سرویس جهان مشرق - مذاکرات بر سر احیای برجام در حالی در وین پیگیری میشود که هر روز خبر تازهای از روند پیشرفت برای رسیدن به اتفاقنظر به گوش میرسد. گاهی حتی طرفهای مختلف بر اساس برداشت خود از فرآیند مذاکرات، مواضع ضدونقیضی میگیرند؛ مثلاً طرفهای غربی ایران را به عدم جدیت در مذاکرات متهم میکنند، در حالی که تیم مذاکرهکنندهی ایران نتیجهی گفتوگوها را «مثبت» ارزیابی میکند. آنچه مسلم است اینکه طرف آمریکایی که به طور غیرمستقیم در مذاکرات حضور دارد، اما (متأسفانه) وزنش از اعضای اروپایی برجام بیشتر است، باید راهی برای حل دو مسئلهی مهم پیدا کند: رفع مؤثر و قابلراستیآزمایی تحریمها و ارائهی تضمین دربارهی تداوم پایبندی آمریکا به برجام در صورت تغییر دولت پس از سال ۲۰۲۴.
در همینباره بخوانید:
پیدا کردن راهحل برای این دو مسئله قطعاً اهمیت دارد، اما پیدا کردن پاسخ یک سؤال دیگر نیز در اینجا حائز اهمیت است: گذر زمان به نفع چه کسی و به ضرر چه کسی است؟ دولت رئیسی بهدرستی گره کوری را که در دولت قبل «تحریم» و «معیشت مردم» را به هم وصل کرده بود، باز کرده و تأکید دارد که حل مشکلات اقتصادی کشور لزوماً در گرو برداشته شدن تحریمها نیست.
در عین حال، برای اثبات این حقیقت، این نظریه باید با تأثیرات عملی در زندگی مردم همراه شود؛ و هرچه زودتر این اتفاق رخ دهد، با توجه به پیشرفتهای هستهای کشور، گذر زمان، سریعتر به نفع ایران خواهد شد که اهرم فشارش را علیه طرفهای غربی تقویت میکند و آمریکا را در موضع متهم نگه میدارد. در طرف دیگر، دقیقاً به دلیل همین پیشرفتهای هستهای، طرفهای غربی و برخی بازیگران منطقهای، از جمله رژیم صهیونیستی، کمکم مستأصل شدهاند. اما این تمام ماجرا نیست.
یک دستفروش در تهران مشغول فروختن لباس است؛ دولت رئیسی بر خلاف دولت قبل، حلوفصل مشکلات اقتصادی کشور را به برداشته شدن تحریمهای آمریکا گره نزده است؛ اگرچه این نظریه درست است، اما مردم باید آثار عملی آن را در زندگی خود ببینند تا به آن اعتقاد کامل پیدا کنند (+)
روزنامهی «لسآنجلستایمز» اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «هیچکس نگفته بود دستیابی به توافق هستهای با ایران آسان خواهد بود[۱]» دربارهی پیامدهای گذر زمان بر فرآیند مذاکرات بر سر احیای برجام توضیح داده است. این روزنامهی آمریکایی که البته مطابق با روایت واشینگتن، ایران را به زیادهخواهی در مذاکرات متهم و تلاش کرده تهران را مقصرِ طولانی شدن مسیر دستیابی به توافق معرفی کند، معتقد است گذر زمان از یک جهت میتواند به نفع بایدن هم باشد. آنچه در ادامه میخوانید، ترجمهی گزارش لسآنجلستایمز است.
شاید طولانی شدن مذاکرات بر سر احیای برجام از یک جهت به نفع بایدن هم باشد: اگر رئیسجمهور دموکرات آمریکا بهسرعت با ایران به توافق برسد، جمهوریخواهان او را به امتیازدهی بیشازحد و «مفتفروشی» متهم خواهند کرد، در حالی که با طولانی شدن فرآیند گفتوگوها بایدن فرصت پیدا میکند تا خودش را مقابل ایرانیها سرسخت نشان بدهد (+)
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
دیپلماتهای ایران، آمریکا و پنج قدرت دیگر اخیراً در وین گرد هم آمدهاند تا توافق سال ۲۰۱۵ پرزیدنت اوباما را احیا کنند؛ توافقی که فعالیتهای هستهای تهران را محدود میکرد. این مذاکرات [تا اینجای کار] خوب پیش نرفته است. دولت تندروی جدید ایران با خواستههای حداکثری[۲] در مذاکرات حاضر شده و اصرار دارد قبل از اینکه تهران هرگونه قدمی برای محدود کردن غنیسازی اورانیوم بردارد، آمریکا تمام تحریمهای اقتصادیاش را لغو کند.
