سرویس جهان مشرق - دونالد ترامپ راست میگوید: برجام توافقی بسیار ناقص است. اما بر خلاف آنچه که رئیسجمهور آمریکا میگوید، طرفی که دارد از برجام آسیب میبیند قطعاً امضاکنندگان غربی آن نیستند. پس از امضای برجام، آنچه نصیب طرفهای غربی شد، عقبگرد شدید برنامه هستهای ایران و دسترسی جامعه بینالمللی به اطلاعات مفصلی درباره فعالیتهای محدودی بود که تهران اجازه داشت در زمینه هستهای به آنها ادامه دهد. در طرف دیگر، آنچه سهم ایران شد، وعدههایی درباره تعلیق تحریمها و البته تشدید عملی تحریمها توسط همان امضاکنندههای آمریکایی برجام بود. اکنون بیش از یک سال و نیم از خروج یکجانبه دولت ترامپ از «برنامه جامع اقدام مشترک» میگذرد، اما نه تنها وعدههای غربی درباره برداشته شدن تحریمها عملی نشده و تحریمهای آمریکا هم اینبار تحت عنوان «فشار حداکثری» به طور کامل علیه ایران اجرا میشود، بلکه «نان به نرخ روزخور»های اروپایی که امضایشان پای توافق هستهای با ایران است، اکنون تهران را به نقض برجام متهم میکنند. اگرچه جار و جنجالهای ترامپ درباره لزوم دستیابی به یک «توافق جدید» با ایران ممکن است، جای شاکی و متهم را پشت میز مذاکرات هستهای معکوس نشان دهد، اما هر انسان عاقلی به سادگی میتواند بفهمد برجام تا الآن به نفع کدام طرف تمام شده است.
در همینباره بخوانید:
›› ترامپ به جای تقابل با ایران با روحانی و اصلاحطلبان تعامل کند
›› هدف اوباما از توافق هستهای «تغییر صلحآمیز رژیم» در ایران بود
مجله آمریکایی فارنپالسی اخیراً در گزارشی به قلم «صاحب صادقی» کارشناس سیاست خارجی ایران و خاورمیانه به اقدامات امضاکنندگان اروپایی برجام پرداخته است که عملاً توافق هستهای را در «برزخ» قرار دادهاند (جزئیات بیشتر). در این گزارش توضیح میدهد که چگونه اروپاییها به جای (یا به امید) اینکه آمریکا را به بازگشت به میز مذاکره در چارچوب برجام دعوت کنند، با فشار همزمان به تهران و واشینگتن دو طرف را به سوی تشدید تنشها پیش میبرند. آنچه در ادامه میآید، ترجمه گزارش فارنپالسی تحت این عنوان است: «اروپا آنچه از برجام باقی مانده را در برزخ گذاشت [۲] ».
(از راست) «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه، «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان و «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس؛ دلقکهای اروپایی که کشورهایشان پای توافق هستهای با دولت روحانی را امضا کردند (+)
در همینباره بخوانید:
›› از «برجام در برزخ» تا بسیجِ متحدان؛ مقابله ترامپ با نفوذ منطقهای ایران
›› با ۱+۵ تا ۱۴۰۰؛ «برجام ۲» در دستورکار اروپا و دولت آمریکا
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
جاده یکطرفه برجام به سوی شورای امنیت
حدود یک سال و نیم پس از خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران (که تحت عنوان «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) نیز شناخته میشود)، این توافق به فروپاشی نزدیک میشود. اعضای باقیمانده در برجام تا ماهها پس از تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مبنی بر خروج از این توافق، همچنان تلاش میکردند تا توافق هستهای را زنده نگه دارند. این در حالی است که انجام این کار به شکل روزافزونی برای این کشورها دشوار شده است. یکی از نشانههای این واقعیت ۱۴ ژانویه [۲۰۲۰ مصادف با ۲۴ دیماه ۹۸] در قالب بیانیه مشترک سه امضاکننده اروپایی برجام، یعنی فرانسه، انگلیس، و آلمان، بروز پیدا کرد. این سه کشور مشترکاً اعلام کردند که رسماً سازوکار «حل اختلاف» در توافق هستهای را فعال کردهاند. سازوکار حل اختلاف، فرآیندی [تعبیهشده در برجام] است که از طریق آن شکایت [یک یا چند امضاکننده] درباره نقض احتمالی توافق [از سوی یک یا چند امضاکننده دیگر] حلوفصل میشود. طبق متن برجام، این سازوکار میتواند منجر به محول شدن تصمیمگیری نهایی به شورای امنیت سازمان ملل متحد شود؛ و این شورا ممکن است تصمیم بگیرد تحریمهای بینالمللی را علیه ایران بازگرداند. این روند در مجموع حدود دو ماه طول میکشد.
