به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: «دولت اصلاحات عملکرد اقتصادی موفقی داشت». این ادعا را روزنامه اجارهای اعتماد مطرح کرده، آن هم به قلم یکی از افراطیون سیاسینویس به نام عباس عبدی که هیچ سررشتهای در اقتصاد ندارد و خودش سمبل دهنکجی به مطالبات اقتصادی مردم در دوره موسوم به اصلاحات به شمار میرود! در همین دوره و در حالی که افراطیون سیاسیکار مدعی توسعه سیاسی بودند و اقتصاد و مطالبات معیشتی مردم را تمسخر میکردند،
دست بر قضا مفسد بزرگ اقتصادی این دوره (شهرام جزایری) با برخی مدعیان اصلاحات از جمله مدیر روزنامه اجارهای اعتماد و دیگر نمایندگان مشابه در مجلس ششم و دولت پیوند خورده بود.
با این تفاصیل، حالا روزنامه مذکور قلم را نه به یک کارشناس اقتصادی بلکه یک افراطی کمسواد به نام عبدی سپرده و از قول او ادعا کرده است که دولت اصلاحات در زمینه اقتصادی موفق و دولت اصولگرایان ناموفق بود.
اعتماد مدعی شده تورم دولت اصلاحات [به نسبت دولت سازندگی / هاشمی که آن هم همسو با خودشان است] کمتر شده.
این روزنامه سپس میافزاید: فاجعه تولید ناخالص ملی در دوره احمدینژاد آغاز میشود. از ابتدا دولت اصلاحات درآمد سرانه ایران با شیب خوب و به نسبت پایداری رو به رشد بود. از سال ۸۶ دچار نزول شد و این روند کاهشی از سال ۹۰ به پدیدهای پایدار تبدیل و تا سال گذشته ۳۴ درصد نسبت به سال ۸۶ کمتر شده است.
روند اقتصاد ایران در دوره هاشمی و خاتمی کمابیش مشابه دیگر اقتصادهای نوظهور است ولی با آمدن دولت اصولگرای احمدینژاد روند رشد اقتصادی ایران کند شد و به شدت از آنان عقب افتاد.
نویسنده در ادامه ادعا کرده وضعیت اشتغال هم در دولت اصلاحات بهتر از دولت نهم و دهم بوده و کاهش فقر هم در دولت احمدینژاد متوقف و حتی افزایشی شده است(!)
روزنامه زنجیرهای اعتماد همچنین ادعا کرده که اقتصاد در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ یعنی دوران اصولگرایان ویران شد، اشتغال را نابود و درآمدهای ارزی را تلف کرد و موجب افزایش فقر شد. در زمینه شاخصهای کسبوکار هم طی دو دهه رشد اقتصادی ایران از ۸۲ به ۱۶۰ نزول کرده است.
این روزنامه در پایان مینویسد: «در زمینه اقتصاد بدون تردید و با فاصله زیاد دولت اصلاحات موفقتر از همه دولتهای دیگر بوده است و در نقطه مقابل نیز دولت اصولگرایان کارنامه منفیتری از بقیه داشته است. بهویژه هنگامی که به درآمدهای ارزی این دولتها نگاه کنیم این کارنامه منفی، بارزتر میشود.
تحلیل روزنامه اعتماد از چند جهت، مطایبه با شعور مخاطبان است. اولا توضیح نمیدهد در حالی که آثار تر و تازه و ویرانگر دولت مدعی تدبیر و امید بر سر سفره مردم خودنمایی میکند، چرا مرتکب پرش تاریخی شدهاست؟ بیتردید این پرش، اعتراف به سرشکستگی در قبال دروغ از آب درآمدن وعدههاست؛ وعدههایی چون رونق اقتصاد و بینیاز کردن مردم از یارانه ناچیز با درآمدهای سرشار، لغو همه تحریمها، افزایش قدرت خرید مردم و رفع بیکاری.
اما به جای این وعدهها آنچه به یادگار مانده، رکوردهای تورم (حتی بالاتر از رکورد ۴۹/۵ درصدی دولت هاشمی)، ۹ برابر شدن نقدینگی، تعطیلی کارخانجات، از دست رفتن قدرت خرید مردم، افزایش ضریب جینی(شکاف طبقاتی)، حراج ۶۰ میلیون تن طلا(سکه) و ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی، فسادهای بزرگ صندوق ذخیره فرهنگیان و برخی نزدیکان درجه اول رئیسجمهور و معاون اول وی و برخی وزرا، واگذاری توأم با فساد دهها شرکت و کارخانههای دولتی و...