«علی باقری کنی» مذاکرهکنندهی ارشد جدید ایران پیش از نشست با اعضای باقیماندهی برجام در وین برای احیای توافق هستهای؛ تیم هستهای جدید ایران از جنبههای زیادی با تیم دوران روحانی تفاوت دارد (+)
ایرانیها پا را از این هم فراتر گذاشتهاند: میگویند میخواهند پیشنویس توافقنامههایی را که دولت قبلی این کشور همین شش ماه پیش بر سر آنها مذاکره کرده بود، مجدداً به بحث بگذارند. در همین حال، آژانس دیدهبان هستهای سازمان ملل [آژانس بینالمللی انرژی اتمی] اعلام کرده ایران غنیسازی اورانیوم در یک نیروگاه زیرزمینی را گسترش داده است[۳]؛ اقدامی که نقض توافق سال ۲۰۱۵ محسوب میشود.
اقدامات تهران، هم از سوی آمریکا و هم از سوی متحدان اروپایی واشینگتن با واکنشهای تندی مواجه شد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجهی آمریکا اخیراً گفت: «در حال حاضر به نظر نمیرسد ایران جدی باشد.» دیپلماتهای انگلیس، فرانسه و آلمان نیز در بیانیهای گفتند: «ایران برنامهی هستهایش را به سرعت پیش برده... [و] از پیشرفتهای دیپلماتیک [در دورهای قبلی مذاکرات] عقبنشینی کرده است.»
در همینباره بخوانید:
به عبارت غیردیپلماتیک، ایران تیشه به ریشهی خودش زده: تقصیر دربارهی هر بنبستی در مذاکرات را از گردن آمریکا برداشته و به گردن خود انداخته است. به علاوه، یک سؤال بزرگتر و خطیرتر را هم مطرح کرده است: آیا آیتالله [سید] علی خامنهای، رهبر عالی ایران، اصلاً تمایلی به توافق دارد؟ «سوزان دیماجیو» کارشناس تسلیحات هستهای در [اندیشکدهی آمریکایی] «بنیاد صلح بینالملل کارنگی» میگوید: «ایرانیها میدانند امتیازدهی برای دستیابی به توافق ضروری است؛ اما مشخص نیست آیا این [دولت و] گروه جدید تندرو مایل و قادر به انجام این کار هستند یا خیر.»
در همینباره بخوانید:
در اینجا یک مرور کوتاه تاریخی لازم است: اوباما و رهبران چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان بر سر توافق سال ۲۰۱۵ مذاکره کردند تا از دستیابی ایران به ظرفیت ساخت سلاح هستهای جلوگیری کنند. ایران میگوید برنامهی هستهایش صلحآمیز است، اما مقداری اورانیوم را تا درصدی غنیسازی کرده که عموماً فقط به درد حرکت به سمت بمب میخورد. آمریکا و کشورهای دیگر در چارچوب آن توافق متعهد شدند در ازای اِعمال محدودیتهای شدید بر فعالیتهای هستهای ایران، تحریمهای اقتصادی علیه این کشور را لغو کنند.
تهران در ابتدا به توافق پایبند بود: تأسیسات هستهایش را بست و غنیسازی اورانیوم را محدود کرد. با این حال، منافع اقتصادی برجام برای ایران کمتر از انتظار بود: بانکها و کسبوکارهای غربی، سیل سرمایههایشان را به سمت تهران جاری نکردند. سپس، سال ۲۰۱۸، پرزیدنت ترامپ این توافق را تحت عنوان «بدترین توافق تاریخ» محکوم کرد؛ از آن خارج شد؛ و تحریمهای اقتصادی فلجکنندهای را علیه ایران اعمال نمود[۴].
ایران تا بیش از یک سال بعد به تبعیت از محدودیتهای هستهای برجام ادامه داد؛ به این امید که کشورهای دیگر عضو این توافق تحریمهای ترامپ را خنثی کنند. اما تحریمها هرگز برداشته نشدند؛ تهران هم سال ۲۰۱۹ درصد غنیسازی اورانیومش را از حد مجاز فراتر برد.
در همینباره بخوانید:
«زمان گریز» ایران (زمانی که این کشور برای ساخت یک سلاح هستهای نیاز دارد) به لطف توافق هستهای به حدود یک سال افزایش یافته بود؛ مدتی که مقامات نظامی آمریکا میگفتند به آنها زمان کافی برای نشان دادن واکنش را میدهد. این در حالی است که پس از خروج ترامپ از برجام، ایران زمان گریزش را به حدود یک ماه کاهش داد.
اخیراً حتی برخی از مقامات اسرائیلی هم که موضع تند ترامپ را تحسین کرده بودند، اذعان کردند این موضع نتیجهی معکوس داشته است. به عنوان نمونه، «موشه یعلون» وزیر دفاع سابق اسرائیل، میگوید: «اشتباه اصلی، خروج از توافق بود که (به ایران) بهانه داد تا راهش [در توسعهی برنامهی هستهای] را ادامه دهد.»
گام بعدی چیست؟
یک رویکرد معقول برای آمریکا و متحدانش این است که در یک فرآیند گامبهگام، همزمان با بازگشت ایران به تعهداتش در توافق سال ۲۰۱۵، بهتدریج تحریمها را لغو کنند. اما ایران این گزینه را رد کرده است. اگر تهران به افزایش غنیسازی اورانیوم ادامه دهد، دولت بایدن و متحدانش ممکن است گزینهای را انتخاب کنند که برخی دیپلماتها تمام آن را «نقشهی ب» گذاشتهاند: وضع تحریمهای اقتصادی جدید و اجرای سختگیرانهتر تحریمهای کنونی.
(از چپ) بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان، و جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، در حاشیهی نشست اخیر «گروه ۲۰» در شهر رُم، پایتخت ایتالیا؛ طرفهای غربی در مذاکرات هستهای نهتنها خود را به ایران بدهکار نمیدانند، بلکه همچنان تهدید میکنند که اگر ایران از حقوق خود کوتاه نیاید، تنشها را بیشتر افزایش خواهند داد (+)
شاید در نگاه اول به نظر بیاید این رویکرد، بازگشت به همان استراتژی شکستخوردهی دوران ترامپ است، اما در واقع این کار این بار با هماهنگی متحدان آمریکا انجام میشود؛ بیشتر شبیه سیاست تحریمیای که اوباما یک دهه قبل دنبال کرد. این تحریمهای جدید با هدف سوق دادن ایران به سوی اعطای امتیازات عملی طراحی میشوند، نه تسلیم مطلق تهران آنگونه که ترامپ تصور میکرد ممکن است.
ایران در یک مورد حق دارد: میگوید نمیتواند مطمئن باشد رئیسجمهور بعدی آمریکا به تعهداتی که بایدن میدهد، پایبند میماند یا نه. (ترامپ این درس را به آنها آموخت.) بنابراین انعقاد یک توافق کامل تا پیش از انتخابات [ریاستجمهوری آمریکا در سال] ۲۰۲۴ دشوار خواهد بود.
«نخیر. جو بایدن مطلقاً هیچ اختیاری به موجب قانون اساسی ندارد که چنین تعهدی بدهد. تا وقتی توافق با ایران توسط مجلس سنا به عنوان یک معاهده تصویب نشود (که بایدن میداند نخواهد شد) صددرصد قطعی است که هر رئیسجمهور جمهوریخواهی در آینده، آن را پاره خواهد کرد. دوباره [مانند ترامپ].»؛ توئیت «تد کروز» سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس در واکنش به گزارشی دربارهی تعهد بایدن به عدم خروج مجدد آمریکا از توافق هستهای با ایران (+)
با این وجود، تأخیر در دستیابی به توافق ممکن است به نفع بایدن هم باشد. جمهوریخواهان احتمالاً هر توافقی با ایران را مفتفروشی توصیف خواهند کرد. رئیسجمهور آمریکا هم بعید است در حال حاضر سرش برای بحثوجدل دربارهی امتیاز دادن به ایران درد کند[۵]. این یعنی اتفاقاً ایرانیها با سرسختی مقابل بایدن، به او هم این فرصت را میدهند که در مقابل آنها سرسخت به نظر بیاید.
دستیابی به توافق به طرز دیوانهکنندهای سخت خواهد بود؛ به همان اندازه که برای اوباما در سال ۲۰۱۵ سخت بود. با این حال، چیزی که باعث میشود تلاش برای رسیدن به توافق، بهرغم این موانع، ارزشش را داشته باشد، گزینههای جایگزین است. اگر توافقی حاصل نشود که جلوی نزدیکتر شدن ایران به ظرفیت ساخت سلاح هستهای را بگیرد، بایدن یا جانشینش ممکن است مجبور به انتخاب از بین دو گزینهی ناخوشایند شوند: ایرانی با ظرفیت ساخت سلاح هستهای، یا رفتن به جنگ.
«جهان کاملاً به آنچه که آقای کروز اعتراف کرده، واقف است: اینکه رژیمهای مستقر در واشینگتن، یاغی هستند. به عهدهی رئیسجمهور آمریکاست که جامعهی بینالمللی (از جمله همهی اعضای برجام) را متقاعد کند که امضایش اعتبار دارد. در اینباره «تضمینهای عینی» لازم است. هیچکس چیزی کمتر از این را نمیپذیرد.»؛ پاسخ سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجهی ایران، به توئیت «تد کروز» سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس (+)
بنابراین مطمئناً ارزشش را دارد که زمان بیشتری صرف کرد، انعطافپذیری بیشتری نشان داد و دورهای بیشتری از گفتوگوهای غیرسازنده را تحمل کرد تا از رسیدن آن لحظه جلوگیری شود.
در همینباره بخوانید: