شیطنت "حاکمیتی جلوه دادن دولت سیزدهم" کار کیست و چه اهدافی را دنبال می‌کند!؟

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

شیطنتی به نام "دولت حاکمیتی رئیسی"!

حسین موسوی تبریزی، از فعالان اصلاح‌طلب، در بخشی از یک یادداشت در شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی نوشته است:

"در جامعه این‌گونه برداشت می‌شود که این دولت برخاسته از اراده حاکمیت است و اگر دولت عملکرد خوبی نداشته باشد همین رویکرد در جامعه به بی‌اعتمادی و ناامیدی دامن می‌زند! "[۱]

*ابتدا باید دانست که نظر و تحلیل سیاسی جامعه همواره منبعث از نظر و تحلیل خواص جامعه است.

به این معنی که نظر تریبون‌های اجتماعی یا همان خواص است که باورهای سیاسی را می‌سازد.

از این حقیقت سترگ بایستی وام گرفت و تصریح کرد که پروژه "حاکمیتی نامیدن دولت آقای رئیسی" یک پروژه خطرناک است که بیش و پیش از همه اصلاح‌طلبان بر آن دامن زده‌اند.

ما همه امیدواریم که دولت آقای رئیسی بهترین عملکردها را داشته باشد؛ اما این دولت با بهترین یا بدترین کارنامه‌اش نه برخاسته از حاکمیت نظام که برخاسته از رأی مردم است.

همانطور که دولت آقای روحانی برخاسته از رأی مردم بود.

جالب است که رئیس‌جمهور رئیسی حتی در بیانیه انتخاباتی نیز خود را مستقل نامید و لذا این دولت حتی یک دولت حزبی و طیفی هم نیست چه برسد به یک دولت برساخته حاکمیتی!

دقت شود که پروژه حاکمیتی جلوه دادن دولت سیزدهم از آنرو خطرناک است که چپ‌های ستادی قصد دارند در مسیر راه حل‌ها انسداد ایجاد کنند و جامعه را به سمت "فتنه اقتصادی" هول بدهند.

به این معنی که به محض وقوع یک اشتباه یا رؤیت یک روند غلط در دولت؛ آنها از این خواهند گفت که نظام اسلامی به پایان کار خود رسیده و حتی دولت متبوعش نیز نتوانست کاری از پیش ببرد!

و باز هم دقت شود که قطعات این پازل از هم‌اکنون توسط چپ‌های ستادی طراحی شده و آنها طی ۱۰ سال گذشته با سیاه‌نمایی از وضعیت کشور، با بن‌بست‌نمایی از شرایط موجود، با تحریم انتخابات و با دعوت مکرر مردم به خیابان‌ها؛ عملا منتظر نشسته‌اند تا از خطاهای احتمالی دولت سیزدهم (که مثل تمام دولت‌های دیگر نقاط ضعف و قوتی خواهد داشت) پیراهن عثمان بسازند و لشکر خیابانی خود را بسیج کنند.

از همین روست که می‌بینیم این حرکت شوم از یک سو با "حاکمیتی نامیدن دولت رئیسی" توسط امثال موسوی تبریزی شارژ می‌شود و از یکسو با تأکید امربران هسته سخت اصلاحات که دائما طی هفته‌ای اخیر تأکید کرده‌اند دولت سیزدهم نیز آبستن اغتشاشات اقتصادی است! [۲]

حضور خواص کشور برای مقابله با القای این شبهه شوم از ضرورت‌های زمانی کشور است.

***

اگر مردم متوجه اباطیل نموداری برای سیاه‌نمایی از اقتصاد ایران نشوند!

نظرسازهای "مؤسسه آینده" به دنبال فتنه اقتصادی

"عباس عبدی" از تحلیلگران اصلاح‌طلب و از معتقدان این‌همانی جمهوری اسلامی با رژیم شاه و عدم توانایی نظام برای بقای بیش از این! طی یادداشتی تفصیلی در شماره دوشنبه گذشته روزنامه اعتماد به کارنامه اقتصادی انقلاب اسلامی طی ۴۳ سال گذشته پرداخته و در این زمینه برای بررسی برخی شاخص‌ها به ذکر آماری غیر قابل تأیید و نمودارهایی بدون ابتنا بر نتایج بین‌المللی نیز پرداخته است.

عبدی پس از این بررسی سوگیرانه و در بخش پایانی یادداشت خود می‌نویسد:‌ چند دهه است که با نرخ دو رقمی تورم مواجه و از یک رشد پایدار طولانی مدت محروم بوده‌ایم. همچنین سهم ما از اقتصاد جهانی به‌شدت کاهش یافته است. این بدان معنا است که دیگران در حال سبقت از ما و قدرتمندتر شدن هستند.

او تصریح می‌کند: چرا چنین شده‌ایم، اول اینکه مسائلی جز پیشرفت و توسعه اقتصادی در اولویت سیاست‌گذاری‌ها قرار گرفته است در نتیجه افرادی متولی اداره امور می‌شوند که فاقد درک و توانایی‌های لازم برای تحقق رشد اقتصادی هستند. نکته مهم اینکه ایران در بالابردن سرمایه انسانی خوب عمل کرده است ولی در استفاده از این سرمایه انسانی به‌شدت ناکارآمد بوده و میل آنان را به مهاجرت تقویت کرده است. شرایط را برای توسعه فراهم نمی‌کنیم، روابط خارجی ما در تنش دایمی است. بزرگ‌ترین ضربه را تحریم‌ها به مردم تحمیل کرده‌اند. تمامی شواهد و نمودارهای اقتصادی این را گواهی می‌دهند. پس از آن تعارضات مهم ساختار سیاسی و اقتصادی که موجب شد بیش از چهار دهه دچار تورم دو رقمی و ویرانگر شویم. در مرحله بعد ذهنیت‌های غیر علمی و غیر عقلایی به ویژه در دوران اصولگرایان ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲، که سبب ویرانی شدید اقتصاد و اختلال در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شد، و در پایان هم فساد را به‌شدت تعمیق بخشید، ناکارآمدی‌ها را فراگیر کرد، اشتغال را نابود و درآمدهای فراوان ارزی را تلف کرد. تلف به معنای دقیق کلمه؛ زیرا بخش زیادی از این درآمدها نه فقط میل بلکه حیف شد و در نتیجه فقر را نه تنها کاهش ندادند که افزایش دادند در حالی که بیشترین درآمدهای ارزی تاریخ ایران نصیب آنان شده بود.

در یادداشت عبدی می‌خوانیم: از سوی دیگر شاخص‌های کسب و کار در ایران بسیار پایین است. کافی است به دو دهه گذشته نگاه کنیم که چگونه رتبه ایران در آزادی اقتصادی از ۸۲ به ۱۶۰ نزول کرده است. اینها در کنار دولتی بودن اقتصاد و ضعف سیاست‌گذاری و حاکمیت قانون اهم عواملی است که ما را به وضعیت کنونی رسانده است.
این وضعیت متغیرهای کلان اقتصاد ما در ۴ دهه گذشته است. شاید به برخی از موارد جزیی نگاه کنیم دستاوردهای قابل ملاحظه‌ای دیده شود ولی اقتصاد را با متغیرهای کلان آن‌که در اینجا بحث شد داوری می‌کنند و نه با موضوعات کوچک و فرعی. هر پیشرفت جزیی باید در امور کلی خود را بازتاب دهد. بدون تردید و با فاصله زیاد دولت اصلاحات موفق‌تر از همه دولت‌های دیگر بوده است و در نقطه مقابل نیز دولت اصولگرایان کارنامه منفی‌تری از بقیه داشته است. به ویژه هنگامی که به درآمدهای ارزی این دولت‌ها نگاه کنیم این کارنامه منفی، بارزتر می‌شود. اگر دوستان اصولگرا نقدی بر این گزارش داشته باشند آماده استفاده از آن هستیم. علی‌رغم این امیدواریم که دولت جدید اصولگرایان راه شکست خورده دولت قبلی را طی نکند که پایان آن روشن است که تاریک است.[۳]

*آنچه که در گزارش و یادداشت عبدی آمده است؛ یک سیاه‌نمایی آشکار و یک کتمان ناجوانمردانه علیه کارنامه اقتصادی نظام جمهوری اسلامی و نقاط برجسته آن است.

یادداشت مذکور که سطح علمی بودن آن با اصولگرا و اصلاح‌طلب سازی نقض شده و فکت‌های آن عموما غیر قابل قبول است؛ واقعیت‌های بزرگی را نادیده گرفته و در قبال آنها سکوت کرده است.

از نکات مهمی مثل حضور ایران بین ۳۰ اقتصاد برتر جهان (ما تا ۳ سال قبل در جایگاه هجدهمین اقتصاد جهان بودیم و می‌رفتیم تا به جایگاه پانزدهم نیز برسیم که به لطف حضور دولت مشترک روحانی و اصلاح‌طلبان چنین چیزی از دسترس خارج شد!) تا قرار گرفتن ایران در جایگاه سیرترین کشور جهان، ضریب جینی مطلوب و حتی بهتر از آمریکا و چین و مهمتر از همه کاهش چشمگیر فقر مطلق (فقر به معنای گرسنگی) و قرار گرفتن ایران در جایگاهی حتی بهتر از انگلستان.

ما نمی‌دانیم که عباس عبدی این شاخص‌ها را ندیده یا دیده و قصد انکار آنها با قیاساتی غلط را داشته است.

عبدی همچنین در حالی مدعی نابودی اشتغال در ایران است که حاضر نیست به مردم بگوید نرخ بیکاری در ایران تک رقمی شده و بخش اعظمی بیکاری فعلی نیز شامل پدیده (بیکاری شیک) است. به این معنی که کارجویان به دلیل برخورداری سطحی از درآمد حاضر به پذیرش هر شغلی نیستند و بسیاری از مشاغل یا خالی مانده و یا نصیب اتباع خارجی شده است. (جالب است که عبدی در بحث بیکاری شیک حتی حاضر به خوانش صحبت‌های یاران گرمابه و گلستان خود مثل علی ربیعی هم نشده تا با واقعیت‌ها آشنا شود!)

در بحث فقر نیز همانطور که اشاره شد؛ یادداشت عبدی کاملا غیر علمی و غیر مستند است و گرنه طبق گزارش ۳ سال قبل بانک جهانی، نرخ فقر مطلق در ایران از انگلیس و اسپانیا هم کمتر است. [۴]

وجه دیگر این یادداشت غیر علمی و سوگیرانه؛ ربط دادن مشکلات کشور به چیزهایی مثل مدیریت اصولگرایان! و یا تحریم‌هایی است که به اذعان محافل علمی کمتر از ۳۰ درصد و به اذعان تحریم‌گران هیچ اثری ندارند و صرفا مشتی ابزار روانی هستند.

البته انتظار کار علمی و حقیقت‌گویی صادقانه از آقای عبدی یک انتظار زیاد است!

چه اینکه این او بود که در پرونده نظرسازی‌های موسسه آینده در دهه ۸۰ مورد اتهاماتی واقع شد و در دادگاه به ناواقعی بودن برخی نظرسنجی‌های آن موسسه اعتراف کرد. [۵]

آقای عبدی در بخش پایانی یادداشت تفصیلی خود نوشته است: "اگر دوستان اصولگرا نقدی بر این گزارش داشته باشند آماده استفاده از آن هستیم"!

این در حالی است که اقتصاد علم اصلاح‌طلب و اصولگرا نیست بلکه علم منطق و آمار صحیح است. ۲ گزاره‌ای که هر دو در اظهارات عبدی و سیاه‌نمایی آشکار او علیه ایران و انقلاب و مردم؛ نقض شده‌اند...

***

1_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/323914

2_ mshrgh.ir/1282323

3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/174768

4_https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/11/22/1944648

5_http://fna.ir/bofw40

برچسب‌ها