نکته دوم این است که اگر واقعاً شرایط اقتصادی در دوره موسوم به اصلاحات، به آن گل و بلبلی بود که نویسنده و سیاستباز روزنامه اعتماد ادعا کرده، پس چرا مردم نه یک بار و دو بار بلکه چندین بار در انتخابات ریاست جمهوری در سالهای ۸۴ و ۸۸ و چند دوره انتخابات مجلس و شورای شهر، حاضر نشدند مجدداً به این طیف رأی بدهند؟ انزجار مردم از عملکرد اشرافی و سیاستبازانه مدعیان اصلاحات به حدی بود که در سال ۸۴، نه مصطفی معین، نه مهدی کروبی و مهرعلیزاده، و نه هاشمی رفسنجانی هیچکدام مورد اعتماد مردم قرار نگرفتند و همین اتفاق در سال ۸۸ نیز تکرار شد.
آقای عبدی گویا فراموش کرده که در دروه مورد ادعا وقتی که تنشان حسابی داغ بود، چگونه مطالبات اقتصادی مردم و توجه دادن منتقدان را به تمسخر میگرفتند و میگفتند «این حرفها مارکسیستی است»، «اینها لشکر قابلمه به دست جناح راست هستند»، «شعار ما توسعه سیاسی بوده و وعده رونق اقتصادی ندادهایم، بنابراین از دولت و مجلس اصلاحات، انتظار اولویت قائل شدن به اقتصاد را نداشته باشید»، «اگر مرگ موش را هم مجانی بدهید، این مردم برایش صف میکشند» و...!
فسادهای بزرگی چون پرونده شهرام جزایری، استات اویل و کرسنت (با جریمه و خسارت ۱۸ میلیارد دلاری) در همین دوره رقم خورد و رانتهای بزرگی به امثال بهزاد نبوی و شرکا در شرکت پتروپارس آن زمان داده شد که حتی صدای اعتراض کسانی چون مرحوم علی اکبر محتشمیپور (رئیس فراکسیون دوم خرداد) را هم درآورد اما با آن مرحوم کاری کردند که دو هفته بعد حاضر نشد اظهار نظر دیگری درباره فجایع مدیریت زنگنه و پتروپارس و... بگوید و فقط این یک بیت شعر را بخواند؛ «هر که را اسرار حق آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند»!
تشکیل شرکت سهامی در دولت اصلاحات موجب درگیری مرعشی میان وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامهریزی بود تا جایی که خاتمی- که هیچ سررشتهای از اقتصاد و مدیریت نداشت و به احزاب حامی امتیاز داده بود- در سال هفتم دولت خود مجبور شد وزیر اقتصاد و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی را با هم عزل کند و بگوید این دو تا هماهنگ عمل میکردند و به هم که میرسیدند، جرقه میزدند و کار پیش نمیرفت!
آقای عبدی مدعی است در چنان دوره فاجعهباری که مردم از دست مدعیان اصلاحطلبی به ستوه آمده بودند، به لحاظ اقتصادی فیل هوا کردهاند!! او البته عمداً یا از سر بیسوادی، اطلاعات نادرست منتشر کرده؛ از جمله این که برخلاف ادعای وی روند فقر و شکاف طبقاتی پس از دولت اصلاحات روند ملموس کاهشی پیدا کرد و متأسفانه با روی کار آمدن مجدد ائتلاف اصلاحات و اعتدال، به شدت افزایشی شد.
برخلاف فضاسازی افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال، در دولت نهم و دهم درآمدهای کشور در اثر مقاومت افزایشی شد که بخش مهمی از این درآمد هم صرف محرومیتزدایی، کاهش فقر و کاهش شکاف طبقاتی شد اما با روی کار آمدن دولت روحانی، در صورت انفعال دولت، درآمدهای دولت سیر قهقرایی پیدا کرد و رسیدگی به مناطق محروم هم از اولویت دولت خارج شد.
واقعیت رشد و رونق اقتصادی در دولت نهم و دهم با وجود تحمیل بعدی تحریمهای فلج کننده، به حدی روشن است که هم اینک بسیاری از فعالان اقتصادی و سیاسی طیف اصلاحات میگویند چند سال طول میکشد که در صورت احیای رشد اقتصادی به وضعیت سال ۹۰ برگردیم! و این در حالی است که اگر دولت مورد حمایت آنها درست کار کرده بود، نباید قله آمالشان، عملکرد دولت ماقبل آنها باشد!
تحلیل غیرواقعی روزنامه اعتماد در واقع تقلا برای آبرو بخشیدن به خاتمی و گروههای اصلاحطلب در حالی منتشر شده که این طیف با پاسخ منفی قاطع در انتخابات اخیر روبهرو شدند و بیوزنی اجتماعیشان محرز شد.