کد خبر 11087
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۹

اگر پيش از اين نمايش پر حجم فيلم هايي چون "يک جيب پر پول" به بهانه هاي اقتصادي و مصلحت انديشانه انجام مي شد حالا ديگر هيچ بهانه اي باقي نمانده است. ديگر نمي توان با اين گونه مسائل عرصه را بر «زخم شانه حوا»ها تنگ کرد.

آرش فهيم در جديدترين مطلب وبلاگ "کارگري در روزنامه" با اشاره به شکست اقتصادي فيلم هاي کمدي ضعيف و پيش پا افتاده، نوشت: ديگر هيچ بهانه اي باقي نمانده است؛ فيلم هايي که با توجيهاتي چون جذب مخاطب و رونق اقتصادي چرخه سينما سال هاست سالن هاي نمايش فيلم را به تسخير خود در آورده اند، ديگر خريدار ندارند! کافي است به جدول اکران فيلم ها بنگريم تا اين مهم را به روشني دريابيم.
متأسفانه و با وجود تجربه ناموفق اکران ناگهاني و همزمان چند فيلم عوام فريب و کمدي نازل، نوبت اکران عيد فطر امسال نيز به همين فيلم ها اختصاص يافت. تا آنجا که فيلم دفاع مقدسي و ارزشي «زخم شانه حوا» به کارگرداني حسين قناعت که به مناسبت سي امين سال آغاز دفاع مقدس به نمايش درآمد، فقط چهار سالن سينما را به خود اختصاص داد! اما فيلم سطح پايين و بي محتواي «يک جيب پر پول» بيش از 20 سينما را تصاحب نمود! با اين حال اين فيلم به فروشي کمتر از 400 ميليون تومان دست يافته که اين نشان از دلزدگي مخاطبان سينما از اين گونه فيلم هاست.
فيلم «يک جيب پر پول» که در دور اخير اکران سينماهاي کشور به عنوان نماينده بارز و شاخص کمدي مبتذل به نمايش درآمده، برگرفته از کليشه هاي گوناگوني است که طي سال هاي اخير در سلسله فيلم هايي از اين دست پيش گرفته شده است. نوشتن درباره چنين فيلمي کار عبثي است، چون که اين فيلم هم مانند آثار مشابهي که هر سال ده ها نمونه مانند آن را شاهد بوده و هستيم فاقد هرگونه شاخصه هنري، فني و حتي محتوايي و نقد نويسي است و نوشتن درباره آن ها تکرار مکررات تلخ و ملال آور است. به همين دليل تنها مي توان آن ها را بهانه اي قرار داد تا از استمرار ساخت و نمايش عمومي شان، آن هم به اين شکل متراکم و پر حجم انتقاد کرد. زيرا اين نوع فيلم ها که در يک دهه اخير به طور قارچ گونه اي رشد کرده و تبديل به جريان اصلي و غالب سينماي اين کشور شده اند، هيچ نسبتي با جامعه، فرهنگ، مردم، دوره و زمانه و حتي خود سينماي ايران ندارند.
«يک جيب پر پول» آخرين ساخته قدرت ا لله صلح ميرزايي نياز چنداني به توضيح و تفسير ندارد، زيرا حرف تازه و نکته جديدي در آن به تصوير کشيده نشده است. همان موضوعات و دستمايه هايي که در فيلم هاي کمدي متداول ترسيم شده اند در اين اثر هم گردآوري شده است. ماجراهاي شبه عاشقانه که با شوخي هاي دم دستي و شکلک هاي بازيگري چون جواد رضويان تجلي يافته از جمله ويژگي هاي اين فيلم است. سوال اين است که آيا آثاري چون «يک جيب پر پول» نماينده بارز سينما و فرهنگ ايران اسلامي هستند؟! اگر پاسخ منفي است :که قطعاً منفي است- چرا بايد ميدان دار اصلي هنر هفتم ايران باشند؟
اگر پيش از اين نمايش پر حجم فيلم هايي چون "يک جيب پر پول" به بهانه هاي اقتصادي و مصلحت انديشانه انجام مي شد حالا ديگر هيچ بهانه اي باقي نمانده است. ديگر نمي توان با اين گونه مسائل عرصه را بر «زخم شانه حوا»ها تنگ کرد.
تنها راه چاره اجراي طرح، هدفمندسازي اکران است. مانند آنچه پيش از اين تحت عنوان جدول اکران سينماها قرار بود توسط معانت سينمايي اجرا شود که با فشارهايي که از سوي برخي جريانات سينما رخ داد، انجام نگرفت. بخشي از اين طرح همچنين مي تواند به ساماندهي حمايت هاي سينمايي نيز بينجامد. به اين معنا که آثار سخيف و همچنين فيلم هاي جشنواره اي تنها از سوي بخش خصوصي توليد شود و بيت المال به طور صد در صد به فيلم هاي ارزشي و استراتژيک نظام اختصاص يابد.
اکران فيلم «ملک سليمان» که علاوه بر ويژگي هاي والاي فرهنگي و ساختاري قابليت بالايي هم در جذب مخاطب دارد مي تواند شروع دوباره اي براي بازيابي و احياي ذائقه اصيل و حقيقي سينماي ايران باشد. بايد از فرصت دلزدگي تماشاگران سينما از کمدي هاي پيش پا افتاده استفاده کرد و با افزايش سهم نمايش فيلم هاي ارزشمندي که به مخاطب خود نيز احترام مي گذارند وضعيت را دگرگون کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس