کد خبر 993233
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۰
حوادث

زندگی من فقط طی چند ماه به فضایی تاریک و وحشتناک تبدیل شد که برای فرار از تنش‌های خانوادگی، عشقی دروغین را باور کردم و به جست وجوی محبت در فضای مجازی پرداختم .

به گزارش مشرق، دختر ۱۷ ساله که با تعارف یک نخ سیگار پا به دنیای افیونی‌ها گذاشته و آینده اش را به سیاهی کشانده بود با شرمساری در برابر مادرش ماجرای ارتباط پنهانی با پسری جوان را فاش کرد و در حالی که از شدت خماری توان ایستادن نداشت به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از آن که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند من و برادر بزرگ ترم نزد مادرم ماندیم چرا که آن زمان من دختری خردسال بودم و نمی‌توانستم دوری مادرم را تحمل کنم پدر و مادرم نیز هنگامی که از یکدیگر جدا می‌شدند هیچ وقت به آینده ما نمی‌اندیشیدند که چگونه فرزندان طلاق در معرض آسیب‌های اجتماعی بیشتری قرار می‌گیرند.

بیشتر بخوانید:

خیانت داماد به رویای عاشقانه نوعروس

آن روزها من هم مانند بسیاری از فرزندان طلاق از این که پدری بالای سرم نبود خیلی خجالت می‌کشیدم معنای مهر پدری برای من به دیدارهای چند ساعته آخر هفته آن هم دیدار در کلانتری خلاصه می‌شد انگار پدرم می‌خواست با خرید تنقلات و اسباب بازی همه محبت و مهر پدری اش را در همان چند ساعت به من و برادرم نشان بدهد.

غافل از این که من دوست داشتم پدرم را برای همیشه به آغوش بکشم و با اخم‌ها و لبخندهایش زندگی کنم تا دست محبت بر سرم می‌کشید مهلت دیدارمان پایان می‌یافت و باید ما را به مادرمان می‌سپرد. از این که فرزند طلاق نام گرفته بودم خیلی زجر می‌کشیدم به طوری که حتی از زمزمه‌ها و رفتارهای ترحم گونه اطرافیانم متنفر بودم وقتی بستگان مادرم دست ترحم به بهانه محبت بر سرم می‌کشیدند احساس حقارت می‌کردم.

زمانی که در مهمانی‌های خانوادگی یا مجالس جشن و عروسی از کودکان همسن و سال خودم کتک می‌خوردم بیشتر از همیشه احساس تنهایی به من دست می‌داد و جای خالی پدرم را با تمام وجود لمس می‌کردم از سوی دیگر نیز مادرم مجبور بود برای تامین هزینه‌های زندگی در بیرون از منزل کار کند به همین دلیل من و برادرم بیشتر اوقات را کنار مادربزرگم می‌گذراندیم به طوری که دیگر به نبود مادر در خانه نیز عادت داشتیم.

وقتی به سن نوجوانی رسیدم اختلافات بین من و مادرم آغاز شد چرا که او سعی می‌کرد رفتارهای هیجانی و گاهی تقلیدی خارج از عرف مرا کنترل کند به همین دلیل مدام سرزنشم می‌کرد و محدودیت‌های زیادی را برایم به وجود می‌آورد همواره باید به سوالاتی مانند کجا رفتم، با چه کسانی معاشرت می‌کنم؟ چه لباسی بپوشم و... پاسخ می‌دادم او هنوز مرا کودکی دبستانی تصور می‌کرد و به جای من تصمیم می‌گرفت. سخت گیری‌های مادرم به آن جا رسید که مجبورم کرد رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کنم در حالی که من دوست داشتم در رشته علوم انسانی ادامه تحصیل بدهم تا در آینده شغل وکالت را انتخاب کنم.

این گونه بود که همواره با مادرم مشاجره می‌کردم و محیط خانه را دوست نداشتم. خلاصه در یکی از همین روزها بود که با جست و جو و پرسه زنی در شبکه‌های اجتماعی با «یاور» آشنا شدم. خیلی زود به او که جوانی ۱۹ ساله بود دل باختم و دیدارهایمان به پارک‌ها و کافی شاپ‌ها کشید یاور همه دلخوشی زندگی ام شده بود به طوری که پس از گفتگو و درددل با او انگار حالم خوب می‌شد این ارتباط خیابانی به جایی رسید که وقتی از یاور جدا می‌شدم به آرامی اشک می‌ریختم و آرامشم را از دست می‌دادم.

هیچ کس از عاقبت این عشق‌های خیابانی سخنی برایم نگفته بود و من در تصورات خودم یاور را تنها عامل رسیدن به خوشبختی و فرار از تنش‌های خانوادگی می‌دانستم تا این که در یکی از دیدارهای حضوری در یک کافی شاپ یاور سیگار خارجی را تعارفم کرد و مدعی شد کشیدن آن آرامم می‌کند وقتی دستم را برای گرفتن آن نخ سیگار دراز کردم هیچ وقت به ذهنم نمی‌رسید که در مدت کوتاهی نام معتاد را یدک می‌کشم.

مادرم تا عصر سرکار بود و من به راحتی در منزل سیگار می‌کشیدم تا این که به پیشنهاد یاور به همراه سیگار مصرف ماده مخدری به نام حشیش را آغاز کردم و آرام آرام در دام اعتیاد افتادم به طوری که مجبور بودم برای تهیه مواد مخدر به خواسته‌های بی شرمانه یاور تن بدهم. بالاخره مادرم در حالی که پنهانی مشغول مصرف مواد بودم متوجه ماجرا شد و مرا به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آورد و ...

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 9
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • IR ۰۹:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
    6 8
    شبکه های اجتماعی آزاد. ننگ بر وزیر ارتباطات. ننگ بر اونایی که نمیذارن دخترا در سنین پایین اردواج کنند ولی تن فروشی و اعتیاد برای دختران کم سن آزاد هست.
    • IR ۱۳:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
      5 0
      باید راه درست رو پیش پای مردم بزارن تا این راه جلو گیری از کارهای شرم اور باشه!۸۴۹۳
  • IR ۰۹:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
    12 5
    شما هم زوم کنید روی حوادث مشهد ،هدف پشت پرده چیه؟ این کار شما دقیقا همراستا با بی بی سی است از بین هزاران پرونده، چرا باید پرونده های مشهد روی سایتها قرار بگیرند تا همانند خبر قبلی مخاطب بگوید که شهرهای مقدس جرم و جنایتشان زیاد است؟! نفوذی روابط عمومی دادگستری هم که این اخبار را چینش کرده در اختیار رسانه ها قرار میدهد چه کسی است؟
  • IR ۰۹:۲۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
    14 5
    سلبریتی ها و نمایندگان کم فهم ، به جای حمایت از دختر ابی و دخترانی که تمام مشکل و دغدغه شان تفریح در استادیوم است از مادران سرپرست خانوارحمایت کنید که مجبور نباشند تا دیروقت سر کار باشند و دختر سفیدشان به اعتیاد و تباهی کشیده شود.
  • IR ۱۲:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
    8 1
    کشور ثروتمند ایران مردمانش باید از حقوق اولیه یک شهروند محروم باشند و مانند این مادر برای لقمه نانی از خانواده غافل بشند خدا باعث و بانی این همه فقر و فساد و فحشا و... لعنت کنه و طبق آیه قران ظلم پایدار نمی ماند
    • TR ۰۵:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۸
      1 4
      بس کن منافق کثیف. اینها فقیر مالی نیساتند. فقیر از نظر شعور هستند. فقیری که ساعتها وقتش در حال چت و گردش در اینستاگرام است اصلا فقیر مالی نیست.
  • IR ۱۴:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
    4 1
    سلام خواهرم.عیب نداره پیش میاد.انشاالله پاک میشی.توبه کن.بخشیده میشی.خداکمکت میکنه.نجات پیدامیکنی.امیدوارباش❤
    • پری IR ۲۳:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
      3 0
      انشاءالله
    • IR ۰۲:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
      1 0
      سلام دختر عزیزم.هرچه بود گذشت .درس شد وتجربه ..سعی وتلاش برای زندگی درخشان وزیبا دراینده وهمین فردا..هستند مردانی که اول الوده مواد میکنند تا سواستفاده ومجبور باشی ..اصل روابط ودوستی با مردان اشتباهه .مردی که بخواد وقبول داشته باشه خانمی رو .سریع شرایط ازدواج رو پیش میبره نه حرف پنهانی..اماگذشت ..قوی ومحکم یاریگر خود ومادرت باش ..واون مرد رو هم خدا ودنیا جوابگوشن..

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس