سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
از این سمت نرو آقای نماینده!
محمدرضا صباغیان بافقی نماینده مردم مهریز و بافق در مجلس در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است:
"حقوق و دریافتی معلمان کم است و واقعا کفاف زندگیشان را نمیدهد. دوم اینکه حق معلمان است که مسائل خود را مطالبه کنند. متاسفانه در کشور ما به نحوی شده است که تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمیدهند! "[۱]
*آقای بافقی باید بدانند که نماینده مردم بودن به معنی التزام به امنیت و ساختار حکومتی است.
به این معنی که یک رجل سیاسی و خاصّه یک نماینده بایستی همواره در مسیر اصلاح حرکت مردم و مطالبات آنها حرکت کند تا این حرکت و مطالبه بر مسیر حفظ امنیت و تحکیم ساختار نظام منطبق شود نه اینکه عامل تزلزل آن باشد.
اینکه مردم را به سمت اعتراض تشویق کنیم و با ژست نمایندگی مردم؛ هر کار اشتباهی را صحیح بنامیم؛ یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که یک رجل سیاسی میتواند مرتکب شود.
آیا وظیفه یک نماینده تأکید بر سازوکارهای معقول و قانونی است یا کشاندن مردم و قشرهای مختلف صنفی به مسیری که منجر به رویارویی با پلیس و شنیده شدن صداهای دور از شأن معلمی از خیابانها باشد!؟
بماند که جمله " تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمیدهند! " ظلم به نظام اسلامی و شهداست زیرا حقیقت ندارد و اینهمه پیشرفتی که در کنار وجود مشکلات برای مردم و کشور حاصل شده است؛ بدون اعتراض و بلکه با همراهی مردم با نظام اسلامی و ساختارهای آن به دست آمده است.
پر واضح آنکه مجلس یک کشور باید عصاره جمهور آن کشور باشد و جمهور نیز هرگز در سازوکارهای اعتراضی و اغتشاش محور تعریف نمیشود.
ما در اینجا از بابت قضاوت بهتر مخاطبان و توجه دادن بیشتر به نماینده محترم بافق، بخشی از یادداشت اخیر احمد زیدآبادی که اتفاقا از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نیز هست را در باب روش پیگیری مطالبه را نقل میکنیم:
"در سوی فرهنگیان، به نظرم آنان لازم است که نمایندگانی مورد اجماع، برای مذاکره و گفتوگو با نهادهای رسمی انتخاب کنند. این نمایندگان باید با فن گفتوگو و مذاکره کاملاً آشنا و از قدرتِ اقناعسازیِ طرف مقابل برخوردار باشند. این کار علاوه بر بیان و کلامی رسا و متقن، مستلزم شناخت مجموعۀ امکانات و محدودیتهای هر دو طرف گفتوگوست تا راه حلی عملی پیدا شود. افراد هیجانی و تندمزاج و ناآشنا به امکانات و محدودیتها، معمولاً این قبیل چهرهها را از میدان خارجشان میکنند، حال آنکه خودشان هم توان مذاکرۀ معطوف به حل مشکل را ندارند و عملاً کار را به وخامت بیشتر میکشانند. از این رو، نمایندگان فرهنگیان باید از طریق گفتوگو با رسانهها، دانش و خردمندی و قدرت اقناعکنندگی خود را به نمایش بگذارند تا تمامیت جامعه نسبت به حقانیت مطالبات آنها قانع شود و از آنها حمایت کند. " +
***
وقتی واکسنهای دولت و مصوبات جهادی مجلس را نمیبینند!
هدایت آقایی، از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ و عضو حزب کارگزاران در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد در اشاره به اظهارات تکذیب شده یک نماینده پیرامون آلات موسیقی گفته است: جناحی که امروز چنین اظهارنظرهایی میکند در شرایط عادی کاری نمیتواند انجام دهد، زیرا با وجود تحریمهایی که بر کشور حاکم شده و بسیاری از مشکلات دیگری که وجود دارد، عملاً دست دستگاه اجرایی بسته شده است!
او همچنین تصریح میکند: باید گفت چنین رفتارها و کمبودهایی از سوی یک جریان و یک جناح نشاندهنده این است که نمیتوانند برگ برنده و شاخصی را برای مردم رو کنند، بنابراین با برخی حرفها میخواهند زمان بخرند تا ببینند بعداً چه پیش میآید! [۲]
*عقلانیت و مطالعه سالهاست که به دو عنصر مهجور در اردوگاه اصلاحات بدل شده و متأسفانه میبینیم که برخی فعالان چپ و حتی چهرههای ستادی این جریان به جای اینکه الگویی برای جوانترها باشند اما در جوانسری و رفتارهای هیجانی، گوی سبقت را از جوانان هم میربایند.
آقای آقایی باید فقط در یک فقره بداند که رئیسی توانست با ماجرای واکسن و افزایش واردات آن به کشور نشان دهد که اگر کسی بخواهد، میتواند کار اجرایی مطلوب داشته باشد و از ناکارآمدی فاصله بگیرد. (همانطور که یک فرد کارآمد نیز میتواند به واسطه انحراف از کارآمدی فاصله بگیرد.)
و اثبات کرد که گزاره مورد ادعای آقایان مبنی بر اینکه کسی نمیتواند کاری بکند غلط است!
مجلس و مدیریت جهادی آن نیز نشان داد که اهل برداشتن بارهای سنگینی مثل طرح رتبهبندی معلمان، اخذ مالیات از خانههای خالی و طرح حمایت از خانواده هست و میتواند کارهایی که برخی مجالس قبلی به سبب پوپولیسم یا مصالح دیگر از انجام آن اجتناب میکردند را انجام دهد.
تأکید میشود که هنوز مشکلات زیادی در کشور هست و نمره مسئولان را نیز در پایان دوره باید به آنها داد اما هرچه هست شاهدیم که تا همینجا نمره مجلس یازدهم و دولت سیزدهم از عملکرد مجلس قبل و دولت قبل با فاصله بهتر بوده است.
این گزارههای عقلانی همچنین اثبات میکند که ادعای آقایی مبنی بر اینکه اصولگرایان به حرّافی نیاز دارند هم یک ادعای بیمبنا و دچار ضعف استدلال است و اشتباهات یک، دو نفر را نمیتواند به نام کلیّت یک جریان سیاسی سند زد.
***
تئوریزه کردن خشونت خیابانی کار کیست؟
"عروس قاتل" در حجله اعتراضات خیابانی
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای چپ و فردی که به تازگی تقلا کرد حمایتهای خود از روحانی را محو کند [۳]، اخیراً در بخشی از یک مصاحبه ضمن تأکید بر اینکه "شورشهای متعددی در راه است"، اظهار میکند: به نظر میرسد که حاکمیت باید تکلیف خود را با حق اعتراضات مردمی مشخص کند، چون این پدیده با ماست. من به عنوان کسی که یک شکلی از نشانه شناسی را برای فهم جریانات به کار می گیرم معتقدم که نشانه ها از یک جریان ادامه دار خبر می دهد. زیرا زمانی که در یک چارچوب منطقی اجازه بیان اعتراض داده نمیشود، به سرعت افراد معترض به سمت انجام کارهای خشونت آمیز و خارج از عرف اعتراضی مدنی کشیده میشوند!
به گزارش جماران، او در ادامه میافزاید:
"بنده بر اساس نشانههای موجود و نه بر اساس تهییج و یا پیشنهاد، اعلام میکنم؛ حرکتهای اعتراضی متعددی در پیش است و حاکمیت از هم اکنون باید تکلیف خود را با آنها مشخص کند. یا تدبیری بیاندیشد که جامعه دچار مشکلاتی نشود که برای حق خود مجبور به اعتراض شود. یکی از بهترین راههای مواجهه با اعتراضات مردمی این است که اجازه ندهند اعتراضات شکل رادیکال به خود بگیرد. و از اساس حق معترضین و درخواستهای ایشان فهم شود. نباید اجازه داد که یک تقاضای مردمی تبدیل به دگردیسی شعار و کنش شود و در اشکال گوناگون جامعه را دچار اشکال کند."[۴]
*مجددا تأکید میشود که القاگری پیرامون گزاره "حق را با اعتراض میدهند"! مصداق آیه شریفه "ضعفَ الطالب و المطلوب" و یک اقدام دشمنانه پیرامون یک گزاره بیپایه است.
در واقع باید گفت چیزی که در مابهاِزای اعتراض داده میشود نه حق مردم که خواسته "فرماندهان فتنه اقتصادی" است که از سوی معترضین در طبقی مرصّع به پیشگاه فرماندهان فتنه ارسال میشود.
زیرا اساسا در منطق جمهور و زیست اجتماعی؛ محمل اعطای حقوق افراد "قرارداد اجتماعی، قانون و رأی خوب" است نه اعتراض.
در اینجا اما گزاره خطرناکتری هم وجود دارد و آن تقلای تاجیک برای همسانسازی خشونت و اعتراض است.
این گزاره هرگز مبنای درستی ندارد که اعتراض بیان نشده به خشونت میانجامد و یا رادیکال شدن تظاهرات خیابانی به عملکرد مسئولان بستگی دارد!
از اساس چنین چیزی صحیح نیست زیرا فرد معترض اگر اعتراض دقیق و درستی داشته باشد اولا وارد خیابان نمیشود زیرا در "خیابان" هیچ حاجت روا شدهای یافت نمیشود، ثانیا دست به خشونت نمیزند زیرا خشونت انتخاب عقل نیست و ثالثا خشونت خواست براندازی دارد نه اصلاح یا اعطای حق.
پس محرز است که مقولاتی مثل عملکرد مسئولان و یا تئوری آتشفشان در اعتراض خیابانی صحیح نیستند و صرفا مقولاتی برساخته از سوی فرماندهان فتنه هستند برای دادن سلاح به دست مردم بیگناه و زمینهسازی برای اهدافی که در اتاق فرمان براندازی طراحی شدهاند.
دقت شود که از همین روست که در هیچ کشور اروپایی و آمریکایی نیز مقوله خشونت در اعتراضات هرگز و در هیچ سطحی تحمل نمیشود و پاسخ خشونت، گلوله و اشدّ مجازات قضایی خواهد بود.
در این باره اشاره به این مسئله هم جالب است که در جریان انتخابات آمریکا و حمله عدهای به کنگره این کشور؛ این اقدام منطبق بر اصول دموکراتیزه آنها در زمینه اعتراض بود (فلذا کسی به سمت کاخ سفید نرفت چون یک امر دموکراتیزه تعریف نشده بود) و برای همین بود که مشاهده کردیم اقدام معترضین برای حضور در کنگره تحمل شد اما به محض تقلای یک معترض برای ورود به ساختمان اصلی کنگره؛ فرد مورد نظر توسط نیروهای امنیتی به ضرب گلوله کشته شد.
در ماجرای اعتراض و خشونت البته اشاره به این مسئله هم ضروریست که به دلیل وجود تفکر امثال تاجیک در ایران است که هنگام اغتشاشات اخیر نه تنها شاهد پرچم ایران بر دوش معترضین نبودیم بلکه "پرچمسوزی"را دیدیم! و ایضا به دلیل نبود تفکر امثال تاجیک در دیگر کشورهاست که هنگام اعتراضات آنها شاهدیم پرچم کشورشان چطور بر دوش معترضین محترم نگه داشته میشود و خشونتی هم در کار نیست.
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1169949
2_ https://etemadonline.com/content/527305
3_ mshrgh.ir/1313526
4_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1534758