در این دوره دوماهه، اختلاف میان اعضا ممکن است از چند طریق حلوفصل شود. دو سناریوی احتمالی این است که ایران به شکل قاطعانه به عمل به تعهدات خود تحت برجام بازگردد یا اینکه سه کشور اروپایی از تصمیم خود مبنی بر ارجاع پرونده اختلاف به شورای امنیت سازمان ملل عقبنشینی کنند. در حال حاضر، هیچ نشانهای مبنی بر عقبنشینی ایران یا کشورهای اروپایی از موضع کنونیشان وجود ندارد. ایران بارها اظهار کرده است که تنها درصورتی به عمل به تعهدات هستهای خود بازمیگردد که ببینید منافع اقتصادیاش چنانکه در توافق هستهای وعده داده شده بود، دارند محقق میشوند. این کشور از اروپا خواسته است که تضمین کند این قاره به خرید نفت از ایران ادامه خواهد داد و امکان دسترسی تهران به درآمدهای حاصل از فروش نفت را نیز فراهم خواهد کرد.
این در حالی است که از یک طرف، ایران میداند که اروپا قادر به تحقق این خواستهها نیست، چراکه بسیاری از شرکتها، خودروسازها و حتی پالایشگاههای بزرگ اروپایی که قبلاً از ایران نفت میخریدند، روابط تجاری و مالی گستردهای با آمریکا دارند و نمیخواهند منافع تجاری خود را در معرض خطر مواجهه با تحریمهای واشینگتن قرار دهند، و دولتهای اروپایی هم هیچ راهی برای وادار کردن این کمپانیها به تغییر در تصمیمگیریهایشان ندارند. و از طرف دیگر، سه کشور اروپایی هم به نوبه خود میتوانند این مسئله را [به ایران] یادآوری کنند که برجام در آستانه فروپاشی است و اگر امضاکنندگان اروپایی این توافق نتوانند ایران را متقاعد نمایند که رویه کنونی خود [در کاهش تعهدات برجامی] را تغییر دهد، پرونده هستهای این کشور ناگزیر به شورای امنیت سازمان ملل برخواهد گشت؛ جایی که قطعاً اوضاع برای این کشور بسیار بدتر خواهد شد.
به کشورهای اروپایی هم «اعتماد» نکنید [دانلود]
در همینباره بخوانید:
فاصله زیاد ظرفیتهای هستهای کنونی ایران با دوران پیش از برجام
ممکن است یک سناریوی سوم هم وجود داشته باشد؛ اینکه اروپا مکرراً ضربالاجلهای یکماهه برای بررسی اختلافات در کمیسیون مشترک برجام پیش از ارجاع پرونده به سازمان ملل را تمدید کند. این کمیسیون از این طریق میتواند زمان بخرد تا ببیند ایران چگونه واکنش نشان میدهد، بکوشد آمریکا و ایران را برای بازگشت به مذاکرات راضی کند، نتایج بازرسیهای مداوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران را بررسی نماید، و احتمالاً تلاش کند انگیزههای اقتصادی به ایران ارائه دهد. «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم پیشاپیش تلویحاً همین توضیحات را داده است. وی اعلام کرده که چارچوب زمانی سازوکار حل اختلاف میتواند به طور نامحدود تمدید شود. البته این در حالی است که بورل زمان خاصی را برای تمدید این زمانبندی مشخص نکرده است.
«جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و جایگزین «فدریکا موگرینی» بیشتر به دنبال تشدید فشار به ایران است تا وادار کردن آمریکا به بازگشت به برجام (+)
در حال حاضر، اگرچه ایران غنیسازی اورانیوم را در تأسیسات هستهای فردو از سر گرفته و از تعهدات خود [در چارچوب برجام] در رابطه با غنیسازی اورانیوم، تحقیق و توسعه، و مقدار مواد غنیشدهای که اجازه دارد در انبارهایش ذخیره کند، عقبنشینی نموده است، اما برنامه هستهای این کشور هنوز فاصله زیادی با رسیدن به ظرفیتهایی دارد که یک سال قبل از امضای برجام از آنها برخوردار بود. تا وقتی ایران پایش را از دور اخیر کاهش تعهداتش فراتر نگذارد، برای اروپا هم منطقی خواهد بود که تلاش کند حلوفصل اختلافات را فعلاً به تعویق بیندازد، به ویژه اگر نشانههایی هم وجود داشته باشد که نشان بدهند آمریکا ممکن است از ترس واکنش معکوس ایران [و اقدام تهران در جهت تشدید تنشها به جای کوتاه آمدن و تن دادن به مذاکره] تصمیم بگیرد به میز مذاکره بازگردد.
در همینباره بخوانید:
›› اروپا تهدید کرد؛ ترامپ تحریم/ واکنشهای بینالمللی به کاهش تعهدات ایران
›› سازوکار تحریمی اروپا که بِراه است؛ از سازوکار ویژه مالی چه خبر؟
تنشها میان آمریکا و ایران در بالاترین حد خود هستند. ماه می سال ۲۰۱۹، در اولین سالگرد خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، ایران برای اولین بار شروع به برداشتن گامهای تدریجی در جهت عقبنشینی از تعهدات خود تحت توافق هستهای کرد. این کشور ۵ ژانویه [۲۰۲۰ مصادف با ۱۵ دیماه ۹۸] (تنها چند روز پس از آنکه آمریکا قاسم سلیمانی، یکی از فرماندهان نظامی ایران، را به قتل [شهادت] رساند)، در بیانیهای اعلام کرد که دیگر در صنایع هستهایش به هیچ محدودیت عملیاتیای پایبند نخواهد بود. تهران همچنین قسم خورد که از این پس، برنامه هستهایش صرفاً بر اساس نیازهای فنی این کشور [نه محدودیتهای خارجی] تدوین خواهد شد.
در همینباره بخوانید:
›› قمار ترامپ با جان بیارزشش/ گزینههای روی میز ایران برای «انتقام سخت»
«دولت روحانی خود را برای مذاکره با آمریکا آماده میکند»
وعدههای ایران ارزش توجه را دارند. در نظر بگیرید که این کشور چگونه در دوره قبل از برجام بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲، دکترین هستهای فعلیاش را ایجاد کرد. تهران سال ۲۰۱۱ چرخه سوخت هستهای را با موفقیت تکمیل کرد، یعنی از آن پس توانست کلیه مراحل اکتشاف، استخراج، غنیسازی، بهرهبرداری از رآکتور و نهایتاً از بین بردن زبالههای رادیواکتیو را به صورت بومی انجام دهد. سپس خیلی زود سطح غنیسازی اورانیوم را به ۲۰ درصد رساند تا برگی برای معامله پشت میزهای مذاکره در آینده داشته باشد. شش قطعنامه شورای امنیت و اِعمال تحریمهای شدید هم نتوانستند مانع رسیدن ایران به اهدافش بشوند. ایران پس از فعالسازی تأسیسات هستهای در نطنز، اراک و فردو تصمیم گرفت که هزینه بیشتری برای برنامه هستهای خود نپردازد؛ دیگر آماده مذاکره شده بود. سال ۲۰۱۵، برجام امضا شد که حق ایران در غنیسازی اورانیوم و حفظ بخش اصلی برنامه هستهایش را به رسمیت میشناخت. این کشور در ازای برداشته شدن تحریمها، از غنیسازی ۲۰ درصد دست کشید، بخش عمدهای از ذخایر هستهای خود را به خارج از مرزهایش منتقل کرد، غنیسازی اورانیوم در تأسیسات فردو را متوقف کرد، و پذیرفت که رآکتور آب سنگین اراک را بازطراحی کند.
«امتیازات اعطایی ایران» (چپ) در مقابل «امتیازات اعطایی ۱+۵» در برجام (+)
در همینباره بخوانید:
ایران هماکنون دوباره در موقعیتی شبیه به دوره قبل از برجام قرار گرفته است. با خروج آمریکا از برجام، اِعمال مجدد تحریمهای شدید و کشتن [به شهادت رساندن] سلیمانی، ایران [به زعم نویسنده] دلایلی داشته است که بخواهد در جنبههای بازدارنده برنامه هستهای خود تجدیدنظر کند. بر این اساس، انگیزه اصلی ایران [از کاهش تعهدات هستهای] به دست آوردن اهرم برای مذاکرات آینده است. این کشور علاوه بر تداوم به رسمیت شناخته شدن حقش برای غنیسازی اورانیوم، امیدوار است با تقویت مجدد برنامه هستهایش، کشورهای اروپایی را وادار کند تا تلاشهای خود برای تأمین منافع اقتصادی تهران در چارچوب برجام را تشدید کنند. کشورهای اروپایی میگویند به تعهداتشان تحت برجام عمل کردهاند و حتی سازوکار مالی «اینستکس» [در فارسی، «ساحات» مخفف عبارت «سامانه/سازوکار حمایت از تبادلات تجاری»] را هم راهاندازی کردهاند؛ سامانهای که [به ادعای اروپاییها] به شرکتهای اروپایی امکان میدهد تا تحریمهای آمریکا را دور بزنند و با ایران تجارت کنند. این در حالی است که ایران از زمان آغاز به کار اینستکس در اوایل سال ۲۰۱۹ تا کنون همچنان اصرار دارد که به هیچ عنوان از برجام سودی نبرده است، چراکه هنوز قادر به فروش نفت خود نیست.
در همینباره بخوانید:
›› وعدههای روی هوای اروپا/ آقای ظریف! دلتان را به اینستکس و اونستکس خوش نکنید
›› ایسنتکس: تنفس مصنوعی یا اُتانازی برجام/ نکند از چاله JCPOA به چاه SPV بیفتیم
دوراهی دروغین جنگ یا مذاکره
تا وقتی تکههای برجام دستنخورده باقی بمانند و اختلاف اعضا به شورای امنیت ارجاع داده نشود، بعید است که ایران دکترین هستهای خود را به شکلی چشمگیر تغییر دهد؛ مثلاً به طور کامل از برجام خارج شود، بازرسیهای آژانس را متوقف کند، یا غنیسازی اورانیوم در سطوح بالاتر از ۲۰ درصد را از سر بگیرد. اما اگر شورای امنیت قطعنامههای خود علیه ایران را بازگرداند و آمریکا به اصرار بر وادار کردن ایران به اعطای امتیازات بیشتر در مورد ظرفیتهای موشکی و شبکه شبهنظامیان نیابتیاش (از جمله حزبالله در لبنان، حماس در اراضی فلسطینی، و «نیروهای بسیج مردمی» [موسوم به «حشدالشعبی»] در عراق ادامه دهد، دکترین هستهای ایران هم ممکن است تغییر کند. تهران بارها اعلام کرده است که اِعمال مجدد قطعنامههای شورای امنیت به منزله عبور از خط قرمز این کشور خواهد بود، چراکه این قطعنامهها تحت فصل ۷ منشور سازمان ملل صادر شدهاند که راه را برای اقدامات جدی علیه ایران، از جمله جنگ نظامی، هموار میکند، و در نتیجه تهدید نظامی و امنیتی علیه این کشور به حساب میآیند. به علاوه، ایران در مورد برنامه موشکی یا تلاشهایش برای اِعمال نفوذ در خاورمیانه مذاکره نخواهد کرد، چراکه این برنامهها را بخشهایی اساسی از [مکانیسم تأمین] امنیت ملی و بازدارندگی خود میداند. تهران هرگز درباره این موضوعات مذاکرهای انجام نداده و بسیار بعید است که در آینده هم چنین کاری را انجام بدهد.
در همینباره بخوانید:
›› گزارش اندیشکده آمریکایی از «راهبرد ضددسترسی» ایران در منطقه
›› «امنیت جمعی» و «بازدارندگی چتری» در محور مقاومت تحت رهبری ایران
ایران در صورتی که تحت فشار قرار بگیرد، ممکن است به بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای پایان بدهد و دیگر اجازه دسترسی به تأسیسات و فعالیتهای هستهایش را به بازرسان آژانس ندهد. همچنین ممکن است گزینه خروج از معاهده منع اشاعه سلاحهای هستهای (انپیتی) را نیز در نظر بگیرد که در صورت انتخاب این گزینه، شفافیت درباره برنامه هستهای این کشور حتی کمتر [از شرایط کنونی یا پس از قطع بازرسیهای آژانس] هم میشود. ایران بهوضوح گفته است که خروج از انپیتی در چارچوب حقوق این کشور است و به بند ۱۰ این معاهده استناد کرده است که میگوید: «هر یک از طرفها در اِعمال حاکمیت ملی خود حق خروج از معاهده را دارد اگر به این نتیجه برسد که رویدادهای خارقالعادهای که مربوط به مفاد این معاهده هستند، منافع عالی آن کشور را به خطر انداختهاند.»
در چنین شرایطی، [به زعم نویسنده] مرز میان جنگ و مذاکره باریک خواهد بود. اگر ایران و غرب نتوانند از طریق مذاکره به توافق برسند، خطر درگیری نظامی افزایش خواهد یافت. و در حال حاضر هم دلایل زیادی برای خوشبینی در اینباره وجود ندارد. در وهله اول، وقتی برجام امضا شد، باراک اوباما، رئیسجمهور [وقت] آمریکا، پذیرفته بود که برنامه هستهای ایران را از ظرفیتهای موشکی و فعالیتهای منطقهای این کشور جدا کند. بر خلاف اوباما، ترامپ اصرار دارد که اینها [تمایز قائل شدن میان برنامه هستهای و برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران] نقاط ضعف جدی برجام هستند؛ و این یعنی ترامپ هم [مانند ایران] بعید است از موضع کنونی خود عقب بنشیند.
در همینباره بخوانید:
›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟
›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟
›› پیامدهای جنگ با ایران برای ترامپ، آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