گروه فرهنگی مشرق - با نزدیک شدن نمایشگاه کتاب تهران به روز پایانی خود کم کمک، حرف و حدیث ها درباره کتاب و نمایشگاه فروکش میکند اما در نمایشگاه کتاب امسال اتفاقاتی رخ داده است که شاید در نگاه اول آنچنان به چشم نیاید، اتفاقاتی زیرپوستی که مرور آن برای علاقمندان به فرهنگ و البته مدیران فرهنگی و همچنین عموم مردم جالب و سازنده است.
* مفاتيح الحيات
"ما يک بندگي داريم يک زندگي، بندگي يعني ارتباط انسان با خدا که قرآن و دعا بخوانيم اما زندگي انسان هم بايد در رديف بندگي اش باشد. اگر مسلمانيم زندگي مان بايد زير سايه بندگي باشد. حضرت آيت الله جوادي آملي تشخيص دادند که بسياري از افرادي که به فکر بندگي هستند به فکر زندگي صحيح نيستند. يعني حالي اش است که صبح بايد دعاي عهد بخواند اما توجه ندارد که با همسايه چطور بايد رفتار کند. توجه دارد که زيارت عاشورا بخواند اما توجه ندارد که با خويشاوندان، زن و بچه، استاد، شاگرد، کارگر،کارفرما چطور رفتار کند.
همان ديني که بندگي را مطرح کرده به بهترين وجه زندگي سالم را هم مطرح کرده است. حضرت آيت الله جوادي آملي سالها پيش مطرح کردند که ما بايد در کنار مفاتيح الجنان جلد دومي داشته باشيم که راه و رسم زندگي را به مردم نشان دهد. اين کتاب راه و رسم زندگي را به مردم نشان مي دهد.
با توجه به اخلاصي که پشت اين کار بوده اميدوارم همانطور که الان در هر خانه اي قرآن و مفاتيح هست اين کتاب هم به تدريج و با ترويج و کار رسانه اي به همه خانه ها راه يابد."
اينها بخشي از صحبت هاي آيت الله استادي در نشست رونمايي از "مفاتيح الحيات" بود که ديروز در سراي اهل قلم نمايشگاه برگزار شد. در معرفي اين کتاب همين قدر کافي است، فقط اضافه کنم که در اين کتاب بيش از 300 آيه قرآن و 2 هزار و 500 روايت و دعا درباره جنبه هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي انسان در اين دنيا آمده است. "مفاتيح الحيات"را نشر اسرا منتشر کرده است.
* اميرمنصور هم از همين جاها شروع کرد!
براي نشست رونمايي از کتاب "مفاتيح الحيات" به سراي اهل قلم رفته بوديم. اواخر برنامه بچه هاي خانه کتاب -که مرا مي شناختند- آمدند و گفتند: بيا اين اتاق بغل.
گفتم: دارم ضبط مي کنم نمي توانم.
چند دقيقه بعد دوباره آمدند، خلاصه با اصرارشان - حتي يکي از بچه هايشان آمد و رکوردر مرا نگه داشت- رفتم اتاق بغل. يک پاک دادند که 30 هزار تومان بن کتاب داخلش بود. پاک را دادند و يک امضاي سفت و سخت هم ازم گرفتند. موقع امضا با خنده بهشان گفتم: اين ها که به اختلاس سه هزار ميلياردي ارتباطي ندارد، نکند فردا ما را هم به عنوان متهم ببرند دادگاه. خنديدند. تعجب ندارد، اميرمنصور هم از همين جاها شروع کرد ديگر.
* از "بيش فعالي" تا "هيچ فعالي"
انتشارات سوره مهر همانقدر که در غرفه اصلي اش در شبستان "بيش فعال" است در غرفه کودک و نوجوانش کم فعال و حتي مي شود گفت "هيچ فعال" است.
صبح که از درب شمال مصلا -رسالت- وارد شدم و از سالن هاي بخش کودک رد مي شدم سومين غرفه اي که ديدم غرفه سوره مهر بود. خلوت ترين و بي سر و سامان ترين غرفه اي بود که در بخش کودک ديدم. فقط کتاب ها را در قفسه ها چيده بودن و کسي هم در غرفه نبود. بچه مدرسه اي هايي که براي بازديد آمده بودند توي غرفه نشسته و مشغول خوردن صبحانه و خوردني هايشان بودند. خلاصه هيچ سر و ساماني نداشت. سال هاي قبل هم غرفه سوره مهر در بخش کودک و نوجوان همين طور بود.
در نشست خبري قبل از نمايشگاه، خبرنگاران همين اشکال را به آقاي حمزه زاده مدير سوره مهر گفتند و ايشان قبول کرده و قول داد که وضع غرفه کودک و نوجوان شان بهتر شود اما هيچ تغييري نکرده بود.
* به نام کتاب به کام ...
بدو ... بدو ... که تمام شد، اگر مي خواي خودتو محک بزني بيا اينجا، اين فرصتو از دست نده، شايد اين فرصي باشه که استعدادت شکوفا بشه ... تست گويندگي، بازيگري، خوانندگي ... اينجا راديو ايران صداي ملي ...
اينها کلمات و جملاتي بود که مجري با شور و حرارت خاصي پشت سر هم مي گفت، بين کلمات و جملاتش هم موسيقي هاي هيجاني از باندهاي بزرگ بيرون غرفه پخش مي شد که در کل محوطه شنيده مي شد. 30 - 40 نفري هم جلو غرفه جمع شده و گاه يکي مي رفت و تست خوانندگي و بازيگري مي داد.
اين ها را موقع نماز ظهر ديدم و شنيدم. غرفه راديو ايران پشت نمازخانه در ضلع غربي نمايشگاه قرار دارد. اصلا نفهميدم چي خواندم. در اين مدت يک بار هم نشنيدم که از کتاب و کتابخواني چيزي بگويند. واقعا به نام کتاب به کام ... بود. بگذريم.
بقيه شبکه هاي راديويي هم که در نمايشگاه هستند کم و بيش همين کارها را مي کنند.
* اگر ارشاد جرات دارد ...
زن ميان سال و جا افتاده اي بود که سال هاي قبل هم در نمايشگاه ديده بودمش، مرتب صدا مي زد: ما انجمن امداد بيماران سرطاني هستيم، نگاهتان را از ما نگيرين ... کتابا مون از 200 تومان هست تا 900 تومان... حيفه که راحت از کنار ما بگذرين.
غرفه انتشارات آويشن بود که 50-60 عنوان کتاب درباره سرطان هاي مختلف چاپ کرده بود از سرطان مغز بگير تا سرطان اسافل اعضاي آدم، که همه هم مبتلا به داشت و ملت مي خريدند.
حالا همين ناشر در کنار اين مجموعه سرطان ها مجموعه "درباره هنر و ادبيات ايران" را هم چاپ کرده است. اين مجموعه شامل گفتگوهاي ناصر حريري با نويسندگان، شاعران و هنرمندان ( مثل موسوي گرمارودي، شاملو، آتشي، درويشي، محمد قاضي، فرهاد غبرايي و غيره) است. آنها هم فروش خوبي داشت.
از همان خانم قيمت دو سه تا کتاب از مجموعه "درباره هنر و ادبيات ايران" را پرسيدم. قيمت شان را که گفت، يواشکي اضافه کرد: دو جلد ديگر هم دارم.
گفتم: چيه؟
گفت: کتاب شاملو و سيحون
نگاهي کرد و گفت: براي خودت مي خواهي؟
گفتم: آره.
گفت: واقعا
گفتم: آره
آورد که ببينم. ازش پرسيدم: چرا اينها را روي ميز نمي گذاري؟
گفت: اين ها چاپ سال 85 است و نمي توانيم اينجا بگذاريم -در نمايشگاه امسال کتاب هاي منتشر شده از سال 88 به بعد عرضه شده است- اما آورده ايم اگر کسي خواست مي دهيم. منم همان دو تا را چون ارزان تر بود خريدم.
اميدوارم اگر مسئولان ارشاد اين مطلب را خواندند کتاب هايشان را جمع نکنند چون ناشران ديگري هم هستند که به صورت علني کتاب هاي قبل از سال 88 را مي فروشند مثلا انتشارات کيهان. خودم سه تا کتاب چاپ دهه هفتاد از کيهان خريدم. اگر ناظران ارشاد به آويشن گير دادند اميدوارم به کيهان هم گير بدهند. البته اگر جرات بکنند که بعيد مي دانم.
*علی نورآبادی
* مفاتيح الحيات
"ما يک بندگي داريم يک زندگي، بندگي يعني ارتباط انسان با خدا که قرآن و دعا بخوانيم اما زندگي انسان هم بايد در رديف بندگي اش باشد. اگر مسلمانيم زندگي مان بايد زير سايه بندگي باشد. حضرت آيت الله جوادي آملي تشخيص دادند که بسياري از افرادي که به فکر بندگي هستند به فکر زندگي صحيح نيستند. يعني حالي اش است که صبح بايد دعاي عهد بخواند اما توجه ندارد که با همسايه چطور بايد رفتار کند. توجه دارد که زيارت عاشورا بخواند اما توجه ندارد که با خويشاوندان، زن و بچه، استاد، شاگرد، کارگر،کارفرما چطور رفتار کند.
همان ديني که بندگي را مطرح کرده به بهترين وجه زندگي سالم را هم مطرح کرده است. حضرت آيت الله جوادي آملي سالها پيش مطرح کردند که ما بايد در کنار مفاتيح الجنان جلد دومي داشته باشيم که راه و رسم زندگي را به مردم نشان دهد. اين کتاب راه و رسم زندگي را به مردم نشان مي دهد.
با توجه به اخلاصي که پشت اين کار بوده اميدوارم همانطور که الان در هر خانه اي قرآن و مفاتيح هست اين کتاب هم به تدريج و با ترويج و کار رسانه اي به همه خانه ها راه يابد."
اينها بخشي از صحبت هاي آيت الله استادي در نشست رونمايي از "مفاتيح الحيات" بود که ديروز در سراي اهل قلم نمايشگاه برگزار شد. در معرفي اين کتاب همين قدر کافي است، فقط اضافه کنم که در اين کتاب بيش از 300 آيه قرآن و 2 هزار و 500 روايت و دعا درباره جنبه هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي انسان در اين دنيا آمده است. "مفاتيح الحيات"را نشر اسرا منتشر کرده است.
* اميرمنصور هم از همين جاها شروع کرد!
براي نشست رونمايي از کتاب "مفاتيح الحيات" به سراي اهل قلم رفته بوديم. اواخر برنامه بچه هاي خانه کتاب -که مرا مي شناختند- آمدند و گفتند: بيا اين اتاق بغل.
گفتم: دارم ضبط مي کنم نمي توانم.
چند دقيقه بعد دوباره آمدند، خلاصه با اصرارشان - حتي يکي از بچه هايشان آمد و رکوردر مرا نگه داشت- رفتم اتاق بغل. يک پاک دادند که 30 هزار تومان بن کتاب داخلش بود. پاک را دادند و يک امضاي سفت و سخت هم ازم گرفتند. موقع امضا با خنده بهشان گفتم: اين ها که به اختلاس سه هزار ميلياردي ارتباطي ندارد، نکند فردا ما را هم به عنوان متهم ببرند دادگاه. خنديدند. تعجب ندارد، اميرمنصور هم از همين جاها شروع کرد ديگر.
* از "بيش فعالي" تا "هيچ فعالي"
انتشارات سوره مهر همانقدر که در غرفه اصلي اش در شبستان "بيش فعال" است در غرفه کودک و نوجوانش کم فعال و حتي مي شود گفت "هيچ فعال" است.
صبح که از درب شمال مصلا -رسالت- وارد شدم و از سالن هاي بخش کودک رد مي شدم سومين غرفه اي که ديدم غرفه سوره مهر بود. خلوت ترين و بي سر و سامان ترين غرفه اي بود که در بخش کودک ديدم. فقط کتاب ها را در قفسه ها چيده بودن و کسي هم در غرفه نبود. بچه مدرسه اي هايي که براي بازديد آمده بودند توي غرفه نشسته و مشغول خوردن صبحانه و خوردني هايشان بودند. خلاصه هيچ سر و ساماني نداشت. سال هاي قبل هم غرفه سوره مهر در بخش کودک و نوجوان همين طور بود.
در نشست خبري قبل از نمايشگاه، خبرنگاران همين اشکال را به آقاي حمزه زاده مدير سوره مهر گفتند و ايشان قبول کرده و قول داد که وضع غرفه کودک و نوجوان شان بهتر شود اما هيچ تغييري نکرده بود.
* به نام کتاب به کام ...
بدو ... بدو ... که تمام شد، اگر مي خواي خودتو محک بزني بيا اينجا، اين فرصتو از دست نده، شايد اين فرصي باشه که استعدادت شکوفا بشه ... تست گويندگي، بازيگري، خوانندگي ... اينجا راديو ايران صداي ملي ...
اينها کلمات و جملاتي بود که مجري با شور و حرارت خاصي پشت سر هم مي گفت، بين کلمات و جملاتش هم موسيقي هاي هيجاني از باندهاي بزرگ بيرون غرفه پخش مي شد که در کل محوطه شنيده مي شد. 30 - 40 نفري هم جلو غرفه جمع شده و گاه يکي مي رفت و تست خوانندگي و بازيگري مي داد.
اين ها را موقع نماز ظهر ديدم و شنيدم. غرفه راديو ايران پشت نمازخانه در ضلع غربي نمايشگاه قرار دارد. اصلا نفهميدم چي خواندم. در اين مدت يک بار هم نشنيدم که از کتاب و کتابخواني چيزي بگويند. واقعا به نام کتاب به کام ... بود. بگذريم.
بقيه شبکه هاي راديويي هم که در نمايشگاه هستند کم و بيش همين کارها را مي کنند.
* اگر ارشاد جرات دارد ...
زن ميان سال و جا افتاده اي بود که سال هاي قبل هم در نمايشگاه ديده بودمش، مرتب صدا مي زد: ما انجمن امداد بيماران سرطاني هستيم، نگاهتان را از ما نگيرين ... کتابا مون از 200 تومان هست تا 900 تومان... حيفه که راحت از کنار ما بگذرين.
غرفه انتشارات آويشن بود که 50-60 عنوان کتاب درباره سرطان هاي مختلف چاپ کرده بود از سرطان مغز بگير تا سرطان اسافل اعضاي آدم، که همه هم مبتلا به داشت و ملت مي خريدند.
حالا همين ناشر در کنار اين مجموعه سرطان ها مجموعه "درباره هنر و ادبيات ايران" را هم چاپ کرده است. اين مجموعه شامل گفتگوهاي ناصر حريري با نويسندگان، شاعران و هنرمندان ( مثل موسوي گرمارودي، شاملو، آتشي، درويشي، محمد قاضي، فرهاد غبرايي و غيره) است. آنها هم فروش خوبي داشت.
از همان خانم قيمت دو سه تا کتاب از مجموعه "درباره هنر و ادبيات ايران" را پرسيدم. قيمت شان را که گفت، يواشکي اضافه کرد: دو جلد ديگر هم دارم.
گفتم: چيه؟
گفت: کتاب شاملو و سيحون
نگاهي کرد و گفت: براي خودت مي خواهي؟
گفتم: آره.
گفت: واقعا
گفتم: آره
آورد که ببينم. ازش پرسيدم: چرا اينها را روي ميز نمي گذاري؟
گفت: اين ها چاپ سال 85 است و نمي توانيم اينجا بگذاريم -در نمايشگاه امسال کتاب هاي منتشر شده از سال 88 به بعد عرضه شده است- اما آورده ايم اگر کسي خواست مي دهيم. منم همان دو تا را چون ارزان تر بود خريدم.
اميدوارم اگر مسئولان ارشاد اين مطلب را خواندند کتاب هايشان را جمع نکنند چون ناشران ديگري هم هستند که به صورت علني کتاب هاي قبل از سال 88 را مي فروشند مثلا انتشارات کيهان. خودم سه تا کتاب چاپ دهه هفتاد از کيهان خريدم. اگر ناظران ارشاد به آويشن گير دادند اميدوارم به کيهان هم گير بدهند. البته اگر جرات بکنند که بعيد مي دانم.
*علی نورآبادی