کد خبر 1000564
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۸ - ۰۳:۱۵
دختر نمایه

دختر ۱۷ ساله‌ به همراه مادر پیرش وارد کلانتری شده بود تا از همسرش شکایت کند. و با چشمانی پر از اشک، عامل اصلی زندگی تباه شده اش را فقط یک عشق خیابانی می‌دانست.

به گزارش مشرق، می‌خواهم فریاد بزنم آی دختران نوجوان! از سرگذشت من درس عبرت بگیرید و دل به عشق‌های پوچ و خیالی نبندید چرا که این عشق‌ها همانند قماری دو سر باخت است و در هر صورت زندگی انسان به تباهی کشیده می‌شود...

این‌ها بخشی از اظهارات دختر ۱۷ ساله‌ای است که به همراه مادر پیرش وارد کلانتری شده بود تا از همسرش شکایت کند. او در حالی که با چشمانی پر از اشک، عامل اصلی زندگی تباه شده اش را فقط یک عشق خیابانی می‌دانست به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: حدود دو سال قبل با یکی از دوستانم به یکی از مراکز خرید رفتم تا کیف و کفش بخرم. در حال نگاه کردن به کیف‌های داخل ویترین بودم که پسر جوانی کنارم قرار گرفت و سعی می‌کرد به نوعی با من ارتباط برقرار کند.

بیشتر بخوانید:

ماجرای زهر چشم خونبار از داماد +عکس

ابتدا توجهی به او نداشتم، ولی آن جوان رهایمان نمی‌کرد و اصرار داشت شماره تلفنم را به او بدهم از سوی دیگر من که بعد از فوت پدرم خیلی احساس تنهایی می‌کردم و به دلیل ازدواج خواهران و برادرانم دوست داشتم با کسی درد دل کنم بالاخره پیشنهاد دوستی آن جوان ۲۱ ساله را پذیرفتم و شماره تلفنم را به او دادم. این گونه بود که ارتباط تلفنی من و «جمشید» درحالی آغاز شد که او اهل گناباد بود و هر دو هفته یک بار به مشهد می‌آمد.

در همین چند ساعتی که با هم بودیم به پارک و سینما می‌رفتیم و با قدم زدن در خیابان رویاها و آرزوهای پس از ازدواج را برای یکدیگر بازگو می‌کردیم. هنوز مدت زیادی از این ارتباط نمی‌گذشت که روز عشاق (ولنتاین) فرا رسید. جمشید که به مشهد آمده بود مرا به یک کافی شاپ دعوت کرد. او یک دستگاه گوشی تلفن هوشمند را به همراه یک شاخه گل به من هدیه داد به طوری که غافلگیر شده بودم چرا که تا آن روز هیچ کس به من آن قدر توجه نکرده بود با این کار جمشید هر روز علاقه‌ام به او بیشتر می‌شد و از خانواده ام فاصله می‌گرفتم به گونه‌ای که ساعت‌های زیادی را درون اتاقم می‌رفتم و با جمشید چت می‌کردم خلاصه یک ماه بعد او دوباره مرا در روز تولدم غافلگیر کرد.

آن روز جمشید مرا به یک هتل دعوت کرد و بعد از صرف ناهار انگشتر زیبایی را به من هدیه داد. سپس مرا به اتاقش برد تا به قول خودش سورپرایزم کند، اما در آن جا اتفاقی افتاد که آینده ام را به تباهی کشاند. جمشید از اعتماد من به خودش سوء استفاده کرد و ... من هم با گذشت سه ماه از این ماجرای تلخ و ترس از آبروریزی چیزی به خانواده ام نگفتم، اما رفتار و گفتارم به شدت تغییر کرده بود تا این که مادرم با کنکاش‌های زیاد متوجه شد مورد سوء استفاده قرار گرفته ام. این بود که با شکایت خانواده ام حکم جلب جمشید صادر شد، اما خانواده اش که نگران زندانی شدن فرزندشان بودند از مادرم خواستند تا از شکایت صرف نظر کند و من و جمشید ازدواج کنیم. از سوی دیگر مادرم که می‌دانست با این آبروریزی دیگر هیچ پسر جوانی حاضر به ازدواج با من نیست پیشنهاد آن‌ها را پذیرفت و به این ترتیب من و جمشید با یکدیگر ازدواج کردیم.

با آن که یک ماه بیشتر از مراسم بی سروصدای عقدکنان نمی‌گذرد جمشید مرا به خانه مجردی برده که به تازگی در مشهد اجاره کرده است، اما حرف‌های او آواری بود که بر سرم ریخت. جمشید با توهین و فحاشی مرا دختری هرزه و بدکاره خواند که مجبور به ازدواج با من شده است. او فریاد می‌زد همان طور که پنهانی با من رابطه داشتی، با دیگران هم ارتباط برقرار می‌کنی. جمشید می‌گفت: هیچ وقت نمی‌تواند به من اعتماد کند!

او در حالی که مرا زیر مشت و لگد گرفته بود تا به قول خودش از زندگی با او بیزار شوم تیغی را مقابلم انداخت و گفت: کاری می‌کنم که روزی مجبور شوی با همین تیغ خودکشی کنی! من هم که از حرف‌های او به شدت عصبانی شده بودم با یک تصمیم احمقانه ناگهان با همان تیغ رگ دستم را زدم و ... زمانی به هوش آمدم که همسایگان مرا به بیمارستان رسانده بودند و مادرم بالای سرم گریه می‌کرد، اما همسرم که درون محوطه بیمارستان بود باز هم مرا زنی هرزه می‌خواند و ... حالا هم اگرچه پشیمانی از یک عشق خیابانی سودی ندارد، اما می‌خواهم دیگر دختران از سرگذشت من عبرت بگیرند. شایان ذکر است به دستور سروان مسلم مختاری فر (سرپرست کلانتری پنجتن) این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی‌های کارشناسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 15
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۰۳:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    5 22
    دختره خودش خودکشی کرده هیچ جرمی متوجه پسره نیست!
    • IR ۱۸:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
      3 0
      تشویق به خودکشی جرم هست
  • IR ۰۶:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    11 0
    سلام دختراي ايران به هر كسي اعتماد نكنيد
  • IR ۰۶:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    10 27
    چرا نمی فهمید دختر وقتی به بلوغ رسید فورا نیاز به شوهر دارد و اگر این نیاز به درستی و از راه صحیح شرعی تامین نشود ممکن است این فجایع رخ دهد؟ اگر این پدر و مادر خودشان ابتدا با دقت و دلسوزی شوهر سالمی برای دخترشان انتخاب کرده بودند هرگز این حوادث رخ نمی داد.
    • IR ۱۸:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
      2 0
      دختر۱۵ساله باکدوم دوستش به خرید رفته؟؟حتمااونم ۱۵سالش بوده..!برخی از دوستان دوست پسرهای سابقشون رو با دوستشون آشنا میکنن به طرق مختلف
  • آرش IR ۰۶:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    6 1
    چرا همه اخبار شییه به این از همین مناطق ضعیف از مشهد گزارش میشه یعنی فقط از این داستانا تو منطقه پایین شهر مشهد میوفته و بقیه کشور گل و بلبله دیگه .
  • IR ۰۷:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    21 0
    فقط دختره هرزه ست که بهت اعتماد کرد ؟ تو چی هستی که از قبل بانیرنگ خودت رو انداختی جلوش حیوون عوضی
  • IR ۰۷:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    2 4
    البته درسته عامل فشار روانی شوهر بوده ولی عامل به خودکشی خودشه
  • PL ۰۷:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    14 0
    قضاوت نکنیم . درس بگیریم
  • IR ۰۸:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    7 1
    پسر مریض ابله نمیدونم فقط پسرای ایرانی اینطورین؟ توی فیلم انقلاب جنسی که نشون می داد در اروپا هر پسر فقط با یک دختره و بالعکس و بالاخره یا باهم ازدواج می کنن یانه این تهمت ها و دیوونه بازی ها هم داخلش نیست پس یاباید مثل قدیم ها همه دخترها و پسرها خودشون با کسی آشنا نشن و ازدواج سنتی باشه یا حالا که میخوان خودشون انتخاب کنن آدم باشن ولی انگار در کشور ما بسیاری از پسر ها آدم نیستن
  • IR ۲۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    1 0
    بنظرمن اشتباه این کارا
  • IR ۲۳:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    1 0
    دخترای ایرانی باید همیشه مراقب خودشون باشن
  • سکینه IR ۲۳:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
    3 0
    اخه ای پسر احمق که جلوی راهش سبز شدی و زنگیش را نابود کردی آیا تو خودت سالم و درستی
  • ساسا IR ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
    1 1
    فقط به من اعتماد كنيد
  • وحید IR ۱۳:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
    0 0
    این جور آدمها سهمی از زندگی ندارن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس