این، حملات موشکی یمنی ها به داخل عربستان در دو سال اخیر با هیچ دورانی از تاریخ معاصر نیز قابل مقایسه نیست. خاص تر آنکه پدافند هوایی در یمن نیز توسعه قابل توجهی پیدا کرده است. ماحصل پرونده یمن در دو سال اخیر، در التماس این روزهای سعودی در پایان دادن جنگ یمن از طریق دیپلماتیک کاملا خود را نشان می دهد.
در سوریه نیز اتفاقات راهبردی بزرگی رقم خورده است؛ حفظ پیروزی بر داعش و عدم اجازه بازسازی این جریان توسط آمریکا و هم پیمانانش در سوریه که ارزش آن کمتر از شکست سرزمینی داعش نیست. از سوی دیگر حضور نظامی ایران در سوریه بسیار بیشتر از گذشته راهبردی تر و مستحکم تر شده است؛ ایران حضور نظامی در سوریه را به عنوان یکی از مهمترین اهرم های فشار علیه اسرائیل نه تنها حفظ کرده بلکه راهبردی تر کرده است. روند سیاسی حاکمیت در سوریه ثبات قابل توجهی پیدا کرده و بازگشت برخی کشورهای عربی برای برقراری روابط دیپلماتیک با دولت بشار اسد، مهمترین نشانه آن هست.
در لبنان، حزب الله طی این دو سال فتنه های بزرگ سیاسی و نظامی را پشت سرگذاشته است. اما در کنار افزایش توان نظامی حزب الله در برابر اسرائیل، تبدیل این گروه به یکی از محورهای رفح تحریم بیروت از طریق انتقال قدرتمندانه نفت ایران به لبنان، یک اتفاق راهبردی جدید و کم نظیر در دو سال اخیر را رقم زده است.
در افغانستان نیز به صورت خلاصه می توان گفت که علاوه بر نقش زمینه ساز سپاه قدس برای فراری دادن آمریکا از افغانستان، این روزها شواهدی دیده می شود که طراحی های آمریکا برای پساخروج از این کشور نیز در حال خنثی شدن و حتی بالعکس شدن است. آنچه سربسته می توان از صحنه افغانستان گفت این است که این کشور در حال تبدیل به یک تصویر از آینده ای خواهد بود که جایگاه و نقش ایران پس از فرار آمریکا در منطقه می تواند باشد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.